واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: پدر سنگدل وقتي به خاطر اعتياد از همسرش جدا شد ، براي اين كه از وي انتقام بگيرد ، فرزند 9 سالهاش را شكنجه ميكرد كه با طراحي نقشه قتل وي ، در يك قدمي جنايت دستگير شد.
قاضي محسن علياشرف ، معاون دادستان كرج با اشاره به خبر دستگيري پدر سنگدلي به اتهام شكنجه پسر 9 سالهاش در يكي از محلههاي كرج روز گذشته گفت: روز پنجم بهمن يكي از ساكنان مجتمع مسكوني واقع در دهقان ويلاي كرج با مركز فوريتهاي پليسي 110 كرج تماس گرفت و به پليس اطلاع داد كه يكي از همسايهها پسر 9 ساله خود را بشدت كتك زده و قصد جانش را كرده است.
پس از اين تماس، ماموران انتظامي استان تهران به محل حادثه اعزام و با هماهنگي قضايي وارد منزل شدند و مشاهده كردند پسر 9 سالهاي به نام كامران بشدت از سوي پدرش شكنجه و بيهوش در يكي از اتاقهاي منزل رها شده است.
قاضي علي اشرف ادامه داد: ماموران پدر سنگدل را دستگير و به مركز پليس منتقل كردند و كودك آسيبديده نيز براي درمان به بيمارستان منتقل شد و با تلاش پزشكان از مرگ حتمي نجات يافت.
پزشكان هنگام بررسي وضعيت جسمي كامران، روي بدن وي آثار كبودي مشاهده كردند كه نشان ميداد اين كودك بارها مورد شكنجه قرار گرفته است. با گزارش اين موضوع به اداره پليس، با هماهنگي قضايي، كامران پس از بهبود نسبي به يكي از مراكز بهزيستي كرج به نام نجات تحويل داده شد. پدر سنگدل نيز روز گذشته در بازجوييهاي پليسي به شكنجه كامران اعتراف كرد.
گفتگو با كودك آسيبديده
به دنبال اين حادثه خبرنگار ما گفتگويي با كامران - كودك آسيبديده - انجام داده است كه در پي ميآيد.
چند سال داري؟
9 سال
چه مدتي است با پدرت زندگي ميكني؟
وقتي يك ساله بودم، مادرم به خاطر اعتياد پدرم از او جدا شد و سرپرستي مرا به عهده گرفت؛ اما پس از مدتي با مردي ازدواج كرد و نگهداري من به مادر بزرگم كه در محله فرديس كرج زندگي ميكرد، سپرده شد. از يك سال قبل به خاطر مشكلاتي كه براي خانواده مادربزرگم به وجود آمد، آنها قادر به نگهداري من نشدند و بناچار من از سال گذشته نزد پدرم رفتم و با او و همسر دومش زندگي كردم.
از چه زماني شكنجه پدرت شروع شد؟
از اولين روزي كه پا به خانه پدرم گذاشتم، بدرفتاريهايش با من شروع شد و هر روز مرا با كمربند كتك ميزد و از مدرسه كه به خانه ميآمدم تا صبح مرا در اتاقم زنداني ميكرد و هر وقت نامادريام، قصد كمك به من را داشت، پدرم او را هم كتك ميزد و اجازه دخالت به او نميداد. اجازه نداشتم با مادرم تلفني صحبت يا او را ملاقات كنم. پدرم مرا تهديد ميكرد اگر ماجرا را به مادرم يا همسايهها يا حتي همكلاسي هايم اطلاع دهم، مرا به قتل ميرساند. از ترس جانم ماجرا را براي كسي بازگو نميكردم، تا بيش از اين مرا شكنجه نكند.
چطور راز شكنجههاي پدرت فاش شد؟
وقتي با صورت كبود به مدرسه ميرفتم و معلمان از ماجرا ميپرسيدند، از ترس جانم ميگفتم هنگام بازي فوتبال آسيب ديدهام تا عاقبت چند هفته پيش وقتي با صورت كبود شده به مدرسه رفتم، معلم مدرسه به ماجرا مشكوك شد و چندين بار درخصوص ماجرا از من سوال كرد تا عاقبت گريهكنان گفتم كه پدرم هر روز مرا شكنجه ميكند تا از اين طريق از مادرم انتقام بگيرد. معلم مدرسه با شنيدن اين حرفها خواست از پدرم شكايت كند كه ملتمسانه از او خواستم، براي نجات جان من، از شكايت صرفنظر كند. بعد از آن روز شكنجههاي پدرم ادامه داشت تا اين كه روز حادثه او مرا بشدت كتك زد كه با فرياد از همسايه كمك ميخواستم، اما پدرم به من حملهور شد و پس از كتك زدن دوباره با كمربند، قصد جانم را كرد كه چشمانم سياهي رفت و ديگر چيزي نفهميدم.
اكنون چه احساسي داري؟
ميخواهم پدرم را زنداني كنند و اجازه ندهند مرا ببيند تا دوباره كتكم بزند، اگر او آزاد شود، مرا به قتل ميرساند.
بنا بر اين گزارش، پدر سنگدل با قرار بازداشت موقت از سوي قاضي علي اشرف معاون دادستان كرج روانه زندان رجاييشهر كرج شد. تحقيقات تكميلي از وي و نامادري كامران براي فاش شدن ابعاد مختلف پرونده ادامه دارد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 125]