تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 10 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):از حقيقت ايمان اين است كه حق را بر باطل مقدم دارى، هر چند حق به ضرر تو و باطل به نفع ت...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803011347




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

1تا 2 سال بعد از طلاق ازدواج نکنيد


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: آدم‌ها بعد از طلاق چه احساسي دارند؟ ناراحتي و غصه يا آرامش و راحتي؟ بلافاصله بعد از جدايي، براي بيشتر افراد، يک دوره‌ي تضاد، دوگانگي عاطفي و تغييرات خلقي شديد پيدا مي‌شود. تضاد از اين جهت که فردِ طلاق‌گرفته، ترديد دارد کاري که انجام داده درست بوده و اين‌که آيا مي‌توانسته کار بهتري انجام دهد يا نه. دوگانگي عاطفي هم به اين ترتيب است که فرد در عين حال که از همسر سابق خوشش نمي‌آيد، همزمان نسبت به او احساس مثبتي هم دارد؛ چون ممکن است بعضي از جنبه‌هاي وجود او را که در گذشته دوست داشته، هنوز هم دوست داشته باشد. تغييرات خلقي شديد هم به اين صورت است که گاهي اوقات، فرد احساس تاسف مي‌کند؛ چون فکر مي‌کند مي‌توانسته بهتر رفتار کند، يا احساس شرم در او به وجود مي‌آيد؛ به اين دليل که در يکي از نهادهاي مهم اجتماعي که ازدواج و تشکيل خانواده است، شکــست خورده است. افسردگي هم در اين دوران خيلي شايع است؛ چون فرد نمي‌داند چه وضعيتي در انتظار اوست. به طور کلي در دوره‌ي پس از طلاق، خشم و تاسف و عشق و نفرت در هم مي‌آميزند. البته ممکن است بعضي اوقات، فرد احساس راحتي کند؛ چون فکر مي‌کند ديگر فشارها تمام شده؛ اما ترس از آينده‌ي نامعلوم، اين احساس راحتي موقت را از بين مي‌برد. در اين دوران، افراد با يادآوري‌هاي مکرر گذشته و بررسي رابطه‌ي ازهم‌گسيخته‌ي خودشان، دچار اختلال تمرکز مي‌شوند و نمي‌توانند به هيچ‌چيزي به طور طبيعي فکر کنند. آنها به طور کلي با عواطف رنج‌آور و منفي روبه‌رو هستند ـ چه کــساني که خودشان مايل به جدايي بوده‌اند (مثل طلاق توافقي) و چه کــساني که مايل نبوده‌اند. و چه چيزهايي اين احساسات منفي را تشديد مي‌کند؟ مسايل اجتماعي، عرفي و قانوني؛ مثلا موضوعات مالي که اغلب بعد از طلاق نيز زن و مرد را به هم مربوط مي‌کند و باعث ايجاد تنش مي‌شود. اين موضوع به‌خصوص در کشور ما، به‌دليل وجود مهريه خيلي متداول است؛ چون مهريه‌ در ابتداي ازدواج با اين فرض تعيين مي‌شود که قرار نيست هيچ‌وقت پرداخت شود، اما موقع طلاق معلوم مي‌شود که قضيه جدي است. به همين دليل، بعضي‌ خانم‌ها براي گرفتن مهريه‌شان از راه قانوني وارد مي‌شوند و مثلا همسرشان را به زندان مي‌اندازند و خلاصه کشمکش‌هايي ايجاد مي‌شود که به مشکلات جدايي اضافه مي‌کند، يا مثلا موضوع نگهداري از فرزندان- اگر فرزندي وجود داشته باشد- معمولا دردسرساز است. از طرف ديگر، افراد بعد از جدايي مجبور مي‌شوند براي طلاق‌شان داستان اختراع کنند تا هم خودشان و هم اطرافيانشان را قانع کنند. اما همان‌طور که مي‌دانيد، چيزي به نام سازوکارهاي دفاعي رواني وجود دارد که وقتي انسان احساس مي‌کند تماميت شخصيتي‌اش تهديد شده، فعال مي‌شود. يکي از اين‌ها فرافکني است. در فرافکني، فرد براي غلبه بر احساسات منفي نسبت به خودش، به گريز از واقعيت پناه مي‌برد و مسايل خودش را به ديگران و محيط اطراف نسبت مي‌دهد؛ مثلا در شرايطي که خودش با رفتار نامناسب موجب جدايي شده، فکر و عنوان مي‌کند که اين طرف مقابل بوده که با رفتارهاي بد سبب طلاق شده است. آيا در اين دوران احتمال دارد که فرد به ممکن است بعضي از جنبه‌هاي وجود او را که در گذشته دوست داشته، هنوز هم دوست داشته باشد. تغييرات خلقي شديد هم به اين صورت است که گاهي اوقات، فرد احساس تاسف مي‌کند؛ چون فکر مي‌کند مي‌توانسته بهتر رفتار کند، يا احساس شرم در او به وجود مي‌آيد؛ به اين دليل که در يکي از نهادهاي مهم اجتماعي که ازدواج و تشکيل خانواده است، شکــست خورده است. افسردگي هم در اين دوران خيلي شايع است؛ چون فرد نمي‌داند چه وضعيتي در انتظار اوست. به طور کلي در دوره‌ي پس از طلاق، خشم و تاسف و عشق و نفرت در هم مي‌آميزند. البته ممکن است بعضي اوقات، فرد احساس راحتي کند؛ چون فکر مي‌کند ديگر فشارها تمام شده؛ اما ترس از آينده‌ي نامعلوم، اين احساس راحتي موقت را از بين مي‌برد. در اين دوران، افراد با يادآوري‌هاي مکرر گذشته و بررسي رابطه‌ي ازهم‌گسيخته‌ي خودشان، دچار اختلال تمرکز مي‌شوند و نمي‌توانند به هيچ‌چيزي به طور طبيعي فکر کنند. آنها به طور کلي با عواطف رنج‌آور و منفي روبه‌رو هستند ـ چه کــساني که خودشان مايل به جدايي بوده‌اند (مثل طلاق توافقي) و چه کــساني که مايل نبوده‌اند. و چه چيزهايي اين احساسات منفي را تشديد مي‌کند؟ مسايل اجتماعي، عرفي و قانوني؛ مثلا موضوعات مالي که اغلب بعد از طلاق نيز زن و مرد را به هم مربوط مي‌کند و باعث ايجاد تنش مي‌شود. اين موضوع به‌خصوص در کشور ما، به‌دليل وجود مهريه خيلي متداول است؛ چون مهريه‌ در ابتداي ازدواج با اين فرض تعيين مي‌شود که قرار نيست هيچ‌وقت پرداخت شود، اما موقع طلاق معلوم مي‌شود که قضيه جدي است. به همين دليل، بعضي‌ خانم‌ها براي گرفتن مهريه‌شان از راه قانوني وارد مي‌شوند و مثلا همسرشان را به زندان مي‌اندازند و خلاصه کشمکش‌هايي ايجاد مي‌شود که به مشکلات جدايي اضافه مي‌کند، يا مثلا موضوع نگهداري از فرزندان- اگر فرزندي وجود داشته باشد- معمولا دردسرساز است. از طرف ديگر، افراد بعد از جدايي مجبور مي‌شوند براي طلاق‌شان داستان اختراع کنند تا هم خودشان و هم اطرافيانشان را قانع کنند. اما همان‌طور که مي‌دانيد، چيزي به نام سازوکارهاي دفاعي رواني وجود دارد که وقتي انسان احساس مي‌کند تماميت شخصيتي‌اش تهديد شده، فعال مي‌شود. يکي از اين‌ها فرافکني است. در فرافکني، فرد براي غلبه بر احساسات منفي نسبت به خودش، به گريز از واقعيت پناه مي‌برد و مسايل خودش را به ديگران و محيط اطراف نسبت مي‌دهد؛ مثلا در شرايطي که خودش با رفتار نامناسب موجب جدايي شده، فکر و عنوان مي‌کند که اين طرف مقابل بوده که با رفتارهاي بد سبب طلاق شده است. آيا در اين دوران احتمال دارد که فرد به با دوستان، اقوام و آشنايان: اين گروه شامل همه‌ي کــساني مي‌شود که به نظر زن و مردي که از هم جدا شده‌اند، حق دارند از طلاق آنها و دلايلش اطلاع داشته باشند. اين يکي از استرس‌هاي بزرگ زن و مرد است که خبر طلاق را چه‌طور به اطرافيانشان بدهند؛ و معمولا هر کدام، داستاني براي طلاق‌شان مي‌بافند و بارها آن را براي ديگران تکرار مي‌کنند. براي جلوگيري از تکرار مکررات، بهتر است زن و مرد هر کدام جداگانه بنشينند و منصفانه دلايل جدايي‌شان را ارزيابي کنند؛ و در يک جمع‌بندي کلي از نکات مثبت و منفي‌اش، آن را به صورت يک نامه‌ي کوتاه محترمانه درآورند و براي همه‌ي دوستان و آشناياني که مايلند درباره طلاقشان به آنها توضيح دهند، ارسال کنند يا به صورت ايميل بفرستند. جالب است بدانيد که در بعضي از جوامع، مرسوم است که خبر طلاق هم مثل خبر ازدواج به آگاهي عموم رسانده مي‌شود؛ مثلا زن‌وشوهرها در روزنامه‌هاي محلي و در صفحه‌ي آگهي‌هاي ازدواج و طلاق، خبر جدايي‌شان را به اطلاع دوستان و آشنايان مي‌رسانند. اما بعضي از آشنايان هستند که شايد دوست نداشته باشيد از طلاق ‌شما باخبر شوند. بعضي‌ها، به‌خصوص بعضي خانم‌ها، موضوع جدايي‌شان را پنهان مي‌کنند يا دروغ مي‌گويند؛ که اين اصلا مطلوب نيست. البته اين نکته را هم در نظر بگيريم که کــساني که در زندگي فرد نقشي ندارند، ضرورتي ندارد درباره‌ي طلاق او چيزي بدانند و فرد مي‌تواند راجع به اين موضوع با آنها هيچ صحبتي نکند. با همکاران بهتر است رابطه‌تان با همکاران را به حوزه‌ي کاري محدود کنيد و وارد حوزه شخصي يکديگر نشويد تا مجبور نباشيد درباره‌ي يک مساله شخصي‌، مثل طلاق، به همکارانتان توضيح دهيد. اما اگر روابط شما با يک يا چند نفر از همکارانتان، صميمانه‌تر از اين حرف‌هاست، بر حسب ميزان صميميت روابطتان، مي‌توانيد از توصيه‌هايي که در بخش «دوستان، اقوام و آشنايان» يا «خانواده‌ي درجه يک» گفته شد، استفاده کنيد. با خانواده‌ي همسر سابق حتي اگر فرد با خانواده همسر سابق‌اش رابطه خوبي داشته باشد، خواه‌ناخواه ادامه‌ي اين روابط بعد از طلاق سخت مي‌شود و در بسياري از موارد بريده خواهد شد. بنابراين توصيه نمي‌کنيم که اصراري به ادامه اين روابط داشته باشيد، چون ممکن است باعث تنش گاه‌وبي‌گاه شود. با فرزندان فرزندان در قضيه طلاق والدين گاهي حتي بيشتر از خود زن و مرد آسيب مي‌بينند. آنها اين آمادگي را دارند که هر بحران و مشکلي را به خودشان نسبت بدهند- مهم نيست سن‌شان زياد يا کم باشد؛ چون هر کــسي هميشه در قبال پدر و مادرش کودک است. پس پدر و مادر بعد از طلاق وظيفه دارند طوري برخورد کنند که بچه‌ها خودشان را در طلاق آنها مقصر ندانند؛ مثلا از گفتن جمله‌هايي از اين قبيل که «اگر به خاطر تو نبود، خيلي زودتر جدا مي‌شدم،» بپرهيزند يا از بدگويي و تحقير يکديگر در مقابل بچه‌ها خودداري کنند. بلکه برعکــس، زحمات ديگري را به بچه‌ها گوشزد کنند و به آنها بگويند که بعضي‌وقت‌ها، دو نفر که آدم‌هاي سالم و مثبتي هم هستند، ممکن است در روابط‌شان با هم مشکل پيدا کنند. اين به معني ناهنجار بودن يا بد بودن يکي از آنها نيست. از طرف ديگر، بهتر است پدر و مادر، حرف‌هايي را که قرار است به بچه‌ها بگويند با هم هماهنگ کنند؛ چون اگر هر کدام يک داستان متفاوت بگويد، از نظر بچه، معني‌اش اين است که هيچ‌کدام درست نمي‌گويند. سال قادر نيست مسايل را واقع‌بينانه ارزيابي کند. از اين جهت، اگر قرار باشد با همان ديدگاه‌هاي نادرست ازدواج کند، اشتباه‌هاي قبلي را تکرار مي‌کند و متاسفانه تجربه نشان داده که اين ازدواج‌هاي مجدد، در اکثر موارد به شکــست منجر مي‌شود. رفتار ديگران با زن و مردي که تازه از هم جدا شده‌اند خانواده تنها کاري که بايد انجام بدهند، حمايت عاطفي کامل از فرزندي است که به تازگي طلاق گرفته است. آنها بايد صرف‌نظر از احساسي که نسبت به اين جدايي دارند- تاييد يا مخالفت- از فرزندشان حمايت کنند؛ چون او در شرايط دشواري است و ممکن است دچار اختلالات رفتاري و رواني شود. ما به خانواده‌هاي کــساني که طلاق مي‌گيرند، مي‌گوييم اين درست شبيه اين است که شما مي‌بينيد فرزندتان رگ دستش را بريده و خودکشي کرده است. در اين شرايط، ما نمي‌رويم بالاي سر فرد که بگوييم چه کار زشتي کرده‌اي و ديگر دوستت ندارم؛ او را سرزنش و نکوهش نمي‌کنيم، بلکه اول از همه زخمش را ترميم مي‌کنيم و به مراقبت و پرستاري و حمايتش مي‌پردازيم و بعد به چيزهاي ديگر فکر مي‌کنيم. پس به جاي موضع‌گيري عاطفي و هيجاني شديد که اتفاقا در خانواده‌هاي ايراني بسيار شايع است، بايد به شکل منطقي از فرد حمايت کرد. دوستان و آشنايان اگر دوستي که طلاق گرفته، خودش خبر طلاق را به دوستان و آشنايان داده باشد، آنها بايد همدردي و حمايت عاطفي‌شان را نشان بدهند ولي اگر خود فرد چيزي نگفته باشد، هر حرفي در اين باره ممکن است به عنوان فضولي و دخالت بي‌جا تلقي شود و فرد را معذب و ناراحت کند. ازدواج مجدد با همسر سابق اگر زن و مرد خيلي زود پشيمان بشوند و بخواهند دوباره به زندگي مشترک برگردند، نتيجه‌اي که از اين تصميم مي‌گيريم، اين است که تصميم‌شان براي طلاق، منطقي نبوده است. از آنجا که در جامعه‌ي ما، طلاق هم مثل ازدواج ممکن است در اثر دخالت اطرافيان اتفاق بيفتد، اين احتمال وجود دارد که پس از مدتي که طرفين چشم‌انداز منطقي‌تر و دقيق‌تري نسبت به ماجرا پيدا کردند، دوباره تصميم به ازدواج با يکديگر بگيرند، که در اين صورت اقدام مثبتي است. banoo.net




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 577]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن