تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 2 بهمن 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):ما اهل بيت، وعده‏هاى خود را براى خودمان، بدهى و دِين حساب مى‏كنيم، چنانكه رسول اكر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

اوزمپیک چیست

قیمت ورق سیاه

چاپ جزوه ارزان قیمت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1855910773




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

حسن حبیبی: گفتم اگر نمی‌خواهید کار کنم بگویید خودم می‌روم؛ آخرش هم کنار کشیدم


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: مجله نوروز > ورزش  - حسن حبیبی سرمربی اسبق تیم ملی فوتبال: «دکتر اکرامی در بازی با دینامو تفلیس و اوریتکت مجارستان از من استفاده کرد. از آنجا دیگر اوج گرفتم و پیشرفت کردم.» میثم بهرامی / 10 بهمن سال 1317 در کرمان متولد شدم. چهار ساله بودم که همراه خانواده به تهران آمدیم. در چهارراه گل‌کار که اطراف سلسبیل بود ساکن شدیم. آنجا به دبستان کاخ می‌رفتم. بعد هم دوباره نقل مکان کردیم و به خیابان پیروزی، محله چهارصد دستگاه رفتیم. کلاس ششم متوسطه را در مدرسه روزبه، در همان محل گرفتم. آن موقع فوتبال رونقی نداشت. ما بیشتر والیبال بازی می‌کردیم. والیبال هم نه با توپ. بلکه با کهنه و پارچه یک توپ درست می‌کردیم و با آن والیبال بازی می‌کردیم. کهنه‌ها را رشته رشته می‌کردیم، آن‌ها را به هم می‌بستیم و با این‌که کنارش رشته رشته بیرون بود، وسط آن محکم بود. کمی هم آب به آن می‌زدیم و با همان والیبال بازی می‌کردیم یا این‌که روپایی می‌زدیم. آن موقع معمولا کسی نبود که تنها یک ورزش انجام دهد. هر کسی حداقل دو ورزش انجام می‌داد. من هم تا کلاس ششم متوسطه خیلی خوب والیبال بازی می‌کردم. با نفراتی مثل محمد دورانی، خسرو گلستانه و حسن کرد که اعضای تیم ملی بودند در آموزشگاه‌ها والیبال بازی می‌کردیم. در چهارصد دستگاه فوتبالم را شروع کردم. یکی از بچه‌ها در همین محله تیمی درست کرد که من هم به آن رفتم. در دبیرستان ابوریحان هم که تحصیل می‌کردم، عضو تیم آن بودم و به مسابقه‌های آموزشگاهی می‌رفتم. کاپیتان این تیم بودم. یک سال بعد، دبیرستانم را عوض کردم و به دبیرستان بوعلی‌سینا رفتم. در این دبیرستان هم فوتبال بازی می‌کردم. همان موقع دو نفر از دوستانم که عضو تیم شاهین بودند گفتند تو فوتبالت خوب است و بیا در تیم ما بازی کن. من هم رفتم به تیم کولاک شاهین. آن موقع شاهین در مناطق مختلف، تیم‌های مختلف داشت. تیم‌های «کولاک» و «اتم» شاهین در محله ما بودم که من عضو آن تیم‌ها شدم. کولاک تیم جوانان شاهین در محله ما بود و اتم، تیم بزرگسالان شاهین. عضو تیم کولاک بودم اما در اتم هم از من استفاده می‌کردند. رئیس دبیرستان ابوریحان آقایی بود به اسم دیوسالار. ایشان خودش هم ورزشکار بود و در رشته‌های میدانی و والیبال فعالیت می‌کرد. او من را تشویق می‌کرد که ورزش را ادامه بدهم. خیلی هم در حقم لطف می‌کرد. 10 دقیقه به این‌که کلاس تمام شود، اجازه می‌دادند من بروم و به ورزشم برسم. در مسابقه‌های آموزشگاه‌ها، در تیم تهران بازی می‌کردم. دو دفعه هم در تیم اصلی شاهین، زمانی که کمتر از 18 سال سن داشتم در تیم بزرگسالان به میدان رفتم. آقای دکتر اکرامی در بازی با دینامو تفلیس و اوریتکت مجارستان از من استفاده کرد. از آنجا دیگر اوج گرفتم و پیشرفت کردم. چند سال بعد اختلافاتی با باشگاه شاهین پیدا کردم که رفتم تیم تاج و تا سال 1342 در همین باشگاه بازی می‌کردم. در تاج آقایان علی دانایی‌فرد، محمد و محمود بیاتی مربیانم بودند که کمک زیادی به پیشرفتم کردند. سال 1337 برای حضور در اردوی تیم ملی بزرگسالان انتخاب شدم. در بازی ایران و اسرائیل، من کاپیتان تیم ملی بودم. آن مسابقه علاوه بر جنبه ملی، رنگ مذهبی هم به خودش گرفته بود. به همین دلیل شور بیشتری در مردم ایجاد کرده بود و سر و صدای بیشتری داشت. تا سال 1350 در تیم ملی بازی کردم و بعد از خداحافظی از تیم ملی، دو سال هم در باشگاه بازی کردم که پس از آن کلا فوتبال را کنار گذاشتم. یعنی در بازی‌های المپیک 1964 عضو تیم ملی بودم که به توکیو رفتیم. سال 1966 هم که بازی‌های آسیایی در بانکوک برگزار شد تیم ملی به مقام دوم رسید و من هم همراه این تیم بودم. همان سال آقای رنجبر مصدوم شد و کاپیتانی تیم ملی به من رسید. تا سال 1970 که بازی‌های آسیایی برگزار شد، کاپیتان تیم ملی بودم. در سال‌های 1348 و 1349، هم کاپیتان پاس بودم، هم در این تیم بازی می‌کردم. مربی‌گری‌ام در پاس ادامه داشت تا این‌که انقلاب شد. بعد از انقلاب هم سرمربی تیم ملی ایران شدم. وقتی من سرمربی تیم ملی فوتبال شدم، تمام مراحل را گذرانده بودم. سال 1974 در بازی‌های آسیایی ایران دستیار آقای اوفارل بودم که ایران هم قهرمان شد. بعد از آن هم 5 سال پاس را داشتم که در دو سال آخر، قهرمان لیگ شد. این دو قهرمانی در شرایطی به دست آمد که بازیکنان ملی‌پوش پاس نسبت به ملی‌پوشان دو تیم دیگر یعنی پرسپولیس و استقلال خیلی کمتر بودند. تاج 6 بازیکن در تیم ملی داشت، پرسپولیس 7 بازیکن داشت و ما فقط 3 ملی‌پوش داشتیم. آن‌ها با مربیان خارجی مثل رایکوف و آلن راجرز کار می‌کردند و مربی پاس ایرانی بود. به همین دلیل بود که عملکرد خوبی در فوتبال داشتم و فدراسیون فوتبال تصمیم گرفت من را به عنوان سرمربی تیم ملی انتخاب کند. البته آن زمان آقایانی مثل مرحوم رنجبر، مرحوم دهداری و آقای امیرآصفی بودند که می‌توانستند سرمربی تیم ملی باشند. آن موقع آقای ناصر نوآموز رئیس فدراسیون فوتبال بود. دبیر فدراسیون هم آقای مصطفوی بود. من با آقای نوآموز مشکلی نداشتم اما آقای مصطفوی می‌خواست دخالت‌هایی در کارم بکند. گفتم بروید تیم را بدهید به هر کسی که دوست دارید. اما اگر تیم را به من می‌دهید نباید در کارم دخالت کنید. زمان سرمربی‌گری من در تیم ملی، شرایط خیلی سخت بود. زمانی که ما به سنگاپور رفتیم، لیگ تعطیل بود و حتی تیم ملی را بدون مسابقه تدارکاتی به تورنمنت‌های مختلف می‌بردیم. در تمام آن مدت تنها یک مسابقه، آن هم با یک تیم باشگاهی سوئیس انجام داده بودیم که آن‌ها هم گذرشان به ایران افتاده بود و گفتند یک مسابقه با تیم ملی ایران انجام بدهیم. حتی در سال 1996 که سرمربی تیم ملی امیدها بودم، تنها یک مسابقه تدارکاتی با تیم ملی ارمنستان انجام دادیم. آن‌ها را هم تراکتورسازی دعوت کرده بود و چون در ایران حضور داشتند، گفتند با تیم ملی ایران هم یک مسابقه تدارکاتی انجام دهیم. می‌خواهم بگویم فدراسیون‌ها در زمان گذشته خیلی ضعیف بودند و اصلا مسابقه‌های تدارکاتی برای تیم ملی نمی‌گذاشتند. برای بازی‌های المپیک 1980 مسکو با تیم ملی کار می‌کردم. برای مسابقه‌های انتخابی به سنگاپور هم رفتیم که اول شدیم اما ایران، المپیک مسکو را تحریم کرد و با وجود این‌که می‌توانستیم در المپیک شرکت کنیم، به مسکو نرفتیم. الان هم که می‌بینید می‌گویند تیم فوتبال ایران از سال 1972 به المپیک نرفته، سال 1980 که ما انتخاب شدیم و نرفتیم را حساب نمی‌کنند. بعد از آن به جام ملت‌های آسیا که در کویت بود رفتیم و در آنجا سوم شدیم. زمانی که آنجا بودیم اولین بازی ما با عراق بود. همان روزها بود که عراق به ایران حمله کرد. ما هم تمام مسابقه‌هایمان را می‌بردیم. در گروه خودمان اول شدیم و کره شمالی دوم شد. در مسابقه نیمه‌نهایی به کویت خوردیم که از این تیم باختیم. برای رده‌بندی هم کره شمالی را 4 بر یک شکست دادیم. در آن مسابقه‌ها کویت قهرمان شد، کره جنوبی نایب قهرمان، ایران سوم و کره شمالی چهارم. بعد از آن فدراسیون می‌خواست تغییراتی در فوتبال ایجاد کند که من گفتم بهتر است به امارات بروم. اماراتی‌ها از قبل من را می‌شناختند. همان موقع که من سرمربی تیم ملی ایران بودم، قبل از رفتن به کویت، دو مسابقه تدارکاتی در امارات با تیم ملی این کشور انجام دادیم. آن‌ها خوب من را می‌شناختند و به همین دلیل بود که دعوتم کردند. وضعیت الاهلی خراب شده بود که آمدند به من گفتند تو می‌توانی مانع سقوط الاهلی بشوی؟ گفتم تلاشم را می‌کنم. آن موقع آقای حشمت مهاجرانی سرمربی‌گری تیم ملی امارات را برعهده داشت که اصغر شرفی هم دستیارش بود. همایون شاهرخی هم سرمربی الشعب بود. چند بازیکن ایرانی مثل حسن نظری، حسن روشن و حسین فرکی هم در امارات بازی می‌کردند. من هم به امارات رفتم و یک سال و نیم سرمربی الاهلی بودم. بعد دوباره به ایران برگشتم و شدم سرمربی آرارات. آن موقع آرارات در مسابقه‌های دسته دوم تهران بود. آن‌ها از دسته دو به دسته یک و از دسته یک به لیگ رسیدند. سال‌های 1992 و 1996 هم سرمربی تیم امید بودم. بعد از سرمربی‌گری در تیم ملی امید شرایطی پیش آمد که دیدم انگار دوست ندارند من کار کنم. گفتم اگر نمی‌خواهید کار کنم، بگویید. بعد خودم را کنار کشیدم. 40




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 363]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن