واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > حدادی، محسن - وقتی همه دنبال میانبر هستند و یکشبه میخواهند ره صدساله را بروند، بهتر از این نمیشود؛ حیات تراژدی بلند گلدکوئست بعد از بگیر و ببندها و برنامهها و سریالها و خبرهای ویژه و مستندها ... نمونه خوبی است برای اینکه مشخص شود، همچنان در بر همان پاشنه قبلی میچرخد و هنوز خیلی ها دارند راست راست در خیابان راه می روند و ملت را به اصطلاح پرزنت میکنند؛ و البته ملت هم بر اساس یک تفکر قدیمی مبنی بر اینکه «30 سال کار کنیم که چی؟!» میخواهد یک سال مخ بزند تا 30 سال راحت بخوابد! بی جهت نیست که نرخ رشد اقتصادی و تولد کارگاه های تولیدی در کشور وضعیت خوبی ندارند اما نرخ دلال های کنار خیابان برای خرید ماشین و یا تولد قارچگونه بنگاه های معاملات ملکی در هر خیابان رو به افزایش است، این یک نماد ساده است که در کشور ما اصولا کسی زیاد حوصله «فعالیت و کار و تولید» را ندارد. «اصلا چه کاری است که صبح زود تا غروب در یک کارگاه تولیدی کار کنیم که بدهیم دست دلال؟! خودمان دلال می شویم در ماه 4دستگاه ماشین معامله کنیم یا دو تا خانه اجاره بدهیم، سه برابر یک مدیر کارگاه و یا رییس شرکت، درآمد داریم...!» و این گونه می شود که در حوزههای فرهنگی و مثلا کتاب هم، کتاب هایی چون «101 راه برای رسیدن به خوشبختی»، « چگونه سه روزه پولدار شویم»، «چه کسی بربری مرا دزدید؟»، «چگونه امام را زیارت کنیم؟»، «هزار روش درمان دردها با دعاهای مخصوص»، «دعا از ما، شفا از شما»، «سه سوت تا سعادت»، «ذکرهای شفابخش؛ چاپ 348»، «خواب خود را تعبیر کنید با جدیدترین متد دینی» و... در صدر فروش کتاب های بازار بی مطالعه کشور قرار می گیرد و بعد یکدفعه در همین فضا، یک سی دی منتشر میشود که با رعایت تمامی قواعد بالا در جذب مخاطب عام و ترسیم مسیر میانبر، ظهور فوری را برایتان به تصویر میکشد! آیا باید توقعی جز این داشت که این سیدی به صورت میلیونی تکثیر و توزیع نشود؟ اگر نمیشد باید به فضای داخلی کشورمان شک میکردیم، البته گفتنی نیست که تلویزیون یک برنامه ای دارد که سالهاست پخش می شود و شاید 5هزار نفر هم آن را تماشا نکنند! به واقع مشکل از کجاست؟ اگر دانشگاه های ما، دانشگاه بود، اگر حوزه های ما کمی پویاتر و فعال تر در میان شبهات روز حرکت می کرد، اگر معضل دیالوگ در بین خانواده های ما به بحران و بنبست نرسیده بود، هیچ گاه بساطی این چنینی که هر دلسوز و عاقل و معتقدی، آن را با نگاهی سخیف دنبال میکند، این گونه در کشور گسترده نمیشد. این گونه نمی شد که در فضاهای معنوی، مانند راهیان نور، چنین محصولی مثل نقل و نبات توزیع شود و در برخی مناسک مذهبی، مورد اقبال واقع شود. همه اینها یعنی اولا مشکل تبیین صحیح دین و دین داری، در کشور همچنان بر قوت خود باقی است، ثانیا موضع گیری خواص جامعه در قبال حملاتی که به دین و اعتقادات دینی مردم می شود، گاه بسیار کمرنگ است چرا که شاید برخی این تصور را دارند که موضع گیری اصولی، باعث دوری عوام از خود میشود ـ همان ریزش طرفدار ـ حال آنکه احساس وظیفه و تکلیف دقیقا در چنین مواردی است که باید رنگ عمومی به خود بگیرد. در جریان مدعیان دروغین نیز که چندی پیش، بازار داغی برای خود دست و پا کرده بودند، موضع گیری محکم برخی اساتید حوزه و دانشگاه و صاحبان کرسی های فکر و اندیشه باعث شد، تا حدی موج این بساط مریدپروری سودآور برچیده شود. امروز اگر هر اتفاق تلخی در کشور به صورت اپیدمی فراگیر شود، باید کوتاهی جوانهای تحصیلکرده و نسل سومی را در یک طرف ماجرا یادآور شد، کوتاهی که می تواند با حضور عاقلانه و عالمانه، غبار جهل و امواج احساسات را در هم بپیچد. همه انسان های کره زمین چه مسلمان و چه غیر مسلمان، سالهاست در دل ندایی را زمزمه می کنند که فریادرس عادلی را طلب می کند؛ و همه انسان ها، خاصه مسلمانان و به طور اخص، ایرانی ها، مشتاق حضور در عصر ظهور هستند، اما نه با سیدی! نه با مونتاژ و نه با دروغ و دغل... ضمن اینکه به نظر میرسد اقداماتی از این دست؛ قطب مقابل فعالیت های انجمن حجتیهای هاست که البته هر دو مسافر مسیر بنبست افراط و تفریط هستند. باید امیدوار بود که نسخه دوم و سومی برای توجیه نسخه اول در راه نباشد که دیگر داستان از ژانر «ارادت خالصانه و جهاد عاشقانه» خارج میشود.60
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 533]