واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: یک دلیل قاطع و مشخص برای اختلال اضطراب وجود ندارد، بلکه چندین عامل مختلف در شکل گیری آن نقش دارند، از جمله ژنتیک، ساختار زیست- شیمی مغز، شرایط زندگی و رفتارهای آموخته. فردی که یکی از اعضای خانواده اش دچار اختلال اضطراب باشد در معرض خطر بیشتری برای اختلال اضطراب است(هر چند که نوع اختلال آنها یکسان نباشد) ژنتیک روی ساختار زیست شیمی مغز اثر می گذارد و در نتیجه آن برخی از افراد مستعد مبتلا به اضطراب هستند. ساختار زیست شیمی مغز با میلیون ها سلول مغزی (یاخته های عصبی یا نورون) مرتبط است و پیوسته از راه مواد شیمیایی با یکدیگر در ارتباطند. این ترکیب های شیمیایی «انتقال دهنده عصبی» نامیده می شود. «انتقال دهنده عصبی» پیک های شیمیایی مغز است که تنظیم حالت های روانی( یا خلق و خوی) فرد به عهده آنها است. «انتقال دهنده عصبی» از یک یاخته عصبی ترشح می شود و به یاخته عصبی گیرنده می پیوندد. گاهی تداخل در این فرآیند(مثلاً یاخته عصبی گیرنده قادر به دریافت انتقال نباشد) موجب عدم تعادل در سطح انتقال دهنده های عصبی مغز می شود که دلیلی برای اضطراب است. انتقال دهنده های عصبی زیادی وجود دارد اما دو انتقال دهنده عصبی سروتونین و دوپامین در ارتباط با اضطراب نقش دارند. عدم تعادل این ترکیبات شیمیایی موجب اضطراب و دیگر مشکلاتی نظیر آن می شود. اتفاقات خاصی که در زندگی شخص رخ می دهد نیز می تواند مرحله یی برای شروع اختلال اضطراب باشد بهترین مثال برای این موارد وقوع اتفاقات ترسناک و آسیب زا است که منجر به ptsd می شود.یادگیری های اولیه هم می تواند در این بیماری نقش ایفا کند. چنانچه کودکی در خانواده یی زندگی کند که افراد آن بسیار ترسو و مضطرب هستند، او هم یاد می گیرد که دنیا را یک مکان ترس آور ببیند. همچنین اگر محیط رشد کودک واقعاً خطرناک و ترسناک باشد(محیطی که با کودک با خشونت رفتار شود چه درخانواده و چه در جامعه) کودک می آموزد که همیشه منتظر وقوع بدترین ها باشد و بترسد. واکنش اتوماتیک مغز به شرایط اضطراب آور می تواند عامل محرک اختلال اضطراب شود. هنگامی که کسی احساس خطر کند(حتی اگر خطر واقعی نباشد) مغز فوراً با فرستادن علامتی به ساختار کوچکی در مغز به نام بادامه، عکس العمل نشان می دهد. بادامه مغز واکنش اتوماتیک بدن(مبارزه یا فرار) در برخورد با خطر ایجاد می کند. این واکنش ها موجب نشانه هایی نظیر عرق کردن و تپش قلب می شود. گاهی به محض اینکه شخص اطلاعات را در قسمت تفکر مغز(قشر مخ) بررسی می کند درمی یابد که اتفاق رخ داده واقعاً خطرناک نبوده است. بنابراین آرام می شود و واکنش های بدن متوقف می شود. اما بادامه مغز به گونه یی برنامه ریزی شده است که با یادآوری اتفاقی که افتاده، سبب راه اندازی فرآیندهای واکنش بدن می شود که این کار در واقع تلاش مغز جهت حفاظت فرد از خطرات آتی است. یعنی اگر شخص با چیزی مواجه شود که قبلاً یک بار موجب ترس او شده (حتی اگر بعداً پی ببرد که واقعاً ترسناک نبوده است) بادامه مغز احتمالاً واکنش اضطراب را فعال می کند. * چگونه می توان اختلال اضطراب را تشخیص داد و درمان کرد؟ گاهی افراد به واسطه نشانه های فیزیکی (ناشی از اضطراب) به پزشک مراجعه می کنند که کار بسیار درستی است زیرا نشانه هایی مانند تپش قلب، درد قفسه سینه، دل درد، استفراغ، تنگی نفس، بی حسی و یا سوزش و مشکلات خواب می تواند واقعاً به دلیل برخی بیماری های پزشکی باشد. بنابراین با مراجعه به پزشک، مشخص می شود که آیا بیماری وجود دارد و یا همه این نشانه ها ناشی از اضطراب است. اگر نشانه ها به دلیل اضطراب باشد حتماً باید به یک متخصص سلامت روانی مانند یک روان شناس یا روان پزشک مراجعه شود. اضطراب بسیار توان کاه است و همچنین مانع لذت بردن فرد از زندگی، دوستان، مدرسه و فعالیت های اجتماعی می شود. اما با کمک درمان می توان احساس بهتری پیدا کرد. برخی سعی دارند برای درمان و آرام کردن خود از الکل و یا داروهای مخدر (حتی قرص های خواب) استفاده کنند که تاثیر موقتی دارد اما به دلایل مختلفی یک راه حل نیست. داروهای مخدر و یا الکل فقط موجب احساس غلطی از آرامش می شوند که بسیار خطرناک است و مشکلات عدیده یی را به دنبال دارد. اما یک متخصص سلامت روانی با طرح سوالات در زمینه مصرف داروها، موقعیت خانوادگی ، نشانه هایی که تجربه کرده اید و یا سوالات بسیار شخصی و محرمانه می تواند یک برنامه صحیح درمان را ارائه کند. که البته پاسخ واقعی و درست به سوالات به دکتر بسیار کمک می کند. درمان اضطراب می تواند شامل دارو، رفتار درمانی شناختی و یا درمان از طریق گفت وگو یا روش های کنترل عضلات و آرامش، باشد و گاهی ترکیبی از همه درمان های فوق توصیه می شود. در مواقعی که دارو بخشی از درمان است اغلب از یک دسته از داروها به نام ssri ها استفاده می شود که گاهی سبب تعجب می شود که چرا داروی ضد افسردگی تجویز شده است. اما این مساله به این دلیل است که داروی ssri ابتدا برای درمان افسردگی تولید شد اما بعداً دانشمندان دریافتند که این دارو اثر ضد اضطراب نیز دارد. زیرا افسردگی و اضطراب هر دو به دلیل عدم تعادل در انتقال دهنده عصبی سروتونین به وجود می آیند و داروی ssri می تواند به تعادل سروتونین کمک کند بنابراین به درمان هر دو بیماری کمک می کند. اگر داروها درست تجویز شود به کاهش نشانه های اضطراب که سبب ناراحتی و نگرانی شدید شخص می شود، کمک شایانی می کند. اغلب پزشکان دارو را با دوز کم شروع می کنند و تدریجاً به آن اضافه می کنند تا نتیجه بهتری بگیرند، گاهی چند روز یا هفته زمان نیاز است تا دارو اثرات مثبت خود را نشان دهد. پس اگر دارویی تجویز شد، درست و به موقع بخورید. اما اغلب نوجوانان که دچار اختلال اضطراب هستند نیازی به دارو ندارند و با کمک روش های دیگر می توان به آنها کمک کرد. روش روان درمانی یا همان گفت وگو؛ در این روش نوجوان با یک متخصص سلامت روانی درباره استرس ها و اضطراب هایی که احساس می کند، صحبت می کند. روانکاو با دسته بندی مشکلات نوجوان و حمایت از او و استفاده از راهکارهای دیگر به نوجوان کمک می کند تا از پس اضطراب خود برآید. یکی از روش های خاص در دوران درمان رفتار درمانی شناختی (cbt) است. در این روش نوجوان با فراگیری یک نقش فعال در خصوص ترس هایی که دارد یادگیری زدایی می کند. در روش cbt روانکاو و شیوه های جدیدی برای تفکر و عمل به نوجوان می آموزد تا هنگام مواجهه با اضطراب از آنها استفاده و در نتیجه اضطراب خود را کنترل کند. در این روش نوجوان می آموزد که چگونه اضطراب خود را شناسایی و ارزیابی کند همچنین عوامل ایجاد اضطراب را می شناسد و روش های عملی برای کاهش آن یاد می گیرد. نوجوان پی می برد که چه عواملی در بدتر شدن ترس او یا آرامش نقش دارند. تکنیک های روش cbt بسیار متنوع هستند اما همه شامل آدم سازی و شیوه های تنفس و یا روش هایی است که نوجوان را در معرض عامل اضطراب قرار می دهند که اگر این روش همراه با یک حمایت مناسب و آموزش مهارت های جدید تحمل یا کنار آمدن با مشکل، باشد بسیار مؤثر است و حتی ترس ها و اضطراب های شدید را از بین می برد. * نحوه برخورد با اختلال اضطراب اغلب افراد خانواده و یا دوستان فردی را که اختلال اضطراب دارد به خوبی درک نمی کنند و نصایح غیرمعقول و ناکارآمدی به او می کنند مانند چرا نگرانی، مشکلی نیست نگران نباش، اما باید بدانیم که نیت آنها خیر است و فقط نمی دانند که مساله به این سادگی نیست.بنابرانی خود فرد باید به آنها توضیح بدهد. اما از آنجایی که دیگران درک درستی از این مساله ندارند افراد دچار اختلال اضطراب، تمایلی به گفتن احساسات خود به خانواده و یا دوستانشان ندارند. همچنین تصور می کنند که شاید احساسات آنها از نظر دیگران احمقانه، بچه گانه و عجیب و غیرعادی تلقی شود. اما باید بدانیم که دوستان صمیمی و افراد خانواده بخشی از راه حل هستند و توجه و حمایت آنها بسیار کار ساز است.اگر متوجه شدید که نوجوانی دچار اختلال اضطراب است برایش دوستی حامی باشید و با درک شرایط او کمکش کنید forum.persiandown.com
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1768]