محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845974585
کباب پزی پروفسور رضا و خرازی در نیویورک+عکس
واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: آخرین نیوز: گزارشی متفاوت خبرنگار خبرانلاین را از بزرگداشت دکتر سیدصادق خرازی در شهر کتاب را بخوانید.روزی به یک مرد سیاسی، سیب زمینی پوست سوخته ی از زیر خاکستر درامده ی داغ داغ دادم با گلپر اصل و نمک نرم. نخواست و نفهمید چه طعمی دارد ... آن روز با احتیاط به او گفتم، یقین داشته باشد که نیروهای شگفت زندگی اش مغلوب شده اند. به او گفتم که پول و پله های قدرت، ساده و راحت می توانند، نیروی شگفت عشق در زندگی را مغلوب کنند. عشق کو؟ من از مردان سیاسی بسیاری پرسیده ام جای عشق توی زندگی تان کجاست؟ پرسیده ام که تاکنون طعم تلخ نوشیدنی های رسمی، این اجازه را داده است تا عطر شاخه های نرگس مرطوب را بچشید؟ آیا اظطراب همواره سیاست، اجازه بودن با بوم رنگ و قلم و لذت بردن ازهنر را داده است؟هرگاه مردی را دیدی که برای زندگی ارزشی بیش از تودر توی سیاست قائل است وهنر برایش بیش ازقراردادهای همواره رسمی، ارزش دارد، بدان که در چشم هایش انار روییده است و در قلبش جویبار جاری است. او دیگر حتما یک سیاستمدار صرف نیست، انسان عاشقی است که سیاست هم می داند...." این جمله های " یک عاشقانه آرام" مرحوم استاد نادر ابراهیمی بود که هر آن، توی مجلس بزرگداشت شهر کتاب درون ذهنم جاری شده بود و مقابل چشمانم را پوشانده بود.... **** وارد سالن که می شدی هر طرف، چهره ای صاحب نام از اهالی هنر و علم و ادب را می دیدی. آن ردیف عباس کیارستمی نشسته. این طرف آیدین آغداشلو. آن سو تر دکتر بیک باغبان از فرانسه آمده بود. استاد خرمشاهی، دکتر انصاری، مهندس بهشتی، دکترمسجد جامعی، دکتر حجت، حجت الاسلام دعایی و چه بسارند حاضرانی از جمله استادان پیشکسوت دانشگاه ها و بسیاری که در شرائط شلوغی شهر به مجلس نرسیده اند؛ و آنهایی که از آن سوی مرزها پیام داده بودند: دکتر مهدوی دامغانی، دکتر شایگان، دکتر نصر، دکتر رشدی راشد. آنها آمده بودند تا در بزرگداشت چه کسی شرکت کنند؟ سفیر اسبق جمهوری اسلامی در پاریس، نه! سفیرسابق ایران در سازمان ملل، نه! معاون ستاد تبلیغات شورای عالی دفاع در سال های جنگ ، نه! مردی که در فتح خرمشهر، نقشی کلیدی داشت، نه! معاون و مشاور رئیس جمهور خاتمی، نه! معاون اسبق وزیر امور خارجه یا یک دیپلمات سیاسی، هرگز! بی شک اگر اینها بود، دیگر در بزرگداشت یک دیپلمات ارشد سیاسی جمهوری اسلامی، جایی برای این چهره ها نبود. اما همین مقدار هم قابل تامل بود که در بزرگداشت مردی با همه این پست ها وعنوان ها، عباس کیارستمی هم هست، آیدین آغداشلو هم، محمد احصایی نیز تماس گرفته بود که در راه مانده است، دکتر مهدوی از آمریکا زنگ زده بود تبریک بگوید وهمه آنهایی که آمدند پشت تریبون و چه روایت ها گفتند در بزرگداشت یک مردعاشق، یک هنرمند مجموعه دار، یک فرهنگ دوست اهل فلسفه و تاریخ و بالاخره مردی که به قول مرحوم استاد نادر ابراهیمی " یک انسان عاشق است که سیاست هم می داند"؛ بزرگداشت سید محمد صادق خرازی در روز تولدش همزمان با میلاد پیامبر خاتم
تصویر اول:اینجا طبقه نودم آپارتمانی در نیویورک است. پروفسور رضا منقل را گذاشته وسط اتاق. دکتر مهدوی دامغانی ذغال ها را باد می زند تا آتش منقل آماده شود. آن طرف تر دیپلمات جمهوری اسلامی و سفیر ایران در سازمان ملل نشسته است و گوشت ها را سیخ می کشد برای کباب کردن. دکتر حجت هم بالای سرشان ایستاده و با بادبزن دودها را پراکنده می کند تا مبادا بوی کباب ها آپارتمان را بردارد. این روایت زندگی ایرانی در نیویورک را دکتر حجت تعریف می کند و می گوید او با نیروی شگفت ادب و احترام و ذوق برخورد با بزرگانی که به حاشیه رانده شده اند آنچنان حشر و نشر داشت که تعجب می کردی آیا واقعا او در کسوت سیاست است؟ تصویر دوم:اینجا آمریکاست. سال 1989 . خبر داده اند که یک ایرانی هنرمند در وضع بیماری شدیدی قرار گرفته است. نماینده ایران در سازمان ملل خبر را می شنود. او اگر چه پایش را عمل کرده و با عصا راه می رود اما تحمل نمی کند . آدرس را می گیرد و راهی منزل او می شود . به منزل که می رسد خود را یک ایرانی معرفی می کند که آمده است آثار هنری هنرمند را ببیند. خانه هنرمند آشفته است و خود در بستر بیماری خوابیده. آقای سفیر اجازه می خواهد تا محیط خانه هنرمند را مرتب کند. با همان عصای زیر بغلش فضای اطراف بستر بیمار را مرتب می کند. برای هنرمند وسائلی را خریداری می کند. دست آخر یک کاغذ برایش می نویسد، داخل پاکت چند هزار دلار می گذارد و چند اثر هنری اش را خریداری می کند و می رود. هنرمند از امضای نامه متوجه می شود او سفیر ارشد ایران در سازمان ملل بوده و آن هنرمند کسی نبود جز اردشیر محصص ، طراح، کاریکاتوریست و نقاش ایرانی . این روایت از زندگی آقای سفیر را مهندس بهشتی تعریف می کند. تصویرسوم:اینجا آمریکاست. دکتر مهدوی دامغانی تماس گرفته تا به صادق خرازی تبریک بگوید. صدایش را ضبط کرده اند و برای حضار پخش می کنند. می گوید من یک تابلو نقاشی که صادق به من هدیه کرده را زده ام توی اتاقم. یک روز یکی از هنرمندان آمریکایی آمده بود خانه ام. گفت این اثر چقدر زیباست. کار کیست؟ گفتم نقاشش یک ایرانی به نام صادق خرازی است. با یک حس آشنایی به من گفت : فکر کنم می شناسمش. آثار مطرحی دارد، یکی از نقاشان دوره قاجار است. خندیدم و گفتم : نه خیر او سفیر ایرانی ما در سازمان ملل است. بعد تعجب کرد و گفت سفرای شما عجب هنرمندانی هستند. تصویر چهارم:اینجا نیاوران است. ساختمان وزارت خارجه جمهوری اسلامی. 15 سال پیش. استاد بهمن محصص زنگ زده به آیدین آغداشلو و گفته است که معاون وزیر امور خارجه با او کاری دارد. آغداشلو هم می رود به نیاوران. معاون دیپلمات تمام قد، استاد هنرمند را مشایعت می کند و از او می خواهد تا برای احیاء و مرمت آثاری ارزشمند از تاریخ ایران، او را یاری کند. آغداشلو آنجا یک جعبه کوچک می بیند که در آن چند گربه زندگی می کنند. تعجب می کند. آقای معاون وزیر، کسی را صدا می کند که آیا به غذای گربه ها رسیدگی شده یا نه؟ اینها را استاد آغداشلو در مراسم تعریف می کند و می گوید تعجب کردم از اینکه مگر ممکن است برای یک سیاستمداردر کنار همه درگیری های سیاسی اش، هم هنر مهم باشد، هم مرمت آثار گذشته و هم گربه های حیاط وزارتخانه! گفت که او آدم نکته سنجی است که حتی جزئیات زندگی هم برایش خیلی اهمیت دارد. تصویر پنجم:اینجا خانه سید صادق است. مجوعه ای بزرگ از تابلوها، نگار گری ها، نقاشی ها، خطاطی ها، قرآن های نفیس. محمد احصایی و آیدین آغداشلو دعوت شده اند تا از این مجموعه بزرگ هنری شخصی در خانه یک دیپلمات سیاسی دیدن کنند. صاحب مجموعه یعنی " سید صادق خرازی" که این مجموعه گرانقدر از آثار هنری ایران و جهان را با پول شخصی و ذوق و عشق فردی خریداری کرده به آنها می گوید : حاضر است کل این آثار را وقف کند به جایی که مطمئن باشد به درستی از آنها مراقبت می شود تا مورد استفاده عمومی قرار بگیرند. استاد احصایی می گوید" مجموعه هنری خرازی یک محل شگفت انگیز است." آغداشلو هم می گوید: " یقین دارم این مجموعه در ایران نمونه ندارد و در جهان هم در بین چند مجموعه دار شخصی قابل رقابت است." استاد آغداشلو معتقد است که" شوق و شفقتی که در این مرد دیده است در میان آدم های مثل او نظیر ندارد. " تصویر ششم:اینجا تهران است. 15 سال پیش. دفتر شخصی دکتر خرازی. استاد بهاالدین خرمشاهی با وی تماس می گیرد و به دیدار او می آید. استاد می خواهد یک جلد دانشنامه قرآن پژوهی بنویسد و نیاز به حمایت مالی دارد. طرحش را با او در میان می گذارد. دکتر خرازی به او می گوید: استاد بروید یک موسسه راه بیاندازید. بدون بروکراسی اداری و دغدغه بودجه. مبسوط الید هستید و صاحب اختیار . من سالی 500 میلیون تومان برای شما تامین می کنم. خرمشاهی می گوید: "تا کنون هیچ کس را ندیده ام که فقط با ارائه طرح یک حرکت فرهنگی، اینگونه برخورد کرده باشد. او کارهای بزرگ را می فهمد و برای کارهای بزرگان احترام قائل است." تصویر هفتم:اینجاعربستان است. برای تقدیر از تلاش های او در عرصه فرهنگ، پرده کعبه را که هر سال تعویض می شود، به او هدیه کرده اند. سیدصادق حالا پرده دار یکی از پرده های ارزشمند کعبه شده است. این هدیه را با خود می آورد. در این میان با طلبه ای برخورد می کند که بسیار آشفته است و ناراحت. با او سخن می گوید و برای آرام بخشی او بی هیچ آلایشی، پرده کعبه را درمی آورد و هدیه می کند به او. این روایت از عاشقی او را حجت الاسلام سید محمود دعایی تعریف می کند. با همه بغضی که گلویش را گرفته و رنجی که می گوید از روزهای پیش رو دارد. می گوید که خرازی تجسم رحمانیت دین است در تمام ساحت های زندگی. می گوید نمونه نازنین مردی است که نه تنها در سالروز تولد پیامبر اکرم(ص) متولد شده است بلکه زندگی اش مملو از نمونه های اخلاقی پیامبر گونه است. تصویر هشتم:اینجا باز فرانسه است. سال 2004 . دولت فرانسه یک نشان علمی برای تقدیر از استاد ایرانی تقدیم کرده به دکتر"بیک باغبان" استادی که چهار دهه است که در فرانسه ادبیات فارسی تدریس می کند. او به خانه می آید و ناگهان با یک بسته و نامه ای برای تقدیر و تبریک از طرف سفارتخانه ایران روبرو می شود. خودش می گوید: "سابقه نداشت نهاد های رسمی ایران از ما و امثال ما یادی بکنند. اول فکر کردم اشتباهی آمده است. نامه به امضای سفیر کبیر ایران دکتر صادق خرازی بود. من هر بار که درخواست دیداری داشتم به راحتی انجام می شد و برخورهای این سفیر را به هیچ وجه در دیگران ندیده بودم." تصویر نهم:اینجا سفارتخانه ایران در فرانسه است. سال 2002 . پیش از او اینجا مکان تاریک و سیاهی بوده است به رنگ سیاست. او در آغاز ورودش با تلاش های بسیار، هنرمندان برجسته ایرانی را دعوت می کند تا در تغییر معماری و طراحی دکوراسیون ایرانی ساختمان کمکش کنند. استاد آغداشلو می گوید: ریز ترین مسائل و جزئی ترین قسمت های ساختمان هم برای او مهم هستند و اینکه با طراحی دقیق و ظریف ایرانی رقم بخورند. مرحوم استاد رضا سید حسینی مترجم برجسته می گفت: " وقتی در دوره خرازی به سفارتخانه فرانسه رفتم چنان مرا مشایعت می کردند که فکر کردم رئیس جمهورم. اول فکر کردم مرا نشناخته اند . گفتم آقا مرا با کس دیگری اشتباه نگرفته اید؟ من یک مترجمم." استاد در جمعی گفته بود " انقلابی شده است در سفارتخانه ایران در فرانسه که فقط دیدنی و حس کردنی است." تصویر دهم: "رشدی راشد" فیلسوف و استاد برجسته تاریخ علم است که در مرکز ملی پژوهش های علمی فرانسه کار می کند. او خاطرات فراوانی از حشر و نشر با دکتر صادق خرازی دارد. از فرانسه پیامی نوشته و فرستاده بود تا بخوانند. پیامش یک دیپلمات سیاسی ایرانی ، نه هرگز! بلکه یک فرهیخته هنرمند ایرانی را که سیاست هم می داند، به تصویر می کشد و می گوید: " سفیرانی هستند که در محل مأموریتشان نماینده دولت متبوع خودند و بیشتر به کارنامه دیپلماتیک و پیشرفت شخصی خود می‌اندیشند. سفیران دیگری هم هستند که شمارشان بسیار بسیار کمتر است و تجسم ویژگی‌ها و اصالت‌های فرهنگ و کشور خودند و برای جایگاه کشور و فرهنگ خود در جهان و آینده آن کار می‌کنند. سید محمد صادق خرازی، یکی از نمایندگان واقعی گروه اخیر است. من با او وقتی آشنا شدم که سفیر جمهوری اسلامی ایران در پاریس بود و از همان نخستین دیدار، تحت تأثیر عمق و وسعت فرهنگ، عواطف شریف و شخصیت ظریف او قرار گرفتم و این ویژگی‌ها بر ملاحظاتی که شاید یک استاد دانشگاه هنگام برخورد با سفیر یک کشور بیگانه داشته باشد، غلبه کرد؛ به ویژه کشوری که هدف حملات دائمی مطبوعات غربی است. همکاران من نیز همین احساس را داشتند و بنابراین توانستیم میان مرکز ما، یعنی مرکز تاریخ علم و فلسفه عربی و قرون وسطی (مرکز ملی پژوهش‌های علمی و دانشگاه پاریس 7) از یک سو و سفارت جمهوری اسلای ایران در پاریس از سوی دیگر، چندین برنامه همکاری برقرار کنیم. این همکاری ثمر بخش بود و به انتشار کتابی درباره سجزی، دانشمند ایرانی قرن چهارم هجری و یک گردهمایی بین‌المللی درباره علم و فلسفه در ایران انجامید که در آن متخصصانی از دو کشور شرکت داشتند. به موهبت توانایی‌های عظیم آقای خرازی، این همه به آسانی و حتی می‌توان گفت به صورتی طبیعی انجام گرفت. پس از آن نیز طرح‌های فکری مشترکی آغاز کردیم که هدف آن نشر و توضیح میراث فرهنگی اسلامی و به دست دادن تصویری درست از این تمدن در غرب بود، تصویری که غالباً به صورت تحریف شده عرضه می‌شود. در طول این همکاری که افتخار دارم بگویم به دوستی واقعی میان ما انجامید، آقای خرازی نه به وقت خود می‌اندیشید و نه از هیچ کوششی فروگذار می‌کرد. " ****** سخنانی شنیدنی از سخنرانان مراسم بزرگداشت، درباره شخصیت فرهنگی دکتر سید صادق خرازی
استاد آیدین آغداشلو، هنرمند و استاد دانشگاه:من افتخار دارم که این مرد را شناختم و اینک آمده ام تا با او تجدید بیعتی همیشگی کنم. در روزگاری که همه چیز را خط کشی کردند و یک خط عمیق میان نسل ها کشیدند و بین همه فاصله انداختند، او یک تنه و تنها تصمیم گرفت که یک جفای عظیم عمومی را جبران کند. او فردی است که طبع و منشی دارد با شوق و شفقت. این شوق او برای فرهنگ و هنر این سرزمین و خدماتش گزارش شدنی نیست.
مهندس محمد بهشتی، رئیس اسبق سازمان میراث فرهنگی:تخصص آقاصادق، فتح خرمشهر است. او در فتح خرمشهر، نقش کلیدی داشت. اما امروز منظور من فتح جغرافیا نیست. صادق را در سه کلمه می بینم: " فتح"، " خرم" و " شهر" . او تا امروز دارد خرمشهر ها را فتح می کند. اما این خرمشهرها خیلی بزرگ تر از یک جغرافیا هستند. او دل های خرم بسیاری را فتح کرده است. تخصص صادق، فتح سرزمین های جدا شده است. فتح آن جایی که به آن تجاوز شده. او سال هاست که همچنان دارد خرمشهر فتح می کند. از فتح دل هنرمندان و نویسندگان و چهره های بزرگ فرهنگی که از این مرز و بوم جداشدند تا فتح دل های جوانان ساده. "صادق" فاتح خرمشهرهاست از دیروز تا امروز ما.
استاد بها الدین خرمشاهی، نویسنده، قرآن پژوه و حافظ شناس:جناب سید صادق خرازی، انسان چند ساحتی ای هستند که ساعت ها باید درباره این ساحت ها سخن بگوییم. حس میهن دوستی او شگفت انگیز است. قرآن دوستی او، هنرمندی او، فهم فرهنگی او، گنجینه آثار او و خیلی از چیزهایی که به سخن نیاید در کنار این بی نیازی او به مادیات، از ایشان شخصیتی شگفت انگیز ساخته است. برای همه آنهایی که از نزدیک و دور با او در ارتباط بوده و هستند. دکتر بیک باغبان، استاد دانشگاه استرابورگ فرانسه:تنها شخصیتی که در تمام این سال ها دیدم که در کسوت سیاست برای فرهنگ ارزش قائل بود و هنر و علم را می فهمید و درک می کرد. من واقعا از نوع رفتار های او در فرانسه متعجب بودم که چطور ممکن است یک دیپلمات اینگونه همه جانبه مسائل و آدم ها را بفهمد، تحلیل کند و عکس العمل نشان بدهد. دکتر حجت، از دوستان هم خانه ای او در نیویورک:سال هاست چیزی که همه می گویند از آن رنج می بریم بی سلیقگی و بی ذوقی است. یکی از هنرمندان به من می گفت ما در آمریکا نیازمند یک وزیر سلیقه هستیم. "صادق" کسی است که ذوق و سلیقه در او موج می زند. من معتقدم برای صادق زندگی چیز با ارزشی است. این را همه می گویند اما تعداد اندکی هستند که به آن عمل کنند. قدر زندگی و جوهر آن را بدانند و با تمام عشق برای رشد و توسعه آن بکوشند. این عشق در "صادق" هست.
دکتر مهدوی دامغانی، استاد برجسته دانشگاه در آمریکا:جناب خرازی یک نمونه زیبا، عزیز و دوست داشتنی از یک مرد فرهنگی است. او حقیقتا فرهنگ و هنر را می فهمد و به درک درستی از زمانه خود رسیده است.
حجت الاسلام سید محمود دعایی، مدیر مسئول روزنامه اطلاعات:من آرزوی روزی را می کشیدم که در بزرگداشت این مرد نازنین سخن بگویم. او فردی است که رحمانیت پیامبر(ص) را در خود تجسم بخشیده است. در عصری که خفقان و تیرگی و ناروایی بر همگان سایه افکنده و آرمان هایی که می خواستیم به درستی پیاده نشده، این نازنین مرد توانسته بی نیاز از مادیات، تمام وجودش را برای خدمت به فرهنگ و هنر و فرهنگی های به حاشیه رفته و فراموش شده صرف کند. در دورانی که تمام سرمایه های ما بریده بودند، او شخصیت های بزرگ فرهنگی ما را درک کرد و این سرمایه ها را به میهن بازگرداند. مهندس فیروزان، مدیر عامل شهر کتاب :باید آدم های موفق در عرصه فرهنگ را تحلیل کنیم. برای دست یافتن به مفهوم توسعه فرهنگی نیازمند تحلیل فعالیت های فرهنگ شناسی و انسان شناسی هستیم. دکتر سیدصادق خرازی یکی از آن مدیران موفقی است که تمام وجودش را برای فرهنگ ایثار کرده است. او الگویی است که وجوه مختلفی را در خود جمع کرده است.
دکتراحمد مسجد جامعی، وزیر اسبق وزارت ارشاد و عضو کنونی شورای شهر تهران:خلاقیت و ظرافت در مدیریت یکی از شاخصه های مثال زدنی آقا صادق است. او شخصیتی چند بعدی دارد که با نگاه رحمانی و اخلاق بزرگوارانه خودش همه را جذب می کند. او ظرافت های جهان امروز را می شناسد و با ظرفیت های جهان امروز آشناست. اخلاق جوانمردی و به اصطلاح لارج بودن در کنار بی نیازی مالی در خانواده او باعث شده نوع نگاه او به همه چیز متفاوت باشد. دکتر انصاری، رئیس سابق دانشگاه شیراز:کارهای "صادق" بزرگ و سترگ و نادر و فاخر است. اینها ویژه گی های اوست. عشق، ایمان و شور حرکت برای فرهنگ و تاریخ و آیین این سرزمین. او در آن زمان به درستی متوجه شد که ما وارد جهانی شده ایم که شیوه ها در تمام عرصه ها تغییر کرده است. علی اکبر اشعری، رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی:همه این توصیف ها را باید در همت والای آقای خرازی خلاصه کرد. او مرد کارهای بزرگ است. دست به هر کاری نمی زند و اگر به کاری دست بزند، بزرگ فکر می کند و بزرگ عمل می کند. همت والای او برای مدیران فرهنگی ما مثال زدنی است.
... و با حضور هنرمند و فیلمساز برجسته کشورمان، عباس کیارستمی او در مراسم تنها گفت: "دوست دارم در چنین مجلسی مستمع باشم."
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 640]
-
گوناگون
پربازدیدترینها