واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین:
اكنون ببينيم ، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم در چه شرايطى خطبه
غدير راايراد فرموده اند؟
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در اين خطبه مى فرمايد:
1- نزديك است من دعوت پروردگارم را اجابت نمايم .
2- و من مسئوليت دارم و شما نيز مسئوليت داريد.
3- آيا به خداى يگانه و نبوت پيامبر صلى الله عليه و آله
و سلم ، و بهشت و دوزخ مرگ و رستاخيز، و روز قيامت ايمان داريد؟
و مردم پاسخ دادند:
آرى به همه اين مطالب گواهى مى دهيم ، و آن را باور داريم .
4- اى مردم ؛ خداى بزرگ مولاى من است ، و من مولاى مؤ
منين هستم ،
و من از خود مؤ منين برخودشان سزاوارتر مى باشم .
5- و بلافاصله بعد از جمله ياد شده فرمود: هر كه من
مولاى اويم ،
اين مرد و به على عليه السلام اشاره مى كند مولاى اوست ،
خداوندا
دوست بدار كسى را كه او رادوست مى دارد، و دشمن بدار آنكه او را
دشمن مى دارد.
6- مردم ؛ من شما را ترك گويم ، ملاقات روز بازپسين است
... و من از شما در هنگامملاقات روز بازپسين ،
در مورد دو ثقل از شما پرسش مى
نمايم : چگونه با اين دوثقل رفتار كرديد، ثقل بزرگتر، كتاب خداوند بزرگ است .
.. به
آن تمسك جسته ، تاگمراه نشويد، و تغييرى در شما ايجاد نشود.
و خاندان من ، زيرا
خداوند بزرگ و مهربان و آگاه به من خبر داده است
كه اين دو از يكديگر جدا نشوند تا
اينكه روز رستاخيز با منملاقات كنند.
در صحت روايت غدير كمتر كسى ترديد دارد،
حلبى شافعى مى
گويد:
حديث صحيح است و با سندهاى صحيح و نيكو روايت شده ،
و به كسى كه در صحت اين
حديث اشكال كند، مانند ابى داود، و ابى حاتم رازى توجه نمى شود و اين كه جمله :
اللهموال من والاه ...، جزء حديث نبوده و آن را به آن افزوده اند،
مردود است زيرا در
روايات صحيح آمده است ،
و ذهبى بسيارى از طرق روايت اين حديث را صحيح دانسته است.
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم
در اين خطبه از
مرگ خود، و مسئوليت خود و امت ، واصول دين سخن مى گويد،
و پس از آن ولايت خداوند
خود، ولايت خود بر مؤ منين سخن مى گويد،
و طبيعى است ولايت پيامبر صلى الله عليه و
آله و سلم بر مؤ منين
از همان نوع ولايت خداوند بر رسول خدا صلى الله عليه و آله و
سلم كه همان ولايت در تصرف باشد،
زيرا ولايت خداوند به يكى از معانى 1 و 2 و 5 و 6
و 7 ياد شده است
و به معناى3 و 4 در مورد خداوند صادق نيست ،
و پيامبر صلى الله
عليه و آله و سلم مى خواهد امتيازخود را بر ديگران بيان كند،
چنانچه امتياز خداوند
را بر خود بيان داشت ،
در حالى كه مؤمنين در معانى ياد شده به استثناى معناى پنجم
: (اولويت در تصرف ) با پيامبر الله عليه و آله شريك هستند،
زيرا خداوند ياور و
دوست و محبوب مؤ منين نيز مى باشد،
بنابراين اولويت مورد نظر رسول خدا صلى الله
عليه و آله و سلم براى خداوند و خود،ا
ولويت در تصرف است كه مخصوص خداوند ورسول
خداوند مى باشد.
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بعد از ذكر
مقدمات ياد شده ،
همان ولايت خود را براى على عليه السلام در نظر مى گيرد، و آن را
اعلام مى كند،
و پس از آن و بلافاصله موضوع كتاب و عترت را به ميان مى
كشد،
و بازجويى روز رستاخيز را براى چگونگى عملكرد خود در ارتباط با قرآن و عترت
مطرح مى كند،
آيا اين همه فقط براى اين است كه بگويد: على عليه السلام را دوست
داشته باشيد؟
چيزى كه قرآن قبلا آن رابراى همه مؤ منين فرض دانسته است ،
و يا
اينكه على عليه السلام تازه وارد محدوده مسلمين شده است
و پيامبر صلى الله عليه و
آله و سلم به عنوان يك تازه وارد او را معرفى مى كند،
و اگر واقعا منظور پيامبر صلى
الله عليه و آله و سلم از ولايت ، دوستى مى بود
اين همه مقدمه چينى ، و يادآورى
مسئوليت و رستاخيز و ثقلين و مسائلى كه مطرح نمود براىچيست ؟
كه يك موضوع ساده را
مطرح كند،
همه اين تاءكيدات و مقدمه چينى ها و يادآورى مسئوليت فقط براى اين است كه
مى خواهد از موضوع بسيار مهمى سخن بگويد،
و آنموضوع مهم ، خلافت اميرالمؤ منين على
عليه السلام مى باشد،
كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم از نپذيرفتن آن توسط
گروهى از مردم بيمناك بوده است .
به اين جهت ،
اين موضوع را در اجتماع بزرگ مسلمين
با ذكر مقدمات ياد شده مطرح مى فرمايد،
و بخصوص اينكه ولايت را در رديف ولايت خود
كه رديف ولايت خداوند است قرارمى دهد،
و با اين كيفيت تمام شئون خود را كه خداوند
به او واگذار نموده ،
به اين گونه به على عليه السلام واگذار مى نمايد.
اكنون ببينيم شئون ولايت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بر مردم چگونه ،
و داراىچه مراتبى بوده است ؟:
1- اينكه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم ، امام و
پيشوا و مرجع دينى مردم بوده ، وبر آنان ولايت امامت داشته است ،
سخنش و رفتارش
براى همه مسلمانان حجت بوده است
:
ما اتيكم الرسول فخذوه و ما
نهاكم عنه فانتهوا:
آنچه
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم براى شما آورده بپذيرد، و از آنچه شما را
بازداشته ، خوددارى نماييد.
2- اينكه ولايت قضايى داشت ، حكم و دستورش در اختلافات
حقوقى و مخاصمات داخلى نافذ بوده است
:
فلا
و ربك لايؤ منون حتى يحكموك فيما شجر بينهم ثم لايجدوافى انفسهم حرجا مما قضيت و
يسلموا تسليما:
نه
و سوگند به پروردگارت ايمان نياورند مگر تو را براى اختلافات خود به داورى بكشانند،
و به ناچار به قضاوت تو تن داده و تسليم شوند.
3- اين كه ولايت سياسى و اجتماعى ، بر مردم داشت :
النبى اولى بالمؤ منين من انفسهم:
پيامبر
صلى الله عليه و آله و سلم از مؤ منين بر خودشان سزاوارتر است،
تصميمهاى پيامبر
صلى الله عليه و آله و سلم بر تصميمهاى همه مومنين ولايت دارد.
اطيعوا الله و اطيعو الرسول و اولى الامر منكم :
از
خدا ورسول و متصديان امور اطاعت كنيد.......
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 275]