محبوبترینها
آیا میشود فیستول را عمل نکرد و به خودی خود خوب میشود؟
مزایای آستر مدول الیاف سرامیکی یا زد بلوک
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1855697714
عليرضا قرباني: مردم منتقدانه هنرمند را همراهي كنند
واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: عليرضا قرباني: مردم منتقدانه هنرمند را همراهي كنند
عليرضا قرباني، خوانندهاي كه ديگر بايد او را صاحب سبك دانست، در روزهاي هفتم و هشتم شهريور در كاخ موزه نياوران كنسرت خواهد داد. او تصانيف را به خوبي و قابل فهم اجرا ميكند، گزيده كار است و حضورش در موسيقي متن مجموعههاي تلويزيوني نظير: مدار صفردرجه، كيف انگليسي و شب دهم از سويي و همكاري با اركسترهاي صاحب نام به رهبري فرهاد فخرالديني از سوي ديگر، از او خوانندهاي كه ساخته است با اقبال عمومي روبرو شده است.
او پس از اينكه با همت موسسه فرهنگي ـ هنري آواي باربد، آلبوم سوگواران خموش را منتشر كرد،در تكاپوي اجراي كنسرت است.كنسرت قرباني در كاخ نياوران با گروه اشتياق خواهد بود و بنابر برنامهاي كه تدوين شده، گزيده كارهاي جشنوارههاي خارجي اوست. در بخشي از اين كنسرت، طنين كوارتت زهي با سرپرستي علي قمصري نيز شنيده خواهد شد.
به اين بهانه با اين هنرمند به گفتگو نشستهايم.
*انگيزه و دغدغه اجراهاي شما چيست؟
استنباط شخصي خودم، يك كار حرفهاي است و بر اين اساس با اين برنامه مواجه شدم. مضاف بر اين عاملي كه مدنظرم بود، نبود موسيقي مكتوب ما در برابر موسيقي غرب است. همين عامل هم باعث خود فريفتگي موسيقي غرب در برابر موسيقي غني شرق است. از سالهاي دور، خط موسيقي به موسيقي غرب قدرت انتقال داده است و از سوي ديگر منابع اصيل موسيقي كشورهاي شرق و شرق دور در موسيقي مكتوب غرب، مستحيل شده است. همينگونه است كه كشورهاي غربي توانستهاند با بستهبندي جذاب كالاي فرهنگي خود و استفاده از امكانات اجرا و كنسرتهاي چند صدايي، در ميدان رقابت ناخواسته با موسيقي شرق، پيروز باشند. البته ما در ارائه موسيقي اصيل ايراني، ضعيف عمل كردهايم.
من به سهم خود، معتقدم كه قابليتهاي موسيقي ايراني همانند موسيقي هند، آنگونه است كه اگر از حالت بالقوه به بالفعل برسد، ميتواند چشم گير باشد.
نيچه ميگويد: بدون موسيقي، هر كاري بيهوده و عبث است و سقراط نيز وضعيت يك جامعه ايدهآل را با بررسي وضعيت موسيقي آن جامعه در ارتباط ميداند. در واقع وضعيت و جايگاه موزيسينهاي يك اجتماع انساني، نمايه فرهنگي، اقتصادي و سياسي آن جامعه خواهد بود.
در كشور ما، نخستين گامي كه بايد برداشته شود، روشن شدن مسائل فقهي موسيقي است. ما نميتوانيم به صورت دوپهلو به فعاليت به صورتي پويا ادامه بدهيم. در نظر بگيريد كه بسياري از مناسبتهاي ملي ما با موسيقي عجين است. بسياري از سنتهايي كه درجهان به نام ايران ميدرخشد، موسيقي در آن متجلي است.بنده عرضم اين است كه بحث جهاني شدن موسيقي در افقي بسيار دور است با درك اين مطلب كه هنوز مردم ما سازهاي ايراني را از يكديگر تشخيص نميدهند.
مردم فرهنگ دوست ما، بايد اولين نقطه هدف باشند تا بعد مگر بتوانيم به موسيقي جهاني بيانديشيم.
نكته ديگري كه متاسفانه با تلخي فراواني بايد به آن اعتراف كنم اين است كه هنر موسيقي در سطوح خاص جامعه نيز مورد احترام و عنايت قرار نميگيرد. هنرستان موسيقي، دانشكده هاي هنري، آن ارج و قرب لازم را براي اين هنر قائل نيستند.
افرادي كه اين هنر را تدريس ميكنند از بازگويي تاريخ موسيقي طفره ميروند! هر چند موسيقي وتدريس آن در سطوح تخصصي به صورت كجدار و مريض در حال گسترش است ولي متاسفانه به سابقه تاريخي و تاريخ مكتوب موسيقي عنايتي نداريم.
نمونه بارز اين ماجرا، توسط صدا و سيما اعمال ميشود.
جوانهاي ما از طريق كليپ و فيلمهاي موزيكال با موسيقي آشنا ميشوند. شما بخواهيد و نخواهيد در برابر هجوم فيلمهاي ماهوارهاي و اينترنتي هستيد. جوانها در شبانه روز آلتهاي موسيقي را ميبينند. حتي به موسيقي كلاسيك غرب دسترسي دارند.
من خود شاهد هستم كه پس از اجراي كنسرت موسيقي، درصد قابل توجهي از فرزندان خانوادههاي حاضر در كنسرت، مشتاق يادگيري موسيقي اصيل ميشوند. حتي ميتوانم 5 تا 10 درصد از اين كودكان را راغب به اين موضوع بدانم.
حال از سوي ديگر قضيه متاسفانه شاهد هستيم كه ساز همچنان در تلويزيون ديده نميشود. اصولاً آن هنرمندي كه حاضر ميشود ساز خود را در برنامه زنده تلويزيوني با گل و ميز و دكور مخفي كند، كار توهينآميزي ابتدا به خود و سپس به ديگر هنرمندان ميكند. اگر براي نمايش ساز مشكل دارند، كليپ بگذارند بهتر است. ببخشيد كه كليشهاي جواب دادم و بحث مكرر شد.
* رابطه شما با موسيقي به غير از دنياي حرفهاي آن، چگونه است؟
من از دوران نوجواني، بدون اغراق هر وقت كه موسيقي اصيل گوش ميدهم، تار و پود درونم كوك مي شود.
موسيقي هميشه تاثيري عجيب بر من داشته است. اگر غمگين و عصباني باشم، كافي است قطعهاي متناسب گوش بدهم و به سرعت به خودم مسلط بشوم.
براي همين تاثيرهاست كه انسان مادي نيستم. دغدغه من راحتي، شيدايي و سرخوشي است كه با موسيقي تقويت ميشود و هميشه آرزو دارم كه اين راحتي را در درونم حس كنم.
*چقدر به نوع اجراي موسيقي اصيل براساس ميراث گذشتگان معتقد هستيد؟
اعتقاد دارم كه بايد به ميراث گذشتگان عنايت داشت. در برنامه هاي موسيقي، پيشدرآمد، درآمد، رنگ و تصنيف و آواز، هر كدام در سرجاي خود، اعتقاد دارم. البته توجيه من اين است پيشدرآمدي كه اجرا ميشود با فواصل قطعات بعدي همگون تر و تمپوي آن در گذر قطعه و در حين اجرا در حال انعطاف باشد.
شنونده در معرض اين توالي پيش درآمد، درآمد و يا چهارمضراب، آمادگي شنيدن، تناليته و تمپوهاي قويتري را پيدا ميكند. اين هارموني باعث آگاهي دادن به شنونده ميشود كه به طور مثال لاكرون شنيده شده نشانهاي براي فلان تصنيفي است ك قرار است اجرا شود.
موسيقي اصيل ما در اجرا، شكل و فرم متعارفي دارد.
اگر براساس آنچه تجربه شده گام برداريم اتفاقاً ساز و آواز و تصنيف و البته فرود، دلنشينتر خواهد شد.
اما به نظر ميآيد در اين دوره در حال گذر هستيم. تقريباً يك نوع بي سرو ساماني در اجراهاي موسيقي اصيل را شاهد هستيم. فرمها سليقهاي است و چارچوب درستي ديده نميشود.
* آيا با اين تراكم موسمي اجراي موسيقي، ميتوانيد آثار هنرمندان ديگر را بشنويد؟
من تا جايي كه بتوانم كنسرت ديگر هنرمندان را درك مي كنم. حتي اگر دعوت هم نشوم به كنسرتها ميروم و بسيار با دقت، نواختن و اجراها را دنبال ميكنم.
اما ما چندين ماه از سال نميتوانيم كنسرت داشته باشيم و از طرفي فقط يك سالن وزارت كشور در كل ايران وجود دارد كه توانايي پذيرش جمعي بيش از 2 هزار نفر را دارد.
در شهرستانها كه وضع آنقدر اسفناك است كه اگر در سوله و محوطه باز كنسرت بگذاريم، علاقهمندان يا از گرما بيرمق ميشوند و يا از سرما به خود ميلرزند.
يكي از بزرگترين مشكلات اجراي موسيقي به نظر من نبود مكان اجراست.
اما به غير از اين مسائل، من حس و حال اجراي موسيقي در فصل پاييز را خيلي ميپسندم. اما خودتان قضاوت كنيد اگر مكان كوچكي چون تالار وحدت را در نظر بگيريم، بايد تعداد كنسرت را به 12 يا 15 شب متوالي برسانيم. با اين شرايط، اجراي موسيقي فرسايشي ميشود و خواننده شايد به شب دهم نرسد.
*گويا از شب دهم خاطره خوشي داريد! بگذريم، چه كنسرتهايي براي شما خاطره شدهاند؟
هيچ كنسرتي برايم از كار شورانگيز (كنسرت عليزاده و شهرام ناظري) جالبتر نبوده است.
آهنگسازي گروه، تكنوازيهاي آن، دونوازي عليزاده و طهماسبي، اجراي فوقالعاده آواز ناظري و مضاف بر اين، گروه نوازي هماهنگ و كار شده آن اجرا، برايم هميشه بياد ماندني است.
بعد از اين كنسرت، كارهاي مشكاتيان در اجراي كنسرت و هماهنگي برايم چشمنواز و البته شنيدني بود.
* چقدر شما از اجراهاي موسيقي در خارج از كشور و از فضاي آن سو تأثير پذيرفتيد؟ آيا اين تأثيرات قابل دفاع هستند؟
اجرا در اين طرف با آن طرف آب هم تشابهات و هم اختلافاتي دارد كه قابل توجه هستند. در چينش آنسامبل اركستر غربي، نوع صدادهي بسيار مورد دقت قرار ميگيرد. سازهاي زهي، كششي، مضرابي و بادي، جايگاه خاصي دارند كه اين تأثير را در اجراهاي خود نيز شاهد هستيم.
ما الگو گرفتيم ولي نوع ميكروفونگذاري در حين اجراي سازهاي ما هنوز متفاوت است. ميكروفونگذاري سازهاي ما هم در نوع ميكروفون و هم در پوزيشن گيرنده صدا، بسيار متفاوت است.
من بر اين نظر هستم كه بايد از اركسترهاي بزرگ كلاسيك دنيا كمك بگيريم. با ديدي پژوهشي به سراغ اجراهاي خارجي رفت. مثلاً در آثار ما براي 2 ميزان موسيقايي اگر قرار باشد 3 پيانو بنوازند، سختترين كار را تجربه ميكنيد. البته اين هماهنگي در اجراهاي مشكاتيان به خوبي رعايت شده بود. قبول دارم كه حفظ ريتم و هارموني در اجراهاي چندصدايي به مراتب سختتر از تكنوازي است ولي بايد براي بهبود اجرا كارشناسي كنيم.
در اين راه به غير از اصول اجرايي، بايد به فرهنگ اجتماعي خودمان پناه ببريم. اين روزها به زور صدابرداري در استوديوها، حفظ ديناميك موسيقي را با مشقت انجام ميدهند ولي در واقع بايد هنرمندان ماهها در كنار هم باشند و روابط چنان خوب و مشتاقانه باشد كه كاري كه روي صحنه ميرود تجلي يك آنسامبل همدل باشد.
متأسفانه اين فقدان يكدلي را در خيلي از گروههاي حتي بزرگ نيز حس ميكنيم.
* انتظار شما از هنرمنداني كه به صورت گروهي روي صحنه ميروند چيست؟
من از هنرمندان انتظار دارم كه در گروههاي اصيل كه روي صحنه ميروند، همچنان كه در پوشش يكنواختي را رعايت ميكنند، روي صحنه رفاقت و مودت و دوستي را به نمايش بگذارند. اگر اين حس و شيدايي وجود نداشته باشد، بيننده كار به خوبي به ناهمگوني احساس هنرمندان پي ميبرد.
زماني كه نوازندهاي تكنوازي ميكند، گروه و نگاه مردم به تكتك اعظاي گروه، دراوج حساسيت است. اگر نوازندهاي شهير است، او را افتخار گروه بدانيم. اين عشق و علاقه توامان روي صحنه بايد متجلي باشد.
بدانيم كه قضاوتها، خواه ناخواه، خاستگاه گروهي دارد هرچند كه برخي از افراد به خاطر شهرت بيشتر به چشم ميآيند. متأسفانه واقعيت تلخي كه وجود دارد اين است كه گهگاه گروهها با اينكه به وفاق معنوي نرسيدهاند و يا حتي قابليت اجرا ندارند، اقدام به اجراي كنسرت ميكنند. شايد اين گروهها در برابر فصلهاي موسمي كنسرت، به خود بگويند، از قافله عقب نمانيم ولي به نظر من، اگر گروهي كه هماهنگي لازم ندارد، كنسرت ندهد، بهتر است تا اينكه افتخارات خود را پايمال كند.
برخي اوقات، حتي بزرگان موسيقي، چند قطعه را در كنار هم بدون هيچ ربطي قرار ميدهند و با اين وصلههاي ناجوري كه هيچگونه تفكر واحدي پشت آن نيست، فقط به انگيزه اجراي كنسرت، روي صحنه ميروند.
همدلي گروه، از درون يك كار و برنامهاي بلندمدت حاصل ميشود.مطلب ديگر اينكه نوازندهاي كه قطعهاي را مينوازد با چشم روي نت دنبال كند، استيصال و تصنع را به مخاطب منتقل ميكند مخالف قرار دادن نت در برابر هنرمند نيستم ولي از حفظ زدن و آغشته شدن با قطعهاي كه ميخواني و يا مينوازي بسيار در اجراي موفق، موثر است. البته در اجراهاي چندصدايي، نتنوازي بيشتر التزام مييابد و جاي ترديدي در آن نيست.
روي ديگر قضيه، علاقهمندان موسيقي هستند كه با مشكلات فراوان و با هزينههاي گزاف روي صندليهايي مينشينند كه نيم ساعت نشستن روي آن، واقعاً رنجآور است. متأسفانه در كنسرتهاي غربي، نوعي هماهنگي در پخش مستقيم و كارگرداني تلويزيوني حتي با بيش از 20 دوربين را شاهد هستيم كه حتي تصورش هم در اجراهاي داخل محال است.
متأسفانه شاهد هستم كه هرچند مردم ما كنجكاو و زيرك هستند اما براحتي وقتي يك خواننده و يا موزيسيني، دو يا چند قطعه كار پرتحرك را در برنامه خود قرار ميدهند، فروتنانه و با چشم اغماض ديگر كاستيها را ناديده ميگيرند. مردم بايد منتقدانه با تشويق و يا بياعتنايي به قطعه اجرا شده، هنرمند را هدايت كنند. تعاريف برخي اوقات اغراقآميز است. شايد اين امر وظيفه منتقدان مطبوعاتي را سنگينتر ميكند.
* با توجه به روند سخت اجراي موسيقي در كشور، چگونه خود و هنر خود را با طراوت نگاه ميداريد؟
من با همه سختيها كار خوب تحويل ميدهم. به صورت مداوم كار خوب اجرا ميكنم. من آنقدر فعاليت حرفهاي و درست انجام ميدهم كه كسي نتواند من را به قهقرا برگرداند. به مانعتراشيها بياعتنا هستم. كاري را ادامه ميدهم كه از لحاظ شأن اجتماعي، فرهنگي و علمي، جايگاه خاصي پيدا كنم.
*در كنسرت پورناظريها كه اواخر ماه گذشته انجام شد، محمدرضا هنرمند به عنوان كارگردان هنري همكاري خوبي با گروه شمس داشت. نظر شما درباره اين نوع كارها در كل چگونه است؟
كارگردان هنري بايد حرفهاي باشد كه اين با كمبود كنسرتهاي رنگارنگ در ايران سخت است. كارگردان هنري بايد موسيقي را بشناسند. اگر هم اينگونه نيست بايد مشاوري موزيسين و يا تئوريسين موسيقي داشته باشد. روي صحنه، صدابردار با موزيسين و يا مشاور موسيقي باهم تعامل داشته باشند.
كارگردان هنري براي يك برنامه بايد چندين بار سر تمرينها حضور داشته باشد. متأسفانه ما حتي در مرحله صدابرداري هم ضعيف و غيرحرفهاي و بيمسئوليت عمل ميكنيم تا چه رسد به كارگردان هنري و تصويربرداري. حتي روز قبل اجرا فقط صدابردار به ساندچك (تست صدا) بسنده ميكند. در همين جا از تلاشهاي رضا فرهادي صدابردار استوديو كرگردن قدرداني ميكنم كه كيفيت كار ما را حفظ كرده است.
* از چه زماني در جشنوارههاي خارجي كنسرت ميدهيد؟
من از سال 1376، نزديك به 11 سال است كه در حدود سالي 4 ماه به تورهاي خارجي دعوت مي شوم.در آنجا دو دسته از بينندهها برنامهها را نگاه ميكنند. كساني كه براي غم غربت به كنسرت مي آيند و علاقه مندان خارجي كه خيلي دقيق هستند. همچنين گروههايي كه از ايران به خارج ميروند هم دو دسته هستند. به غير از گروههاي مطرحي كه كنسرتهاي متعددي در جشنوارههاي درجه يك خارجي دارند، گروههايي هم نه براي كنسرت در جشنوارهها دعوت ميشوند و نه اينكه در حد و اندازه اين اجراهاي حرفهاي هستند. حضور دسته دوم گروههاي موسيقي متأسفانه از طريق رايزنيهاي فرهنگي سفارتهاي ايران در كشورها، به خارج ميروند و با تلخي فراوان بايد اعتراف كنم كه آثار آنها نه بار فرهنگي و نه بار موسيقايي دارد و صرفاً براي كارهاي سفارشي دعوت ميشوند. مدعوين جلسات آنها هم اغلب مهمانهاي خودي سفارتها هستند و هيچ نوع فرصتي براي تعامل فرهنگي كشورها پيش نميآيد.
* از جشنوارههايي كه شما شركت داشتيد، كداميك مهمتر بودهاند؟
خداي را شاكرم كه در چند سال گذشته، جشنوارههاي متعبري را درك كردم. جشنوارههايي نظير؛ فِز در مراكش، موسيقات در فرانسه، جشنواره آلمان و نروژ كه در كشورهاي اسكانديناوي بسيار معتبر است.
* نوع اجرا در خارج از كشور چه تفاوتهاي بارزي با اجراهاي داخل دارد؟
تناليتههاي مختلفي را تجربه كردهايم. مركبخواني و اجراي گوشههاي زياد در مدت زمان كم را در دستور برنامههاي خود داريم، چون آنها با شعر نميتوانند ارتباط موثري پيدا كنند.
سعي ميكنيم كه ريتمهاي غريب و پرتحرك اصيل ايراني را به رخ غربيها بكشيم. به طور مثال ريتم 8/11 براي آنها زيباست. اين رنگانگي و تنوع كار باعث ميشود كه شنوندههاي كشورهاي ديگر موسيقي ايران را لمس كنند.
*و آخرين پرسش، با نواختن موسيقي چقدر سر و كار داريد؟
تار و سهتار مينوازم.
گفتگو: هومن ظريف
سه شنبه 5 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 190]
-
گوناگون
پربازدیدترینها