تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 8 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):فاطمه بانوى زنان بهشت است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1818946064




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

به بهانه سالگرد شهدت رجايي و باهنر توسط منافقينمروري بر پرونده منافقين خلق در تقابل با نظام اسلامي


واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: به بهانه سالگرد شهدت رجايي و باهنر توسط منافقينمروري بر پرونده منافقين خلق در تقابل با نظام اسلامي
گروه سياسي: هر چند سازمان مجاهدين خلق «منافقين» از ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي با رهبران انقلاب سرسازگاري نداشت و بيشتر در صدد تقابل بود اما اين تقابل از سي خرداد 1360به بعد حالت خصمانه و مسلحانه به خود گرفت تا انقلاب اسلامي را از وجود رهبران اصلي آن تهي كند.
به گزارش خبرگزاري قرآني ايران (ايكنا) در ايام هفته دولت قرار داريم. هفته‌اي كه به مناسبت شهدا محمدعلي رجايي رئيس‌جمهور و محمدجواد باهنر نخست‌وزير به اين نام مزين شده است.

شهادت شهيدان رجايي و باهنر و بسياري ديگر از مسئولان كشور توسط سازمان منافقين انجام شد در اين مقاله سعي مي‌شود به اقدامات سازمان مجاهدين خلق از خرداد 1360 تا شهريور 1360 پرداخته شود.

سازمان مجاهدين خلق و بني‌صدر

با انتخاب ابوالحسن بني‌صدر به رياست جمهوري مجاهدين خلق سعي زيادي كردند تا با نزديك‌كردن خود به رئيس جمهور با توجه به تفاوت خط فكري رئيس جمهور با ديگر رهبران نظام جديد مطامع خود را از طريق وي پيگيري كند كه تا حد زيادي در اين راه موفق شدند.

از سويي ديگر رئيس جمهور بني‌صدر نيز كه داراي اهداف بلند‌پروازانه‌اي بود بدنبال گروهي متحد و قدرتمند بود تا بتواند به اهداف خود برسد به همين دليل وي نيز از نزديكي با مجاهدين خلق ناراضي نبود كه نمونه بارز و عيني اين نزديكي و ائتلاف در واقعه 14 اسفند 1359 مشهود است. 14 اسفند 1359در واقع اوج هماهنگي بين بني‌صدر و مجاهدين خلق بود.

در اين روز،‌ مراسم سخنراني بني‌صدر در دانشگاه تهران به مناسبت بزرگداشت دكتر مصدق جنجال بزرگي را به وجود آوردند. ليبراليست‌ها و مائوئيست‌ها (حزب رنجبران) و مجاهدين خلق حركات تحريك‌آميزي را راه‌اندازي كرده و افراد مسلح به چاقو،‌ كمربند، و پنجه بوكس را در اطراف دانشگاه تهران گمارده بودند تا در صورت شعار مخالفان، آنها را سركوب كنند. مسعود رجوي سركرده مجاهدين هم در يك تحليل درون‌گروهي اظهار داشت كه هدف اصلي سازمان از مشاركت در مراسم 14 اسفند و درگيري‌هاي سازماندهي شده آن « قدرت‌نمايي» در مقابل نهادهاي انقلابي بود.

بدين ترتيب بناي همكاري بين رئيس جمهور جاه‌طلب ابولحسن بني‌صدر و سازمان مجاهدين خلق از اينجا نهاده شد اگر چه هر كدام بدنبال مطامع خود بودند اما به طور تاكتيكي در مقابل گروه قدرتمند روحاني دست به ائتلافي هر چند شكننده زدند. از فرداي 14 اسفند 1359 درگيري‌ها شديدتر شد و تنها در چند روز عيد سال 1360 اوضاع اجتماعي آرام گشت و دوباره در نيمه دوم فروردين درگيري‌ها شروع شد و بدين ترتيب ابوالحسن بني‌صدر رئيس جمهور 11 ميليوني در دامي افتاد كه مجاهدين خلق براي او انداخته بودند.

سازمان مجاهدين و بيگانگان

طبق هماهنگي با سفارت فرانسه كه احتمالا بني‌صدر يكي از واسطه‌هاي اصلي اين ارتباط بوده است در اواخر سال 1359 مسعود رجوي مخفيانه به فرانسه رفته و در ارديبهشت‌ماه 1360 بعد از بازگشت ترتيب تشكيل جلسه درون‌گروهي را داد و خط مبارزه تا سرنگوني نظام را ابلاغ كرد.

مسعود رجوي در سفرش به فرانسه كه بين بيست روز تا يك ماه طول كشيد اقدام به هماهنگي با كشورهاي غربي براي مبارزه مسلحانه عليه نظام جمهوري اسلامي كرد و تاييد آنها را اخذ كرده بود و در نظر داشت در 24 ساعت اول، حركت مسلحانه سازمان در صورت موفقيت، از سوي قدرت‌هاي غربي به رسميت شناخته شود. اين ارتباط در تحقيقات محرز شد و برخي اعضاي دستگير شده سازمان بعد‌ها بر آن گواهي دادند. وقايع بعدي نيز گواه ديگري بر هماهنگي قبلي با فرانسه بود.

همزمان ارتباط با عراق از سوي سازمان برقرار شده و در مواردي راديوي بغداد آشكارا از مجاهدين خلق تمجيد و حمايت مي‌كرد.

سازمان از بهار 1360 عمليات فشرده آماده‌سازي خود را براي شورش مسلحانه عليه نظام اسلامي آغاز كرده و با اتكا به ارتباط با دولت عراق و دولت‌هاي غربي حمايت لجستيكي و تبليغاتي آنها را كسب نموده بود.

فاز نظامي؛ اعلام رسمي ترور و خشونت:

شروع فاز نظامي و اعلام رسمي ترور و خشونت از سوي مجاهدين خلق به پس از تصويب آيين‌نامه نحوه رسيدگي به كفايت سياسي رئيس جمهور ابوالحسن بني‌صدر بر مي‌گردد؛ مجاهدين خلق با مشاهده از دست‌دادن متحد و مدافع خود يعني رئيس جمهور اقدام نظامي و خصمانه خود را عليه نظام جمهوري اسلامي علني ساخت و در 28 خردادماه 1360 رسما حركت مسلحانه عليه نظام جمهوري اسلامي را اعلام كرد تا به رغم نظر رجوي، ايران به لبنان تبديل شود.

بدين ترتيب رجوي پس از بازگشت از اروپا تصميم خود مبني بر نبرد مسلحانه را با زور بر مركزيت سازمان تحميل نمود و قدم در راهي نهاد كه اگر چه براي نظام انقلابي و نوپا هزينه‌هاي زيادي تحميل كرد اما آرم تروريسم را براي هميشه بر تارك مجاهدين خلق نصب نمود و مجاهدين خلق در نزد مردم ايران به منافقين تغيير نام داد.

آمادگي براي مهلكه 30 خرداد

آمادگي براي مهلكه 30 خرداد توسط منافقين از زمان تدارك طرح عدم كفايت بني‌صدر در مجلس آغاز شد. تشكيلات و ساختار سازمان از مدت‌ها قبل به خدمت شرايط جديد در آمده بود، بر اساس دستوالعمل سازمان، هواداران تشكيلاتي مي‌بايست مسلح و دست‌كم به عصر روز سي‌ام خرداد،‌ در تهران و چند شهر بزرگ ديگر هواداران سازمان حركتي را انجام دادند، يا شروع كردند كه سرانجامي جز تباهي براي آنها نداشت. اگر چه سازمان بعدا مدعي شد كه 500 هزار نفر در تظاهرات 30 خرداد شركت كردند، ليكن تعداد افراد سازمان‌دهي شده سازمان و گروه‌هايي به آنها پيوسته و در حمايت از بني‌صدر و سازمان به تظاهرات خشونت‌بار و مسلحانه دست زدند بيش از چند هزار نفر نبود. بطوريكه طبق گزارش خبرگزاري رويترز: «حدود 3 هزار نفر از افرادي كه به سازمان مجاهدين خلق تعلق دارند خيابان‌ها را بستند و تعدادي اتومبيل و موتور‌سيكلت را آتش زدند»

اما نتيجه عمل آنها با هجوم طوفنده مردم به تاريخ پيوست و نتيجه‌اي جز هزيمت عايد آنها نشد.

فاجعه هفتم تير

فاجعه انفجار در دفتر مركزي حزب جمهوري اسلامي بزرگترين ضربه‌اي بود كه تروريسم از آغاز پيروزي انقلاب اسلامي بدان وارد آورده بود. در اين روز سازمان مجاهدين خلق با انفجار چند بمب قوي در اين مركز موجب به شهادت رسيدن آيت‌الله بهشتي رئيس شوراي عالي قضايي، جمعي از نمايندگان مجلس و چهار وزير دولت گرديد.

پس از اين عمليات هولناك، سازمان با افتخار از آن ياد نمود بطوريكه موسي خياباني از رهبران سازمان مجاهدين خلق در نوار تحليل تاريخچه سازمان، در بهمن 1360 ضبط كرده بود به نوعي از" ضربه مهلك " و " ضربه اول " بعد از 30 خرداد، سخن راند،‌ خياباني با اشاره به آغاز جنگ مسلحانه توسط سازمان پس از 30 خرداد 1360، انفجار حزب جمهوري اسلامي مي‌گويد: «صداي مهيب انفجار درست راس ساعت 9 يكشنبه شب،‌ هفتم تير ماه،‌ بلند شد. صدايي كه نه تنها در سراسر ايران،‌ بلكه در سراسر جهان طنين انداخت»

تحليلي اين‌چنيني از سوي مسعود رجوي سركرده مجاهدين نيز به كار برده شد اما در نهايت حاصل اين عملكرد ازسوي سازمان چيزي جز انزوا و نفرت براي آنها نبود بطوريكه مسعود رجوي و ابوالحسن بني‌صدر ششم مرداد 1360با يك هواپيماي سوخت‌رساني نظامي از كشور فرار كردند.

فاجعه هشتم شهريور 1360

اگر چه پس از فاجعه هفتم تير بدليل جو غالب عليه سازمان در داخل، رهبران سازمان از كشور فرار كردند يا اينكه مخفي شدند اما هنوز هم گماشتگاني در اركان نظام نوپاي انقلابي داشتند كه بتوانند مطامع تروريستي خود را دنبال كنند. انفجار در دفتر نخست وزيري و به شهادت رساندن رئيس‌جمهور رجايي و نخست‌وزير باهنر سومين هدف تروريستي مجاهدين خلق در به شهادت رساندن مسئولان بلند‌پايه نظام بود.

انفجار در دفتر نخست‌وزيري توسط مسعود كشميري گماشته سازمان در نهاد نخست‌وزيري صورت گرفت كه طي آن رئيس‌جمهور و نخست‌وزير و فرمانده شهرباني به شهادت رسيدند. اجساد شهداي فاجعه به حدي سوخته بود كه به هيچ وجه قابل شناسايي نبود. از سويي ديگر، در ميان زخمي‌هاي اين حادثه اثري از رجايي و باهنر به چشم نمي‌خورد و بدين جهت حدس زده شد كه دو جسد از سه جسد، متعلق به رئيس‌جمهور و نخست‌وزير باشد بطوريكه اجساد توسط نزديكان و از روي علايمي كه در دندان‌هاي هر يك از آنها بود مورد شناسايي قرار گرفت.

اگر چه بدليل جو بسيار شديد و فضاي ملتهب،‌ سازمان توان به عهده گرفتن مسئوليت اين حادثه را در خود نمي‌ديد اما قرائن و شواهد متقن و اعتراف صريح مسعود رجوي در ديدار با رئيس سازمان اطلاعات رژيم صدام حسين به روشني اثبات نموده كه همانند انفجار هفتم تير، سازمان مجاهدين خلق مجري فاجعه تروريستي انفجار هشتم شهريور در ساختمان نخست وزيري بوده است.

12 سال بعد نشريه آمريكايي "اسپات لايت" فاش ساخت كه عمليات تروريستي مذكور را سازمان جاسوسي آمريكا ( C .I. A ) سيا طراحي و برنامه‌ريزي كرده و عاملان آن در واقع ماموران سيا بوده‌اند. از سويي ديگر رجوي سركرده سازمان در ديدار با ژنرال حبوش رئيس سازمان امنيت صدام،‌ در سال 1378، هنگامي كه برخي تبليغات موجود در رسانه‌هاي غربي آن زمان عليه سازمان بود به سابقه روابط نزديك خود با غربي‌‌ها و از جمله اطلاع مقامات ارشد آمريكا و فرانسه از هفتم تير و هشتم شهريور 1360 اشاره مي‌كند.

پايان مجاهدين خلق

پس از اعمال فجيع تروريستي مجاهدين در هفتم تير و هشتم شهريور اين سازمان نه تنها به اهداف خود نرسيد بلكه پيش از گذشته مورد نفرت مردم ايران واقع شدند. مجاهدين خلق با اعمال تروريستي خود براي هميشه گور خود را در گورستان انديشه ايرانيان كندند خصوصا همدستي آنها با صدام، دشمن شماره يك ملت ايران بيش از همه موجب نفرت مردم ايران از مجاهدين شد بطوريكه طرح ايده نجات ملت ايران از سوي سازمان بيش از آنكه جنبه واقعيت داشته باشد حالت طنز به خود گرفت بطوريكه بني‌صدر متحد مجاهدين حاضر به ماندن در نهضت مقاومت ملي كه ايده آن را مجاهدين خلق داده بودند نشد و مجاهدين حتي از سوي دوستان و متحدان سابق خود نيز طرد شدند اين انزوا باعث غلطيدن آنها به دامن صدام شد آنها حتي براي اثبات سرسپردگي خود به صدام حاضر به قتل عام شيعيان و كردها كه مخالفت صدام بودند شدند و لكه ننگ ديگري بر پيشاني خود حك نمودند.

منبع: سايت قربانيان ترور
 سه شنبه 5 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[مشاهده در: www.iqna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 140]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن