واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > تئاتر - این بازیگر توانای کشورمان معتقد است که متن خوب بازیگر را به سمت نقشش هل میدهد. فروغ سجادی : همه میدانند یک پای ثابت اجراهای هادی مرزبان، بازیگر قدیمی تئاتر و چهره نام آشنای بازیگری ایران ایرج راد است. او در نمایش «خانمچه و مهتابی » که این روزها در مجموعه آزادی به صحنه می رود، نقش «شارل» (شاهزاده قجری) را بازی میکند. بازیگری که اعتقاد دارد، متن خوب در موفقیت یک بازیگر در صحنه بسیار موثر است.به این بهانه میزبان ایرج راد و سایر بازیگران «خانمچه و مهتابی» در کافه خبر بودیم. تجربه همکاری شما با مرزبان و رادی به سالهای دور باز می گردد، شما بازیگری هستید که با وسواس نقشهای خود را در صحنه تئاتر انتخاب میکنید و حاضر نیستید به بازی در هر نقشی تن بدهید. درباره این تجربه جدید یعنی بازی در «خانمچه و مهتابی » بگویید؟ این اولین بار نبود که با آقای مرزبان کار میکردم؛ این ششمین تجربه کاری ما است. من هم مانند آقای مرزبان به آثار اکبر رادی بسیار علاقمندم و این هفتمین نمایشنامه از اکبر رادی است که من در آن ایفای نقش کردهام. اولین حضورم به سالها پیش به سال 1350 باز میگردد. اولین تجربه بازی نمایشنامههای رادی، نمایش «افول» با کارگردانی علی نصیریان بود ، سپس «لبخند باشکوه آقای گیل» را با کارگردانی رکنالدین خسروی تجربه کردم. اما اولین تجربه مشترک من و آقای مرزبان در نمایشنامه رادی، متن «آمیز قلمدون» بود و آخرین تجربهمان در آن سالها «باغ شب نما» بود. این را هم باید بگویم که اصلا در جریان اجرای «خانمچه و مهتابی» نبودم، در جایی دیدم آقای مرزبان گفتند قراراست من هم در این نمایش بازی کنم. بعد متن را به من داد و چون هم رادی برایم نویسنده برجستهای است و هم خود هادی، پذیرفتم که بازی کنم. و بازهم بازی در نقش «شارل» شاهزاده قجری را بازی کردید، نقشی که معمولا زیاد ایفا کردهاید، چرا دوباره این نقش را بازی کردید؟آقای مرزبان بازی در دو نقش از این نمایشنامه را پیشنهاد کرد، خودم «شارل» را انتخاب کردم و هادی هم پذیرفت. این نمایشنامه خیلی دراماتیک و یک تئاتر واقعی است. در حالی که داستان مشخصی در این اجرا وجود ندارد تا تماشاگر دنبال کند، و ضمن اینکه هیچ تعلیق خاصی هم ندارد، آنقدر گسترده است که ذهن مخاطب را درگیر میکند . این موضوع مهمترین ویژگی یک درام خوب است. دیالوگهای رادی بسیار محکم هستند، طوری که نمیشود یک کلمه را پس و پیش کرد یا تغییرداد، - مثلا دیالوگهای شخصیت شارل که من آن را بازی میکنم - گاهی اگر یک کلمه این سو، آن سو شود، معنا، مفهوم، وزن، ریتم و دیالوگ به هم میریزد. این یعنی که کار خیلی قرص و محکم است و روی آن خیلی فکر شده است. نویسنده درباره همه چیز خیلی حساب شده، فکر کرده است. ضمن اینکه من همیشه موجزگویی در تئاتر را خیلی دوست داشتهام. دلم نمیخواهد در اجراهایم اضافاتی داشته باشم. همیشه هم دراین باره با آقای مرزبان این بحث را داشتهایم، اما درباره این متن واقعا دیدم اصلا نمیشود چیزی را حذف کرد. ای کاش رادی زنده بود؛ چون این ویژگی و نوع نگارش با زنده بودن رادی میتوانست به اوج خاصی برسد. هرچند تفکر رادی و جایگاه زن در این متن هم خیلی مطرح است. آنچه که او تأکید میکند، مسئله مظلومیت زن است، اینکه چقدر در طول تاریخ در حق او اجحاف شده و به نوعی او نتوانسته از خود واکنش منطقی نشان دهد. شما گفتید که نمایشنامههای رادی خیلی حساب شده است و هیچ اضافاتی ندارد، به غیر از اینها کارهای او چه شاخصههای دیگری دارد و شاخصه اصلی «خانمچه و مهتابی» او را در چه میبینید؟به اعتقاد من رادی همیشه تاریخ مینویسد؛ یعنی میرود در بطن مسایل، گرچه شکل ظاهری را پیدا میکند، اما به دنبال آن تاریخچهای نهفته است که خیلی جذاب و جالب است. به همین خاطر است که کارهای او با تماشاگر ارتباط خوبی برقرار میکند، چون عمق و ریشه دارد. در «خانمچه ومهتابی» رادی، شارل را که از یک تفکر و تاریخچه خاصی آمده، در کنار لیلا و در جای دیگر آموتی و گلین را که از یک قشر وفرهنگ خاص آمدهاند، در کنار هم قرار میدهد. در بخش دیگرمیبینید، عین همین اتفاقات برای دو زوج هنرمند که نماینده قشر روشنفکر جامعه است، رخ میدهد و در نهایت بازتاب همه اینها را در «خانم جون» که الان در سعادت آباد است، میبینیم؛ سعادتآبادی که هم اکنون زندانی برای خانم جون است. درواقع هیچ کس به این سعادتآباد نمیرسد، چون سعادتآبادی که به دنبالش هستند از جایی آمده که زمینههایش، زمینههای پست بوده است. همه شخصیتها درنهایت مانند خانم جان به این میرسند که حالشان خوب نیست. سیر این چنینی در این نمایشنامه بسیار تکان دهنده است. من همیشه فکر میکردم تماشاگر از کنار چنین موضوعاتی به راحتی میگذرد، اما حالا میبینم که تماشاگر این موضوعات را دریافت کرده، ممکن است به تحلیل نرسیده باشد، اما او را درگیرکرده است.درکنار متن رادی خود مرزبان، نیز طراحیهایی که دارد، مثل ارتباطش با بازیگران و گروه که این موضوع در پذیرش نقش برایم اهمیت داشت. چه تدبیری داشتید تا بتوانید بازی متفاوتی به نسبت دیگر نقشهای مشابهی که دراین زمینه ایفا کردهاید، ارائه دهید؟ نقش یک سری پیچیدگیهای خودش را دارد؛ یعنی با تغییر زمان و مکان، روال منطقی رئالیست و سوررئالیست تغییر میکند و گاه به امپرسیونیستی که گفتم کشیده میشود. ریتم خود متن هم مسئله است. این متن مانند یک سمفونی در جاهایی به آرامش میرسد و در مواردی باید به اوج برسد. یکی دیگر از نکات قابل توجه آثار رادی به ویژه در این نمایشنامه این است که رادی هیچ دستورالعملی در این اجرا نمیآورد، بدون هیچ دستور صحنهای اثرش را مینویسد، حتی هیچ حرکت صحنهای را پیشنهاد نمیدهد و این قدر باز است که میشود به شکلهای مختلف آن را بازی و کارگردانی کرد. به همین خاطر وقتی شنیدیم کارگردان دیگری هم دارد این نمایشنامه را کارگرانی میکند، خوشحال شدیم و گفتیم برای اولین بار اتفاق مهمی رخ میدهد، مردم میتوانند یک اثر را با دو اجرای مختلف تماشا کنند. چقدر متن خوب درموفقیت بازیگر نقش دارد ؟ متن خوب بازیگر را به سمت نقشاش هل میدهد؛ به او براری رسیدن به خودش کمک میکند. اگر متنی اشکال داشته باشد، به بازیگر کمک نمیکند تا به خودش بازگردد. دیالوگ خوب را نمیشود جور دیگری بیان کرد؛ با خودش ریتم میآورد و فضاها را میسازد. در این نمایش نقش هر چند از نظر زمان و مکان و فضاسازی یک بهم ریختگی دارد، اما در عینحال چهار چوبی و اساس دراماتیک دارد و دارای پشتوانه است. یعنی شما نمیتوانید بدون صداقت به آن برسید و این نبود صداقت جایی خودش را نشان خواهد داد، به محض اینکه بخواهید بازیگرانه برخورد کنید، کارش تمام است و حتی آنجایی که نرسیدیم باید صادق باشیم، جایی که به این رسیدید که نشد، نشد را نباید ادا در آورد و مهم این است که خالصانه و صادقانه با قضیه برخورد کنید. 144
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 368]