واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: فرشته نجات
فياض زاهد
آمدن يا نيامدن سيدمحمد خاتمي بيش از آنكه در اردوگاه اصلاح طلبان موجد يك نقش بديع و حياتي باشد، براي اصولگرايان تندرو واجد يك موقعيت استثنايي است. در اين ترديدي وجود ندارد كه خاتمي نماد اصلاح طلبان در داخل و خارج از مرزهاي ايران است. اصلاح طلبان با خاتمي در عرصه بين المللي هويت خويش را معنا مي كنند. در داخل نيز هيچ شخصيتي نمي تواند در جايگاه او قرار گيرد. با اين همه آمدن يا نيامدن او آنقدر كه براي تندروهاي اصولگرا تعيين كننده شده، در اردوگاه اصلاح طلبان آن تاثير را ندارد. نقش او در ميان اصلاح طلبان به رغم اهميت اما تنها از بستر عملي سياسي تعيين كننده است. به اين معنا كه بايد از ميزان اثرگذاري خود در عرصه سياست ايران مطمئن شود. سوال اساسي براي خاتمي آن نيست كه آيا راي مي آورد يا خير؟ اجازه مي دهند راي آورد يا نيروهاي غيبي و آنهايي كه مي توانند به فاصله خوابي سحرگاهي افسونگري كنند، چه تعبيري مي كنند؟ اصلاح طلبان در درون خود به چه معادله يي دست مي يابند؟ مهم ترين سوال خاتمي آن است كه اگر راي آورد چه مي تواند انجام دهد. او در 8 سال دوران رياست جمهوري خود اقدامات بزرگي به انجام رسانيد. انكار آن زحمات را مي توان امروز در مجموع زندگي خود شاهد بود؛ از اوضاع بين المللي، فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي. لذا من بر اين باورم كه او دوراني طلايي را رقم زد. پرهيز از يادآوري آن خدمات تنها از كساني برمي آيد كه سياست در ايران را در خواب هاي طلايي جست وجو مي كنند نه در واقعيت هاي بي رحم سياست در جهان سوم. اما او مي توانست بيش و برتر از آني كه بود عمل كند. با اين همه هيچ كس به اندازه خود او نمي داند كه براي ترمز كشيدن در برابر اقداماتش و مزاحمت هايي كه در برابر دولتش ايجاد كردند، چه نيروهايي دخيل بودند. نبايد از ياد بريم همه آن امكاناتي كه امروز در كنار دولت نهم ايستاده است و از هر اقدام غلط و درستي كه احمدي نژاد انجام مي دهد با تمام وجود حمايت مي كنند، در حال بحران سازي براي دولت خاتمي بودند. او مي داند كه آنها همچنان ايستاده اند؛ محكم تر، ثروتمندتر و با جديت بيشتر. حال پرسش اساسي آن است كه چه نيرو و نيروهايي مي توانند يا مي خواهند به او تضمين دهند كه در برابر آن بي قانوني ها خواهند ايستاد. آنها اگر هم بخواهند ظاهراى ديگر نمي توانند. اگر خاتمي براي اين پرسش خود پاسخي بيابد، مي تواند براي دوستداران خود پيامي روشن ارسال كند. در اين لحظه همگي در شرايط مه آلود ايستاده ايم. اما آيا اين شرايط مه آلود و ناروشن براي اصلاح طلبان مطلوب است؟ آيا تعلل طولاني در برابر اين پرسش كه آيا سرانجام خاتمي تصميم خود را علني خواهد كرد امري منطقي و متكي بر عرف سياسي است؟ آيا مشخص نكردن استراتژي خود و در نيامدن از سايه در برابر آفتاب فرصت سوزي نيست؟ پاسخ نگارنده آن است كه خير. ماندن در شرايط مه آلود بهترين استراتژي است. خاتمي تا زماني كه در سايه است مي تواند الهام بخش و تعيين كننده باشد و مهلك ترين ضربات را بر پيكر رقيب وارد كند. نمي گويم رقبا، تاكيد مي كنم رقيب. خاتمي تنها يك رقيب جدي در صحنه دارد؛ محمود احمدي نژاد. نه در اردوگاه اصلاح طلبان و نه محافظه كاران نمي توان كسي را سراغ گرفت كه در حال حاضر بتواند براي خاتمي يك تهديد به حساب آيد، اما احمدي نژاد چيز ديگري است. او بر دولت مستقر سوار است و اين به تنهايي يعني 30 درصد راي انتخابات. انتخابات را برگزار مي كند و مي توان تصور كرد كه خاتمي نيز پس از انتخابات شكوه به خداوند برد؛ كاري كه هاشمي رفسنجاني كرد. از سويي احمدي نژاد سفر مي رود، وزارت اطلاعات را براي برخورد با تخلفات ساختماني مامور مي كند، گاه و بي گاه به وزارتخانه ها سرزده، مراجعه مي كند، به جنوب شهر مي رود، معاونش از دوستي با مردم اسرائيل حرف مي زند و از گفت وگو با امريكا استقبال مي كند؛ در حال توزيع برگه هاي يارانه است، بدون آنكه بخواهيم او را متهم كنيم، تصادفاً قرار است اين پول ها در آستانه انتخابات توزيع شود، و مي تواند به بهانه هاي مختلف كوپن سوخت و ارزاق را اعلام و توزيع كند و... با اين همه احمدي نژاد از ورود خاتمي به انتخابات هراس دارد. كاريزماي خاتمي ترسناك و نگران كننده براي رقبايش است. در دوم خرداد هم بودند كساني كه از نهادها و ارگان ها به نفع رقيب خاتمي بذل و بخش مي كردند. در بالاي كوه هاي سبلان از پيرمردي پرسيده بودم چه خبر؟ گفته بود اين بار كه به ما برنج و شكر داده اند گفته اند به چه كسي بايد راي بدهيم. پرسيده بودم خوب چه كرديد؟ پاسخ داد؛ ارزاق را گرفتيم و دعايشان كرديم. اما مگر مي شود فرزند پيغمبر را تنها بگذاريم. آري، براي بسياري از همان هايي كه اين دولت بي محابا و بدون برنامه در حال دست و دلبازي به آنان است، سيدمحمد خاتمي هنوز فرزند پيامبر است و در جامعه مذهبي ايران اين امتياز كوچكي نيست،
باز گرديم به اين تحليل كه چرا سكوت و پنهان كاري خاتمي به ضرر رقيبش است. خاتمي در عرصه جهاني و داخلي سياستمداري شناخته شده است. او نيازي به تبليغ و شناسايي خود در بين مردم ندارد. وي كافي است دو ماه پيش از انتخابات اعلام كند خواهد آمد يا نه. او در عرصه تدوين برنامه هم مشكلي ندارد. خاتمي با تاسيس بنياد باران سبد مديران خود را حفظ كرده و انباشتي از تجارب در اختيار او و همراهانش وجود دارد. تنها كافي است كابينه سايه از انزوا خارج شود. او از بهترين مديران و كارشناسان برخوردار است. دولت فعلي نيز از منظر مديريتي و كارشناسي به توان دولت خاتمي نمي رسد. اعلام با تاخير، جلوي تخريب ها را نيز مي گيرد. اما با اين همه مهم ترين دليل نيامدن خاتمي به فلسفه ايجابي درون اصلاح طلبان مربوط نمي شود. استراتژي مه آلود به ضرر احمدي نژاد است. هيچ كس به اندازه رئيس جمهور فعلي از اعلام حضور زودهنگام خاتمي سود نمي برد، چرا؟
محمود احمدي نژاد چهره اصلي محافظه كاران نبود. او در يك بزنگاه تاريخي بر جاي ديگران نشست و از شرايط متزلزل محافظه كاران سود برد. خود بهتر مي داند كه محافظه كاران در اين سال ها در آرزوي قوه مجريه ننشستند تا صندلي دولت را در اختيار او قرار دهند. او بسان يك سياستمدار زيرك بدون آنكه در صف بايستد، در صدر نشست. محافظه كاران سنتي دل خوشي از او ندارند. دولت وي در مقايسه با دولتين هاشمي و خاتمي حتي كمتر حرمت آنها را نگه داشته است. در ميان مراجع تقليد اين دولت كمترين نفوذ را دارد. در عرصه بين المللي كه نيازي به توضيح ندارد. طرح هاي پرسر و صدا اما عموماً غيركارشناسي صداي محافظه كاران را نيز بلند كرده است. زندگي آنچنان عرصه را بر خلايق تنگ كرده است كه قيمت ها در آستانه برابري با اروپا قرار گرفته، بدون آنكه خلايق از درآمدي اروپايي برخوردار باشند. از حدادعادل تا قاليباف، از لاريجاني تا ضرغامي در آرزوي اين رداي قدرت، لحظه شماري مي كنند. آنها در خفا با خود مي انديشند مگر احمدي نژاد چه دارد كه ما نداريم؟ ظهور او باعث شده تا براي نيل به قدرت به دنبال اسطوره ها و خلاقيت هاي آسماني نباشيم، اما تفاوت در اين حقيقت نهفته است كه آنها تنها زماني دندان طمع را بر خواهند كشيد كه خاتمي اعلام كند به انتخابات خواهد آمد. به زبان ساده تر اگر خاتمي بيايد محافظه كاران از ترس خاتمي و اصلاح طلبان در پشت احمدي نژاد سنگر خواهند گرفت. او تنها گزينه يي است كه از ريسك كمتري برخوردار است. لذا اگر خاتمي حال بگويد كه هستم، به دست خود تمام آلترناتيوهاي ضداحمدي نژاد در اردوگاه اصولگرايان را خنثي مي كنيم. اما اگر كورسويي از نيامدن خاتمي احساس شود، كانديداها كه در قد و قامت و توانايي خود را كمتر از رئيس فعلي نمي دانند، پا به ميدان مي نهند. آن گاه نمي توان تصور كرد احمدي نژاد بتواند از انتخابات به سلامت عبور كند. اصلاح طلبان نبايد با استراتژي غلط خود براي احمدي نژاد فرشته نجات باشند.
چهارشنبه 30 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 70]