تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833472099
آيا من همسر خوبي نيستم؟ چه جوري ميشه انگيزه درست كرد؟ : با همسرم مشکل دارم چون ...
واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: دوستاي خوبم نميدونم مشكلي كه من دارم واقعا مشكله يا من زيادي حساس شدم. منو همسرم حدود دو سال پيش عقد كرديم . همسرم قبلا يه ازدواج ناموفق هم داشته . ما با هم همكار هم هستيم. مشكلي كه ميخوام مطرح كنم اينه: ديديد بعضي از زنها چقدر تو رابطه زناشوييشون موفق هستند و به اصطلاح ميگن زنه سوار شوهرشه يا اين زن چقد سياست داره؟ من ميخوام بدونم اين زنها چي كار ميكنن كه شوهرشون عبد عبيدشون هستن؟ فكر نكنيد كه من دلم ميخواد از شوهرم كولي بگيرم، نه. اين چيزيه كه همسرم ميخواد. از زناي اينجوري خوشش مياد درصورتيكه من يه زن بسيييار ملايم، صبور ومنعطفي هستم كه هيچوقت بداخلاقي نميكنم و از چيزي هم كه ناراحت ميشم در اكثر مواقع تو خودم ميريزم. دوستان من دلم شكسته و با وجودي كه 2 ماه از اون جريان ميگذره ولي درست نشده. جريان اينجوري شد كه همسر من خيلي از روزا كه بايد صبح زود بيدار شيم و بريم سر كار ميگه خوابم مياد و تا 10 ميخوابه بعد ميريم سر كارو. تا دلتون بخواد مرخصي بدون حقوق داريم. اينم بگم كه من هر روز كه ميخوام بيدارش كنم با كلي عزيزم و ملايمت صداش ميكنم تا بلند شه و اگه بعد از چندين بار صدا زدن اينجوري به اندازه سر سوزني با دلخوري بگم مثلا «دير شدا» آقا بهش بر ميخوره و اون روزمون تلخه.خلاص يكي از روزايي كه مونديم و سر كار نرفتيم، داشتيم يه برنامه ريزي كوچولو ميكرديم و گفت ميشه تا ماه فلان انقد مرخصي جمع كنيم يه مسافرت بريم؟ من گفتم ميشه ولي ما نميتونيم گفت چرا؟ گفتم براي اينكه تو هي ميخواي بخوابي. يهو با ناراحتي و شاكي گفت تقصير توئه. منو ميگي گفتم چي؟ من بايد چيكار كنم كه نميكنم. گفت تو بلد نيستي با شوهرت چه جوري رفتار كني تو اصلا سياست زنونه نداري يه پسر 20 ساله هم ميتونه تو رو اداره كنه و تو رو دنبال خودش بكشونه . من دوست داشتم تو منو دنبال خودت بكشوني تو انگشت كوچيكه خانوم فلاني هم نيستي ( اين خانوم كسي است كه به شدت آدم منفعت طلبي بود تا اين حد كه با وجودي كه شوهرش به گفته خودش مثل يه فرشته بود از خوبي ولي به خاطر يه بورس تحصيلي ، گذاشت رفت و بعد از چند ماه طلاق گرفت) من تمام سعيمو ميكردم و ميكنم كه همسرم آرامش داشته باشه و يه زن خوب باشم از هر نظر. تو كاراي خونه كمك نميكنه و من هم بهش گير نميدم. هر وقت بخوابه هر وقت بلند شه هر وقت بخواد بازي كامپيوتري كنه اصلا غر نميزنم و اصلا آدم غرغرويي نيستم اصلا داد و فريادي نيستم اصلا بدجنس و حسود نيستم.( تورو خدا تعريف از خود نگيريد اينا رو. دارم باهاتون درد دل ميكنم.) از اينكه با يه زني كه مظهر بي وفاييه (بين كساني كه ميشناسنش) مقايسه شدم خيلي دلم شكست و خيلي غصه خوردم. بهم گفت تو بلد نيستي براي من انگيزه درست كني من اگه انگيزه داشته باشم ال ميكنم و بل ميكنم. ميگه همه مردا يه زني مث تو ميخوان كه رو سرش سوار شن و زيرزيركي هزار تا كار ديگه هم بكنن ولي من دوستت دارم كه دارم بهت ميگم اينجوري باش و بايد منو خر كني. زن بايد شوهرشو خر كنه بعد ببين شوهرش چه كارايي براش ميكنه. اينجوري پيش بره منو تو از هم دور ميشيم و تو زندگيتو از دست ميدي.
خلاصه دوستان من از اون روز شدم يه علامت سوال كه زن خوب و با سياست چه جور زنيه. من بايد چيكار كنم آخه؟
لطفا منو راهنمايي كنيد يا دلداري بديد يا اگه فكر ميكنيد من مشكلي دارم بهم بگيد. ممنونم.
منم آخرش نفهمیدم زن با سیاست چطوریه.فهمیدی ما رو هم بی خبر نگذار.اصلاً یک دوره کلاس آموزشی بگذار
من خیلی ها بهم میگند که با سیاست هستم مخصوصا در برخورد با همسر و خانواده همسرم اما خداییش خودم نمیدونم به چه دلایل و شواهدی اینو میگند !!!
سلام ليلي جان
عزيزم از دست من ناراحت نشي اما بايد بگم كه واقعاً بي سياستي!!!!.... گلم شوهرت داره همه جوره راه رو برات باز ميكنه اونوقت شما ناراحتي!!! بايد بگم شوهرت از اون دسته مردهايي هستش كه دوست داره يه نفر ادارش كنه و خب اين به نفع شماست... هر جور كه دوست داري ادارش كن! ليلي جان تا ميتوني براش ناز كن... تا ميتوني خودخواه باش و منافع خودت رو در اولويت قرار بده... مثلاً اگه ميخواد يه فيلم ببينه شما با خودخواهي بگو اصلاً خوشت نمياد از ابن فيلم و اونم نبايد ببينه... خلاصه هر بلايي كه ممكنه سرش بيار تا قدر عافيت رو بدونه
سلام عزیزم.میبخشی وارد بحثت شدم .دلم برات سوخت.یا شما خیلی منفعل عمل میکنی یا ایشون دنبال بهانس بنظر شوهرت کم سن وسال هم هست.ایا مطمین شدی در ازدواج قبلی ایشون کاملن بی گناه بوده البته صراحتمو ببخش چون باید این مسله عمیق ریشه یابی بشه
لی لی جان من هم حدودا 1 سال و نیم هست که ازدواج کردم و تجربه ام زیاد نیست
اما به نظرم همه خانوم ها باید کمی امر و نهی کنند به همسراشون
من هم ادمی نیستم که به قول معروف یکه سوار باشم و بتازم اما همیشه نظرم این بوده که همه چیز رو باید بخوای از همسرت اگر خودش انجام نمیده
شما میگی کار منزل رو تماما به عهده داری در صورتی که شاغل هم هستی
عزیزم باید این رو جا بندازی برای همسرت که در زندگی مشترک همه چیز باید تقسیم بشه حتی کار خونه مخصوصا اگر هر دو شاغل باشین و به یک نسبت در بیرون منزل هستید و خسته میشید
من زمانی که با همسرم ازدواج کردم به دلیل اینکه تک پسر بود و در کار خونه کلا بی تجربه به جز جم و جور کردن وسایل دور و برمون کار دیگه ای بلد نبود اما همیشه ازش می خواستم که کمک کنه
فکر کن من در نیم ساعت یه عالم ظرف رو میشستم اما اون 2 تا لیوان رو 2 ساعت طول میکشید بشوره یا گاهی وقتها می گفت یک ساعت دیگه یا مثلا فردا صبح میشورم
من در صورتی که خیلی بدم میاد کارهای خونه بمونه اما برای اینکه همسرم بدونه همیشه این من نیستم که خونه رو سامان میدم و او هم شریک هست صبر میکردم
یا به طور مثال در تعطیلات جارو و خرید با همسرم هست
اوایل کمی سختش بود اما دیگه طوری شده که خودش بدون اینکه من بخوام دست به کار میشه
یا در مورد بیدار شدنش
همسر من اینطوری بود که به خوابش خیلی حساس بود
تصور کن خودش میگفت فلان ساعت بیدارم کن بیدار نمیشد و من مجبور بودم هی صداش کنم که وقتی اینطوری بیدار میشد حسابی اخمالو میشد و کلی طول میکشید تا از اون حالت در بیاد بر عکس من که هیج چیزی عصبانیم نمیکنه و کلا آدم بسیار راحت و صبوری هستم
خلاصه این جریان چند باری که تکرار شد با هم دیگه صحبت کردیم و من پیشنهاد دادم که برای بیدار شدنش ساعت میزاریم و من هم هیچ دخالتی نمیکنم
و اگر هم موقع بیدار شدن بد اخلاق بشه من هم مثل خودش میشم
باور کن بعد از اون کاملا میدیدم که تلاش میکنه تغییر کنه و خدا رو شکر مشکلمون بر طرف شد.
اینو بدون در زندگی باید از همسرت بخوای و توقع داشته باشی
نه توقع بیجا اما تا حدی که جریان کار دستش بیاد
در مورد مقایسه ات با همکار هم باید بهش بگی که اگه تکرار کنه تو هم برای اینکه زشتی کار رو درک کنه همین کار و باهاش میکنی از اونجایی که مردا غیرتی هستند به قول معروف تحمل شوخی ناموسی ندارند حتما نتیجه میده این کار
در مورد بازی کامپیوتری هم من یکی تحمل ندارم همسرم منو ول کنه بشینه پای بازی در نتیجه اونقدر میرم سراغشو گیر میدم بهش که خودش بی خیال میشه .اخه میدونی من زیادی حسودم نسبت به اینکه شوهر جای فکرش جای دیگه ای جز خانومش باشه حتی بازی کامپیوتری
لی لی جونم منم اوایل ازدواج شرایط تو رو داشتم سعی می کردم همسر خوب و مهربونی باشم ولی بعد فهمیدم که شوهرم از انسانهایی با شخصیت دختر مهربون خوشش نمیاد دوست داره من زبر و زرنگ و بلا باشم. یه جورایی از زنای آتیش پاره شلوغ پلوغ خوشش میاد.
منم تغییر رویه دادم ببین اول باید خودتو بهش ثابت کنی اصولا اینجور مردا حرف مردم خیلی واسشون مهمه مثلا حتما باید یکی دیگه ازت تعریف کنه تا بفهمن خوبی . سعی کن هنراتو براش رو کنی می تونی از دسرای این سایت مخصوصا بحث ژله شروع کنی که آسون ولی چشم نوازه درست کن و ببر خونه مامان شویت اینا خلاصه یه کاری کن تحسینت کنند تا شوهرتم نظرش جلب بشه . بعدم بعضی وقتا از خودت تعریف کن مثلا بگو زنی به مهربونی من تو دنیا پیدا نمی شه یا اگه کسی ازت تعریف کرد سریع پیاز داغش رو زیاد کن بیا بهش بگو.
بعدم نمی خواد نقش زن مقتصد را در بیاری خودت بهش پیشنهاد سفر بده یه کم شیطونی کن و اصلا مظلوم بازی در نیار این جور آدما بیشتر دوست دارن بهشون ظلم کنی تا مظلوم باشی.
به نظر من از این به بعد صبح نمی خواد صداش کنی خودتم بخواب بیدار که شد گفت دیر شده بگو ولش کن نمی خواد بریم بیا امروزم پیش هم باشیم بعد یه بوسش بکن و خودت و به بی خیالی بزن بذار خودش به رفتن ترغیب بشه ساعت بذارین برا بیدار شدنتون تا وقتیم که اون بیدار نشده تو بلند نشو.
در مورد کارای خونه هم بد نیست ازش بعضی کارا رو بخوای نه با خواهش یه جوری که احساس نکنه می تونه پشت گوش بندازه مثلا بگو عزیزم ظرفا امشب با تو
شاید اولش گوش نده ولی اگه درخواستا تو تکرار کنی و روش پافشاری کنی بعد از چند وقت بعنوان وظیفه خودش می پذیره که تو کارای خونه شریک بشه.
سعی کن آدم موفقی باشی و اعتماد بنفستو ببر بالا این مردا از زنای از خود راضی خوششون میاد.
باهم گردش و تفریح و کوه بین و سعی کن تو زندگی اکتیو عمل کنی مطمین باش اگه خودت بخوای و اراده کنی می تونی زندگیتو اونجوری که میخوای درست کنی و ازش لذت ببری.
من با اینکه سیاست ندارم.اما موافقم.واسه مردا نباید خیلی مظلوم بود.من گاهی امتحان میکنم و جواب میگیرم اما نه با بد اخلاقی با مهربونی .الان طوری شده اگه شوشو ظرفا رو نشوره صبح که میره شب میاد عذر خواهی میکنه واما منم طوری رفتار نمیکنم که فکر کنه دارم شخصیت مردونش رو زیر سوال میبرم.مثلاً صبحایی که خسته هست بهش میگم عزیزم تو بخواب شب که اومدم خودم ظرفارو میشورم اما جوری شده که دلش نمیاد.یا شبا جمع کردن میز شام با اونه.کلاً صبر-صبر-صبر چیزی که همه متأهلین با تجربه چندین ساله زندگی مشترک بهم توصیه کردن.صبوری و محبت.معجزه میکنه.اما بنظر من نباید طوری بشه که حق و حقوق و شخصیت ادم زیر شوال بره که اون خودش بحثی جداست
تو دیگه خیلی خوبی شوهرتت ظرفیت اینقدر خوبی نداره
به نظر من چه لزومی داره از خواب بیدارش کنی یکبار صداش بزن بیدار شد که هیچی اگه نشد ولش کن یه بار دیرش بشه دیگه خودش بلند میشه
تو برای انون داری مادری می کنی تا همسری
سعی کن براش یه همسر جذاب وپرانرژی باشی نه یه مادر دلسوز ومهربون
من نمی گم که زندگی زناشویی کاملا موفقی دارم.ولی به هر حال تو انی چندسال خیلی چیزها رو تغییر دادم.شوهرم رو بدون اینکه خودش متوجه باشه تغییرات اساسی دادم و از یه بچه خوش گذرون و کم عقل به یه مرد سختکوش و کاری تبدیل کردم
در حقیقت سیاست راه مستقیم و واضحی نیست.سیاست زندگی یعنی این که تو یه جور وانمود کنی ولی هدفت چیز دیگه ای باشه و یواشکی به اون برسی.
خانواده شوهر من به ابهت داشتن مرد خیلی اهمیت می دن و شوهرم هم واسه این که کم نیاره خیلی دوست داره مرد سالار باشه و همه احساس کنن که همه چیز تحت فرمان اون داره اداره می شه و بگن وحید خیلی تو زندگی مشترکش مردسالاره.خب من هم این لذت رو ازش نمی گیرم.پیش خودش و حتی جلوی دوستاش و خانواده هامون هی باد تو آستینش می کنم و می گم ازش خیلی حساب می برم و حرف حرف اونه و این حرفا....ولی در اصل خودم اون و زندگیمون رو با سیاستهای خاص خودم پیش می برم.
اون هم خودش می فهمه و به همین مردسالاریه ظاهریش دلخوش و راضیه.خودش هم می گه زن باید سیاست داشته باشه و شوهرش رو اداره کنه.
دوستان خیلی بحث خوبی باز شد منم دقیقا می خوام بدونم بعضی از زنا چیکار میکنن که انقدر محبوب شوهر و خوانوادش می شن من کتاب زیاد خوندم و خب خیلی جاها هم به دردم خورده ولی بازم کم میارم مثلا من یه عادت بدی که دارم اگه کسی غیر مستقیم تیکه بندازه می گیرم ولی اصلا نمی دونم جی جواب بدم که حالش جا بیاد بعد میام به شوشو میگم گوش میکنه طرفم میگیره ولی میگه اره انقدر حساس نباش حالا اون مثلا یه چیزی گفته یا میگه نه بابا اینجوریام نیست حساس نباش نمیدونن مردن دیگه نمی گیرن تیکه های زنا رو
یه سوال که دارم دوستان شما وقتی ناراحتید از خانواده همسر به شوشو میگید اصلا کاره درستیه اخه بعضی ها میگن اصلا نگو اینطوری نکی عزیز تری یا میگن با سیاست بگو منم که کلا نمی دونم سیاست زنانه چیه؟دیدید بعضی وقتا چطوری بعضیا چاپلوسی میکنن واسه شوهر ادم که مثلا اقای فلانی یا حالا ... چقدر اخلاقت خوبه یا اگه اقای شوهر از چیزی خوشش میاد هی جلوش میگن اره ماهم دوسش داریم مثلا فلان بازیگرو کارش عالیه حالا الکی واسه لوس بازی مردا هم که اصولا خوش باور
بچه ها من با هیچ کس دردو دل نمی کنم ولی به اینجور چیزها که یادم میوفته اعصابم میریزه به هم تازه همسری دوست نداره من بحث کنم یا جواب طرفو بدم و تازه دیدین جوابشونو می دی چه مظلومانه تو جمع ابروتو میبرن میگن که ما اصلا فکرمونم به تیکه انداختن نمی ره ما فرشتهایم ما و منظورهای خاص با شما ..... بعد هم یکم عشوه بعد هم همه بگن اره عزیزم اون اینجوری نیست حساس نباش کاش ما میفهمیدیم چه خبره
میگم اگه موافقید بیایم تجربه هامونو واسه هم بگیم از خوب تا بدش به هم یاد بدیم که فلان کارو کردید خوب بوده یا بد بوده و یه سری چیزها که اژه زمان برگرده انجام می دید یا نمی دید
دوستان واسه من و اونهایی که واسه دردودل کسی رو ندارن کمک بزرگیه البته واسه قبل از ازدواج یه مبحث هست در مورد بعدش صحبت کنیم و از بزرگای سایت کمک بگیریم
عزیزم من یکسال میشه عروسی کردم یعنی آبان میشه یکسال اما تجربه کوچولویی که دارم اینه که سعی کن زیاد از دیگران بخصوص خانواده همسرت پیشش بدگویی نکنی یا کلاً گلایه نکنی.چون صبر مردادرین مورد خیلی کمه و شاید اوایل گوش بدن و حق رو به تو بدن ولی بعد مدتی خسته میشن و اهمیتی نمیدن و این خیلی بده.سعی کن خودت باشی.کاری که درسته انجام بده.باور کن شوهرت خودش میفهمه کی مقصر و کی نیست .ولی اگه مدام در حال نق زدن باشی ببخشیدا تره هم برای حرفت خورد نمیکنه.هر چند من خودمم اخلاقم بده و نمیتونم صبور باشم ولی تجربه اینو میگه که صبور باششششششششششششششششش
سر اشپز جونم عاشق این زود جواب دادناتم بازم راهنماییم کن
من اگه مطعن شم میدونه جشن میگیرم من سال به سال نمیام ایران تازه هم ازدواج کردم ولی میام هم همش اعصابمو می زارم رو اینجور چیزا شوشو میگفت از دست تو منم همش استرس دارم کسی چیزی نگه و ناراحت بود که به من خوش نمی گزره منم ناراحت که واسه اون تعطیلاتو خراب میکنم ولی دست خودنم نیست انقدر می ریزم به هم که نگم خودش میفهمه
عزیزم میدونم که این خیلی سخته ولی همیشه سعی کن خوبی کنی.یا اگه نه بی تفاوت باش.این بهترین کار هست.من همیشه در حال گریه زاری و بحث با همسرم سر خانوادش و رفتاراشون بودم تا اینکه بعد عروسی دیدم ای بابا این که نشد همش بحث و ناراحتی.پس بی خیالییییییییییییییییییی از همه چی راحت تر بود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[مشاهده در: www.ashpazonline.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 694]
-
گوناگون
پربازدیدترینها