واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: راز تنهایی علی علیه السلام
علی علیه السلام تنهاست!چه كسی تنها نیست؟كسی كه با همه و در سطح همه است.كسی كه رنگ زمان به خود میگیرد.احساس خلأ مربوط به روحی است كه آنچه در این جامعه و زمان و در این ابتذال روزمرگی وجود دارد نمیتواند سیرش كند.و لذا آن همه یاران، آن همه همرزمان، آن همه نشست و برخاست با اصحاب پیامبر، هیچ كدام برای علی علیهالسلام تفاهمی به وجود نیاورده است.رنج بزرگ یك انسان این است كه عظمت او و شخصیت او در قالب فكرهای كوتاه، در برابر نگاههای پست و پلید، و احساس او در روحهای بسیار آلوده و اندك و تنگ قرار گیرد.هیچ كدام از آنها در سطح او نیستند.میخواهد دردش را بگوید،حرفش را بزند،گوش نیست، دلی نیست، و فهمی نیست تا بفهمد.رنج بزرگ یك انسان این است كه عظمت او و شخصیت او در قالب فكرهای كوتاه، در برابر نگاههای پست و پلید، و احساس او در روحهای بسیار آلوده و اندك و تنگ قرار گیرد.نیمه شب به طرف نخلستان میرود، آنجا هیچ كس نیست، مردم راحت آرمیدهاند، هیچ دردی آنها را در دل شب بیدار نگاه نداشته است، و این مرد تنها، كه روی زمین خودش را تنها مییابد، با این زمین و این آسمان بیگانه است، و فقط رسالت و وظیفهاش، او را با جامعه و این شهر پیوند داده است. ولی وقتی به خودش برمیگردد میبیند كه تنهاست.شبانه به نخلستان میرود، و باز برای این كه ناله او به گوش هیچ فهم پلیدی و هیچ نگاه آلودهای نرسد، سر در حلقوم چاه فرو میكند و میگرید.این گریه از چیست؟؟!افسوس كه گریه او یك معما برای همه است، زیرا حتی شیعیان او نمیدانند علی چرا میگرید.از این كه خلافتش غصب شده؟!از این كه فدك از دست رفته؟!از این كه فلانی روی كار آمده؟!از این كه او از مقامش ... ؟!از این كه همسرش را...؟، از این كه...؟، از...؟!علی علیه السلام در طول تاریخ تنها انسانی است كه در ابعاد مختلف و حتی متناقض كه در یك انسان جمع نمیشود قهرمان است. چنین انسانی و در چنین سطحی معلوم است كه در دنیا تنهاست. چنین انسانی در جامعهاش و در برابر یاران همرزمش كه عمری را در راه عقیده كار كردهاند، با پیامبر صادقانه شمشیر زدهاند، اما در اوج اعتقاد و ایمان و اخلاصشان به پیامبر و اسلام، قبیله و تعصبات قومی را فراموش نكردهاند، مقام را آگاهانه و یا ناخودآگاهانه نتوانستهاند از یاد برند و نماد اخلاص مطلق و یك دست- همچون علی علیه السلام - شوند، تنهاست.نیمه شب به طرف نخلستان میرود، آنجا هیچ كس نیست، مردم راحت آرمیدهاند، هیچ دردی آنها را در دل شب بیدار نگاه نداشته است، و این مرد تنها، كه روی زمین خودش را تنها مییابد، با این زمین و این آسمان بیگانه است، و فقط رسالت و وظیفهاش، او را با جامعه و این شهر پیوند داده است. ولی وقتی به خودش برمیگردد میبیند كه تنهاست.از این دردناكتر این كه علی علیه السلام در میان پیروان عاشقش نیز تنهاست!!در میان امتش كه همه عشق و احساس و همه فرهنگ و تاریخشان را به علی علیه السلام سپردهاند تنهاست.او را همچون یك قهرمان بزرگ، یك معبود و یك اله میستایند اما نمیشناسندش و نمیدانند كه كیست؟ دردش چیست؟ حرفش چیست؟ رنجش چیست؟ و سكوتش چراست؟!این است كه علی علیه السلام در میان پیروانش هم تنهاست.این است كه علی علیه السلام در اوج ستایشهایی كه از او میشود، مجهول مانده است.درد علی علیه السلام دو گونه است:یك درد، دردیست كه از زخم شمشیر ابن ملجم در فرق سرش احساس میكند و درد دیگر، دردی است كه او را تنها در نیمه شبهای خاموش به دل نخلستانهای اطراف مدینه كشانده و به ناله درآورده است.ما تنها بر دردی میگرییم كه از شمشیر ابن ملجم در فرقش احساس میكند، اما این درد علی علیه السلام نیست، دردی كه چنان روح بزرگی را به ناله آورده است تنهایی است، كه ما آن را نمیشناسیم!!باید این درد را بشناسیم، چرا كه علی علیه السلام درد شمشیر را احساس نمیكند و ما درد علی را احساس نمیكنیم.لینک :- ولادت در كعبه- راز تنهایی علی علیه السلام- وصف دنیا در نهج البلاغه- پرتویی از فضایل امیر المومنین از منظر اهل سنت- امام علی علیه السلام از نگاه اندیشمندان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 562]