واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: بین الملل > آفریقا - غربی ها در چند سال گذشته از رویکرد جدید قذافی به خود به شدت استقبال کردند و حالا می بینند با رفتن او تمام این منافع ممکن است از دست برود گفت و گو از :علی موسوی خلخالی انقلابهای آزادیخواه یا انفجار صبر و تحمل اعراب در برابر ظلم و بیداد حاکمان دنیای عرب به مرحله بسیار سخت خود رسیده است. لیبی خانه جدید معادله سیاسی دموکراسیخواهی ملت عرب شده است. کشوری که تا کنون شدیدترین و سختترین برخورد را با ملت آزادیخواه داشته است. در حالی که تظاهرات مردمی لیبی باعث شده بود تا شهر بنغازی و بیضا از کنترل حکومت مرکزی خارج شود و کشور شاهد انقلابی عظیم باشد، روز گذشته معمر قذافی حمام خونی را در لیبی به راه انداخت که در تاریخ انقلابهای منطقه بینظیر بود. حمله جنگندههای لیبیایی به مردم در طرابلس، پایتخت لیبی و بنغازی به اندازهای وحشتناک بود که کسی گمان نمیکرد بتوان در کشوری از جنگنده برای سرکوب مردم آن کشور استفاده کرد. طرابلس دیروز در حالی به خاک و خون کشیده شد که ساعاتی قبل از آن مردم پارلمان این کشور را به آتش کشیده بودند، دفاتر انقلاب آتش گرفته بود و کار محاکمه و اعدام جنایتکاران امنیتی در شهر بنغازی و بیضا، هزار کیلومتر آن طرفتر از طرابلس آغاز شده بود. مردم لیبی در حال آماده کردن خود برای انجام تظاهرات میلیونی در طرابلس و حرکت به سمت مقر معمر قذافی، رهبر دیکتاتورشان بودند که جنگندههای این رژیم قتل عامی را انجام دادند که در تاریخ انقلابها منحصر به فرد بود. بنا به گزارش شبکه الجزیره در این بمباران نزدیک به 220 نفر کشته، هزار نفر زخمی و دهها نفر مفقودالاثرند. سیف الاسلام قذافی، پسر معمر قذافی هشدار داده است مردم میان جنگ داخلی و بقای قذافی باید یکی را انتخاب کنند و بیشک برای حفظ حکومت همه را از پیر و جوان و زن و کودک همه را به کشتن خواهد داد. خبر در گفتگو با محمد منهاج، سفیر پیشین ایران در لیبی و کارشناس ارشد شمال افریقا آخرین تحولات لیبی را بررسی کرده است. تحولات لیبی بر خلاف آنچه تصور میشد، بسیار پیچیدهتر است. با توجه با برخورد آهنین و خشونتآمیزی که معمر قذافی از خود نشان داده، آینده انقلاب لیبی را چگونه ارزیابی میکنید؟با توجه به شناختی که از شخص قذافی دارم این است که او و نظامش بعید میدانم به این زودیها از این برخورد خشن و قهرآمیز دست بردارند. بالاخره تا آنجا که بتوانند میایستند و مقاومت میکنند و خیلی هم برای افکار عمومی و نظر مردم چه در داخل و چه در خارج از کشور هیچ گونه اهمیت و ارزشی قائل نیستند. این بستگی دارد که تا چه حد فشارهای بیرونی کارساز، زیاد و جدی باشد. آیا فکر میکنید که این فشارها جدی باشند؟متاسفانه تا کنون خیلی آثاری از این که این فشارها به خصوص از طرف غرب و امریکا جدی باشد، دیده نمیشود. فکر میکنید کشورهای اروپایی واکنشی نشان دهند؟من فکر نمیکنم که این روند اگر به همین شکل و با این شدت ادامه داشته باشد غربیها هم بتوانند کاری از پیش ببرند. قذافی اکنون با شیوههای به شدت خشونتآمیزی به شدت شهرها را بمباران میکند و مردم را قتل عام میکند. با این همه این وضعیت اگر بخواهد تا دو روز آینده ادامه پیدا کند باید منتظر عکسالعمل غرب بود. چون اگر غرب عکسالعملی از خود نشان ندهد اقدامات قذافی برای جامعه جهانی بسیار گران تمام خواهد شد. چرا که همه لب به انتقاد خواهند گشود که در برابر چنین هجمهای از جنایت هیچ عکسالعملی از خود نشان نداده است. من فکر میکنم که بالاخره جامعه جهانی حتی اگر هم نخواهد مجبور خواهد شد که عکسالعملی از خود نشان دهد و احتمالا این عکسالعمل موجب خواهد شد قذافی دست از این کار بردارد. دلایل سکوت امریکا را در برابر لیبی در حالی که در برابر تحولات تونس و مصر بارها موضع گرفتند، اگر چه آن جا هم مواضع دو گانه بود، برای چیست؟در مورد لیبی باید بگویم که به نظر میرسد با توجه به اظهارات دو شب پیش سیف الاسلام باید مواضع غرب را بررسی کرد. سیف الاسلام در آن اظهارات به نوعی زنگ خطری را برای غربیها به صدا در آورد که در کنار اروپا اگر قرار باشد یک حکومت افراطی و اسلامگرای تند و خشنی در آن جا بر سر کار آید منافع غرب به ویژه اروپاییها را به خطر خواهد انداخت. لیبی نزدیکترین کشور افریقایی به اروپا یعنی ایتالیا محسوب میشود. به همین دلیل غربیها کمی ترسیدهاند. ممکن است هم مقداری صحبتهای سیف الاسلام بر آنها اثر گذاشته باشد و هم منافع کشورهای غربی در لیبی که اخیرا تغییر کرده، اثر گذاشته باشد. نزدیک به پنج شش سالی میشود که سیاستهای قذافی عوض شده و رویکردی به غرب اتخاذ کرده که بسیار هم شدید است. بدین ترتیب که میدانی که به غربیها چه اروپایی و چه امریکایی داده بسیار وسیع و گسترده است. این منافع نیز این گونه به حساب میآید که اگر قرار باشد قذافی کنار برود و حکومت جدید بر سر کار بیاید بعید است که آنها بتوانند باز به همان شکل سرمایهگذاریهای گسترده و فرصتهای اقتصادی که در این سالهای اخیر پیدا کردهاند، همچنان حفظ کنند یا فرصتهای جدیدی به دست بیاورند. با توجه به این که ما در لیبی شاهد اپوزسیون قوی یا چهرههای سیاسی مطرح نیستیم، فکر میکنید اگر قذافی سقوط بکند دولت آینده لیبی چگونه دولتی باشد؟من هم مثل شما فکر میکنم. من هم با نظر شما کاملا موافقم. چون همان طور که گفتید سیاستی که معمر قذافی تا کنون داشته بر این استوار بوده است که از به وجود آمدن هر آلترناتیوی در کشور جلوگیری کرده و اجازه نداده که چهره محبوبی که به هر صورت مردم به آن توجه داشته باشند در لیبی به وجود بیاید و رشد بکند. به همین جهت من هم فکر میکنم که خیلی مشکل است که پیشبینی کرد در آینده چه اتفاقی رخ دهد و حکومت دست چه کسی بیفتد. به هر حال برای یک مدت کوتاهی هرج و مرجی در لیبی به وجود خواهد آمد تا این که بالاخره سران قوم و سران قبائل، چون به هر حال قبائل در لیبی خیلی مهم هستند گرد هم بیایند و کاری کنند. البته باید به این هم توجه کرد که قذافی سعی کرده تا کنون با امکانات و پولهایی که در اختیار این قبایل قرار داده اینها را به خودش جلب کند و آنها نیز از قذافی حمایت میکردند. ولی الآن با وضعیتی که پیش آمده این قبایل دیگر حاضر نیستند دیگر به آن شکل حمایت بکنند. به همین دلیل سران قبایل ممکن است نقشی در جهت تثبیت اوضاع ایفا بکنند. آیا فکر میکنید با توجه به نقش اسلامگرایان در لیبی این طیف در آینده نقش پررنگی در کشور ایفا بکنند؟بعید میدانم. خیلی بعید است که چنین اتفاقی بیفتد. برای این که جامعه لیبی درست است که جامعه مذهبی است اما معمر قذافی نیز تا اندازهای توانسته با حفظ شئونات اسلامی حداقل در ملا عام تا اندازهای شعائر اسلامی را حفظ کند. جامعه لیبی عموما جامعه افراطیای نیست از این رو بعید میدانم در آینده هم به سمت افراط گرایی و تندروی حرکت کند و اسلامگرایان بتوانند قدرتی در این کشور به دست آورند. آیا فکر میکنید، همان طور که برخی از کارشناسان تحلیل میکنند، لیبی به سومالی دومی تبدیل شود؟به هیچ وجه. لیبی با سومالی به هیچ وجه قابل مقایسه نیست. سومالی کشور فقیری است که بیپولی و نبود امکانات در آن بیداد میکند. در حالی که در لیبی چنین نیست. این کشور صاحب ثروت است و میتواند خود را از مشکلاتی که سومالی به آن گرفتار شد، نجات دهد. از سویی جامعه لیبی نیز به هیچ وجه قابل قیاس با جامعه سومالی نیست. این درست است که شمار قبایل و زندگی قبیلهای در این کشور پررنگ است ولی به این گونه نیست که همانند سومالی در فقر شدید به سر برند و از امکانات لازم برای ایجاد هماهنگی برای تشکیل یک نظام یک پارچه محروم باشند. مضافا بر آن وجود همین امکانات و ثروت باعث میشود تا توجه جامعه جهانی به آن بیشتر از سومالی باشد و در آن نقشآفرینی کند. 48
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 368]