واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: رفوزگی؟ ...هنوز آسمان به زمین نیامده است
«رفوزه» برای همه ی ما واژه ای آشناست. همه ما در طول دوران تحصیل خود با این کلمه و معادل آن «مردود» کاملاً شناخت پیدا کرده ایم، به صورتی که احتمالاً یا خودمان رفوزه شده ایم، یا دانش آموزان رفوزه را دیده ایم یا در نهایت از دورادور شنیده ایم. در اصطلاح عامه کسی را رفوزه می خوانند که به دلیل عدم کسب حد نصاب نمره لازم، در سال تحصیلی جدید، از ارتقاء به کلاس بالاتر محروم گردد و به ناچار مجدداً در کلاس سال قبل مشغول تحصیل شود.و اما ... نکته اصلی اینجاست که در اثنای این جریان؛ یک «رفوزه»، دیده می شود و «هزار و یک مشکل» نادیده می ماند. تجارب و بررسی های موجود در این زمینه حاکی از آنست که معمولاً دانش آموز مردود با مشکلات روحی و روانی فراوانی مواجه می شود. بررسی علل به وجود آورنده ی «مردودی» خود در جایگاه والایی قرار دارد، اما در این مقال صرفاً به بررسی پیامدهای رفوزگی برای فرد مردود می پردازیم.وضعیت فرد مردود از سه وجه قابل تعمق و تحلیل است:الف – دیدگاه خویشتنب – نگرش مسئولین مدرسه و همکلاسی ها و برخورد آنها با فردج- نگرش خانواده و اطرافیان و عکس العمل های آنها در برابر فردالبته چون محور اصلی تمامی این سرفصل ها، همان مورد نخستین است و نوک همه پیکان ها متوجه فرد رفوزه است، ابتدا به تحلیل این بخش می پردازیم.به دنبال هر مردودی، فرد علی رغم تمامی نگرانی هایی که در مورد نگرش ِ ایجاد شده در اطرافیان نسبت به خویشتن و واکنش آنها با خود دارد، اساسی ترین و بنیادی ترین مسئله را با «خود» داراست. چرا که قاعدتاً شخص مزبور، به ویژه اگر برای اولین بار در چنین شرایطی قرار گیرد (که البته غالباً «اولین ها» همان «مهمترین ها» هستند) به طور حتم با مسایل بسیاری در خویشتن ِ خود مواجه خواهد شد که از آنها می توان به ذکر موارد زیر پرداخت:1- بازگشت به گذشته و تحلیل عوامل به وجود آورنده ی موضوع2- احساس سرخوردگی و ناکامی 3- از دست دادن اعتماد به نفس 4- تردید در توانایی درک دروس و مسایل مشابه5- ترس از تکرار موضوع در آینده6- عدم تمایل نسبت به ادامه تحصیل7- نگرانی در مورد تغییر نگرش دیگران نسبت به خود8- ترس از قرار گرفتن در برابر واکنش غیرقابل پیش بینی دیگران، به ویژه خانواده9- احساس سرشکستگی در برابر گروه همسالان و دوستان، به ویژه همکلاسی ها10- حصول ناامیدی و در بعضی موارد تمایل به تصمیم گیری های غیرعاقلانه از قبیل ترک تحصیل و ...
معمولاً هر دانش آموزی پس از مردود شدن متوجه گذشته خود می شود و به دنبال چراهای بسیار خواهد رفت. فرد با بررسی و سیر در رفتار خود و اتفاقات احتمالی سال تحصیلی گذشته، سعی در یافتن دلیلی برای وضعیت فعلی خود دارد و گاه متمایل است که حتی به جای «دلیل» به دنبال «توجیه» باشد؛این رفتار می تواند دو حالت داشته باشند:الف – در حالت اول فرد با تفکر و اندیشیدن به گذشته و احتمالاً اشتباهات و سهل انگاری های خود، دچار پشیمانی می شود و برای زمان و موقعیت از دست رفته اش افسوس می خورد و با حسرت بسیار در خود فرو می رود. گاهی این ندامت و حسرت چنان فرد را در بر می گیرد که او با تنیدن پیله ای از اندوه و افسوس به دور افکار خویش، تا جایی در فقدان موقعیت های از دست رفته خود غرق می گردد که این حالت او را در گذشته خود اسیر کرده و از پرداختن به آینده باز می دارد.ب – در حالت دوم که قطعاً صورت بهتری خواهد داشت، شخص با نگرشی آگاهانه و خردمندانه به بررسی علل حقیقی موضوع می پردازد و به دور از هرگونه توجیه و فرافکنی، اشتباهات خود را بررسی می کند و عوامل اصلی موجد این جریان را شناسایی می کند؛ که این رفتار، خود می تواند به دو پیامد منجر شود؛ به این صورت که یا فرد پس از شناخت و برررسی عوامل، دچار ناپایداری و تزلزل می گردد و از ادامه راه ناامید می شود،یا در طی رفتاری مغفولانه به کشف راهکارهایی جهت رفع موانع و دلایل مشروح می پردازد که مشخصاً بهترین وجه این حرکت می تواند کشف علل واقعی، و تصمیم در رفع آنها به برترین شکل باشد.حس سرخوردگی و ناکامی متعاقب هر شکست وجود دارد، اما این «انگیزه و همت و پشتکار» است که از تلخی ناکامی می کاهد و آن را به سوی کامیابی سوق می دهد؛ لذا لازم است فرد مردود با پذیرفتن این اصل مهم که «هنوز آسمان به زمین نیامده است»، اولین گام را در جهت اعتلای وضعیت خود بردارد؛ و بپذیرد همچنانکه رفوزه شدن او حقیقتی تلخ است، بالاتر از آن این حقیقت موج می زند که بی شک او به یکباره تمامی استعداد و توانایی خود را از دست نداده و همانگونه که قطعاً در مراحل پیشتر موفق بوده است باز هم می تواند کامیاب شود و البته و صد البته که هنوز فرصت باقی است، به شرط آنکه خود را باور کند.از دست دادن اعتماد به نفس در چنین شرایطی تا حدودی طبیعی است، اما قابل حل. به این صورت که می توان اندکی اندیشه ها را جابه جا کرد یعنی به جای این که بگوییم: «من امسال رفوزه شده ام»، به این بیندیشیم که در سال قبل یا سال های قبل قبول شده بودم، پس «من می توانم».در مواردی شخص نسبت به توانایی خود در درک دروس، دچار تردید می شود و حتی گاهی آن را به موارد مشابه نیز تعمیم می دهد. قابل توجه است که درصد دشواری کتب درسی در حدی تعیین می شود که افراد گروه سنی خاص، با حدود ضریب هوشی خاص، قادر به فهم آن باشند بنابراین اگر فرد در سال های قبل به درک مفاهیم و متون کتب درسی نایل آمده باشد، این به آن معنی است که از لحاظ هوش و ادراک، مشکل قابل بحثی ندارد، لذا نمی توان عدم پیروزی وی را در دوره ی اخیر به ضریب هوشی پایین و کمبود و کسر میزان ادراک دروس نسبت داد و قطعی است که فرد با از میان برداشتن ریشه ها و موانع اصلی، خواهد توانست به یادگیری مجدد بپردازد و ترس از تکرار موقعیت در آینده را کاهش دهد.در ضمن فرد با تصمیم گیری قاطع، برنامه ریزی صحیح و انگیزه ی مناسب می تواند باعث کم شدن احتمال تکرار شکست شود.شاید یکی از سنگین ترین نتایج رفوزگی، تغییر نگرش و رفتار دیگران نسبت به شخص باشد.انسان موجودی است اجتماعی و نیاز به مقبولیت اجتماعی دارد، لذا هر شخص برای جایگاه خود در میان دیگران اهمیت ویژه ای قائل است.
در مواردی که قصور شخص در حدوث شکست برای اطرافیان واضح باشد، نسبت به مواردی که اتفاقات ناخواسته و حتی رفتار و موقعیت دیگران، در مردودی فرد دخیل هستند، کاهش مقبولیت اجتماعی اتفاق می افتد. اما فرد باید آگاه باشد که همانگونه که خود باعث تغییر نگرش دیگران شده است، باز هم خودش می تواند یک بار دیگر تصویرش را در ذهن اطرافیان از نو شکل دهد.پس همه چیز بستگی به تصمیم و عملکرد خود شخص دارد.در مورد واکنش دیگران نیز باید گفت که شاید تا حدودی فرد رفوزه مستلزم ندامت یا تنبه است، اما لازم به ذکر است که الزامی نیست این مجازات مدت زمان درازی به طول انجامد؛ ضمناً قرار نیست هر آنچه که اطرافیان نسبت به شخص رفوزه تصوری می کنند، عین حقیقت باشد. مثلاً قرار نیست اگر کسی فرد را «کم هوش » خطاب کرد این برچسب از طرف وی پذیرفته شود، بلکه محور اصلی هدف و اندیشه فرد باید این باشد که هر کس می تواند آنقدر که لازم است تغییر کند تا موفق شود. بنابراین چون در اغلب موارد، فرصت جبران وجود دارد، محصل مردود باید تمامی تلاش و همت خود را در این راستا پیش برد که با اعتماد به نفس کامل در جهت کامیابی آتی قدم بنهد و پس از این که توانایی خود را باور کرد، به دیگران نشان دهد که هنوز آسمان به زمین نیامده است.... و در آخر، اینکه باید «خواستن، توانستن است» را باور داشت و باید نگذاشت که شکست در کمال سهل انگاری، در مسیر تکرار رها شود.مهدخت قربان عسگری -کارشناس روان شناسی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 810]