محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831419700
حرفهايگري در فوتبال با مجيد جلالي در آيندهاي نزديك اميدي به تغيير فوتبال ايران ندارم
واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: حرفهايگري در فوتبال با مجيد جلالي در آيندهاي نزديك اميدي به تغيير فوتبال ايران ندارم
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: ورزشي - فوتبال
مجيد جلالي در گفتوگو با خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، به تشريح فاكتورهاي لازم براي رشد و پيشرفت فوتبال كشورمان پرداخت. اين كارشناس فوتبال با تاكيد بر لزوم حرفهاي شدن فوتبال ايران، مختصري از معناي حرفهاي را در سطح برنامهريزي، باشگاهي، مربيگري، بازيگري، داوري و... بيان كرد.
جلالي همچنين لازمهي پياده كردن برنامههاي فني حرفهاي در فوتبال ايران را فضاسازي و ايجاد بستر مناسب براي مربيان ذكر كرد و به بررسي علل ناكامي لژيونرها در فوتبال اروپا پرداخت.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) متن كامل بحث و گفتوگوي گروه ورزش ايسنا با مجيد جلالي به اين شرح است:
** قدرت بدني بازيكنان از روي اجبار!
زماني ميتوان به فوتبال حرفهاي در كشور فكر كرد كه زيرساختهاي ما ترميم شوند. مشكلات بايد از ريشه حل شود و اميد به تغييرات از مبدا سياستگذاريها در فوتبال داشته باشيم.
در ليگ هفتم شاهد بوديم قدرت بدني بازيكنان و ميزان دوندگي آنها بالا رفته بود كه اين جاي بسي خوشحالي دارد اما بايد توجه داشت يكي از علل اصلي اين مساله، اختصاص حجم زيادي از تمرينات مربيان به فعاليتهاي بدني بوده است، زيرا امكان اجراي منظم برنامههاي تاكتيكي در زمينهاي بازي ايراني به طور كامل وجود ندارد و مربيان را وادار ميكند تا به اين سمت بروند كه باعث شده حدود هفت درصد نسبت به ليگهاي گذشته رشد داشته باشيم.
بايد توجه داشت وقتي مربي بازيكنان همسطحي نسبت به حريف ندارد، بايد سعي كند دوندگي و بازي فيزيكي بازيكنانش را بالا ببرد. آنها براي تخريب فوتبال حريف چارهاي ندارند جز اينكه دوبرابر آنها بدوند، درگير شوند و برنامهشان را طوري طراحي كنند كه حريفشان فرصت پياده كردن برنامههاي تاكتيكي خود را نداشته باشد.
همچنين تيمهاي ما به لحاظ مسايل روحي و رواني در حال رشد هستند و به نوعي ترس آنها از تيمهاي بزرگ كم شده كه اين نشان از پيشرفتمان در زمينه مسايل ذهني و رواني دارد.
** تاكتيك يك فرآيند آموزشي زمانبر
حال سوال اينجاست پس چرا ما در بحث تاكتيك كه اصليترين عامل پيشرفت فوتبال است، متوقفيم؟
مربي جديد در بدو حضور در هر تيمي مدتي زمان ميخواهد تا با فضاي تاكتيكي فوتبال آن منطقه آشنا شود؛ سپس براساس شناسايياش برنامههاي تمريني و تاكتيكي لازم را طراحي ميكند و پس از آن نيز فرصت ميخواهد تا انديشههاي تاكتيكياش در روند بازي تيم محسوس باشد.
تاكتيك يك فرآيند آموزشي زمانبر است؛ لذا يك مربي حداقل دو يا سه سال زمان ميخواهد تا تاثيرات جدياش را در تيم ببيند؛ مربي هرچقدر قوي هم باشد و در ارايه انديشههايش از بهترين روشها، تكنولوژي آموزشي و امكانات لازم بهره ببرد، در يك پروسه يكساله، حداقل پس از چهار يا پنج ماه اول ميتوان انتظار اثرگذاري فني او را داشت. از اين رو تيمهايي كه مربيان جديدي را آوردند نتوانستند كار متفاوتي را نسبت به ديگران ارايه دهند.
** پيشرفت تاكتيكي لازمه چهار عامل
اكنون بايد گفت آيا فضاي لازم براي يك مربي در فوتبال ايران وجود دارد كه بتواند كارهاي بزرگي انجام دهد؟
معتقدم تا زماني كه زيرساختهاي موفقيت را درست نكنيم، پيشرفت تاكتيكي براي فوتبال ما حاصل نخواهد شد و اين مساله مستلزم بالا بودن چهار عامل است:
1- تحمل مديران 2- تحمل رسانهها 3- تحمل هواداران و 4- ظرفيت پيشرفت مسايل تاكتيكي
اكنون شما زمين مناسبي را تهيه كرده و تمرينات منظمي را در آن انجام ميدهيد اما يكمرتبه بايد به رشت رفته و در زمين تيم پگاه بازي كنيد. مسلما آن زمين جايي براي پياده كردن برنامههاي تاكتيكي باقي نميگذارد و فقط بايد به بازيكنان گفت توپ را دور كرده و به بازي فيزيكي روي آورند.
نكته بعدي در مورد تحمل رسانههاست كه متاسفانه در حال حاضر خطكش ارزيابي فني هر تيمي، نتيجه پاياني بازي است؛ نتيجه را كه هر عواملي ميتواند حدس بزند، پس چرا در جامعه ما اينگونه عمل ميشود؟ آيا اصلا فرآيند ارزشيابي در كشور وجود دارد، كه مربيان ترغيب شوند به سمت نوآوري تاكتيكي و اثرگذاري در تيم، پيش روند.
**توفيق اجباري!
ما در هفتههاي پاياني ليگ هفتم شاهد فشردگي بازيها بوديم كه به دليل مصالح تيم ملي، معتقدم يك توفيق اجباري نصيب تيمهاي ليگ كرد. درست است كه اين فشردگي به تيمهاي زيادي نظير استقلال اهواز و... كه نفرات زيادي در اختيار نداشتند و نميتوانستند از سيستم چرخشي استفاده از بازيكنان، به خوبي بهره لازم را ببرند اما در مجموع نيشتري بود به باشگاهها براي اينكه ميتوانند به حرفهاي بودن هم بيانديشند.
فشردگي بازيها تا حدي كه آنها مجبور بودند هر سه روز يك ديدار را برگزار كنند، آنها را با سختيهاي زيادي مواجه كرد. اين فشردگي تيمها، مربيان و بازيكنان را تحت فشار قرار داد و براي اثرگذاري مثبت، مدت زيادي به طول نيانجاميد. فكر ميكنم اين فشردگي اجباري به ما فهماند كه در صورت تداوم ميتوانيم حرفهاي باشيم، حرفهاي فكر كنيم، تصميم بگيريم، عمل كنيم و بهره ببريم.
**بازيكنان حرفهيي
متاسفانه نكته قابل توجهي كه شرايط و فوتبال بسياري بازيكنان را تحتالشعاع قرار ميدهد، مسايل حاشيهاي است اما وقتي بازيهاي ليگ فشرده شد، مشاهده ميكرديم بازيكنان با تمام وجود خودشان را در اختيار تيم قرار ميدهند، به مقدار لازم استراحت ميكنند، براي تغذيه خود برنامه دارند، تمريناتشان منظم است و از كارهاي بيهوده و حاشيهاي پرهيز دارند. اين لطف بزرگي بود كه براثر فشرده شدن هفتههاي پاياني، شامل حال آنها شد.
متاسفانه اكثر بازيكنان از حرفهاي بودن تصور اشتباهي دارند؛ آنها فكر ميكنند اگر بازيكني خود را عمدا به زمين انداخت و داور را فريب داد، او يك عمل حرفهاي انجام داده يا اينكه اگر بازيكن حريف را تحريك كرده يا كارهاي ناشايست ديگري را انجام دهد، اقدامي حرفهاي انجام داده؛ در حالي كه اين اعمال به هيچ وجه حرفهايگرايانه نيست، بلكه تنها يك بازي كثيف است.
در تمام مدت فعاليتم وقتي معناي حرفهاي بودن را براي شاگردانم تشريح كردم، ميديدم آنها اشتياق زيادي براي آن دارند، منتها نميدانند حرفهاي بودن چيست؟ به چه كسي حرفهاي ميگويند؟ چهكار كنند كه حرفهاي شوند؟
حرفهاي گري يعني اينكه شما براي تمام اركان زندگي برنامه داشته باشيد. بازيكني كه به طور مثال قرارداد 100ميليوني دارد، به راحتي ميتواند با هزينهاي كمتر از ده ميليون تومان در سال، در كنار خود مشاوراني نظير مشاور تغذيه، مشاور حقوقي، روانشناسي، رسانهاي و... داشته باشد و اين در حالي است كه سال آينده مشاهده ميكند قراردادش چندين برابر شده است.
بازيكنان در فوتبال ما نميتوانند به خوبي از خود مراقبت كنند، چرا كه فضاي كار سخت است و متاسفانه بر اثر عدم رواج زندگي حرفهاي ميان آنها، در معضلات فوتبالي ما غرق ميشوند.
** رسانه حرفهيي
نكته ديگري كه از فشردگي اجباري بازيهاي پاياني ليگ متوجه شديم، نبود فرصت لازم براي برخي مطبوعات جهت پرداختن به مسايل حاشيهاي بود.
برخي روزنامهها بر اثر فشردگي بازيها مجبور بودند بيشتر به نكات فني و ارزيابيهاي فوتبالي بپردازند و زماني براي پرداختن به مسايل حاشيهاي، در اختيار نداشتند. اين باعث ميشود كه مطبوعات بيشتر به نقد مباحث فني بپردازند و از كارهاي بيهوده پرهيز شود.
**باشگاه حرفهيي
باشگاهها نيز خود ميتوانند تاثير بسزايي در پيشرفت فوتبال داشته باشند. براي مثال يك شركت هواپيمايي براي خريد يك هواپيما حدود شصت ميليون دلار هزينه ميكند و پس از هر مرتبه استفاده از اين هواپيما، گروهي به سرعت كنار آن جمع ميشوند و سعي ميكنند با مراقبتهاي ويژه، آن را براي پرواز بعدي آماده سازند؛ اين رقم تقريبا برابر است با پولي كه برخي باشگاهها براي خريد بازيكنانشان پرداخت ميكنند و البته آنها بخوبي ميدانند كه پس از انجام هر بازي، گروهي مشخص شده بايد از بازيكن مورد نظر مراقبت كنند تا شرايط او براي ديدارهاي آينده حفظ شود.
اما متاسفانه در فوتبال ما وقتي باشگاه بازيكني را ميخرد، هيچ مراقبتي از او صورت نميدهد. بازيكن پس از هربازي رها ميشود و تنها از برنامههاي تمريني خود مطلع است. اين درست نيست چرا كه باشگاهها با اين روند نميتوانند بهرهوري لازم را از بازيكنانشان داشته باشند. باشگاهها بايد با مراقبتهاي ذهني، رواني، بدني، تغذيه، رفتارهاي اجتماعي، مصاحبهها و... از بازيكنانشان، شرايط آنها را حفظ كرده تا نتايج دلخواه را كسب كنند. اگر باشگاهي مبلغي را براي خريد بازيكن صرف ميكند، منطقا بايد ده درصد آن را براي مراقبت و حفظ شرايط آن بازيكن هزينه كند تا بهرهوري مناسبي از او داشته باشد.
** چرا لژيونرها موفق نميشوند!
اينجا بحث ديگري مطرح است كه پس چرا لژيونرهاي ما هم نميتوانند در باشگاههاي بزرگ اروپايي موفق شوند؟
لژيونرها بايد پيش از وارد شدن به فضاي فرهنگي و كاري متفاوت اروپا ذهن خود را از قبل آماده كنند.
مسلما آنها بايد بدانند در اين مدت با مشكلاتي چون تنها بودن، دوري دوستان و خانواده و غريبه بودن فضاي اجتماعي آنجا روبرو خواهند بود؛ ضمن اينكه قطعا او مدتي ذخيره خواهد بود كه بايد با تلاش و پشتكار فراوان مربياش را متقاعد كند. بازيكن نبايد تصور كند حتما مربيان تيم را متقاعد كرده كه او را خريدهاند، شايد اصلا او را براي ذخيرهها خريدهاند! لذا بهتر است او با تمرينات زياد و كوشش بسيار، خود را به مربيان تيمش بقبولاند.
شايد لژيونرها نميتوانند با فضاي فرهنگي اجتماعي اروپا كنار بيايند. معتقدم تفاوت زيادي بين بازيكنان ما و بزرگترين بازيكنان جهان به لحاظ پتانسيل، وجود ندارد؛ پس چرا رونالدينيو آنطور موفق ميشود اما علي كريمي پس از دوره كوتاهي در بايرن مجبور است آنجا را ترك كند؟
گاندي ميگويد: "ملتي اگر تاريخ خود را نداند، مجبور است آن را تكرار كند." ما نبايد بگذاريم آنچه در گذشته اتفاق افتاده، باز هم به وقوع بپيوندد.
هيچ اشكالي ندارد كه فدراسيون فوتبال براي مثال گروهي ده نفره از كارشناسان را مامور كند تا اين مساله را ريشهيابي كنند؛ چرا كه ما ميتوانيم بازيكنان بزرگي در سطح دنيا داشته باشيم.
اگر بازيكني به سطح برتر فوتبال دنيا راه يابد و موفق باشد، مطمئنا فضا را براي ورود بازيكنان ديگر هم باز ميكند، پس بايد با جديت به اين مشكل فكر كرده و آن را حل كنيم.
وقتي برزيل در سال 2007 بيش از هزار بازيكن خود را صادر كرده و پيشبيني ميكند در پنج سال آينده درآمد حاصل از اينكار ميتواند با ارزش صادرات قهوه در اين كشور كه محصولي استراتژيك است برابري كند، مسلما آنها براي شناخت بازيكنانشان از فضاي اجتماعي اروپا، تمرينات و آموزشهاي رفتاري متفاوتي را برايشان در نظر ميگيرند.
**مربيان حرفهيي
مسلما در فوتبال حرفهاي، بايد مربيان حرفهاي هم كار كنند. در فشردگي بازيهاي ليگ شاهد بوديم به مربيان فشار آمد، آنها سعي ميكردند برنامهريزيهاي دقيقتري داشته باشند و از امكانات لازم، استفاده بهينه را ببرند.
اگر فشردگي بازيها به طور مثال شش ماه طول ميكشيد، مربيان را وادار ميكرد تا به منابع علمي ورزش رجوع كنند. در كارشان منظم و قويتر شوند. بهترين تغييرات را ايجاد كنند، در هر بازي حداقل چهار يا پنج نيروي جديد را وارد ميدان كنند كه اين خود به جوانترها و نيمكتنشينان فرصت و شانس خوبي ميدهد و حتي مشاهده ميكنيد مصاحبههاي مربيان كمحاشيه ميشود.
در علم فوتبال اصليترين زمان تمرينات هر تيمي، روز بعد از مسابقه است كه مشخصا براي بازسازي تيم انجام ميشود، به نحوي كه انجام برخي تمرينات مطلقا منع شده و برنامه كاري دقيقي دارد. اين تمرين تاثير عمدهاي در حفظ و بهبود شرايط فني تيم خواهد داشت؛ اما متاسفانه در ايران شاهديم برخي تيمها روز بعد از مسابقه را به بازيكنان استراحت مطلق ميدهند كه اين كاملا اشتباه است.
نكته ديگر اينكه مشاهده ميكنيم مربيان پيش از بازي مصاحبههاي مختلفي را انجام ميدهند، در حالي كه يك مربي حرفهاي بايد پيش از بازي تمركزش را معطوف به بازيكنانش كند، سعي كند استرسها و التهابات را بخواباند، به چشمان بازيكنانش نگاه كند و نگرانيهاي احتمالي او را از بين ببرد تا آن بازيكن بتواند كارايي لازم را در زمين داشته باشد.
در مجموع بايد گفت فضاي هر تيمي متفاوت است و مربيان تا آنجايي كه فضا به آنها امكان ميدهد ميتوانند عمل كنند و تاثيرگذاري داشته باشند و البته تاثيرات قابل توجهي را از ترويج فرهنگ حرفهاي ميان شاگردانم ديدهام. در طول فعاليت كاريام، از بازيكناني كه برنامه گرفتند و سعي كردند زندگي ورزشي اصولي داشته باشند، نوسانات كمتري ديدم چرا كه وقتي شما وارد سيكل حرفهاي شويد، پيشرفت حق شماست.
** داوري حرفهيي
يكي از مباحثي كه امروزه فيفا را شديدا به فكر برده، تعداد خطاها در هر بازي است كه ما هم در فوتبالمان شاهد بوديم. ليگ هفتم به لحاظ تعداد خطا سير صعودي داشته كه البته بخشي از آن مربوط به فيزيكي شدن بازيهاست اما در مجموع خبر خوبي نيست.
براي مثال وقتي تيم ملي كامرون در جام جهاني 1990 ايتاليا، موفق شد با انجام يك فوتبال پر از خطا تيم بزرگي چون آرژانتين را شكست دهد، فيفا سريعا جلسه گذاشت و پس از اخراج داور آن بازي، سعي كرد راهكاري را براي مقابله با اين نوع فوتبال پيدا كند.
مسلما هر تيمي ببيند ميتواند با انجام يك بازي پرخطا، تيمي بزرگي مثل آرژانتين را هم ببرد، اين براي فوتبال دنيا خطرناك است. اينجاست كه ارايه تاكتيك با چالش مواجه ميشود و حريف ميبيند راهي را براي كسب نتيجه پيدا كرده كه كسي جلوي او را نميگيرد. فوتبال دنيا نميخواهد بپذيرد تيمهايي نظير يونان يا ايتاليا با آن نوع بازي، بهراحتي قهرمان اروپا و جهان شده و فوتبال زيباي هلند و فرانسه و... جايي در آن نداشته باشد. از اين رو مسوولان فوتبال دنيا اكنون به فكر فرو رفتهاند و بدون شك قانوني را براي حد و اندازه تعداد خطاها در هر بازي در نظر ميگيرند.
تعداد بيش از حد خطا، كيفيت بازيها را پايين ميآورد؛ وقتي تماشاچي ببيند قدرت عمل و خلاقيت رونالدينيو را تنها با خطا از بين بردهاند، ديگر رغبتي براي تماشاي بازيها ندارد؛ فوتبال جذابيتش را از دست ميدهد؛ درآمدها كم ميشود، اقتصاد فوتبال ضربه ميخورد و در نهايت از هر نظر نزول صورت ميگيرد.
معتقدم داوران ميتوانند در اين مساله، از فوتبال مراقبت كنند. ممكن است داور هر خطاي تيمي را سوت بزند اما اين كافي نيست، چون خطا هم حدي دارد، او ميتواند با دادن كارتهاي بيشتر از اقدامات تخريبگرايانه حريف كه به ابزار خطا متوسل شده، جلوگيري كند.
** برنامهريزي حرفهيي
ما ميتوانيم هر پنج روز يكبار براي تيمها بازي بگذاريم؛ اين كار آنها را به سطح حرفهاي نزديك ميكند و در آينده تغييرات مثبتي را در فوتبالمان شاهد خواهيم بود. ما ميتوانيم جامهاي ديگري را هم طراحي كرده و به اقتصاد فوتبال كشورمان كمك كنيم. از همه مهمتر با اين كار ميتوانيم زمانهاي بيشتري را براي تيم ملي قايل شويم و برنامهريزيهايمان را كاملا با برنامههاي فيفا منطبق كنيم.
در فوتبال انگلستان ميبينيد تيمهاي بزرگ چلسي و ليورپول در طول هشت روز، سه بار با يكديگر بازي ميكنند و هر مرتبه استاديومها پر از تماشاچي ميشوند و فوتبالشان جذابيت خود را از دست نميدهد. اين براي اقتصاد فوتبال مفيد است، افكار عمومي سرگرماند، لذت ميبرند و اگر كمي عميق فكر كنيم، اين اقدام به سود همه است.
جلالي در پايان صحبتهايش ميگويد:
من در آينده نزديك اميدي به انجام تغييرات عمده در فوتبال ايران ندارم؛ چرا كه اين تغييرات دست بازيكنان، مربيان و حتي مديران باشگاهها هم نيست؛ اينها مقطعي هستند، زماني ميآيند و زماني هم ميروند؛ لذا تغييرات بايد از مبدا سياستگذاريها صورت گيرد كه در اين صورت شايد بتوان گفت در سه سال آينده شاهد تغييراتي در روند كنوني فوتبالمان باشيم، وگرنه فوتبال ما همين خواهد بود، صرفا به عنوان يك عامل سرگرمكننده به آن نگاه ميشود. سرگرمي هم زماني موفق است كه حاشيههايش زياد باشد و حوادث بسياري در آن اتفاق بيافتد.
انتهاي پيام
شنبه 8 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 366]
-
گوناگون
پربازدیدترینها