واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: بانوي آينهها در آيينه هنر
مقدمه: پس از گذشت قرنها از دوران زندگاني پربار حضرت امابيها فاطمه زهرا(س)، و نگارش آثار بسيار در خصوص شخصيت آسماني، خصايل، فضايل و كرامات ايشان، هنوز نيز احساس ميشود كه ناگفتههاي بسياري درباره وجود شريف آن حضرت باقي مانده است كه در هر برهه از زمان گويي پرده از جلوه ديگري از ابعاد شخصيت الهي آن حضرت كنار رفته و حقايق و واقعيتهاي تازهاي بر جهانيان آشكار ميگردد.
شخصيت ممتازترين بانوي اسلام همانند اقيانوس بيكراني است سرشار از گوهرهاي گرانبها و تماميناپذير كه هر انسان آزاده و صاحبدلي را به شگفتي و ستايش واميدارد، به ويژه اهل پژوهش را كه در مقابل اين عظمت نامتناهي سر تعظيم فرود ميآورند و آگاهانه و عالمانه، انگشت تحيّر به دندان ميگيرند.
بيگمان در طول تاريخ حيات بشر هيچ بانويي تا به اين اندازه منشاء خير و اثر نبوده و نخواهد بود و محققاً هيچ بانويي را نميتوان يافت كه شعاع تأثيرگذارياش تا به اين حد از زمان حيات تا به امروز و آينده گسترش يافته باشد.
مقام و مرتبه ارجمند حضرت امالائمه(س) آنچنان سترگ و والاست كه گويي تمام قلمهاي جهان در همه ادوار و قرون در شرح و بسط آن عاجز و ناتوانند و چه بسيار محققاني كه به زبان و قلم معترف شدهاند كه هر آنچه دريافتهاند و گفتهاند در حد بضاعت اندك آنان بوده و شرح اين روايت دراز است.
و اما دوستداران و ارادتمندان بانوي آينهها مشتاق بيان جلوههاي تازهاي از زواياي شخصيت سترگ ايشان هستند كه گفتهاند سخن نو را حلاوت ديگري است و چه نيكوست كه محققان با تدبر و تعمق در اين مهم، از تكرارها اجتناب ورزيده، و دستاوردها و رهيافتهاي تازهاي را به جامعه نوجو، و شيفتگان آن حضرت ارائه نمايند.
ذكر اين نكته بسيار لازم و ضروري اسلام كه در طول تاريخ اگرچه شخصيتهاي بسيار بزرگي ظهور كردهاند و منشاء حوادث قابل توجهي نيز بودهاند، اما به تحقيق همه اين شخصيتها و وقايع مورد رويكرد و توجه اهل ادب و هنر قرار نگرفتهاند و يا اگر گوشه چشمي به آنها شده، عمر اين مسأله چندان دوامي نداشته و به تدريج رنگ باخته و به فراموشي سپرده شده است. به عبارت ديگر قلمرو هنر و ادبيات به سهولت پذيراي هر شخص و واقعهاي و ستايش ازآنان نبوده است. شايد علت اين موضوع در ساحت قدسي هنر باشد و نسبتي كه هنرمند هنگام خلق اثر با عالم بالا دارد.
اين نكته بر هيچ پژوهشگر آگاه و منصفي پوشيده نيست كه وجود نازنين و مقدس حضرت فاطمه زهرا(س) از دوران حيات به اين سو همواره مورد احترام و تكريم و تعظيم اهل ادب و هنر قرار داشته و چه بسيار آثاري كه به سبب ارادت شيفتگان آن حضرت خلق و به پيشگاه مقدس ايشان تقديم شده است. آثاري كه با گذشت زمان نه تنها نقصان نيافته بلكه روز به روز رو به فزوني نيز نهاده و در شمار شاهكارهاي ادبي و هنري جوامع بشري قرار گرفته است.
نوآوري در بيان از نگاه خاندان پاك وحي
با مراجعه به تاريخ صدر اسلام به خوبي درمييابيم كه از هنگام ظهور سرنوشتساز اين دين آسماني، هنر متعهد به عنوان يكي از موثرترين وسايل ارتقاء فكر و فرهنگي و انتقال مفاهيم همواره موردنظر قرار داشته است.
عنايت رسول اكرم(ص) به شاعران مسلمان و ترغيب آنان به مذمت كفار در سرودههاي خويش، و تبليغ آيين اسلام، بيانگر ارج و اهميّت استفاده از روشهاي نو و موثر در تبليغ و نشر فرهنگي است، چنانكه در حديثي از پيامبر عظيمالشأن خطاب به شاعران آمده است:
در عرصه هنرهاي متداول آن عصر، خاندان پاك وحي(ع) همواره سرآمد و پيشتاز بودهاند كه در اين باره احاديث و روايات فراواني به يادگار رسيده است كه هر يك دنيايي از عمق و زيبايي و معناست. و به گواه كتب معتبر تاريخي، محضر اهل بيت (ع) همواره مأمن ادبا و هنرمندان بلندمرتبه بوده است و چنان كه علامه اميني در كتاب شريف نقل كردهاند اين گروه همواره مورد عنايت و مرحمت عترت گرامي رسول خدا قرار داشتهاند، چنانكه بنا به روايات آنچنان از آنان تكريم و تقدير به عمل ميآمده است، كه همانند آن در هيچ كجاي تاريخ هنر ديده نميشود.
پس از واقعه عاشورا و تشديد فشارهاي دستگاه خلافت به اهل بيت عصمت و طهارت(ع)، پيشوايان عاليقدر مكتب نوراني تشيع از هنرمندان و سخنسرايان عصر خويش دعوت كردند تا با آثار روشنگر خويش به مقابله با جريان انحراف و اختناق امويان و عباسيان برخيزند و بدين طريق پيام سرخ و حقانيت تشيع را به مردم آن روزگار، و نيز به عصرها و نسلهاي آينده برسانند. ابلاغ اين پيام به زبان سحرانگيز هنر چنان وحشتي در دستگاه خلافت ايجاد كرد كه نتيجه آن حبس، تبعيد، شكنجه و به شهادت رساندن هنرمندان شيعي بود.
بانويي هنرمند و دوستدار هنر
هنر و هنرمندي يكي از خصلتهاي انساني است كه جلوههاي گوناگون آن در زندگي اولياء خدا مشهود است. اگر هنر را به خلق زيبايي معني كنيم و يا اگر هنر را كار وحرفه توام با زيبايي تعريف كنيم و يا اگر هنر را به شكل دادن به اشياء براساس مقارنت و تعادلي تماشايي و غيرخستهكننده تعريف كنيم و اگر از مصاديق هنر شيوايي گفتار در نثرگويي و انضباط كلام در شعرگويي، تمرين و زيبانويسي و كارهاي دستي را نام ببريم، همه وجهه را ميتوانيم در زندگي حضرت زهرا(س) پيدا نماييم.
(فرهنگ فاطميه - ص 589)
از آنجا كه يكي فطريات هر انساني زيبايي دوستي و گرايش به هنر و زيبايي است و با عنايت به اين نكته كه يكي از صفات خداوند تبارك و تعالي، است، پس ميتوان گفت كه زندگاني حضرت فاطمه زهرا(س) سراسر زيبايي و توجه به زيبايي است؛ زيرا كه ايشان انساني به مفهوم تمام است و فطريات و استعدادهاي انساني در انسان كامل در حد عالي به فعليّت ميرسد، لذا آن حضرت مظهر هوالجميل است و برترين جلوه پروردگار به شكل زن، يعني و از اينجاست كه رسول اكرم(ص) در معرفي فاطمه زهرا(س) چنين ميفرمايند:
؛ اگر براي زيبايي تجسمي بود، همانا فاطمه ميشد.>
بلز پاسكال، دانشمند نامدار، مرتبه هنرمند را از آنجا ارجمند ميشمارد كه هنرمند قادر به آفرينش است و لذا هر انساني را چنين توفيقي نيست و آفرينش از صفات پروردگار متعال است، و آفرينشگران، انسانهايي هستند كه از موهبت و عنايت برجستهاي برخوردارند. قابليت آفرينش يعني صعود به مرحله بالاتري كه از ادراك فراتر است و چنين موهبت و مرتبهاي به قول خداداد است.
زندگاني پربركت حضرت فاطمه(س) سرشار از زيباييهاي معنوي و تحسينبرانگيز است، زاويه نگاه او مهرورزانه و حقباورانه است؛ و از اين رو گفتار و كردار و پندار او آنچنان زيباست كه هر صاحبدلي را مجذوب و متحير مينمايد.
با دقت در رواياتي كه درباره آن حضرت به يادگار رسيده است درمييابيم كه آن بانو الگوي راستين زيبا زيستن بودهاند چنان كه در روايات آمده است كه ايشان در منزل همواره به آراستگي اهميّت داده و از زينتآلات زيبايي مانند انگشتر و گردنبند استفاده مينمودهاند كه ماجراي انفاق گردنبند ايشان به نيازمندي در تاريخ به ثبت رسيده است.
در بررسي زندگاني حضرت فاطمه زهرا(س) - با توجه به اسناد تاريخي - چهار جلوه از هنرهاي متداول آن عصر ديده ميشود كه عبارتند از:
1- فن بيان و سخنوري (فصاحت و بلاغت)
2- شعر و شاعري
3- خوشنويسي و تشويق فرزندان به اين هنر
4- هنرهاي دستي
در خصوص نويسندگي اعضاي خانواده گرامي حضرت فاطمه(س) و خود ايشان شواهد بسيار وجود دارد؛ از جمله آن كه در تاريخ آمده است، هنگامي كه امام عليبن ابيطالب(ع) بر بالين حضرت فاطمه(س) آمدند و روپوش را از صورت ايشان كنار زدند، ناگهان دستنوشتهاي را نزد ايشان يافتند كه متن وصيتنامه حضرت زهرا(س) بود.
نامههاي متعدد نهجالبلاغه كه بالغ بر 79 نامه است و نيز نامههاي فرزندان آن حضرت - امام حسن و امام حسين (عليهماالسلام) نيز از دلايل اين موضوع به شمار ميرود.
همچنين در برخي منابع مانند كتاب تأليف شيخ عبدالله بحراني(ص 188) به روايت از حضرت امام جعفر صادق(ع) آمده است كه مكتوب ميشد.
علاوه بر اين نكته، در عرصه هنر خوشنويسي نيز خانواده گرامي آن حضرت از سرآمدان عصر خويش بودهاند، چنانكه نخستين كاتب قرآن كريم مولاي متقيان امام علي بن ابيطالب(ع) بودهاند و نيز يكي از عادات مستمر حسنين هنر خوشنويسي و كتابت بوده است و نمونههاي زيباي دستنوشتههاي آن بزرگواران كه در موزهها موجود است، بهترين گواه بر اين مدعاست.
چنان كه از روايات استفاده ميشود، حضرت فاطمه زهرا(س) در كار آموزش هنر خوشنويسي به فرزندان خويش نظارت داشتهاند و گاه بين حضرت امام حسن(ع) و امام حسين(ع) در خصوص زيبايي خط به داوري دعوت ميشدهاند.
چنان كه از اين روايت استفاده ميشود، جديّت، علاقه و رقابت حسنين در هنر خوشنويسي بوده است كه در نهايت هر دو قضاوت در اين باره را نزد حضرت فاطمه(س) ميبرند و از ايشان در اين زمينه نظر ميخواهند.
در خصوص هنرهاي دستي نيز رواياتي موجوداست كه دلالت بر علاقه و انجام آن توسط آن حضرت دارد. چنان كه در كتاب عوالم العلوم به ريسندگي و بافندگي توسط حضرت فاطمه(س) جهت كمك به اقتصاد خانواده و نيز فروش آن محصولات جهت كمك به نيازمندان اشاره شده است. ذكر اين نكته نيز حائز اهميّت است كه رعايت مصالح اجتماعي آن روزگار و اهميّت روح سادهزيستي، در كنار علاقه آن حضرت به زيباييهاي معنوي از ديگر عللي است كه جاي بررسي و مطالعه دارد.
حضرت فاطمه(س) و شعر و سخنوري
يكي از مهمترين فضايل غيرقابل انكار بانوي آينهها كه در بسياري از كتابهاي معتبر تاريخي مورد ستايش قرار گرفته است، احاطه ادبي و تسلط ايشان درقلمرو كلام است. چنان كه ابوالفضل احمد بن ابي طاهر مروزي(204 - 280 ه- . ق) در كتاب خطبه شورانگيز ، شيوا و بليغ حضرت فاطمه(س) را در مسجد مدينه در شمار بهترين و تفكربرانگيزترين آثار بانوان صدر اسلام ذكر كرده است.
اين خطبه به لحاظ فصاحت و بلاغت آنچنان قوي و به لحاظ ادبي برخوردار از آرايههاي لفظي و معنوي فراوان - خصوصاً صنعت سجع - است كه اعجاب سخنشناسان را برميانگيزد. در اين خطبه همچنين از صناعات ادبي ديگري مانند تشبيه ، استعاره، كنايه، موازنه، ترصيع ، تضاد و ديگرگونهها استفاده شده است كه حكايت از دانش ادبي وسيع آن بانوي فرزانه دارد.
و اما در قلمرو شعر نيز در كتابهاي معتبر اشعاري به آن حضرت منسوب است كه به طور متواتر نقل شده است. فضاي ويژه اين اشعار كه مبتني بر تكلم با مخاطبان خاص است، شكي در اين واقعيت باقي نميگذارد كه اين آثار سروده آن حضرت است.
اشعاري كه از آن حضرت به يادگار رسيده، بيش از هفتاد بيت است كه مضامين آن درباره تحسين همسر، بازي با كودكان و تربيت آنان، ايثار و كمك به تهيدستان، سوگواري در رحلت رسول اكرم(ص)، مذمت دنيا و ... است.
يكي از اشعاري كه مربوط به آن حضرت است و در كتابهاي متعددي درج شده است، در پاسخ به دعوت امام علي(ع) براي كمك به محرومان است:
اطمعه و لاابالي الساعه
ارجو اذا اشبعت من مجاعه
يعني: هماكنون اين گرسنه را اطعام ميدهم و به ياد آينده خويش نخواهم افتاد و آرزو دارم با شكم گرسنه در راه خدا ايثار كنم.
پنجشنبه 6 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 315]