واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: شخصیتپردازی در یک رمان، میتوانیم در یک زمان کوتاه که رمان برایمان فراهم آورده، بسیار دقیقتر و کاملتر از زندگی واقعی، انسانها را بشناسیم و به درون ذهن و خلوت آنها پی ببریم؛ چیزی که... چند توصیه آغازین برای علاقمندان رمان: - موضوعی را انتخاب کنید که به آن علاقه و اشتیاق دارید.- از نظرات رمانخوانهای حرفهای برای انتخاب رمان مناسب استفاده کنید.- هدفتان از خواندن را نه برای یادگیری و فهم پیامی خاص، که برای لذت بردن انتخاب کنید.- چنانچه در ابتدای راه رمان خواندن هستید، پیشنهاد میکنم از رمانهای کلاسیک آغاز کنید.- به خاطر طولانی بودن یک رمان، فهرست شخصیتهای اصلی و فرعی و ارتباطات میان آنها و فهرستی از رویدادهای مهم را در داخل جلد کتاب یادداشت کنید.- برداشتهای خود را از شخصیتها و حوادث در جملاتی کوتاه در حاشیهی کتاب بنویسید.- در پایان خواندن، برداشت کلی از رمان را در صفحهای خالی از کتاب به صورت آزاد بنویسید. پس از گذشت چند سال مجموعهای جالب و خواندنی از نوشتههایتان خواهید داشت. یکی از راه های مفید در روش خواندن یک رمان و یا یک اثر داستانی، توجه دقیق به تکنیکهای منحصر به فردی است که در بیان داستان به کار میرود.هرچند ممکن است شما بر روی پیام رمان و یا تاثیرات آن بر مخاطب متمرکز شوید، اما زمانی قادر به درک آن هستید که بر چگونگی و شیوه مورد استفاده این فنون در داستان پی ببرید. برخی از تکنیکهای مورد استفاده در داستان عبارتند از:*زاویه دید و فن روایت* طرح و ساختار روایت*زمینه داستان*شخصیتپردازی* تم و موضوع در اینجا با شرح و بسط هر یک از فنون فوق و تسلط بر زوایای پنهان و آشکار رمان، امکان بهرهگیری حداکثری از خواندن آن را فراهم خواهم کرد.چنانچه پس از این بتوانید با چنین تسلطی چند جلد رمان را از سر بگذرانید، ناخودآگاه هر نوع داستانی را اینگونه نگریسته و از تاثیرگذاری آن، لذت وافر خواهید برد. * زاویه دید و فن روایت ((point of view and narrative techniqueنخست باید از خود بپرسیم که "راوی داستان کیست؟" در متون آموزشی داستاننویسی، روایتگر داستان اینچنین تقسیمبندی میشود:*زاویه دید دانای کل یا سوم شخص، که بر همه چیز در داستان احاطه دارد و حتی نسبت به احساسات و افکار شخصیتها دارای دانش کاملی است.* زاویه دید دانای کل محدود یا سوم شخصی که خود یکی از شخصیتهای فرعی یا اصلی داستان است. نویسنده هر چیزی را که میبیند از نگاه این شخصیت است.*زاویه دید اول شخص مفرد که یکی از شخصیتهای فرعی یا اصلی داستان بوده که ممکن است در روند داستان تاثیرگذار باشد و به قضاوت بنشیند.*زاویه دید بیرونی، نوعی از زاویه دید اول شخص است که داستان را برای مخاطب بازگو میکند.* زاویه دید دورنی، نوعی از زاویه دید اول شخص که راوی با گفتن ذهنیات خود، داستان را بازگویی میکند و مخاطبی نیز وجود ندارد.* زاویه دید دوم شخص، که روای خواننده را مخاطب قرار داده و از او میخواهد که جای یکی از شخصیتها را بگیرد.* زاویه دید بدون راوی، که داستان اغلب با نامه و یادداشت و گفتگو نوشته میشود طرح و ساختار روایت (Plot and Narrative Structure)طرح همان چیزی است که در داستان اتفاق می افتد، و ساختار نظمی است که طرح در آن ارائه میشود. طرح روابط علت و معلولی رویدادهاست که معمولاً پس از خواندن رمان در ذهن خواننده میماند و یا بر زبانش جاری میشود و در برابر سوال "داستان دربارهی چیست؟" پاسخ میگوید: "داستان درباره کسی یا چیزی است که چنین و چنان حوادثی برای او اتفاق میافتد."ساختار طرحاز این عناصر تشکیل میشود: آغاز، ناپایداری، گسترش، شک و انتظار (تعلیق)، شگفتانگیزی (نقطهی اوج)، گرهگشایی و پایان. زمینه (Setting)حوادث کجا و در چه فضایی اتفاق میافتد؟ (جغرافیا) زمان رخدادن حوادث کی و چه زمانی است؟ (تاریخ)این هر دو، بر سایر عواملی که در درونشان میگنجد تاثیرگذارند. مثلاً رمانی که میخوانیم مربوط به زمان حاکمیت مغولان بر ایران است. در زمینهی رمان مورد نطر عوامل متعددی مانند: بافت شهری و روستایی، طبیعت پیرامونی، گویش افراد، اعتقادات، پوشش شخصیتها، شکل روابط آدمها، بیمها و امیدها، اوضاع سیاسی و... گنجانده شده است. شخصیتپردازی (Characterization)از ارکان مهم و اساسی یک داستان و رمان "شخصیت" است. کنش و منش شخصیت (شخصیتها) میتواند خواننده را تحت تاثیر قرار داده و عکس العملهایی را در وی پدید آورد. خنده و گریه، خشم و ملاطفت، ترس و امید، ضعف و صلابت و... احساسهایی است که با پردازش شخصیت، در خواننده بروز میکند. ما با شخصیتپردازی در یک رمان، میتوانیم در یک زمان کوتاه که رمان برایمان فراهم آورده، بسیار دقیقتر و کاملتر از زندگی واقعی، انسانها را بشناسیم و به درون ذهن و خلوت آنها پی ببریم؛ چیزی که در زندگی واقع، امکانپذیر نیست. و اما عناصر مهم ادبی شخصیتپردازی: -ظاهر و فیزیک شخصیت- گفتگوهایی که شخصیت بر زبان جاری میسازد- اعمال ظاهری شخصیت به صورت انفرادی و یا در ارتباط با محیط و دیگران - افکار و اندیشههای شخصیت- قضاوت دیگران در مورد شخصیت داستان، آنچه در مورد او میگویند و میاندیشند- قضاوتهای راوی داستان در مورد شخصیت- قضاوتهای نویسنده داستان در مورد شخصیت - تحولات درونی و بیرونی شخصیت در طول داستان - سطحی (قالبی) و جامع (پیچیده) بودن شخصیت - شخصیت ایستا (بدون تحول) و پویا (دارای تحول) موضوع و تم (Subject and Theme) موضوع، مفهومی است که داستان درباره آن نوشته میشود و وقایع داستان به طور مستقیم یا غیر مستقیم به آن مربوط میشود. تم (درونمایه و مضمون)، جهتگیری نویسنده را نسبت به زندگی و به طور اخص موضوع داستان نشان میدهد.در کل این دو عنصر را میتوان به زبان عمومی "پیام داستان" نامید. در یک داستان تحلیلی، وظیفه نویسنده، بیان یک "پیام" نیست بلکه به دنبال زنده کردن آن پیام است به طوری که احساس ما را به غلیان درآورد و تخیل ما را به تب و تاب اندازد.پیام داستان به خودی خود چیز مطلوبی نیست و به نصیحت و شعار یک مقاله بیشتر شبیه است. اما وقتی در قالب یک رمان عرضه میشود، با مهارت نویسنده در لابلای رویدادها و کنش و افکار شخصیتها بدون آنکه دیده شود، گنجانده شده و عرضه میشود. * در نوشتن این مقاله از کتابهای "تاملی دیگر در باب داستان" ترجمه محسن سلیمانی و "درآمدی بر داستاننویسی و روایتشناسی" اثر فتحالله بینیاز، استفاده شده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 921]