محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1829391755
لائيك ها به جرم حجاب بچه ام را سقط كردند
واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: لائيك ها به جرم حجاب بچه ام را سقط كردند
روز سه شنبه 21 خرداد 1387 مادر جوان محجبه اي در يكي از پربيننده ترين شبكه هاي تلويزيوني تركيه با ابراز ارادت به امام خميني جنجالي بزرگ را در محافل سياسي و خبري تركيه برانگيخت كه كماكان نيز ادامه دارد و حتي منجر به صدور حكم پيگرد قانوني براي وي از سوي دستگاه قضايي تركيه شده است.
به گزارش خبرگزاري فارس، مردم تركيه نام «نوراي جانان بزيرگان» را براي اولين بار در سال 1998 ميلادي در رابطه با مسئله ممنوعيت حجاب اسلامي در اين كشور شنيدند. اين بار نيز نام و تصوير او را يك كانال تلويزيوني و باز هم در رابطه با ممنوعيت حجاب در تركيه مطرح نمود. علي رغم ادعاهاي بسياري در مورد وي منتشر شده است ، كسي حق صحبت و دفاع از خود را براي او قائل نگرديده. در اين بخش توجه خوانندگان را به متن مصاحبه نوراي جانان بزيرگان جلب مي نمائيم.
*سوال: هدف اصلي شما از شركت در آن برنامه تلويزيوني چه بود؟
نوراي جانان بزيرگان:قرار بود در خصوص حكم لغو مصوبه آزادي حجاب در دانشگاهها از جانب دادگاه قانون اساسي بحث كنيم. من از طرف انجمن «آزاد» در تركيه به آن برنامه دعوت شده بودم. علت دعوت من هم اين بود كه در سال 1998 به علت ممنوعيت حجاب دچار يكسري مشكلات شده و در سال 2000 اجبارا از كشور خارج شدم. در سال 1998، هنگامي كه دانشجوي سال دوم دانشكده خدمات بهداشتي وابسته به دانشگاه استانبول بودم، در ميان امتحان پايان ترم به خاطر داشتن پوشش اسلامي به زور پليس مرا از سر جلسه امتحان بيرون كردند. من به آنها گفتم كه كارشان مغاير با حقوق بشر است اما استادم گفت: يا مثل آدم لباس بپوش، يا اينكه گمشو برو! بعد نيروهاي پليس ويژه كه در تركيه به آن ها «روبوكاپ» مي گويند ريختند داخل جلسه امتحان.
*سوال: مي گويند كه شما در اين جريان دچار سقط جنين شدهايد؛ برخوردي هم كه با شما شده خود نشان ميدهد اين ممنوعيت چه ابعاد ي پيدا كرده است. اين روند از لحاظ رواني چه تاثيري بر روحيه شما گذاشت؟
«نوراي جانان بزيرگان»:من آن موقع بسيار بي تجربه بودم. ميتوانيد تصورش را بكنيد؟ يك دسته پليس ويژه به خاطر شما ميريزند تو كلاس. من در واكنش به اين وضعيت تو كلاس شروع كردم به پريدن و دويدن به اي طرف و آن طرف مثل اين كه راه فراري از دست آن همه پليس بود! در آن روزها من جنيني در شكم داشتم و فورا ترس از اين كه كودكم را در زندان به دنيا بياورم همه وجودم را پر كرد. آن روزها مرتب كابوس ميديدم. بخاطر هر چيز كوچكي سريع به گريه ميافتادم. هر بار كه به دادگاه احضار ميشدم رسانهها مثل امروز مرا تحت فشارهاي رواني قرار ميدادند. از اينكه با من مثل يك مجرم برخورد مي كردند خيلي اذيت ميشدم. به هر حال من اولين كسي بودم كه بخاطر حجاب برايش درخواست حبس شده بود.
*سوال : چه مسائلي باعث شد كه شما به پناهنده شدن روي بياوريد؟
«نوراي جانان بزيرگان»: من به هيچ وجه نميخواستم از تركيه بروم .همسرم و همه كس و كارم اين جا هستند و طبق برنامه خودم در حال زندگي هستم و در عين حال زندگي در تركيه را هم خيلي دوست دارم. اما آن روز ها تنها در جريان ممنوعيت حجاب سه بار بازداشت شدم. بالاخره پروندهام با حكم 6 ماه حبس بسته شد. حتي اگر من موفق مي شدم اين حكم را به جزاي نقدي تبديل كنم، دو پرونده مفتوح ديگر هم داشتم .من در آن مقطع زماني تهديدهاي تلفني بسياري دريافت مي كردم. در مدت بازداشت هايم نيز در معرض شكنجههاي روحي و بدني قرار مي گرفتم. بعنوان مثال مرا 8 ساعت در يك فضاي تاريك نگهداشتند. هنگام برخورد با اداره امنيت روبرو شده، در حدي بسيار زيادي تحقير شدم. توهين هاي بسياري شنيدم و ديدم. اما انگار آنان همه اين ها را كافي نميدانستند. مرا كشان كشان روي زمين ميبردند و با مشت و لگد به جانم ميافتادند. در نتيجه بچهام سقط شد و يك دستم شكست. شما را به خدا، خود شما بگوييد آيا اين ها براي پناهنده شدن كافي نبود؟
*سوال:مسائلي كه آن زمان با آن مواجه شديد و همچنين پناهندگي شما، آيا نظرتان را در مورد تركيه را تغيير دادند؟ آيا هنوز تركيه را دوست داريد؟
«نوراي جانان بزيرگان»:البته كه دوست دارم. پناهنده شدن من در واقع نوعي هجرت بود كه به اميد برگشتن در فردايي بهتر به تركيه اي بهتر صورت گرفت. مگر ممكن است كه انسان زادگاه و محل رشدش را دوست نداشته باشد؟ تركيه در اصل خانه همان هايي است كه مثل من با محروميتهاي فراوان ربرو هستند و ستم مي كشند؛ نه آنهايي كه چنين مظالمي را مرتكب مي شوند. خلاصه اين كه صاحبخانه ما هستيم نه آنها...
*سوال: يك جمله كوتاه شما در مورد «آتاترك» كه گفتيد آتا ترك را دوست ندارم ناگهان تبديل به مسئله روز جامعه شد. شما با اين جمله تان ميخواستيد چه بگوييد؟
«نوراي جانان بزيرگان»: بحث من بر سر يك شخصيت تاريخي كه زماني آمده و درگذشته نيست. من درباره افكار آن شخصيت ، افكاري كه به نام او ترويج مي شود و اعمالي كه به نامش صورت مي گيرد بحث ميكنم. يعني در واقع اين ها هستند كه من دوستشان ندارم. اما آنهايي كه اين مسئله را تا اينجا كشانده اند، طوري جنجال مي كنند كه گويي به شخص آتا ترك حملهاشده است.تازه به اين هم بسنده نميكنند و مسئله را طوري نشان ميدهند كه انگار آتا ترك با تركيه يكي است.
لذا با اين منطق اگر شما با افكار اين فرد موافق نباشيد يعني دشمن تركيه و مام ميهن هستيد! چنين منطقي احتمالا فقط در «كماليست» ها و «طرفداران متعصب آتاترك» وجود دارد ... در حاليكه من با افكاري كه مربوط به خود آتاترك ميشود و در واقع نگرش او مي باشد مخالف هستم و فكر ميكنم موافقت يا مخالفت با آن طبيعي ترين حق من است. بين شيوه زندگي او با شيوه زندگي من و بين اعتقادات او و اعتقادات من فاصله اي بعيد وجود دارد . درست به همين دليل كه ديدگاهمان با هم يكي نيست طبيعتا احساس مهري نيز نسبت به وي حس نمي كنم. در عين حال من با شخص «مصطفي كمال» (آتاترك) هيچ مشكلي ندارم اما در زماني كه افكار او و جريان «آتا ترك گرايي» باعث شده است كه من دچار مشكلات و بي عدالتيهاي بسياري كه نمونه هايش را الان برايتان تعريف كردم، شوم و همين عوامل زندگي ام را به زنداني تبديل كرده است، به چه دليل من اين طرز تفكر و ديدگاه ، بايد او را دوست داشته باشم. من از همه عذر ميخواهم ولي بايد بدانند كه من يك بيمار رواني نيستم و علي رغم همه مسائلي كه تعريف كردم ،ديني كه من به آن معتقد و ملتزم هستم ، اجازه توهين به ديگران را به من نميدهيد. به همين خاطر من نه ديروز و نه امروز به شخص «مصطفي كمال» هيچ گونه توهيني نكرده ام. اما آقاي «اوندرساو» (دبير كل حزب جمهوري خلق تركيه) هم به پيامير ما توهين كرد، هم مراسم حج را به مسخره گرفت. پس كجايند آن رسانهها كه جنجال آفرين!؟
آن هايي كه دوست دارند بي طرفانه به ارزيابي افكار «آتا ترك» بپردازند، به عنوان نمونه ميتوانند به كتابهايي كه «اغور مومجو» در اين رابطه نوشته مراجعه كنند .او در كتابهايش انتقادات ژنرال «كاظم كارا بكير» از آتاترك را مطرح كرده است.ژنرال «كاظم كارا بكير» از همرزمان آتاتورك در جنگ استقلال و در عين حال از منتقدان جدي او هم بود و امروز از شخصيت هاي محبوب تركيه است. به كساني هم كه علاقه دارند حول موضوع «دوست داشتن يا دوست نداشتن آتاتورك» مناقشه كنند، توصيه ميكنم خاطرات دكتر «رضا نور» را بخوانند. ايشان پزشك مخصوص آتاترك و در عين حال دوست نزديك او و از انقلابيون بزرگ تركيه بود كه هنوز هم در اين كشور محبوبيت دارد. او در كتاب هايش به شدت به آتاترك انتقاد كرده است.
آنهايي كه به خاطر يك جمله كوتاه من، عليه من اقامه دعوا كردند، بهتر بود به جاي اين كار، زمينهاي فراهم ميكردند كه مردم اين مملكت فارق از عقده گشايي و اين كه كسي را به زمين بكوبند و يا فردي را به عرش اعلي برسانند فقط به منظور روشن شدن حقايق، با هم به گفت و گو بنشينند تا فضايي از تبادل نظر ايجاد شود.
انتشار كتاب «طه آكيول» تحت عنوان «كدام آتا ترك؟» كه به تازگي انجام شده اتفاق مثبتي است. اگر كساني هستند كه دوست دارند به دور از جنجال هاي رسانهاي بدانند كه چرا افرادي مثل من آتاترك را دوست نداريم ، توصيه ميكنم كه با كتابي از خانم «آفت اينان» كه دختر خوانده آتا ترك محسوب مي شود شروع كنند. «آفت اينان» در كتابي كه تاليف كرده، دست نوشتههاي «مصطفي كمال» در مورد دين و اعتقادات مذهبي را منتشر نموده است. اين كتاب حتي در دهه 1930 در دبيرستان ها به عنوان معلومات اجتماعي و حقوقي تدريس شده است. در اين كتاب «آتا ترك» خود را بر اساس «تئوري داروينيسم» معرفي ميكند و آشكارا بيان ميدارد كه به آفرينش اعتقادي ندارد و به قرآن نيز با ديدگاهي كاملا ما ترياليستي مينگرد. آن مهملاتي كه اخيرا از زبان «اوندر ساو» (دبير كل حزب جمهوري خلق تركيه) بيرون پريده ، توسط «آتا ترك» آشكارا بيان شده است.
اگر اشتباه نكنم، انتشارات «كايناك» اين كتاب را مجددا چاپ كرده بود و روزنامه «جمهوريت» نيز آن را به عنوان هديه بين خوانندگانش توزيع نمود. اگر آن كتاب مطالعه شود، آن وقت آشكارا روشن ميگردد كه ما چه نوع تفكراتي را دوست داريم و چه نوعش را دوست نداريم و همه آزادند كه با افكار ما موافق باشند و يا نباشند. مخلص كلام اين كه خود «آتاترك» درگذشته است و طبق اعتقاد ما حسابش با كرام الكاتبين خواهد بود. توهين و ناسازا گويي به يك شخص نه صحيح است نه اخلاقي اما افكار او بايد به بحث و بررسي گذاشته شود.
*سوال: آيا شما در ديدگاهتان نسبت به آتا ترك تنها هستيد؟
«نوراي جانان بزيرگان»:خير. بايد بگويم كه اشخاص عالم و دانشمندي در كشورمان در اين خصو قلم فرسايي كرده و با رويكردي انتقادي به بررسي اين مسئله پرداخته اند. نه فقط اسلامگرايان بلكه اشخاصي با تفكرات متفاوت انتقاداتي را وارد كردهاند. مثلا پروفسور «فكرت باشكايا» از جناح سوسياليستها كتابي دارد بنام «ورشكستگي پاراديگما» كه حاوي مطالب مهمي است. خيلي دلم ميخواهد بدانم آن هايي كه امروز به من حمله ميكنند آيا كوچكترين اطلاعي از يكي از همين كتابها دارند؟
نمونه بعدي كه در جبهه روشنفكران ليبرال قرار دارد«پروفسور آتيلا يايلا» استاد دانشگاه «قاضي» است . ديديم كه «كما ليست »ها چون نتوانستند خودشان را به سطح او برسانند، استاد «يايلا» را چنان ترور شخصيت كردند كه او به لندن هجرت كرد ... در مراحل بعدي ، وقتي با تحقيقات علمي اشخاص فهيمي چون «عايشه حر»، «متين كاراباش اوغلو» و «حسن حسين جيلان» آشنا ميشوم،به هيچ وجه احساس تنهايي نميكنم زيرا بر آثار آنان فضاي باز يابي حقيقت وجود دارد نه توهين و تحقير.
البته در كشور ما گروهي هم هستند كه از بيان آشكار افكار شان خودداري ميكنند. مثلا بعد از همين مصاحبه جنجالي خودم در تلويزيون در پشت صحنه ، تاريخدان معتبر كشورمان آقاي «مراد بارداكچي» به من گفت: «من هم آتا ترك را دوست ندارم». حتي دوست من هم شاهد اين ماجرا بود. اما به هر حال احتملا پرهيز از فشار ها و نگراني از تهديد موقعيت اجتماعي ، انسانها را وادار به واكنشهاي متفاوتي ميكند.
*سوال: عليه شما با استناد به قانون «حراست از منزلت آتا ترك» اقامه دعوا شده است. نظر خود شما در مورد اين مسئله كه تنها آتا ترك را دوست نداريد ولي به عنوان اهانت كننده به آتا ترك محسوب ميشويد چيست ؟
«نوراي جانان بزيرگان»: به نظر من اين يك واكنش دور از منطق است كه نمونه اش را در جهان تنها در دوره آلمان هيتلري و يا كره شمالي ميتوان يافت.
*سوال: هنگام دعوت به برنامه تلويزيوني آيا «فاتح آلتايلي» مجري برنامه«تك تك» شروطي هم برايتان گذاشت؟
«نوراي جانان بزيرگان»: خير. اتفاقا برنامه خيلي خوب هم شروع شد و موضوع برنامه هم پوشش اسلامي بود. اما نميدانم چطور شد كه ناگهان موضوع به (امام )خميني (ره) و بعد هم به «آتا ترك» كشانده شد. اگر آن سوالات جنجالي نميشد فكر ميكنم روال برنامه خوب جلو مي رفت. ولي يكدفعه موضوع به انحراف كشانده شد.
*سوال: شما در آن برنامه سخنگوي چه قشري و يا چه مركزي بوديد؟ آيا بنام كانوني خاص سخن ميگفتيد و يا به نمايندگي از طرف تمامي محجبهها يا اينكه فقط عقايد شخص خودتان را بيان كرديد؟
«نوراي جانان بزيرگان»:من به اين دليل كه در مسير اين مبارزه هزينه پرداخته بودم به آن برنامه دعوت شدم، لذا فقط افكار خودم را به زبان آوردم. اما در عين حال براي هدفم از شركت در آن برنامه اين بود كه يكبار ديگر معضلات و مشكلات زنان محجبه كشور را بيان كنم . بايد بگويم تصور غلطي در اذهان عمومي شايع است؛ مبني بر اين كه همه زنان محجبه مانند هم فكر و مانند هم زندگي ميكنند. اين تفكر كاملا غلط است. مگر آن هايي كه حجاب ندارند همه به يك شكل فكر ميكنند؟ در ميان آنان از چپ گرا و راست گرا هست تا دانشمند و حتي تروريست ... آيا همه آن ها مثل هم زندگي ميكنند؟
*سوال : نگاهتان نسبت به امام خميني (ره) چگونه است؟ خود شما به مقايسه ميان «امام خميني» (ره) و «آتا ترك» چگونه مينگريد؟
«نوراي جانان بزيرگان»: بله. من امام خميني (ره) را دوست دارم زيرا مسلمانم و دينم به من ميگويد كه برادران ديني ام را دوست داشته باشم. اين حرف من بدان معنا نيست كه من الزاما از پيروان خستگيناپذير ايشان هستم اما اذعان مي كنم كه با تمام نظرات ايشان موافقم. آن هايي كه در اين رابطه از ما انتقاد ميكنند تصور ميكنند كه ما به امام خميني (ره) همان طوري مي نگريم كه خود آنها به آتا ترك مينگرند. در حالي كه در دين ما اطاعت بي قيد و شرط از اشخاص معنا ندارد. ما نمي خواهيم از كسي «قديس» بسازيم . حالا واقعا اين ها چرا امام خميني (ره) را دوست ندارند؟ براي اين كه برخلاف اين ها ، ايشان با امپرياليسم مبارزه كرده است، اما اين ها با امپرياليسم همكاري و همراهي كردهاند. همچنين براي اينكه امام خميني (ره) كشور خود را به استقلال كامل رساند و براي اينكه با اسرائيل غاصب دشمن بود. به همين دلايل او را دوست ندارند. معلوم است ديگر، هركس به مصدري ملحق مي شود كه به آن علاقه دارد. حالا با اين توصيفات چرا من امام خميني (ره) را دوست دارم؟ اول براي اينكه ايشان يك مسلمان مؤمن بود. بعد به خاطر اين كه ايشان رهبر نهضتي بود كه منجر به كسب استقلالي پر افتخار در برابر ديكتاتوري شاه شد. به ايشان ارادت دارم چون نه فقط عليه ديكتاتوري حاكم بر كشور خود، بلكه عليه امپرياليسم جهاني به مقاومت پرداخت ، سيار ساده زيست و همچون فردي معمولي از مردم بود. وي نه در كاخ ها رنگارنگ زندگي كرد و نه در اين كاخ ها رخت از دنيا بربست... همانطور كه امروز آقاي احمدي نژاد مقاومت ميكند و زندگي سادهاي دارد... در ضمن آيا شما ميتوانيد از سخنان امام خميني (ره) جملهاي پيدا كنيد كه حاكي از تحريك به اشغال تركيه باشد؟ از جهت من امام خميني (ره) رهبري عالم و دانشمند و در عين حال دوست ما و از كشور برادر و همسايهمان ايران است. همين قدر برايم كافي است و با بيشترش هيچ كاري ندارم...
فقط در اينجا لازم به گفتن است كه، من هيچ تصور نميكردم كه در آن برنامه تلويزيوني سوالاتي مربوطه به امام خميني (ره) و آتا ترك مطرح شود و چنين مقايسهاي بين اين دو شخصيت كاملا متنايز از هم صورت بگيرد و كار ما تا مرحله ترور شخصيت كشانده شود، زيرا ما براي بحث كردن در اين مورد به آنجا نرفته بوديم.
سوال: آيا به نظر شما اين حادثه، يك بدبياري از نوع رايج در برنامه هاي زنده بود؟
«نوراي جانان بزيرگان»: البته. اگر پيش از برنامه بة من گفته بودند كه در اين مورد هم صحبت خواهد شد من مسلما وارد آن بحث نميشدم يا اين كه از قبل خودم را براي دادن پاسخهايي استراتژيك تر آماده ميكردم، اما همه چيز يكباره اتفاق افتاد و در نتيجه نتايج فراتر از جوابهاي ما پيش رفت و مسئله به جاهاي ديگري كشانده شد. در آن صورت شايد سخنم را به اين شكل بيان مي كردم كه «من آتاترك را همانقدر دوست دارم كه خداوند دوست دارد.»...
سوال: آيا حاضري در برنامهاي شركت كني كه در آن «آتاتركيسم» بطور جدي مورد بحث و بررسي قرار گيرد؟
«نوراي جانان بزيرگان»: در شرايطي كه در كشور عليه يك جمله كوتاه من چنين واكنشهايي نشان داده ميشود، فكر ميكنم برنامه اي كه گفتيد فقط در خواب و خيال قابل اجرا است ، اما اگر در آينده شرايطي ايجاد شود كه آزادي بيان و عقيده تضمين شده باشد، قطعا آن موقع شركت خواهم كرد. امروز به بهانه حرف من به جامعه اين پيام داده ميشود كه: «ساكت باشيد! به اين گونه مسائل فكر نكنيد! زير سوال نبريد و فقط اطاعت كنيد! احساسات شما هم بايد چنان باشد كه ما ميخواهيم!»...
*سوال:ادعا ميشود كه شما به تبليغات تحريك آميز پرداختهايد. نظرتان در مورد اين ادعاها چيست؟
«نوراي جانان بزيرگان»:ابتدا اين را بگويم كه براي پذيرش هرگونه نقد حقيقي آمادگي دارم، اما وقتي حملات به حد توهين و تحقير ميرسد ديگر من چه جوابي ميتوانم بدهم؟ مثلا روزنامه «جمهوريت» كاريكاتور ما را به شكل الاغ كشيد. آيا معناي آزاد انديشي و متمدن بودن همين است؟ اما آنچه كه بيش از اين حرف و حديثها ما را جريحه دار نمود پخش بعضي برنامهها از طرف كساني بود كه تا ديروز ميگفتيم در جبهه خودي قرار دارند. به عنوان مثال كانال تلويزيوني «اس.تي.وي»(منتسب به اسلامگرايي) دو روز پشت سرهم در مورد من برنامه پخش كرد. آيا ميتوانيد تصورش را بكنيد؟ اين كانال اسلامگرا كار را به جايي كشاند كه حتي گفت من به پيامبر(ص) توهين كردهام. اگر كسي ادعايي در مورد من دارد، بايد دلايلي هم براي اثبات ادعايش داشته باشد، اما اگر مستنداتي ندارند، ابتدا بايد با خود من صحبت كنند. چطور يك كانال تلويزيوني كه در برابر غير مسلمان ها بسيار مؤدب و با حسن نيت برخورد ميكند، نوبت به مسلمانها كه ميرسد به بيعدالتي دامن ميزند؟
من زني مؤمنه و مادر سه فرزندم. باور كنيد آن همه تبليغات از طرف طرفداران حلق آويز شدن ما ، به اندازه برنامههاي اين كانال تلويزيوني به اصطلاح خودي ، كام ما را تلخ نكرد. اين خودي ها حتي مرا به «فاطمه شاهين» كه ابتدا ظاهري اسلامي داشت و بعد به معشوقه اين و آن تبديل شد تشبيه كردند. من به همين خاطر هيچ جوابي نداشتم و تا صبح ميگريستم...خيلي عجيب است، مگر نه؟ اين ها ادعا ميكنند كه رهبرشان يك فرد ضد آتاترك است اما ببينيد كه در مورد ماجراي من چه رفتاري از خود نشان ميدهند! اينها با هر كس كه بخواهند تماس ميگيرند و گفتگو ميكنند اما وقتي نوبت به من رسيد حتي نيازي نديدند كه تلفني بكنند و از جزئيات حادثه باخبر شوند! اين در حالي است كه وقتي من خواستم با آنها تماس بگيرم و صحبت كنم ، 10 نفر را واسطه كردم كه وقتي را به من اختصاص دهند اما به جايي نرسيدم.
آقايان«اوغور دوندار» و «علي كرجا» كه لاييك هستند من را پيدا مي كنند اما اين تلويزيون خودي ، دور از دسترس من باقي ميماند. آن وقت اين كانال چه كار ميكند؟ تصاوير آرشيوي مرا در كنار تصاوير برهنه «مسلم گوندوز»(روحاني نماي فاسد تركيه) پشت سرهم گذاشت كه افكار عمومي را از حقيقت ماجرا منحرف كنند ، بعد ادعا كرد كه من به پيامبر اسلام (ص) اهانت كردهام. من اينها را به خدا واگذار ميكنم. البته آراي عمومي هم قضاوت خواهد كرد.
البته در اينجا تنها من نيستم كه خبر ساز شده ام.لائيك هادر واقع از اين ميترسند كه مبادا مردم خارج از قالبهايي كه آنها مشخص كرده اند به اين مسئله فكر كنند. درست مثل كودكاني كه در ساحل قلعه شني مي سازند و بعدش از احتمال آمدن موج و خراب شدن قلعه شني مي ترسند...
از من خواستند كه بابت گفتههايم، عذرخواهي كنم و حرفم را پس بگيرم. حتي پيشنهاد پول دادند. حالا اگر ما در برابر اين وضعيت غير اخلاقي زانو بزنيم چه جوابي داريم كه به خداوند و به بچههايمان بدهيم؟ در اين معركه «ياشار نوري اوزترك» استاد الهيات هم به صحنه آمد و مثل كسي كه روي اتوبوس مخصوص تبليغات انتخاباتي ايستاده باشد صحبت كرد و مرا «راهبه جنگهاي صليبي» خواند.
سوال: اين درست است كه شما در آن مصاحبه گفته ايد تركيه بايد مستعمره انگلستان شود؟
«نوراي جانان بزيرگان»: ببينيد! منظور من اين بود كه در «استعمار آشكار» وضعيت مشخص است و مطابق يك مستعمره با شما برخورد ميشود اما در مصاديق «استعمار پنهان» مانند تركيه ، با دادن عناوين و جايگاههاي ساختگي حقوقي كه حتي در وضعيت اسارت هم امكان كسب آن ها وجود دارد ، استقلال شما را ميگيرند. به همين خاطر ا«استعمار پنهان» از «استعمار آشكار» هم بدتر است. من در آن برنامه ميخواستم همين مسئله را بيان كنم ، وگرنه البته كه ايده آل ما تركيهاي است كه به استقلال كامل دست يافته و همراه با برادرانش در برابر اسرائيل و آمريكا و انگلستان روي پاهاي خود بايستد. يادتان باشد كه بزرگترين متحد اسرائيل و آمريكا و انگلستان در اين منطقه كيست؟ آيا منم؟ يا نيروهاي مسلحي كه بزرگترين نهاد پايه گذاري شده توسط آتاترك گرامي در اين كشور محسوب ميشوند؟ حرف من اين است: تركيه نبايد با ايدئولوژي رسمي تبديل به گوانتانامويي ديگر شود...
*سوال: تركيه ايدهآل شما چگونه است؟
«نوراي جانان بزيرگان»: طبيعي است كه من در آرزوي تركيهاي هستم كه آزادي فكر و بيان در آن حاكم باشد و انسانها به خاطر اينكه با ديگري متفاوتند تحت فشار قرار نگيرند. من در آرزوي تركيهاي هستم به عنوان مثال كردهاي آن بتوانند به راحتي به زبان مادري شان سخن بگويند، به همان زبان آموزش ببينند و زنان، قرباني جنايتهاي سنتي و آئيني نگردند. تركيهاي كه عدالت اجتماعي در آن تامين گردد، حق كارگران و زحمتكشان پيش از آنكه عرق جبينشان خشك شود به آنها پرداخت شود و فرزندانمان بي آنكه با مسائلي چون تحميل ايدئولوژي، مراسم سوگنددر مدارس و مانند آن مواجه باشند بتوانند در شرايط ايده آلي به تحصيل بپردازند. كودتاي نظامي و يا هشدار به آن مطرح نباشد و چيزهايي از اين قبيل...
*سوال: در پايان، چه پيامي براي خوانندگان «تايم ترك» داريد؟
«نوراي جانان بزيرگان»: من بعد از اينكه به منظور درك و فهم قرآن شروع به خواندن آن كردم واقعا مسلمان شدم. به همين جهت معتقدم مهمترين منبعي كه هادي زندگي ماست قرآن است. توصيه من اين است: براي اينكه در زندگي بتوانيد با عقلم سليم فكر كنيد و به دركي درست و منطقي برسيد، به جاي تكيه بر شخصيتهاي فسيل شده در تاريخ با انواع گرايش هاي مدرن، سنتي و ملي ، به قرآن مراجعه كنيد تا به دركي صحيح و زندگي اي درست نائل شويد.
به عقيده من، آن ديدگاه و طرز زندگي كه انسان از قرآن كسب ميكند، مهمترين دارايي و ثروت اوست. در اين چارچوب مهمترين نشانه و شيوه زندگي ما زنان و دختران مسلمان ، همين حجاب اسلامي ماست. من باور دارم كه در اين زمانه پروردگارمان ، ما را با همين شيوه پوششمان آزمايش ميكند. به همين خاطر خواهران مكشفه خودم را كه به سبب ايدئولوژي رسمي حاكم از مزايا و ارزش حجاب اسلامي بيخبر ماندهاند ،به داشتن حجاب اسلامي دعوت ميكنم. به خواهران محجبهام نيز يكبار ديگر يادآوري ميكنم كه حجاب ايشان از تمام مدارك تحصيلي، مقامات اداري و اجتماعي و امتيازات با ارزشتر است. البته اين مسئله فقط شامل حجاب نميشود. هرچه كه به ما تقديم كنند، در برابر انصراف از هركدام از آيات خداوند هيچ ارزشي ندارد و ما به هيچ وجه نبايد از هيچ آيهاي دست برداريم و كوتاه بياييم. به باور من، اين مقاومت ما ، ضرورتي برخاسته از اخلاق قرآني و ايمان ماست زيرا گروه مقابل(لاييك ها) از نسلي قرآني كه پاك و منزه رشد خواهد كرد ميترسد. من ضمن سلام به تمامي برادران و خواهرانم ،با اين دعا به عرايضم پايان ميدهم : «خداوند ما را در پيريزي نسلي قرآني ياري دهد»
خبر مرتبط :
بهايي كه يك بانو براي حفظ حجاب پرداخت
يکشنبه 2 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 72]
-
گوناگون
پربازدیدترینها