تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 6 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هرگاه مؤمن به برادر [دينى] خود تهمت بزند، ايمان در قلب او از ميان مى رود، همچنان كه نم...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

تسمه تردمیل - روغن تردمیل

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

خرید یخچال خارجی

ویترین طلا

کاشت پای مصنوعی

مورگیج

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802217265




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

«خیابان بیست و چهارم»؛ وقتی تماشاگر ارزش ندارد


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: گره گشایی‌های خارق العاده نیز در فیلم کم نیستند، خواهر مقتول از این که قاتل، یکی دو هفته آخر با این که سرکارش نمی‌رفته، دیر وقت به خانه می‌آمده تشخیص می‌دهد که حتما قاتل....   فیلم سینمایی "خیابان بیست و چهارم" به کارگردانی سعید اسدی با توجه به ضعف‌هایی که دارد نشان‌دهنده بی‌توجهی فیلمساز به شعور و وقت مخاطب است. در سال‌های اخیر به دلیل تولید انبوه آثار کمدی، آنقدر از این آثار و مسیر به انحطاط رفتن آن‌ها در سینمای ایران گفته‌ایم که فراموش کرده‌ایم بر سر سبک‌های دیگر و کم طرفدارتر (در میان فیلمسازان)  مانند سینمای جنایی چه آمده است."خیابان بیست و چهارم" با روابط علت و معلولی کلافه کننده و آسان‌گیری بیش از اندازه در طراحی داستانک‌ها و همینطور خط اصلی قصه، نمونه ای منحصر به فرد بدون سابقه نیست، سال‌هاست که هر از چند گاهی فیلمی‌جنایی با همین سبک و سیاق و با تفاوت اندکی در اجرا روی پرده می‌آید و این روند، روز به روز، با سهل‌انگاری بیشترو دست کم گرفتن بیش از پیش تماشاگر  به همان نقطه‌ای رسیده است  که سینمای کمدی چند سالی‌ است با آن دست و پنجه نرم می‌کند.   داستان از جایی آغاز می‌شود که یک قاتل که دو کودک و یک زن را کشته، با خونسردی صورتش را اصلاح می‌کند، بدنش را می‌شوید و در حالی که نگران تشخیص اثر انگشتش نیز نیست با چمدانی پر از لباس خونی از خانه بیرون می‌زند. این تصویر، تصویر قاتلی حرفه‌ای را القا می‌کند که با برنامه ریزی و  در کمال خونسردی قادر به آدم کشی است، اما در روند داستان متوجه می‌شویم که او آن قاتل خونسرد برنامه ریزی شده نیست، صحنه عصبانیت او در زیر زمین و کشتن دکتر همه و همه نشان از لحظاتی دارند که او قادر به کنترل عصبی خود نیست و در چنین شرایطی مرتکب جنایت می‌شود، البته فیلم تمام مدت، بین ارائه این دو تصویر سرگردان است و تکلیفش را با قاتل و خصوصیات او مشخص نمی‌کند. در همان صحنه ابتدایی ما قاتل را در حال اصلاح صورتش می‌بینیم و طبق اطلاعاتی که فیلم به ما می‌دهد متوجه می‌شویم که او از مدتی قبل جایی دیگر در شهری دیگر خانواده‌ای تشکیل داده است و مدت‌هاست که روزها را نزد آن ها سپری می‌کند. در نیمه پایانی فیلم هم او را در حالی می‌بینیم که با چسباندن سبیل و گذاشتن عینک و لنز، چهره‌اش را تغییر می‌دهد و به دنبال یافتن خانواده‌ای تازه در شهری دیگر خانه‌ای کرایه می‌کند.گذشته از این که این تغییر چهره‌ها به هیچ وجه صورت قاتل را پنهان نمی‌سازد و حیرت انگیز است که عکس او در روزنامه چاپ شده و کسی او را نشناخته، چطور همسر جدید او با دیدن صورت اصلاح شده و موهای کاملا کوتاه شده اش هیچ واکنشی نشان نمی‌دهد در حالی که او روز قبل (و روزهای قبل) با چهره دیگری به این خانه آمده است؟ گریم هم که در این شرایط جواب نمی‌دهد چون بعید به نظر می‌رسد کسی بتواند انبوه ریش و مویش را پنهان کند و با گریم، به صورت اصلاح شده و موی کوتاه طبیعی دست بیابد و با این وضعیت چند هفته در یک خانه دوام بیاورد. نکته جالب دیگراین است که در کشوری که هر جا پای بگذاری برای احراز هویت، کارت ملی و شناسنامه‌ات را با هم می‌خواهند و اگر گواهینامه را هم ضمیمه کنی خیالشان راحت‌تر است،  قاتل ما هر بار به سادگی خود را با نام جدیدی معرفی می‌کند و با همان نام جدید ازدواج می‌کند و کار پیدا می‌کند و قرارداد تازه‌ای برای خانه تازه می‌بندد، هیچ کس هم از او مدرکی برای شناسایی‌اش نمی‌خواهد!!!گره گشایی‌های خارق العاده نیز در فیلم کم نیستند، خواهر مقتول از این که قاتل، یکی دو هفته آخر با این که سرکارش نمی‌رفته، دیر وقت به خانه می‌آمده تشخیص می‌دهد که حتما قاتل خانواده دیگری در جای دیگر تشکیل داده است و این او را بر آن می‌دارد که به دنبال نام و آدرس آدم‌هایی باشد که در سال گذشته ازدواج کرده‌اند! ایضا خواهر مقتول، با دیدن صفحات میانی یک مجله خارجی دکور، در می‌یابد که باید در کدام شهر به دنبال قاتل بگردد! یا دخترک، با خواندن خبر روزنامه در مورد ناپدری قاتل به طریقی شهودی تصور می‌کند که این ناپدری همان پدر تازه خودش بوده است و برای روزنامه نامه می‌فرستد تا عکس قاتل را پست کنند و آن‌ها هم به جای این که یک نسخه از شماره قدیمی‌روزنامه که عکس قاتل در آن چاپ شده است را برایش بفرستند(که تا همین حد هم بعید به نظر می‌رسد) در کمال سخاوت و حوصله عکس بزرگی  را برایش پست می‌کنند.   لانه ای که برای کبوترها ساخته شده است نیز حکایت دیگری‌ است...از همان ابتدا حتی کمی‌ تلاش نمی‌کنند که پایه این لانه را در خاک محکم کنند و همان لحظه‌ای که آن را به طور کاملا سطحی در خاک فرو می‌کنند حتی بدون وزش باد، این سو و آن سو می‌رود تا نمادی از بنیان سست خانواده تازه قاتل باشد!! جالب تر این جاست که در پایان داستان دخترک با زحمت زیاد پایه خانه را اره می‌کند آن هم در حالی که خانه با اندک ضربه‌ای (و حتی بدون ضربه) و به طور خودجوش در حال افتادن است و به جای آن همه زحمت برای اره کردن می‌شود آن را به سهولت از جای درآورد.ضربه کاردی که دخترک در سکانس کشته شدن فرشید به سینه او می‌زند هم از جهاتی به یاد ماندنی است. جدا از این که مادر، خودش را تا پایین پله‌ها کشیده است و معلوم نیست که کسی که آن همه راه را از پله های زیر زمین بالا آمده و این همه راه، خودش را تا این پلکان رسانده چرا دیگر نمی‌تواند جم بخورد و جدا از این که دخترک با یک بار زمین خوردن ساده، نمی‌تواند از جا بلندشود، آن چه این صحنه را به یاد ماندنی می‌کند زاویه فرو رفتن کارد در سینه قاتل است. دقیقا هنگامی‌که دختر کارد را در سینه فرشید فرو می‌کند ظاهرا برای پرهیز از نشان دادن خشونت، قطعی اتفاق می‌افتد و ری‌اکشن مادر را می‌بینیم و سپس فرشید را که با کاردی در سینه از جا بلند شده است. اما حذف این چند لحظه بیشتر از پرهیز از خشونت به زاویه قرار گرفتن فرشید و زاویه فرو رفتن کارد بر می‌گردد. فرشید با سینه روی پله‌ها افتاده است و تلاش می‌کند چاقو را از دخترک بگیرد و در این شرایط  فرو بردن کارد از روبرو درون سینه او غیر ممکن است!کاش برخی از فیلمسازان ما باور می‌کردند که مخاطب، سهل‌انگاری آن‌ها را می‌فهمد و اندکی برای وقت و پول تماشاگرانی که از سر اتفاق، فیلم آن‌ها را برای دیدن انتخاب می‌کند ارزش قائل بودند.****فیلم سینمایی "خیابان بیست و چهارم" با بازی نیکی کریمی، مهدی ماهانی، شیلا خداداد، بهاره افشاری، جمشید هاشم‌پور و... این روزها روی پرده سینماها است.    




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 558]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن