تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 1 بهمن 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):رسول اكرم صلى الله عليه و آله چيزى مثل شام و غير آن را بر نماز مقدم نمى داشتند و ه...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

اوزمپیک چیست

قیمت ورق سیاه

چاپ جزوه ارزان قیمت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1855467692




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

شعر «دلیل آفتاب»


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: ای خورشید! چند بار این راه رفته را پیموده‌ای؟ چند بار گذاشته‌ای تا زمین به دور تو بچرخد؟ و خود چند بار در مدار خویش گشته‌ای؟ چه می‌خواهی و چه می‌جویی؟... مجید نفیسی عادت‌های کوچک، مرا شکل می‌دهند و رویای بزرگ مرا از یاد برده است با صدای آدمک ساعتی بیدار می‌شوم پاجامه‌ام را می‌پوشم و پیراهنم را به سر می‌کشم دستم کلید برق دستشویی را می‌جوید و با پلک بسته بر تخت می‌نشینم قلمروی من به همین چهاردیواری کوچک ختم می‌شود کارگزاران من، فکرهای من‌اند که همزمان با شرشر پیشاب در پایین از تاریکخانه ذهن من به اطراف پراکنده می‌شوند: "چرا برخاستن؟ چرا نخفتن؟ چرا راه رفته را دوباره پیمودن؟" دست چپم حلقه کاغذین را می‌جوید و دست راستم دسته سیفون را می‌فشارد با پیاله دستانم از دهانه شیر آب می‌گیرم و رسوب خواب را از چهره‌ام می‌زدایم و در برابر آیینه قدی از همزاد خود می‌پرسم: "کیستی؟ و چه می‌خواهی؟ و چرا سنگینی یک روز دیگر را چنین سبکبارانه بر دوش می‌گیری؟" به آشپزخانه نمی‌روم تا به عادت همیشه ظرف‌های شسته را سرجایشان بگذارم کتری را بر اجاق گاز بنشانم نان را در نان برشته‌کن جا دهم شوخ از پیازچه باز کنم دسته‌ای ریحان بشویم و همراه با پنیر و گردو و فنجانی چای دمخیز بر پیشانی میز صبحانه بگذارم. نه! این بار با دست‌های خالی پهنای قالی را می‌پیمایم و بی آنکه دگمه رادیو را بفشارم و بگذارم تا آشوب جهان مرا از خود بی‌خبر سازد پشت به پنجره و رو به دیوار بر جای همیشگی خود می‌نشینم و بر زیربشقابی مشمائی خیره می‌شوم که رد پایی از چاشت پیشین را بر سینه دارد: "چرا جویدن؟ چرا دندان‌های خسته را برهم کوبیدن؟ چرا آب دهان را با خمیر نان درهم آمیختن؟ چرا تنور معده را دوباره افروختن؟ و شیره حیات را از دل هر لقمه برگرفتن؟ و با هر جرعه آب مارهای افسرده تن را بیهوده به جنبش و روِش واداشتن؟" آفتاب اینک از گوشه پنجره سر زده است و لکه‌های رنگ را دزدانه بر دیوار روبرو می‌پاشد در تابستان از گوشه آشپزخانه آغاز می‌کند و در پاییز از "گل‌های آفتابگردان" ونگوگ اما اکنون فصل زمستان است و خورشید گردش خود را در خانه من از دیوار روبروی میز صبحانه آغاز کرده است از او می‌پرسم:" ای خورشید! چند بار این راه رفته را پیموده‌ای؟ چند بار گذاشته‌ای تا زمین به دور تو بچرخد؟ و خود چند بار در مدار خویش گشته‌ای؟ چه می‌خواهی و چه می‌جویی؟ و چرا هر روز به خانه من می‌آیی؟ سرت را از بالش ابر برمی‌داری و آرام آرام در هر گوشه و کنار سرک می‌کشی و به درون هر نهانخانه راه می‌گشایی؟ به من بگو چرا هر شب این راه رفته را باز می‌پیمایی؟ و هر بامداد بر جان تاریک من نور می‌پاشی؟" اما آفتاب لب به سخن نمی‌گشاید آفتاب می‌آید تا دلیل آفتاب باشد و پیش از آنکه من دست از زیر چانه بردارم او تا میانه دیوار رسیده است و تا من پشت راست کنم و برجای خود استوار بنشینم و دهان را به پرسشی نو بگشایم آفتاب از گوشه راست بر چهره من فرو افتاده است و آرام آرام بر پوست سرد من دست می‌کشد و مرا از همه پرسش‌های گزنده تهی می‌کند نه! آفتاب از خود نمی‌پرسد: "چرا برخاستن؟ چرا نخفتن؟ چرا هر روز همان راه رفته را پیمودن؟" آفتاب بی‌هیچ پرسشی می‌تابد و می‌گذارد تا جهان به حضور او شادمان باشد و از گردش خود ملول نمی‌شود و در طبیعت آفتابی خود شک نمی‌کند و از بخشش بی‌دریغ نور کور نمی‌شود چشمانم را زیر نوازش نور می‌بندم از قاطعیت آفتاب پر می‌شوم و به عادت‌های کوچک خود می‌اندیشم که گاهی مرا از رویای بزرگ زیستن بازمی‌دارند.    




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 418]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن