محبوبترینها
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1825999484
سیامک صفری: همه نقشهای خوب را خودم بازی میكنم
واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: آن روزها روی صحنه عرق میكردم، دهانم خشك میشد، میلرزیدم، امروز هم تمام این اتفاقات هست اما من به آن مسلط و آگاهم. امروز تماشاگرم را حذف نمیكنم، زیرا... گفتگو با سیامك صفری بازیگر تئاترسیامك صفری از بازیگران توانمند تئاتر ایران است. گرچه تا امروز در چندین كار تلویزیونی و سینمایی به ایفای نقش پرداخته و بسیار هم موفق بوده اما به قول خودش بیش از 90 درصد انرژیاش را برای تئاتر گذاشته است. سیامك صفری متولد 1343 تهران است و مدرك كارشناسی ارشد كارگردانیاش را از دانشكده سینماتئاتر گرفته است. دوستداران تئاتر بازیهای به یاد ماندنی او را در نمایشهای دن كامیلو، عروسی خون، والس مرده شوران، شوایك، در مصر برف نمیبارد، مكبث و... به یاد دارند. به بهانه اجرای نمایش «منهای دو» به كارگردانی داوود رشیدی كه این روزها در سالن اصلی تئاتر شهر روی صحنه آمده، به دیدارش رفتم و با او گفتگو كردم. از چه سالی فعالیت خود را شروع كردید؟به طور حرفهای از سال 64 با كارگردانی تئاتر كودك شروع كردم و از سال 1366 به سمت بازیگری رفتم و الان حدود بیست و اندی سال است كه 98 درصد تمركز من روی تئاتر است. شما از زمانی كه دانشجو بودید تا امروز به عنوان یك بازیگر شناخته شده و حرفهای تئاتر در حال فعالیتید. در طول این سالها چه تفاوتی در نگاه شما به بازیگری ایجاد شده؟تفاوتها بسیار است، شاید من همان خصلتها را هنوز هم در بازیگری حفظ كرده باشم اما امروز این خصلتها آگاهانه شده است. من دیگر مثل گذشته خودم را به تنهایی نمیبینم چون در طول این سالها بین خودم و مخاطب ارتباط جدی را شناختهام. آن روزها روی صحنه عرق میكردم، دهانم خشك میشد، میلرزیدم، امروز هم تمام این اتفاقات هست اما من به آن مسلط و آگاهم. امروز تماشاگرم را حذف نمیكنم، زیرا برایم اهمیت دارد و اعتقاد دارم اوست كه بازی مرا تعریف میكند و به آن شكل و جهت میدهد، نه این كه خودم را به بخشی از ذائقه سطحی تماشاگر سپرده باشم، بلكه منظورم رابطهای حقیقی است كه میان كار هنری و مخاطب وجود دارد. در واقع تجربه این سالها باعث شده شما، خود و گروه اجرایی و مخاطب را به شكل یك مجموعه در نظر بگیرید؟دقیقا. آنچه را كه تجربه كردم و به نظرم باارزش است، این است كه باید تمام بودن، انرژی و تلاشم را طوری تنظیم كنم كه بازیگر مقابلم در اجرایش موفق شود. به این دلیل كه وقتی بازیگر مقابل من در اجرایش موفق شود و من هم در مسیر درستی قرار بگیرم، میتوانم روی صحنه موثر عمل كنم و دیگر اینكه تماشاگرم اولین بازیگر مقابل من است. در واقع این رابطه یك مثلث است بین من و تماشاگر و بازیگر دیگر. من پاس اول را به تماشاگر میدهم تا او پاس بعدی را به بازیگر مقابل من بفرستد. این رابطه سه سویه وقتی شكل بگیرد، تئاتر هم شكل میگیرد. اعتقاد دارم پیش از بازیگر تماشاگر است كه اصلیترین عنصر تئاتر به شمار میرود یا بهتر بگویم تماشاگر خود بازیگری است كه ارتباط برقرار میكند و دیالوگ میگوید. دیالوگ نه به معنای ارتباط كلامی بلكه منظور این است كه تماشاگر در معماری اجرا حضور دارد. مساله دیگر اینكه هردوی اینها یعنی بازیگران و تماشاگران در فضای فكری مشتركی تعریف میشوند. این رابطه حالت معلم شاگردی ندارد و رابطهای كاملا درست در فضای ماشین تولید فكری به نام تئاتر است. شما بازیگری هستید كه تماشاگر خودتان را جذب كردهاید. به زبان سادهتر تماشاگر به واسطه حضور شما به سالن تئاتر میآید. ممكن است توضیح بدهید چگونه موفق شدید كه تماشاگر خودتان را پیدا كنید. آیا فقط به دلایلی است كه گفتید یا مسائل دیگری هم دخیل بوده است؟من مسیر بازیگریام را طی كردهام تا بدانم چگونه باید باشم و آن را تجربه كردهام. اشتباهاتی هم داشتهام و دوباره شروع كردهام. این تجربه هنوز در حال شدن و شكلگیری است و نیاز به اصلاح دارد و در واقع مسیری است كه پایانی هم ندارد. اساسا تجربه كردن همیشگی است. اما این كه از نظر دیگران من تماشاچی خودم را دارم، فكر میكنم باید بگویم این یك رابطه منصفانه میان هنرمند و مخاطب است. ما عكاسانی داریم كه مخاطب به دیدن كارهایشان میرود به دلیل اینكه خصلت و نگاه آن عكاس را میپسندد یا فیلمسازانی كه مردم به خاطر فیلمهایشان جذبشان میشوند و آن فیلمساز نیازی ندارد خودش را با ستارههای سینمایی یا ابزارهای اینچنینی بزك كند، خب این اتفاق در مورد بازیگر هم میافتد و باید بگویم كه این حس را من هم دارم. من هم روی صحنه میروم تا مخاطبم را ببینم حتی زمانی كه به عنوان تماشاگر به دیدن اجرایی میروم، میبینم كه بازیگران احتمالا و باید برای دیدن مخاطبشان به صحنه آمده باشند. شما میگویید مردم برای سیامك صفری آمدند، سیامك صفری هم برای علی و محمد و ... برای مخاطبش روی صحنه میرود. چون من آنها را میشناسم و خصلتهایشان را میپسندم. فكر میكنم كسانی هستند كه اهل فكرند، اهل تئاترند و تئاتر را دوست دارند و ظرافتهای بسیار دیگر كه سبب میشود وقتی وارد صحنه میشوم، احساس كنم وارد یك جمع دوستانه شدهام كه همه را میشناسم و دوست دارم. سطح بازیگری امروز تئاتر را كجا میبینید؟ آیا به نظر شما رضایتبخش است؟من فكر میكنم كمبود معلم داریم. منظورم معلمهایی است كه بتوانند جریانساز باشند و شاگردانی به مفهوم درست و حقیقی تربیت كنند. بالطبع این مساله باعث ایجاد بحران میشود. به همین دلیل برای بررسی سطح بازیگری تئاتر ایران چارهای نیست جز اینكه نسلها را از هم جدا بررسی كنیم، البته به دلیل اینكه تئاتر ما در حال سرعت گرفتن است، این نسلها فاصله كمی با هم دارند، چیزی حدود 8 تا 10 سال و منصفانه این است كه هر نسل با توجه به شرایط و ابزار لازم قضاوت شود. امروز در تئاتر ما نسلی پیدا شده كه میانشان كسانی مثل یاسر خاسب مسیری را میرود كه تئاتر ما كمتر به آن سو قدم برداشته است. این نشان میدهد كه تئاتر در كشور ما به ضعفهای خودش آگاه شده و من وقتی بازی یاسر را میبینم، حیرت میكنم. زمانی كه نمایش «گل» خاسب را میبینم، 50 دقیقه مبهوت نگاه میكنم و شگفتزده میشوم. یعنی این شخص توانسته كار تازه و نویی انجام دهد. با همه اینها میتوان گفت بازیگری ما در هر نسلش دارای اتفاقاتی بوده كه باید تجربههای درستش را از تجربههای به خطا رفته آن جدا كرد. آنچه باعث تاسف است این كه تجربههای سازنده و درست هر نسل، جریان عمومی تئاتر ما را در بر نگرفته است. گرچه معتقدم این اتفاق خواهد افتاد، چون پتانسیل و وضعیت فرهنگی ما به سمتی پیش میرود كه چارهای جز تن دادن به تئاتر ندارد، یعنی باید برداشتهای شخصی، تأویل و سلایق شخصی را كنار بگذارد و به این باور برسد كه تئاتر یك تجربه هزاران ساله است. تمام سبكها، شیوهها و نگاه زیباییشناختی مخصوص یك بازیگر همه به پشتوانه همین تجربه هزاران ساله تئاتر است. امروز یك بازیگر نمیتواند ادعا كند كه سبك خودم را دارم، زیرا تئاتر همیشه به مولفهها و خواستگاههایش سر میزند وخود را بازآفرینی میكند. بازیگری درست عمل میكند كه در عین پرورش تخیلش برای تجربه تئاتر نیز اهمیت قائل است. همان طور كه در جریانید تئاتر ما به سمت خصوصی شدن گامهایی برداشته كه البته هنوز در مورد درست و غلط بودنش نمیتوان قضاوت كرد. بر همین اساس میبینیم گاهی برای جذب تماشاچی عام از بازیگران شناخته شده تلویزیونی و سینمایی هم استفاده میشود. نظرتان دراینباره چیست؟بله. من این را میگذارم به حساب ناشناخته ماندن دستگاه تئاتر و كیفیت تئاتر. بله تئاتر ما به این سمت حركت میكند اما استنباطها متفاوت است. به اعتقاد من اشكالی ندارد كه از چهرههایی كه مردم دوستشان دارند استفاده شود، زیرا آنها دوست دارند بازیگران شناخته شده تصویر را در ابعاد واقعی ببینند نه به شكلی كه مثلا در ابعاد غولآسای سینمایی میبینند. فكر نمیكنید این جریان به بازیگران تئاتر ضربه میزند؟من فكر نمیكنم این طور باشد. من میگویم تئاتر به این سمت حركت میكند و حتما در اولین گامهایش دچار خطاهایی خواهد شد. به نظر من تئاتر چه در شكل خصوصی یا دولتی یا به هر شكلی الان در حال گیج زدن است، چون هنوز كشف نشده كه تئاتر اصلا چیست. آرزویم این بود كه سالنی داشتم و میتوانستم 70 تا 100 نفر تماشاچی داشته باشم و با یك گروه تئاتر به معنای واقعی خودش كار میكردم. من ایمان دارم این تئاتر نه هر شب كه در طول سال با سالن پراجرا میرفت و ایمان دارم كه تماشاگر این تئاتر بلیت را فروردین میخرید برای اسفندماه كه اجرا را ببیند. چرا؟ چون من به تئاتر ایمان دارم. حالا ممكن است بازیگر من سوپراستار سینما باشد یا نباشد، خود تئاتر مهم است، اینها حاشیهاند. این یعنی كه تئاتر را بشناسیم مثلا ممكن است برنامه یك سال من نمایشی از مولیر باشد و من قطعا طوری به مولیر نگاه خواهم كرد كه كسی تا امروز به آن نگاه نكرده باشد. چون مولیر یك سنت بازیگری دارد و این مستلزم آن است كه من بازیگرانی داشته باشم كه به تمریناتی تن دهند كه بفهمند بازیگر مولیرسك یعنی چی؟ بازیگر متنهای گلدونی یا بازیگر شكسپیرین یعنی چی یا چخوف. اشتباهی كه ما در تئاترمان داریم این است كه میگوییم بازیگر. اما بازیگر باید خصلتها، شیوهها و سبكهای اجرایی هر كدام از این متنها را بشناسد. برای همین این نوع تئاتر فرصت شكلگیری تئاتر واقعی را در اختیار من میگذارد. ببینید تئاتر خصوصی 2 راه بیشتر ندارد یا باید به یك كمپانی بزرگ پولساز تبدیل شود یا به برخی گروههای تئاتری معتبری كه حرفهای زیادی برای گفتن دارد. پس 2 فرهنگ متفاوت پیدا خواهد شد. آن شكل تئاتر كه حرفهایی برای گفتن دارد، باز هم مشكلات خودش را خواهد داشت، حتی در شكل خصوصی و شكل دیگر مولفههای خاص خودش را خواهد داشت و اصلا هم برایش مهم نیست كه بازیگرش را شكسپیرین بار بیاورد. ما الان در دنیا بازیگرانی داریم كه با افتخار میگویند من شكسپیرینم. نمونه آن آلپاچینو كه 75 درصد از فعالیتش تئاتر است با اینكه او را در سینما میشناسند و فكر نمیكنم از تئاتر خیلی هم پولدار شود. اما خودش میگوید: هیجانی كه در تئاتر دارم، مانند بند بازی روی آسمان است و هیجانی كه در سینما دارم، مانند بندبازی روی زمین. این نوع نگاه شرافتمندانه اگر در تئاتر ما وجود داشته باشد به سمت درستی پیش میرویم. من در عین حال تئاترهایی هم دیدم كه از بازیگران تصویری استفاده شده اما مردم دوست نداشتند. مثل غذایی كه گوشت لازم ندارد اما با گوشت درست كنی. چرا؟ چون تئاتر پدیدهای نیست كه به این شكل با آن برخورد شود. تئاتر اگر درست اتفاق بیفتد خودش حمایتكننده است و من با تمام احترامی كه برای بازیگران تصویری قائلم، فكر میكنم اینها میآیند كه بازیگر یك تئاتر باشند نه این كه تئاتر به قولی آویزان این اشخاص باشد. این طرز تلقی به نظر من ناشی از جهل و عدم شناخت نسبت به بازیگر و تئاتر است. باز هم میگویم شما در یك سالن 10 هزار نفری هم بدون بازیگر چهره یا ستاره میتوانید با جذابیتهای تئاتر هر شب تماشاچی داشته باشید. خب حالا دوباره برگردیم به خودتان. شما در تئاتر نقشهای ماندگاری بازی كردید و یكی از اینها كه فكر میكنم همه تماشاگران و خود تئاتریها را هم شگفتزده كرد، نقش شما در نمایش «شكار روباه» دكتر علی رفیعی بود. اول اینكه چند ماه تمرین داشتید؟ اتفاقی كه افتاد این بود كه شما موفق شدید باورهای تماشاگر را نسبت به كاراكتر آغامحمد خان قاجار پاك و وادارش كنید حالا دوباره این شخصیت را ببیند. خب میدانیم كه بخشی از این اتفاق به تواناییهای دكتر رفیعی برمیگردد، اما یك بخشی از آن مربوط به شیرینی خود شما در بازیگری است. در این باره توضیحی دارید؟ما 3 ماه تمرین كردیم و من 6 ماه از سال را به خاطر «شكار روباه» كار دیگری را قبول نكردم. یك بخش به خاطر این بود كه از سال 68 بازیگر آقای رفیعی بودم و نگاه ایشان و سبك و شیوه و زیباییشناسی او را میشناختم و با انتخاب وی درباره تئاتر كه شاید بتوان نام تئاتر استریلیزه را روی آن گذاشت، آشنا بودم. خوب میدانستم او چطوری به این نقش نگاه میكند، با اطمینان میگویم دكتر علی رفیعی در شروع تمرین آغامحمد خان خودش را میدید و من تخیل ایشان را مشتركا میدیدم. این رابطه سبب شده بود در طول تمرین مشكلی با هم نداشته باشیم، من میدانستم كارگردان چه میخواهد و خودم چه میخواهم. روزهای آرامی داشتم و مكانیزم ژست و رفتار این آدم را میدانستم، به همین دلیل ساخته شد. چیز دیگری كه كمكم كرد این بود كه دكتر رفیعی یك طراح بزرگ صحنه است و میداند بازیگرش را چگونه در قاب صحنه قرار دهد. بله من آغامحمد خان را ساختم ولی خیلی مهم بود كه كارگردانم بتواند مرا در جای درستی قرار دهد. همه اینها دست به دست هم دادند كه این كار، كاری ماندگار شود و یكی از بهترین كارهای دكتر علی رفیعی. و شما چه كار كردید كه تماشاچی برای آغامحمد خان، یك شخصیت منفور اشك بریزد؟خب این خصلت خود آغامحمد خان بود كه حتی تماشاگر را هم به اشتباه انداخت و كسی نتوانست حدس بزند كه الان این كاراكتر مهربان است یا بیرحم. او یك ایران میخواست به هر قیمتی و میكشت. من معتقدم 2 ارتباط با تماشاگر برقرار شد، یكی این كه تماشاگر در شرایط تاریخی آغامحمد خان با اطرافیانش قرار گرفت و همه ركب خوردیم ولی از یك طرف این پرسوناژ را من با خصلتهای خودم بازی كردم كه این شرایط را تلطیف كرد. البته تماشاگر وجه قهرمانی آغامحمد خان را هم دید. كسی كه ایران را در شرایط زمان خودش، تعریف میكند و به آن حیات میبخشد و مساله دیگر این كه تماشاگر دید كه این مرد به واسطه اخته بودنش، چه احساسات سركوفتهای دارد و در درونش چه عشقی میجوشد. اصلا مگر میشود یك نفر به یك سرزمین فكر كند و عاشق نباشد. عشق پنهان و تنهایی آغامحمد خان و گریه او همه غریب بودند و تماشاگر به او حق میداد، زیرا این مرد را با این جسم بیمار و نحیف و این تنهایی بزرگ میدید. به نظر من هنر وظیفهای را كه در قبال آغامحمد خان داشت در این نمایش به انجام رساند یعنی نگاه یك بعدی به پدیدهها را گرفت و جور دیگری بازآفرینی كرد. تماشاگر دوست ندارد بازیگر را در ابتذال ببیند، من مدام به این فكر میكنم و خودم را روی صحنه اصلاح میكنم. همیشه همین طورید. یعنی تمام تلاشتان را میكنید یا ممكن است جاهایی فكر كنید تا حدی كار كردن روی نقش كافی است؟بستگی دارد. به نظر من بازیگر روایتگر صحنه است. گاهی یك پرسوناژ را روایت میكند، گاهی یك فضا و گاهی یك قصه را. البته این سه در كنار هم هستند اما در هر نمایشی یكی از این روایتها پررنگتر است. مثلا در شكار روباه، روایت خود پرسوناژ آغامحمد خان مهم بود و در مرحله بعد فضا و بعد قصه و همه اینها برای آغامحمد خان. اینها نكاتی است كه یك بازیگر باید بتواند از هم جدا كند. گاهی بازیگر فقط باید یك قصه را روایت كند پس لازم نیست خیلی در شكل و فرم بازی درگیر شود، البته بالطبع بازی قابل قبول ارائه میشود اما اهمیت با روایت قصه است همینهاست كه سبب میشود گاهی به من بگویند تو برای مثال در چند كار خودت بودی، در حالی كه من در همه كارها خودم هستم نه فقط همان چند كار. اصلا قرار نیست غیر از من كس دیگری باشد، چون من این قصه این فضا یا این پرسوناژ را روایت میكنم. به نظر من توصیفی كه برشت از بازیگری میكند، بسیار درست است كه بازیگر كسی است كه یك ماجرا را برای دیگران تعریف میكند یا یك كاراكتر را. حالا من به عنوان سیامك صفری بازیگر همین كار را انجام میدهم حالا درباره شیوههای گفتن میشود نقد و گفتگو كرد. تفاوت در تخیل پرسوناژها و شیوه روایت است اما راوی منم ودر همه كارهایم این من وجود دارد. به كدام یك از نقشهایی كه بازی كردید بیشتر علاقه دارید؟دن كامیلو را دوست داشتم. شكار روباه. نقشم در «شبهای اوینیون» یا در «دیر راهبان» نقش كشیشی را بازی میكردم كه به شكلی در یك ناگزیری زندگی میكرد و من دركش میكردم و كاملا میفهمیدم چه احساسی دارد. نقشی وجود دارد كه آرزو داشته باشید بازی كنی؟بله خیلی نقشها اما متاسفانه جامعه كارگردان ما بیشتر به دنبال متنهای متوسط میروند. نمیدانم چرا آثار بزرگ را كار نمیكنند. من عاشق شكسپیر و برشت هستم. اما اگر 10 سال گذشته را بررسی كنید واقعا چند تا كار از این 2 نویسنده بزرگ به صحنه آمده؟ هست اما خیلی كم. خب «دایره گچی» استاد سمندریان روی صحنه رفت اما به من نقش دلخواهم را ندادند (میخندد). اما اگر تئاتر خصوصی راه بیفتد من دوست دارم شكسپیر، مولیر و برشت كار كنم (به شوخی) همه نقشهای خوبش را هم خودم بازی میكنم. چطوری اینقدر پركارید؟من مادری داشتم كه خدا رحمتش كند. با اینكه درآمد اندكی از تئاتر دارم، اما روی تئاتر متمركزم و فكر میكنم حقی دارم و دوست دارم بیشتر كار كنم. البته كتاب هم میخوانم و فیلم هم میبینم. با مدیریت میشود هم پركار باشی هم كارت كیفیت داشته باشد. كار بعدیتان چیست؟كار «ماكوندو» كه یك كار عروسكی بود و اجرایش به پایان رسید و چند سفر خارجی هم داشت. حالا قرار است شهریور و مهرماه در سالن ایرانشهر روی صحنه برود. به دوستانی كه از پركاری من دلگیر هستند بگویم كه همراه با ماكوندو نمایش «جنگیر» را هم اجرا خواهم كرد. امروز شما جایگاه خوبی در تئاتر ایران دارید، راضی هستید و آیا این همان جایگاهی است كه میخواستید داشته باشید؟نه آرزوی من این است كه به نیویورك بروم و جایزه تونی، یكی از بزرگترین جایزههای تئاتر را بگیرم و برگردم به كشورم. این آرزوی بزرگ من است و تا به آن نرسم، نمیمیرم. تا حالا بازیخوری كردید؟هیچ وقت. اما گاهی پیش آمده كه انگار بازیگر مقابل من چشمهایش نمیبیند و گوشهایش نمیشنود و برای پیش بردن نمایش میشود گفت از او مواظبت كردهام. اما اساسا فكر میكنم این نوع فرهنگ لمپنی اصلا در مولفههای تئاتر نمیگنجد و كسانی كه درگیر این مناسبات هستند، كارهایی انجام میدهند، مانند مكثهای طولانی یا نگاههای عجیب غریب یا بیادبی یا با بیتفاوت بودن نسبت به بازیگر مقابل و سعی میكنند به اصطلاح بازیخوری كنند، به نظر من اینها اصلا بازیگر نیستند و باید شغلشان را عوض كنند چون به اشتباه وارد این حرفه شدهاند و خیلی بیزینسوار نگاه میكنند و متأسفانه تعدادشان هم كم نیست. به عنوان آخرین سوال، میدانید مشكلات فراوانی جلوی پای گروههای جوان تئاتری وجود دارد مانند محل تمرین، اجرا و... . چگونه میتوان راه حلی پیدا كرد؟به نظر من كار دشواری نیست. كافی است متولیان تئاتر 24 ساعت فكر كنند. اگر بخواهند با یك برنامهریزی درست و همهجانبه، میتوانند مشكلات را حل كنند و گروههای بسیاری هم میتوانند اجراهای موفق داشته باشند. این خیلی مساله پیچیدهای نیست
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 654]
صفحات پیشنهادی
گفت وگو با سیامک صفری به انگیزه نمایش «شکار روباه»
گفت وگو با سیامک صفری به انگیزه نمایش «شکار روباه» ... بازیگری با سبک و شیوه خودش اما در چارچوب سبک کاری علی رفیعی این نقش را بازی میکند. ... همه اجزا وجود دارند. تو اجرا میکنی، بازی میکنی، گاهی خیلی خوب بازی میکنی و گاه متوسط یا بد. ...
گفت وگو با سیامک صفری به انگیزه نمایش «شکار روباه» ... بازیگری با سبک و شیوه خودش اما در چارچوب سبک کاری علی رفیعی این نقش را بازی میکند. ... همه اجزا وجود دارند. تو اجرا میکنی، بازی میکنی، گاهی خیلی خوب بازی میکنی و گاه متوسط یا بد. ...
آموزش و پرورش نهاد اصلي تعليم و تربيت در جامعه است
نمایش تصادفی مطالب. سیامک صفری: همه نقشهای خوب را خودم بازی میكنم ... آلیا :برخی از مسئولان با دلایلی بحث «کاهش رابطه» با انگلیس را مطرح میکنند ...
نمایش تصادفی مطالب. سیامک صفری: همه نقشهای خوب را خودم بازی میكنم ... آلیا :برخی از مسئولان با دلایلی بحث «کاهش رابطه» با انگلیس را مطرح میکنند ...
از بهزاد فراهانی تا سیاوش طهمورث از اجراهایشان میگویند
از تکرار گریزانم و خودم اصرار داشتم که این ویژگیها را به این زن که اسمش ... داستان نمایش مربوط به یک زوج خیاط خجسته (سیامک صفری و ژاله صامتی) است که با ... متن، کارگردانی و بازیهای خوب دلیل خیلی موجهی برای دیدن یک نمایش است. ... همه جور آدم با آن ارتباط بر قرار میکنند و این برای یک کارگردان تئاتر حسن بزرگی است. ...
از تکرار گریزانم و خودم اصرار داشتم که این ویژگیها را به این زن که اسمش ... داستان نمایش مربوط به یک زوج خیاط خجسته (سیامک صفری و ژاله صامتی) است که با ... متن، کارگردانی و بازیهای خوب دلیل خیلی موجهی برای دیدن یک نمایش است. ... همه جور آدم با آن ارتباط بر قرار میکنند و این برای یک کارگردان تئاتر حسن بزرگی است. ...
دانلود نرم افزار فشرده سازی PowerArchiver 2010 11.63.13
سیامک صفری: همه نقشهای خوب را خودم بازی میكنم · مرگ مشكوك يك زوج در خواب · روسیه معادلات اسرائیل را بر هم می زند · کیک تولد چرنوبیل/کاریکاتور ...
سیامک صفری: همه نقشهای خوب را خودم بازی میكنم · مرگ مشكوك يك زوج در خواب · روسیه معادلات اسرائیل را بر هم می زند · کیک تولد چرنوبیل/کاریکاتور ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها