تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 17 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):انسان، با نيّت خوب و اخلاق خوب، به تمام آنچه در جستجوى آن است، از زندگى خوش و امني...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805450003




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گفت وگو با سیامک صفری به انگیزه نمایش «شکار روباه»


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: نوعی نبوغ در او دیدم؛ چیزی که در من نبود و قرار بود همه اینها را بازی کنم به خاطر همین هنوز هم وقتی زنگ سالن را می‌زنند و من لباس پوشیده و گریم شده...      سیامک صفری و سهیلا رضوی از جمله بازیگرانی هستند که مخاطب آنها را به واسطه حضور در صحنه‌ها‌ی تئاتر می‌شناسد و این شناخت به واسطه حضور در رسانه‌ها‌ی متکثر (تلویزیون و سینما) رخ نداده است. این خود اتفاق کوچکی نیست. به بهانه اجرای نمایش «شکار روباه» به کارگردانی علی رفیعی به گفت وگو با بازیگران این نمایش نشستیم. در تصور عموم آغامحمدخان، کاراکتری سنگدل و بی رحم است اما در این نمایش موجودی ترحم انگیز و حتی قربانی است. بخشی از این نگاه در دل متن و کارگردانی نمایش نهفته است اما شما به عنوان بازیگر چه کرده اید تا تماشاگر با این کاراکتر همراه شود؟آنچه در تاریخ از نوع حاکمیت آغامحمدخان روایت می‌شود بسیار تلخ و دردآور است اما روشن است که «شکار روباه» همان گونه که دکتر رفیعی بارها اشاره کرده، اثری تاریخی نیست و قصد مستندسازی ندارد که تاریخ درباره این آدم چه قضاوتی کرده است. در اینجا فردی را می‌بینیم که ابعاد انسانی هم پیدا کرده بنابراین تماشاگر واکنش‌ها‌ی متفاوتی درباره او دارد. گاهی برای او دلسوزی می‌کند، گاه او را بسیار خشن یا زیرک می‌بیند و گاه از تصمیماتش شگفت زده می‌شود و... اصولاً این پرسوناژ از تصویر تختی که تاریخ از او ارائه می‌دهد و قضاوت یک بعدی که درباره او انجام می‌دهد، متفاوت است. شما برای ایجاد این تفاوت و به عینیت رساندن ذهنیات نویسنده چه کردید؟ چون شما هستید که به عنوان بازیگر با تماشاگر ارتباط مستقیم دارید.تنها چیزی که می‌توانم در ارتباط با شکل گیری این پرسوناژ بگویم این است که من تنها آن را بازی کردم با این ظرافت که تماشاگر در لحظه لحظه کار متوجه است بازیگری با سبک و شیوه خودش اما در چارچوب سبک کاری علی رفیعی این نقش را بازی می‌کند. به هر حال هر بازیگری، شیوه کاری خود را دارد و در کنار افزوده‌ها‌ی خود و همراه با متن، میزانسن‌ها‌ی اجرا و دیگر عوامل، نقش را می‌آفریند. به سختی می‌توان گفت سهم هر یک از این عوامل در آفرینش خلاقیت صحنه یی چقدر است.  به عنوان کسی که چندین ماه بر این نقش متمرکز بودید، آن را چگونه یافتید؟در طول تمرینات متوجه شدم به دلیل ویژگی‌ها‌یی که دارد، پرسوناژ سختی است؛ کاراکتری بسیار با هوش، با اقتداری عجیب. نوعی نبوغ در او دیدم؛ چیزی که در من نبود و قرار بود همه اینها را بازی کنم به خاطر همین هنوز هم وقتی زنگ سالن را می‌زنند و من لباس پوشیده و گریم شده می‌خواهم روی صحنه بروم، نگرانم. در حالی که در بسیاری از کارهای دیگرم، خیلی زود به نقش مسلط می‌شدم اما در این نقش همچنان هیجان دارم چون پرسوناژ بزرگی است. مراقبش هستم و حواسم به اوست. از طرفی برخوردها و واکنش‌ها‌ی تماشاگر این اطمینان را به من می‌دهد که جاهایی توانسته ام ابعاد گوناگون این نقش را نشان دهم هر چند هنوز چیزهایی هست که نتوانسته ام آنها را پیدا کنم. با این حال آنچه اتفاق افتاده در مجموع خوب بوده است و فکر می‌کنم کیفیت نقش است که این تصور را پدید می‌آورد که من در اجرایش موفق بوده ام. در این سال‌ها‌ همواره جزء بازیگران پرکار تئاتر بوده اید. زمانی که بحث اجرای این نمایش پیش آمد امیدوار بودید بتوانید نوعی بازآموزی داشته باشید. حالا که نمایش در حال اجراست فکر می‌کنید چقدر به این هدف رسیده اید؟این نمایش برایم اتفاق خیلی خوبی بوده است. جور دیگری خودم را پیدا کرده‌ام و امیدوارم این روند در تجربه‌ها‌ی بعدی ام هم ادامه پیدا کند چون به هر حال بازیگر برای پیدا کردن و نشان دادن بضاعتش نیاز به شرایطی دارد و امیدوارم در آینده اتفاقات خوبی سراغم بیاید.  یعنی از این به بعد قصد دارید با سختگیری بیشتری درباره پیشنهادات‌تان تصمیم گیری کنید؟نه، چون شرایط تئاتر ما طوری نیست که بتوانیم چنین کنیم. بازیگر ناچار است در جریان همین تئاتر زندگی و فعالیت کند. منظورم این است که اتفاقات خوبی در تئاترمان بیفتد و من هم در این اتفاقات حضور داشته باشم. به هر حال می‌پذیرید که این نمایش فرصتی بود برای یادآوری قدرت بازیگری شما؛ اینکه کارگردانی مانند دکتر رفیعی چگونه می‌تواند از توان شما استفاده کند در حالی که این اتفاق از سوی دیگر کارگردان‌ها‌یی که با آنان همکاری کرده بودید، کمتر رخ داده بود.برایم بسیار لذت بخش بود به ویژه اینکه بعد از سال‌ها‌ کار کردن با دکتر رفیعی خود را شاگرد او می‌دانم و برایم بسیار مهم بود که او براساس شناختی که از من داشت به من اعتماد و شرایطی فراهم کرد تا بتوانم به درس‌ها‌یی که از او گرفته ام، جواب بدهم. شرایط تئاتر ما چقدر این فرصت را برای بازیگران حرفه‌یی که در این رشته متمرکز هستند، پدید می‌آورد؟خیلی کم. تعداد کارگردان‌ها‌یی که کاملاً به ابزار کارشان مسلط باشند خیلی کم است. این گونه نیست که همیشه شاهد وقوع اتفاقات مهم تئاتری باشیم. این شرایط ایده آلی برای یک بازیگر نیست. از طرفی وضعیت تئاتر به ویژه برای کسانی که در آن تمرکز دارند، قدری دشوار است زیرا در حالی که تمام تمرکزشان بر این کار است نمی‌توانند اعتماد لازم را نسبت به فضای کارشان پیدا کنند و حرفه‌یی شوند. منظورتان این است که از این راه ارتزاق کنند؟ارتزاق کردن که موضوع پیش پا افتاده و حقیری است و در این بخش هم شرایط تئاتر ما پیش پا افتاده است و این حقارت به گونه‌یی است که اصلاً قابل گفتن نیست چون آنقدر روشن است که حرف زدن درباره‌اش غیرضروری است. همه می‌دانیم هر فردی برای زندگی کردن به حداقل‌ها‌یی نیاز دارد به ویژه انسانی که در اجتماع فعال است. بازیگر تئاتر زمانی که تامین باشد می‌تواند کارش را با امید و نشاط پیش ببرد اما برای من این طور نیست. شاید تئاتر کار کردن را برای خودم به یک عادت تبدیل کرده‌ام والا هیجان آنچنانی برایم ندارد. به این نتیجه رسیده ام که کاری روی صحنه می‌رود و حتی اگر بسیار هم موفق باشد، تمام می‌شود یعنی برای آن بازیگر تمام می‌شود و باید کار دیگری پیش بیاید. در این نوع برخورد دیگر نمی‌توانی به این فکر کنی که داری کار می‌کنی و می‌توانی تغییری را در خودت ببینی. شاید دیگران این تغییر را در تو ببینند یا از تو به هیجان بیایند و شاید همان بازیگر هم در لحظه شگفت زده شود و از اینکه مفید است احساس خوشایندی داشته باشد اما در مجموع این را می‌داند که به هر حال در پیله تئاتر است... شرایط را برای تئاتر سخت کرده اند و نمی‌دانم چرا. جمعیت تئاتر آنقدر بزرگ نیست که نتوان مشکلات آن را حل کرد... نمی‌دانم. اما این اتفاق بسیار ناراحت کننده‌یی است که بودن در تئاتر برایتان به عادت تبدیل شده است...بله عادت. حتی خلاقیت هم عادت می‌شود. همه اجزا وجود دارند. تو اجرا می‌کنی، بازی می‌کنی، گاهی خیلی خوب بازی می‌کنی و گاه متوسط یا بد. این اتفاقات بد است و به این دلیل است که نمی‌توانی برای جریان کاری ات برنامه ریزی کنی. ذهن نباید گیر و گرفت چیزهای پیش پا افتاده باشد اما این مشکلات هست و بر شرایط کاری بازیگر اثرگذار هم هست اما به نظر من بازیگر موجودی است که خیلی قابل احترام است و در جامعه باید خیلی مراقبش بود اما الان خود بازیگر است که از خودش مراقبت می‌کند. وقتی که صرف این کار می‌کند، اشتباه است. البته ضروری است که بازیگر از خودش مراقبت کند اما شرایط هم باید مراقب او باشد. باید این فرصت را به بازیگر داد که بتواند برای خودش برنامه ریزی کند و درست قدم بردارد. اما به نظر می‌رسد شما خیلی هم مراقب خودتان نیستید. به دلیل توانایی‌ها‌یتان از شما انتظاراتی وجود دارد که نباید خودتان را از آن پایین تر بیاورید اما خیلی از خودتان مواظبت نمی‌کنید.بله، من اصلاً مواظب خودم نیستم. به خاطر همان قضیه عادت است؟نمی‌دانم از چیست. از آنهایی هستم که باید مواظبم باشند. (باخنده) امیدوارم فضایی پیدا شود که مواظبم باشد. ظاهراً در این نمایش دکتر رفیعی کاملاً مراقب شماست. گرچه بازیگری هستید که به خاطر توانایی‌تان در بداهه پردازی، این خطر وجود دارد که کارگردانی ناتوانی‌اش را در پشت این ویژگی پنهان کند و همین مساله باعث می‌شود روی صحنه افسارگسیخته باشید اما در «شکار روباه» کاملاً خود را به کارگردان سپرده اید و او شما را کنترل می‌کند...کاملاً درست است. در این کار تلاش کرده ام لحظه به لحظه اتفاقات صحنه با تایید دکتر رفیعی و خواسته‌ها‌ی او باشد. چون کاملاً به او اعتماد دارید. اما نسبت به دیگران چنین اعتمادی وجود ندارد...کاملاً به او اعتماد دارم چون از معدود کارگردان‌ها‌یی است که در کنار تمام عناصر اجرا بازیگر را به خوبی می‌شناسد و برای یک بازیگر، کارگردان کاملاً ایده آلی است. اما دیگر کارگردان‌ها‌...آن تجربه‌ها‌ متفاوت بوده است. اینجا صحنه بزرگی دارد که جای شلنگ تخته انداختن نیست. در اینجا درست بودن، همراه بودن و دقیق بودن سخت‌تر است. مراقبت از صحنه، بازی، مولفه‌ها‌ی اجرا و آفرینش لحظه به لحظه نمایش بستگی به همان اعتماد کاملی دارد که به کارگردان داریم پس این نمایش با آثار دیگری که در سالن‌ها‌ی کوچک تر اجرا می‌شدند و حضور متن و بازیگر بیشتر سنگینی می‌کرد متفاوت بود. در آنجا موقعیت و ارتباط بازیگر با تماشاگر تفاوت داشت بنابراین جای این را داشت که بازیگر متناسب با شرایط قصه و پرسوناژ بداهه سازی کند و به سمت اتفاقاتی برود که در لحظه خلق می‌شوند. به خاطر بازی در این نمایش بسیاری از پیشنهادات تان را رد کردید و تنها بر آن متمرکز شدید. برای بازیگر حرفه‌یی تئاتر چقدر این شرایط فراهم است که چنین تمرکزی داشته باشد؟اگر تامینش کنند فراهم می‌شود. تنها چیزی که باعث حضور همزمان بازیگر در چند پروژه می‌شود این است که هیچ یک از آن کارها به تنهایی او را تامین نمی‌کنند. البته خیلی راحت بگویم این مساله به آن معنی نیست که این کار مرا تامین کرده است. من این کار را بیشتر دوست داشتم و به خاطر مسوولیت سنگینی که بر عهده داشتم نگران شدم و ترسیدم. بار این مسوولیت آنقدر سنگین بود که نمی‌توانستم پیشنهادات دیگر را بپذیرم. از توانایی ام خارج بود والا این کار را می‌کردم. اگر حس می‌کردم آنقدر توانا هستم، حین تمرین و اجرای این نمایش در تمرین و اجرای نمایش دیگری هم حاضر می‌شدم چون امکان ندارد در شرایط تئاتر ما یک بازیگر بتواند برای یک کاری شش ماه وقت بگذارد. روند معمولی که در بازیگری وجود دارد چنین است که تعداد زیادی از بازیگران تئاتر بعد از مدتی جذب رسانه‌ها‌ی دیگر هم می‌شوند. صرف نظر از اینکه گاه این اتفاق به صورت برعکس رخ می‌دهد چرا به سمت کارهای تصویری نرفته اید؟این ماجرا ارادی نبوده است البته ذائقه من تئاتر است و جای من اینجاست. شاید این شرایط برای من هم پیش بیاید. بازیگر، بازیگر است. گاهی به تئاتر می‌رود و گاهی به تصویر، یا هر دو را در کنار هم دارد اما من شاید بازیگر بدشانسی بوده ام، شاید هم خوش شانس. این موضوعی است که نمی‌توانم قضاوتی بر آن داشته باشم به هرحال فضا طور دیگری است برای نفس کشیدن بازیگر. شاید من جزء آن دسته از بازیگرانی هستم که دیرتر به کار تصویر بروم. شاید هم اصلاً نروم و تا ابد الدهر در همین فضای تئاتر باشم. خب شانس که غیرقابل انکار است اما گاهی تلاش‌ها‌یی هم انجام می‌شود ولی ظاهراً شما آن تلاش‌ها‌ را انجام نمی‌دهید.شاید نیاز به برنامه ریزی یا طراحی رفتاری دارد؛ اینکه بخواهی فضای کاری ات را عوض کنی و من هیچ وقت چنین برنامه‌یی نداشتم. چرا؟ برایتان مهم نیست مدیوم‌ها‌ی دیگر را تجربه کنید؟ چون معمولاً بازیگران به دنبال فضاهای جدید هستند...چرا. به هرحال مخاطب تصویر بوده ام. کاری برایم جالب بوده که شعوری داشته و از بازیگر به درستی بهره گرفته است. سینما و تلویزیون هم مانند تئاتر گاهی شرایط خوبی دارد و گاه نه. گفتن کار تصویری حرفی عام و کلی است اما چگونه بودن و نوع کیفیت حضور در این مدیوم دغدغه بازیگر است همچنان که در تئاتر هم این دغدغه برای بازیگر وجود دارد. گرچه بسیاری از بازیگران کار تصویری هم می‌کنند، من بیشتر این کارها را دوست نداشته ام بنابراین در آنجا هم باید زیرک بود به خصوص ما که ناآشنا و نابلد هستیم. البته کار تصویر خوبی‌ها‌یی هم دارد، ماندگار است و کمک مالی دارد اما کیفیت هم مساله مهمی‌است. به هرحال علاقه مندان شما امیدوارند «شکار روباه» برایتان نقطه عطفی بوده باشد. هست. نشان دادن یک مسیر تازه است. این جریان درون من وجود دارد اما روزمرگی هم هست ولی نسبت به آن آگاهی دارم. بارها و حتی پیش از پیدا کردن این نقطه عطف این موضوع را گفته ام. به اشتباهاتم آگاهی دارم. در کارهایی بازی کرده ام که از پیش می‌دانستم چه اتفاقی برایشان می‌افتد.به خاطر قراردادش. چون در آن فصل از اجرا فرصت کار دیگری را نداشته ام. در آن نمایش بازی کرده ام تا سیستم مالی مرکز هنرهای نمایشی به من بدهکار شود. از آن بازیگرانی هستید که باید بیشتر از اینها قدر خودتان را بدانید.نه، باید دیگران قدر بازیگران را که اتفاقاً تعدادشان هم خیلی زیاد نیست بدانند. همه ما خود را می‌شناسیم و توانایی‌ها‌یمان را هم می‌دانیم. این بی‌فایده است. جامعه ما ظرفیت این نوع رفتار را ندارد. به سرعت به خودبینی و خودپسندی متهم می‌کنند. دیگران باید ما را دوست داشته باشند نه اینکه ما خودمان را دوست داشته باشیم اما من خودم را دوست دارم، قواره خود را می‌دانم اما مشکل اینجاست که شرایط و فضا باید قدر بازیگران را بداند.  البته منظورم این بود که هر کارگردان از راه رسیده یی فکر نکند می‌تواند با شما کار کند.بله، اما گاهی پیش می‌آید که چند ماه از سال ناگهان برهوت می‌شود. کارگردان‌ها‌ی ایده آل همیشه کار نمی‌کنند. بنابراین برای اینکه تداوم داشته باشیم باید تصمیم دیگری بگیریم تا باقی بمانیم در نتیجه در شرایطی می‌مانیم که کمتر خاصیت دارد اما به هر حال جای خوشحالی است که در هر شرایطی تئاتر کار می‌کنیم و همین موضوع خود اتفاق بسیار مهم و بزرگی است اما این را می‌دانم که در یک کار خاصیت بازیگر از دست می‌رود در حالی که همان بازیگر در اثر دیگری شاهکار است. درست است به این شرط که اجازه ندهید از شما سوء استفاده کنند.خب این اتفاق که نمی‌افتد. از این جهت مراقبم.  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 378]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن