واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: اين حكايت غريب اما آشناي افراد ناشنواست، انسان هايي كه اگرچه با گوش خود قادر به شنيدن نيستند اما گوش جان و دلشان هميشه براي شنيدن سر و صدا، هياهو و نواهاي غمگين و عاشقانه آماده است. در اهميت حس شنوايي، اين گفته هِلِن كِلِر، گوياتر از هر سخني است. او كه با وجود نابينايي و ناشنوايي، يكي از موفق ترين افراد استثنايي است، مي گويد:اگر اين فرصت به من داده مي شد كه يكي از دو حس خود را بازيابم، ترجيح مي دادم نابينا بمانم، اما بشنوم. اگر از نعمت شنوايي محروم باشيم، هرچند آموختن براي ما ناممكن نمي شود،اما بسيار دشوار است. ناشنوايان براي ايجاد رابطه با افراد از دست هايشان استفاده مي كنند و اين مساله هنگامي كه براي گذراندن اوقات فراغت به پارك رفته بودم، به وضوح ثابت شد. بر روي صندلي نشسته است، آرام و ساكت، در حالي كه فرياد و جيغ بچه ها كه پشت سرش مشغول بازي هستند، گوش فلك را كر مي كند اما اين صداها جذابيتي براي او ندارد. نگاهش به گنجشگ هايي كه بر روي درختان در حال آواز خواندند دوخته شده و لبخندي نيز بر روي لبانش نقش بسته است اما هيچ حركتي نمي كند. با اينكه بدون حركت و بي كلام است اما توجه ام را به خود جلب مي كند. حتي متوجه نشد كه دقايق زيادي به او نگاه مي كنم و در كنارش هستم، هيچ تلاشي براي برقراري ارتباط نكرد، تصميم گرفتم خود به سراغش بروم و با او همكلام شوم. صدايي به من مي گفت حرف هاي زيادي براي گفتن دارد و دلش مي خواهد صحبت هاي بسياري را بشنود اما مانعي بر سر راه است .. براي آشنايي با اين پسر نوجوان پيشقدم شدم، اما هرچه صدايش كردم، جوابي نشنيدم، حتي فريادي بلند زدم به طوري كه تعجب اطرافيان را برانگيخت اما اين پسر واكنشي از خود نشان نداد. بي تفاوتي هاي او كم كم مرا كلافه مي كرد،احساس كردم از انجام اين كار لذت مي برد، ناگهان عصباني شدم و تكانش دادم، با صحنه اي عجيب مواجه شدم، دستانش را با حركات خاصي بالا و پايين برد. قصدش سلام و احوالپرسي بود ولبخندي از سر مهر زد ، فكر كردم اين هم بخشي از رفتار بد اوست اما با تمامي حركات عجيب دست و صورتش براي جلب توجه ام تلاش كرد. چهره اش بسيار معصوم و مهربان بود اما نمي توانستي تصور كني كه او ناشنوا است و در گفتار و تكلم مشكل دارد و نمي تواند به آساني بشنود و حرف بزند. از برداشتي كه نسبت به حركات او كه همان زبان اشاره بود به شدت پشيمان شدم، من هم با زبان بي زباني به او فهماندم كه دلش همانند انسان هايي كه قدرت شنيدن دارند، صاف و يكرنگ است و هيچ تفاوتي با بقيه افراد ندارد. در همين حال بدون مقدمه به طرف گنجشكي كه بر روي شاخه هاي درخت گير كرده بود، رفت، گويي بدون آنكه سر و صداي گنجشگ را بشنود متوجه شد كه به كمك نيازدارد. درد گنجشك را با تمام وجود حس كرد و به سرعت از لابه لاي شاخه ها نجاتش داد و نوازشش كرد.زير لب چيزي را با گنجشك زمزمه مي كرد، به او نزديك شدم ، خيلي دلم مي خواست بفهمم چه مي گويد، به سختي متوجه شدم كه اسمش احسان است و از وقتي كه به دنيا آمد با ناشنوايي دست و پنجه نرم مي كند. احسان كه 16 سال داشت و به دشواري واژه ها را بيان مي كرد، ادامه داد: بيشتر مردم در جامعه تصور مي كنند كه ناشنوايان فاقد توانمندي و استعدادند و نمي توانند كارهاي روزمره و حتي معمولي را نيز انجام دهند. وي گفت: بعضي افراد بر اين باورند كه ما به علت عدم توانايي،بسيار دست و پاگير هستيم و مشكلات زيادي را براي افراد سالم به وجود مي آوريم. وي ادامه داد: اين در حالي است كه ناشنوايان مي توانند همانند بقيه درس بخوانند، تحصيل وبازي كنند و در جمع هاي دوستانه حضور داشته باشند اما حضور بيشتر ما در جامعه بخاطر اين مسايل بسيار كمرنگ شده است. احسان با همين كلام ناقص اما شيرين به من گفت كه قشر ناشنوا صداها را با نداهاي دروني و قلبي خود مي شنود اما از ترحم بيزاراست . هشتم مهر هر سال ( سيام سپتامبر) روز جهاني ناشنوايان نامگذاري شده است. هدف از اين نامگذاري، ارتقاي فرهنگ ارتباط با ناشنوايان، دانسته هايي از زبان اشاره و آگاهي سياستمداران و هم چنين عموم مردم از مشكلاتي است كه اين قشر با آن رو به رو هستند. قانون مدني ايران در سال1307 زبان اشاره را به عنوان وسيلهاي براي تفهيم و تفاهم به رسميت شناخت و نخستين كسي كه اين زبان را در ايران به وجود آورد، استاد جبّار باغچه بان بود. گفته مي شود زبان اشاره،از زمان بقراط حكيم براي ناشنوايان مرسوم بوده است. اجتمام**9134 /
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 427]