محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1830581060
قيام 15 خرداد، ريشهها و دستاوردها
واضح آرشیو وب فارسی:آفرينش: قيام 15 خرداد، ريشهها و دستاوردها
"15 خرداد را متن مردم با انگيزه اسلامي و با انگيزه عشق به روحانيت و با انگيزه عشق وايمان به امام خودشان به وجود آوردند ، ستون فقرات حادثه 15 خرداد، علاقه به اسلام و امام بودو مردم بودند كه اين حركت را ميدان دادند و به وجود آوردند. پس آنچه در15 خرداد به وجود آمد،عبارت بود از پيوند مستحكم ملت و امام، آن هم به بركت اسلام..."از سخنان حضرت آيتالله خامنهاي امام جمعه موقت تهران - در خطبههاي نماز جمعه 18 خرداد1363. در تاريخچه زندگي سراسر حماسه و مبارزه امام خميني عليه رژيم گذشته و حاميان امريكايي وصهيونيستي آن، نهضت 15 خرداد 1342 يك نقطه عطف محسوب ميشود، به طوري كه انقلاباسلامي ايران را تداوم نهضت 15 خرداد ميدانند. قيام 15 خرداد، مبارزهاي بود كه سه عنصراسلام، امام خميني (ره) و مردم، پايهها و عوامل اصلي تشكيل آن بودند.
ريشههاي شكلگيري
انتخابات رياست جمهوري سال 1960 امريكا كه به روي كارآمدن دموكراتها به رهبري كندي منجرشد، با تغييراتي در سياست خارجي آن كشور همراه شد. كندي بر خلاف پيشينيانش معتقد بهسياست انعطاف پذيرتر در رويارويي با بحرانها به ويژه كشورهاي جهان سوم بود. او معتقد بهپيمانهاي اقتصادي به جاي نظامي، فعال سازي قواي امنيتي و اطلاعاتي به جاي استفاده ازارتش و تقويت برنامههاي فرهنگي از قبيل سپاه صلح، ترويج انتخابات كنترل شده و دموكراسيهاي هدايت شده و... بود.روي كارآوردن دولتهاي غيرنظامي دست نشانده از جمله ابزارهاي دولت كندي براي رسيدن بهاين هدف بود. در بعد اقتصادي نيز ايجاد طبقه متوسط، به راه انداختن صنايع وابسته و مونتاژ وگسترش اقتصاد مصرفي از برنامههاي اصلي بود. لازمه رونق اقتصاد سرمايهداري، داشتن بازارمصرف گسترده و قدرت خريد بيشتر مردم است و براي رسيدن به اهداف اقتصادي ميبايست ساختار سياسي - اجتماعي مناسبي فراهم شود. در اين ميان در ايران كه شاه - پس از كودتاي28 مرداد - خود را مديون امريكا ميدانست براي ادامه سلطنت، عليرغم ميل باطني خود ازسياستهاي جديد كندي راه گريزي نداشت.محصول اين سياست، روي كار آوردن دولت شريف امامي و طرح شعارهاي آزادي احزاب و فضايباز سياسي و اصلاحات اداري بود. اما وي چندان مورد تاييد كندي نبود و هيأت حاكمه جديدامريكا روي علي اميني حساب ويژهاي باز كرده بود.اميني در 17 ارديبهشت 1340 به نخست وزيري منصوب شد و شعار مبارزه با فساد و همچنينانحلال مجلس، اولين ژست وي براي ايجاد اصلاحات مورد نظر امريكا بود. در اين راستا قانونموسوم به "اصلاحات ارضي" در دي 1340 مورد حمايت مقامات امريكايي قرار گرفت و سپسبراي تأمين هزينه اين "انقلاب" كنسرسيوم نفت، با اشاره امريكا توليد نفت را افزايش داد وايران را به سومين صادركننده نفت جهان رساند.1 در اين حال اميني با توجه به تجارب دوران حكومت مصدق، بر كنترل ارتش نيز اصرار داشت،چيزي كه مخالف خواست شاه بود. اين اختلاف به تدريج عميقتر شد. در پي سفر فروردين1341 شاه به امريكا و اطمينان دادن وي به كندي در مورد اجراي برنامههاي مورد نظر واشنگتن،باعث شد كندي با تغيير دولت در ايران به عنوان راه تضمين حكومت شاه موافقت نمايد. در نتيجه شاه در بازگشت، دولت اميني را بركنار و در 28 تير 1341 اسدالله اعلم را جايگزين وي كرد. از اينرو دوران حكومت اعلم سرآغاز يكپارچگي در ساختار حكومت شاه و شروعي بر ديكتاتوري مطلقوي در كشور بود.در 16 مهر 1341، اولين اقدام دولت اعلم در جهت اجراي سياستهاي جديد اعلام شد و لايحهانجمنهاي ايالتي و ولايتي در هيأت دولت به تصويب رسيد. اين لايحه در غياب مجلس، حكمقانون را داشت و در واقع، زمينه سازي براي لوايح و قوانين ديگر بود. اين لايحه كه درآن به لزوم حذف اسلام از شرايط نمايندگي مجلس و لزوم سوگند به "كتابآسماني" به جاي قرآن و همچنين به ضرورت آزادي زنان در فعاليتهاي اجتماعي اشاره شده بود،مقدمهاي براي اسلامزدائي و محو ارزشهاي اسلامي در جامعه ايران بود. لايحه با مخالفت قاطعو سرنوشت ساز حضرت امام (ره) به همراه اعتراضات مكرر علما، وعاظ و مراجع و ارسال نامههايسرگشاده به شاه و مقاومت مستمر در برابر توطئه "حذف اسلام" و تضعيف دين و روحانيت بهشكست انجاميد و اعلم به ناچار در آذر 1341 طرح خود را پس گرفت. اعلم در مرحله بعد، وعده تحقق "انقلاب سفيد" را داد و تصميم گرفت تا نقشههاي امريكا را درقالب ديگري احيا كند. شاه در بهمن 1341 با سفر به قم تلاش كرد تا طرح "انقلاب سفيد" رابراي مردم توجيه كند و اگر بتواند، ميان علما و مراجع حوزه علميه راجع به نقشههايضداسلامي خود تفرقه ايجاد نمايد. اما تحريم شاه توسط مردم و روحانيون و تعطيل شدن شهرقم، خشم شاه را برانگيخت به طوري كه وي از روحانيت به عنوان "ارتجاع سياه" ياد كرد. با اينهمه، رژيم شاه مبادرت به برگزاري يك رفراندوم صوري براي نشان دادن حمايت مردم از طرح"انقلاب سفيد" كرد. امام در مراحل بعد با سخنرانيها و اقدامات خود از جمله با اعلام عزاي عمومي در نوروز 1342 وتحريم جشنهاي نوروزي، نقشههاي ضداسلامي شاه و توطئه ايجاد اختلاف در حوزه علميه راخنثي كرد. اين مقاومت و هشياري زمينهساز فاجعه حمله به فيضيه در فروردين1342 و يورش مأموران رژيمشاه به مجلس سوگواري شهادت امام جعفرصادق(ع) گرديد. در پي اين فاجعه كه در آن دههاتن شهيد و مجروح شدند، امام پيام مفصلي براي علما نوشتند كه در واقع از عوامل زمينه سازقيام مردم در 15 خرداد 1342 و روند جديدي در مبارزه با رژيم بود.2 همچنين امام در چهلمين روز فاجعه فيضيه، پيامي خطاب به ملت صادر كردند. با صدور و انتشارپيام امام و حركت علما در نجف، رژيم متوجه شد كه برنامه اجرا شده در فيضيه، آثار منفي برايرژيم دربر داشته و بنابر اين نياز به حركت ديگري است. چون اقدامات انجام شده نتوانسته بوداهداف مورد نظر را تأمين كند، لازم بود عمليات در مقياس وسيعتر و با شدت بيشتري به مرحلهاجرا درآيد. شاه در سخنراني 28 ارديبهشت 1342 تهديد كرد كه اگر اين گونه كارها متوقفنشود، دست به كشتار وسيعي خواهد زد و كليه علمايي كه به نحوي در راهاندازي اين حركتهاسهيم باشند، دستگير خواهند شد. او گفت: "اگر متأسفانه لازم باشد كه انقلاب بزرگ با خون يك عده بي گناه، يعني مأموران دولت و يكعده بدبخت گمراه آغشته شود، اين كاري است كه چارهاي نيست و خواهد شد.3 ماه محرم از راه ميرسيد و رژيم ترديد نداشت كه در اين ماه، سخنگويان مذهبي پيرو امام ازجنايتهاي دستگاه سلطنت سخن خواهند راند. ساواك براي پيشگيري از آنچه در وقوعش شكينبود، جمعي از گويندگان مذهبي را احضار كرد و با تهديد و ارعاب به آنان يادآور شد كه درسخنان خود سه مطلب را رعايت كنند:
1- بر ضد شخص شاه مطلبي نگويند.
2- از اسرائيل و آنچه مربوط به اسرائيل است مطلبي گفته نشود.
3- نگويند اسلام و قرآن درخطر است و دستگاه را ضداسلامي نخوانند. زماني كه امام از اين امر مطلع شدند با صدور بيانيهاي خطاب به وعاظ و گويندگان ديني چنينهشدار دادند: "اين التزامات علاوه بر اين كه ارزش قانوني نداشته و مخالفت با آن هيچ اثريندارد، التزام گيرندگان مجرم و قابل تعقيب هستند... سكوت در اين ايام، تأييد دستگاه جبار وكمك به دشمنان اسلام است.4 با صدور اين بيانيه، تحرك تازهاي در بين وعاظ و روحانيون پديد آمد تا در شهرها و روستاها،جنايتهاي رژيم را افشا كنند. راهپيماييهاي مذهبي و شعارهاي تند انقلابي عليه رژيم و در طرفداري از مواضع امام در تهرانو شهرستانها هر روز گسترش مييافت و اين موج به ويژه پس از سخنراني پرشور امام در روزعاشورا در فيضيه شتاب بيشتري به جريان جاري در قم، تهران و ساير شهرستانها داد. چنانكهبه رغم دستگيري روحانيون انقلابي و ايجاد محيط رعب و وحشت، شب يازدهم محرم، تظاهراتباشكوهي از طرف دانشجويان دانشگاه تهران برگزار شد.همچنين روز يازدهم محرم در مسجد امام خميني فعلي مجلس باشكوهي ترتيبيافت و شعارهايي چون "خميني، تو فرزند حسيني" در فضاي مسجد طنين افكند وتظاهركنندگان سپس به حركت درآمدند و با گذشتن از خيابان ناصرخسرو وارد خيابان فردوسيشدند و در مقابل سفارت انگليس اجتماع كردند و سخنرانان به افشاگري عليه رژيم پرداختند. دراين شرايط و با همه گير شدن تدريجي مخالفت با حكومت شاه و برنامههاي ضد اسلامي آن،رژيم تنها چاره كار را دستگيري امام دانست.
صبح روز 15 خرداد
ساعت چهار صبح روز 12 محرم (15 خرداد1342 ) نيروهاي امنيتي و انتظامي، پس از محاصرهمنزل امام در قم و ورود به منزل از طريق ديوار، ايشان را دستگير و به تهران منتقل نمودند و دريكي از بازداشتگاهها نگه داشته و پس از مدتي به پادگان عشرتآباد بردند. قبل از طلوع آفتاب، خبر دستگيري امام در قم و سپس در ساير شهرها منتشر و موجب تشديد هيجان مردم گرديد.وضعيت فوقالعادهاي بر قم، تهران و ديگر شهرها حاكم گرديدو درگيريهاي گسترده به تدريج ازساعت ده صبح در تهران و قم آغاز شد و كشتار در خيابانهاي اطراف صحن مطهر حضرتمعصومه(س) تا ساعت 5 بعد از ظهر ادامه يافت. تعداد زيادي از مردم در روز پانزده و شانزدهخرداد بازداشت و بعضي از آنها پس از مدتي مرخص و عدهاي نيز به حبسهاي طولاني مدتمحكوم شدند وحكومت نظامي اعلام شد. دستگيري، زندان، حصر آزادي امام تا نيمه دومفروردين 1343 ادامه يافت و طي اين 10 ماه ايران دستخوش رويدادهاي فراواني بود. رژيم باوجود امكانات تبليغاتي وسيع و به رغم مصرف ميليونها تومان توسط سفارتخانههاي خود دركشورهاي خارجي به منظور خريد صفحات جرايد و سانسور شديد مطبوعات داخلي، نتوانست براراده مردم مسلمان ايران فائق آيد و دستگيري علما، روحانيون و ديگر قشرهاي ملت نتيجهاي نبخشيد. رژيم كه گمان ميكرد با دستگيري امام و يارانش، سركوبي خونين قيام 15 خرداد و دستگيري وتبعيد ياران امام، به رويارويي خاتمه داده شد. به تدريج متوجه شد هيچ تغييري نه در مواضعامام صورت گرفته، نه از محبوبيت ايشان كاسته شده و نه مردم صحنه را خالي كردهاند؛ به ويژهاين كه بار ديگر سخنرانيهاي افشاگرانه امام كه اينك در جايگاه رهبري نهضت كاملاً مورد قبولعامه بودند ادامه يافته بود.
ويژگيهاي قيام 15 خرداد
نهضتي كه به رهبري امام خميني در مقام مرجعيت درسال 1341 از درون حوزه علميه قم آغاز شد،هرچند در پانزدهم خرداد 1342 به صورت بيرحمانهاي توسط رژيم سركوب شد، اما نابود نشد،بلكه بذري شد كه در خاك سرزمين افشانده گشت و پس از پانزده سال كه مردم مسلمان ايرانبا تحمل سختيها و مرارتها آن را با اشك و خون آبياري كردند، سرانجام در بيست و دوم بهمن1357 سر از خاك برآورد و سبز گشت و شكوفه كرد و ثمر داد. رژيم شاه و حاميان امريكايي او گمان ميكردند ميتوانند با اعمال خشونت و افزايش كنترلهايپليسي و امنيتي، نهضت پانزدهم خرداد را ريشهكن سازند و به فراموشي بسپارند. پس ازپانزدهم خرداد، رژيم در دادگاههاي نظامي خود، گروهي از كساني را كه مانند ساير مردممسلمان در مبارزه شركت داشتند به محاكمه كشيد و با اعدام دوتن از بارفروشان تهران بهنامهاي "طيب حاج رضايي" و "حاج اسمعيل رضايي" كه از پيروان امام خميني بودند، اولاًكوشيد تا آنان را عامل اصلي حركت پانزده خرداد قلمداد كرده و ذهن مردم را از عظمت واهميت نهضت و رهبري آن منحرف سازد و ثانياً با نشان دادن آشكار و وسيع واقعهِ اعدام آنان بهتوده مردم، قدرت نمايي كرده و مردم را بترساند. اما نهضت اسلامي امام(ره) كه از فرهنگ الهيچهارده قرن اسلام تغذيه ميشد و بر تجربه لااقل يكصدساله ملت ايران از مبارزه مستقيم بااستبداد و استعمار استوار بود خاموش نشد و با نفوذ در عمق جامعه و گسترش در سراسرايران، سرانجام دوباره شعلهور گرديد و موجب انفجاري عظيم گشت كه به عمر 2500ساله نظام شاهنشاهي در ايران خاتمه داد. براي آشنايي بيشتر با تحولي كه در فاصله ِسالهاي 42 تا57 در ايران روي داد، لازم است به ويژگيهاي قيام پانزده خرداد كه به انقلاباسلامي ايران منتهي شد اشاره كنيم. الف: اسلامي شدن مبارزه: پانزده خرداد سرآغاز جنبشي در ميان مردم ايران شد كه صد در صداسلامي بود. اسلامي بودن اين جنبش به صورت كاملاً مشخص در شخصيت رهبر آن كه مرجعتقليد و فقيه و زعيم حوزه علميه قم بود جلوهگر شده بود. با رهبري امام خميني افسانه جداييدين از سياست كه دهها سال توسط رژيم و دشمنان اسلام تبليغ شده بود، عملاً باطل شد ومردم مسلمان ايران در مبارزهاي قدم نهادند كه ادامه آن براي آنها مانند نماز و روزه، شرعاً واجببود. ايدئولوژي و مكتب اين مبارزه، اسلام بود و اصول و مباني و انگيزههاي آن از قرآن و سنتپيامبر و معصومين به دست آمده بود. ب: اخلاص و قاطعيت در رهبري: رهبري امام خميني يكي از ويژگيهاي مهم نهضت اسلاميايران بود. رهبري امام، اگرچه براي هميشه به جدايي دين از سياست خاتمه داد، اما انگيزهِ آنهيچ گونه شباهتي با انگيزههاي سياستمداران حرفهاي دنيا نداشت. بلكه قيامي الهي بود كهاز سر اخلاص و براي انجام وظيفه و تكليف شرعي صورت گرفته بود و به قصد قربت به پروردگارآغاز شده بود. امام در طول اين نهضت بارها فرمودهاند كه ما همانند رسول خدا(ص) و سايرانبياي الهي موظف به اداي تكليف هستيم، آنچه براي ما در درجه اول اهميت قرار دارد، هميناداي تكليف است نه پيروزي. در حقيقت پيروزي واقعي ما در اين است كه توانسته باشيم بهوظيفه ديني خود عمل كنيم. اين اخلاص به نوبهِ خود در رهبري امام خميني قاطعيتي پديد آوردكه از عوامل مهم پيروزي نهضت بوده است. از آنجا كه امام مبارزه را يك تكليف شرعي ميداننددر راه آن هرگز سازش ومماشاتي نشان ندادهاند، همچنان كه سازش در انجام عبادات معنيندارد. ج: مردمي شدن مبارزه: نهضت پانزده خرداد نهضتي كاملاً مردمي بود. اين نهضت به هيچ قشرخاصي تعلق نداشت بلكه همه قشرها از شهري و روستايي و بازاري و دانشگاهي و زن و مردو پير و جوان در آن شركت داشتند. آنچه همه اقشار را به ميدان مبارزه كشاند و آنها را به همپيوند داده بود، اسلام بود. مردمي بودن نهضت، نتيجه عمومي بودن و ريشهدار بودن مكتب آنبود. رابطه رهبري و تودههاي مردم از طريق روحانيون برقرار ميشد كه همه جا بودند و در عمقزندگي تودههاي مـردم بـا آنـان حـشـر و نـشـر داشتند. پايگاه اصلي برقراري اين ارتباط نيز مساجد،مجالس ديني و ساير اماكن مذهبي از قبيل زيارتگاهها و حسينيهها بود. د: مخالف با اصل سلطنت: خصوصيت مهم ديگر نهضت پانزده خرداد اين بود كه برخلاف عمومحركتها و مبارزههاي قبل، هدف اصلي را نشانه گرفته بود و شاه را مقصر اصلي ميدانست.پيش از اين نهضت، سياستمداران و مبارزان سياسي يا جرا‡ت مخالفت با اصل رژيم سلطنتي رانداشتند و يا اصولاً به براندازي آن معتقد نبودند و يا احياناً با مطرح كردن شعار "شاه بايدسلطنت كند نه حكومت" به وجود شاه مشروعيت ميدادند. آنان درصدد بودند تا با انتقاد ازدولت و با قوانين انتظامي، آزاديهايي كسب كنند و روزنامه و نشريهاي داشته باشند و بتوانندنمايندگاني به مجلس بفرستند. آنان ميخواستند با بودن ريشه، با شاخه مبارزه كنند. اماويژگي حركتي كه به رهبري امام خميني آغاز شد اين بود كه حرف دل مردم كه شاه و دربار را عامل فسادهاي داخلي و خيانتهاي بيگانگان ميدانستند، شعار خود قرار داده بود و تيشه برريشه رژيم پوسيده وكهن و فاسد سلطنتي ميزد.
هــ: بيگانه ستيزي: ويژگي چهارم نهضت اسلامي پانزده خرداد اين بود كه هيچ نوع گرايشي، نهدر مكتب و نه در عمل، به بيگانه نداشت. اين نهضت به دليل اسلامي بودنش از بطن مردمجوشيده بود. از آنجا كه در انديشه اسلامي نهضت، انحرافي از صراط مستقيم الهي وجودنداشت، در خط مشي سياسي و مبارزاتي آن نيز انحرافي به سوي شرق و غرب در كار نبود.امام خميني از همان آغاز امريكا، انگليس و شوروي را عامل بيچارگي مردم ايران معرفي كردند ومبارزه با بيگانگان را آغاز نمودند. مردم ايران عاليترين جلوه استقلال سياسي را كه ناشي ازاستقلال مكتبي بود در نهضت امام خميني مشاهده ميكردند. و: حضور روحانيت در صحنه مبارزات: خصوصيت ديگر اين نهضت، حضور بسياري از روحانيون درصحنه مبارزه بود. اين ويژگي نتيجه مستقيم اسلامي بودن مبارزه بود كه در درجه اول درشخصيت رهبري نهضت جلوهگر شده بود و به همين دليل بسياري از روحانيون را به صحنهمبارزه آورده بود. حضور اين روحانيون در نهضت، سبب گستردگي و فراگيري نهضت بود، زيرا آنانبا همه قشرهاي مردم ارتباط داشتند و در سراسر كشور، از شهرهاي بزرگ تا بسياري ازروستاهاي دورافتاده در كنار مردم زندگي ميكردند و به دليل اخلاق اسلامي و تقواي خود نزدمردم مورد احترام و اعتماد بودند. روحانيون به اين ترتيب در برقراري ارتباط ميان تودهِ مردم ورهبري نهضت تأثير بزرگي داشتند.
تأثيرات سياسي و اجتماعي قيام 15 خرداد
نهضت اسلامي پانزده خرداد در جامعه ايران آثار عميقي بر جاي گذاشت و در حقيقت سرنوشتسياسي و اجتماعي آينده ايران را ترسيم كرد. پنج تأثير مهم اين نهضت به شرح زير است: 1- محو شدن جاذبه گروههاي سياسي: پس از پانزده خرداد، بازار فعاليتهاي سياسي وغيراسلامي و مخصوصاً جريان چپ و ملي گرايي از رونق افتاد. امام خميني در مبارزه، آخرينكلام راكه همانا سرنگوني رژيم بود، آشكارا اعلام كرده بود، بنابر اين همه گروههاي سياسي كهبه كمتر از اين حد قانع بودند جاذبه سياسي خود را از دست دادند. كمونيسم نيز كه ميرفت تابا گذشت ده سال از حوادث 28 مرداد و قبل از آن، دوباره در ايران نفسي تازه كند با قيام امامخميني، با مانع پرقدرتي مواجه شد كه نيروي آن برخاسته از ملت مسلمان بود و برخلافكمونيستها به هيچ نيروي خارجي تكيه نداشت. 2- تكامل مبارزات سياسي و رشد تودهِ مردم: نهضت پانزده خرداد موجب تكامل مبارزه سياسيمردم شد و رشد و بينش آنان رادر تشخيص هدف اصلي مبارزه افزايش داد. در اثر همين تكاملبود كه پس از پانزده خرداد، شعار براندازي رژيم، شعار كليه گروههايي شد كه قصد مبارزهسياسي داشتند و اگر گروهي پيدا ميشد كه ميخواست درچارچوب قانون اساسي و از طريقآزاديهاي سياسي مبارزه كند در نظر ملت محافظه كار و سازش كار تلقي ميشد. شعاربراندازي رژيم پس از پانزده خرداد هدف كليه حركتهايي شد كه ميخواستند براي خود پايگاهيمردمي پيدا كنند. 3- مذهب، مكتب و اسلام به عنوان يك سيستم حكومتي: پيش از پانزده خرداد مذهب درميانبسياري از دانشجويان و تحصيلكردهها و روشنفكران به عنوان مكتبي كه اساس و راهنمايمبارزه محسوب ميشد، مورد توجه نبود. تبليغات چند ده ساله استعمار به دست رضاخان وفرزند او و تبليغات كمونيستها كه مذهب را افيون ملتها ميدانستند از يك سو و كوتاهي بعضياز روحانيون از سوي ديگر، در ذهن جوانان تصوير غلطي از اسلام به وجود آورده بود. آنان اسلام را مكتبي جامع كه بتواند همه نيازهاي فردي و اجتماعي انسان را برآورده سازد، نميدانستند وحداكثر تصور ميكردند دين مجموعهاي از آداب و عبادتهاي فردي است كه ارتباطي با مسايلاجتماعي و حوادث جديد روزگار ندارد. وقتي با قيام پانزده خرداد عاليترين مقام مذهبي اسلامي- مرجع تقليد - عاليترين هدف يعني براندازي رژيم و تأسيس حكومت اسلامي را وجهه همتخود قرار داد و عملاً با تحمل زندان و تبعيد، قدم در ميدان مبارزه نهاد، تبليغات ديرينه استعمارگران وكمونيستها باطل شد و مذهب مانند آتشي كه در زير خاكستر خرافات و اتهاماتپنهان مانده باشد، شعلهور گرديد و توجه بسياري از جوانان دبيرستاني و دانشگاهي و بسيارياز نويسندگان و روشنفكران را به خود جلب كرد. وحدت مقدس روحاني و دانشگاهي و فيضيه ودانشگاه كه از آرمانهاي اصلي انقلاب اسلامي و از اصول اجتماعي مبارزه امام خميني است، درحقيقت با قيام پانزده خرداد پايه گذاري شد.4- برملا شدن چهره منافقانه شاه: با نهضت پانزده خرداد پرده رياكاري از چهره شاه و حكومت اوبرافتاد و شاه ناچار شد ماهيت ضدديني و ضداسلامي خود را آشكار كند و همين امر يكي ازعوامل مهم آگاهي مردم و يكي ازموجبات سقوط وي شد. پيش از پانزده خرداد، از آنجا كه تضاد ميان اسلام و سـلـطـنت به صراحت اعلام نشده بود شاه و ايادي او ميتوانستند در فرصتهايمناسب خود را طرفدار اسلام و مرجعيت و روحانيت وانمود كنند و با تظاهر به مذهبي بودن،براي خود در ميان توده مردم مسلمان، كم و بيش پايگاهي دست و پا كنند. اما پس از پانزدهخرداد براي رژيم شاه دو راه بيش باقي نمانده بود؛ يا قبول شكست در برابر نهضت اسلامي و يامبارزه صريح با اسلام و روحانيت و مرجعيت، شاه ناچار براي نجات خود راه دوم را انتخاب كرد هرچند كه اين راه، با آنـكه در ابتدا براي او پيروزيهاي زودگذري فراهم آورد، ولي وي رابه صورتقطعي در سراشيب سقوط قرار داد زيرا ماهيت منافقانه وي را برملا ساخت و دشمني وي را بااسلام علني كرد. 5- افزايش رشد سياسي در روحانيت و حوزههاي علميه و مردم: با قيام امام خميني، روحانيونبه سرعت و به مراتب بيش از گذشته وارد صحنه مسايل سياسي - اجتماعي شدند و بامسايل مبارزاتي و اجتماعي آشنا گشتند. قبل از آن، به دلايل گوناگون، مسايل سياسي واجتماعي براي بسياري از طلاب و روحانيون حوزهها، اولويت نداشت، اما وقتي امام با آن سابقهطولاني علم ، تقوي، ايمان و تسلط بر معارف اسلامي و فقاهت، با استناد به قرآن و سنت،چهره سياسي - اجتماعي اسلام را معرفي كرد، انديشه و عمل وي همچون چراغي فرا راهحوزههاي علميه و روحانيوني كه بسياري از آنها از شاگردان خود ايشان بودند قرار گرفت و اينروحانيون به نوبه خود رشد سياسي خود را در ارتباط وسيعي كه بامردم داشتند در مراسم وفضاهاي مذهبي به توده مردم مسلمان انتقال دادند و از اين طريق حساسيت و آگاهيسياسي هم در حوزههاي علميه و هم در ميان توده مردم مسلمان اندك اندك افزايش يافت وتكامل پيدا كرد.
پانوشت:
1- قيام 15 خرداد به روايت اسناد ساواك، جلد اول، صفحه 16.
2- صحيفه نور - جلد اول.
3- سيدحميد روحاني، نهضت امام خميني، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1372، ص 426.
4- كوثر، مجموعه سخنرانيهاي حضرت امام خميني، جلد اول، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، 1371، ص84.
براي اطلاعات بيشتر دربارهِ قيام پانزده خرداد رجوع كنيد به:
1- خاطرات 15 خرداد به كوشش علي باقري، 4 جلد از انتشارات دفتر ادبيات انقلاب اسلامي.
2- قيام 15 خرداد به روايت اسناد ساواك، 6 جلد از انتشارات مركز بررسي اسنادتاريخي.
3- نهضت امام خميني؛ جلد اول، سيد حميد روحاني.
منبع: موسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي
يکشنبه 12 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آفرينش]
[مشاهده در: www.afarineshdaily.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 150]
-
گوناگون
پربازدیدترینها