تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 22 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):مبادا اعمال نیک را به اتکاى دوستى آل محمد (ص) رها کنید، مبادا دوستى آل محمد (ص) ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1828508437




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

منزل به منزل با كاروان عاشورا (36)


واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: بي حرمتي مرد شامي به فاطمه بنت الحسين وقتي خاندان سيدالشهدا در مجلس يزيد بودند ، مردي شامي در حالي كه به فاطمه دختر امام حسين(ع) اشاره مي‏كرد به يزيد گفت: اين كنيز را به من ببخش! فاطمه در حالي كه مي‏لرزيد خود را به سوي عمه‏اش زينب كشانيد و چادر او را گرفت و گفت: عمه جان! يتيم شدم، كنيز هم بشوم؟! حضرت زينب(س) رو به آن مرد شامي كرده گفت: نه تو و نه يزيد هيچ كدام توان به كنيزي بردن اين دختر را نداريد! يزيد خطاب به حضرت زينب(س) گفت: بخدا سوگند كه مي‏توانم! و اگر بخواهم. چنين مي‌كنم! حضرت زينب(س) فرمود: والله! هرگز خداوند چنين قدرت و سلطه‏اي به تو نداده است، مگر اين كه از اسلام روي گرداني و به دين ديگري در آيي! يزيد از خشم برافروخت و گفت: با من چنين سخن مي‏گويي؟! پدر و برادر تو از دين بيرون رفتند!! زينب (س)فرمود: تو و پدر و جدت دين خدا و دين پدر و برادرم را پذيرفتند، اگر مسلمان باشي! يزيد گفت: اي دشمن خدا! دروغ مي‏گويي! زينب گفت: تو به ظاهر اميري و ظالمانه ناسزا مي‏دهي و با قدرت و سلطه‏اي كه اكنون داري زور مي‏گويي! در اينجا گويا يزيد احساس شرم كرد و ساكت شد. و در روايت ديگر آمده است: مرد شامي پرسيد: مگر اين دختر كيست؟! يزيد گفت: او فاطمه دختر حسين، و آن زن زينب دختر علي بن ابيطالب است. مرد شامي گفت: حسين پسر فاطمه و علي؟! يزيد گفت: آري! مرد شامي گفت: اي يزيد! خدا تو را لعنت كند كه خاندان پيامبر را مي‏كشي و فرزندان او را اسير مي‏كني! به خدا سوگند من گمان مي‏كردم اينان رومي هستند. يزيد به مرد شامي گفت: به خدا سوگند تو را نيز به آنها ملحق خواهم كرد! و دستور داد تا گردنش را بزنند. در اين هنگام يزيد دستور داد چوب دستي او را كه از چوب خيزران بود برايش آوردند، و در مقابل چشمان اهل بيت(ع) با آن چوب بر لب و دندان مبارك امام حسين(عليه‏السلام) مي‏زد. زينب(س) با ديدن اين صحنه دست برد و گريبان چاك داد و فرياد مي‏زد: يا حسيناه! يا حبيب رسول الله! يابن مكة و منا! يابن فاطمة الزهراء سيدة النساء! يابن بنت المصطفي! ناله حضرت چنان جانسوز بود كه هر كس در آن مجلس بود را به گريه واداشت و يزيد به دست خود آن سر مقدس را در پيش روي خود گذارد! به ناگاه صداي زني هاشمي از قصر يزيد به گوش رسيد كه مي‏گفت: يا جبيباه! يا سيد اهل بيتاه! يابن محمداه! يا ربيع الارامل و اليتامي يا قتيل اولاد الادعياء! چون اين صدا به گوش حاضران در مجلس رسيد، بار ديگر به گريه در آمدند! يزيد چون آواي گريه زنان اهل بيت(ع) و فرياد واحسيناه آنان را شنيد، از روي شماتت گفت: اين فرياد از زناني كه شيون مي‏كنند روا و پسنديده است! چه آسان است مرگ عزيزان بر زناني كه نوحه به مزد كنند. سپس دست برد و چوب خيزران را برداشت و با آن به لب و دندان آن حضرت مي‏زد! ابو برزه اسلمي گفت: اي يزيد! واي بر تو! بر دندان‌هاي حسين پسر فاطمه چوب مي‏زني در حالي كه من شاهد بودم كه رسول خدا (ص) همين لب‌ها و دندان‌ها را مي‏بوسيد و به حسن و حسين(ع) مي‏فرمود: شما دو سيد جوانان اهل بهشتيد، خداوند قاتل شما را نابود كند و او را مورد لعنت خود قرار دهد و دوزخ را براي او آماده سازد! يزيد با شنيدن اين جملات خشمگين شد و دستور داد او را از مجلس بيرون كردند. يزيد همانگونه كه با چوب بر لب و دهان مبارك امام حسين(ع) مي‏زد، رو به سر مبارك كرده فرمود: اي حسين! نواختن مرا چگونه ديدي؟! فراهنگ **2006**1588




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 505]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن