واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: اندیشه - سید حمید متقی «یک کشیش افراطی در ایالات متحده اعلام کرد در روز یازدهم سپتامبر کتاب مقدس مسلمانان را به آتش می کشد»«چندتن از شهروندان آمریکایی در روزیازدهم سپتامبر به مقدسات دین اسلام اسائه ادب کردند»«سوئیسی ها سال پیش پای صندق های رای رفتند و ساخت مناره بر بلندای عبادتگاه های مسلمانان را ممنوع کردند.»«مردم فلورانس ایتالیا در تظاهراتی خواستار منع ساخت عبادتگاههای مسلمانان شده اند.» و... با تورقی در مطبوعات و همچنین وبگردی در کوچه پس کوچه های دنیای مجازی مشاهده خواهیم کرد که در سال های اخیر رسانه های خبری جهان بخش عمده اخبار خود درباره اسلام وپیروان آن را به این قبیل اخبار اختصاص داده اند. شاید با توجه به دشمنی بسیاری از قدرتمندان جهان از اسرائیل گرفته تا جناح های راست افراطی در غرب بادین اسلام این گونه رویدادها را بتوان در چارچوب نقشه راهی از پیش تعیین شده تعریف و با استدلالهای متفاوت هرگونه کنش ضداسلامی شهروندان غربی را توطئه ای از سوی دولتمردان انها ارزیابی کرد. هرچند این تحلیل در بسیاری موارد قابل توجه است، اما باید پذیرفت که نمی توان آن را به همه حرکت های ضد اسلامی در جهان نسبت داد.به طور نمونه نباید از نظر دور داشت که در ماجرای سوییس بر خلاف دیگر موارد در اروپا حتی احتیاجی به دخالت دولتمردان نزدیک به اسرائیل یا جریان های راست افراطی وجود نداشت.متاسفانه این شهروندان بودند که در تصمیمی دست جمعی بخشی دیگر از شهروندان را از یکی از حقوق مسلم خود محروم کردند. حرکت های ضد اسلامی در بسیاری از کشورهای غربی شاید با چراغ سبز حکام همراه باشد اما لزوماً به معنای حمایت لجستیکی دولتی از انها نیست. باید پذیرفت که این گونه اقدامات ضد اسلامی با نوعی زمینه پذیرش عمومی در بسیاری از جوامع غربی همراه است. بنابراین به نظر می اید درکنارلزوم شناخت سیاست های ضد اسلام دشمنان باید به تحلیل رفتار شهروندان ساده غربی درباره دین حنیف نیز توجه ویژه داشت. نسل های گذشته به ویژه در دهه های شصت و هفتاد خوب به خاطر دارند که با همه تبلیغات منفی علیه ادیان غیر مسیحی در اروپا وغرب نگاه غربی ها به دین اسلام نگاهی توام با کنجکاوی وکمتر مبتنی بر خشم بود. در بدترین حالت اسلام دین سیاهان وفقرا معرفی می شد. هنگامیکه در ابتدای سده بیستم بمب خبری روزنامه های لندن منفجر شدو خبر رسید که یکی از پرنسس های خانواده سلطنتی انگلیس دلباخته جوانی سیاه پوست شده است. بسیاری از مردم بریتانیا با حیرت با این موضوع مواجه شدند. در این میان سردبیر یکی از روزنامه های معتبر لندن در سرمقاله خود با اشاره به این رویداد نوشت اگر فکر می کنید که این اتفاق بی سابقه است کافی است نگاهی به تاریخ 1300 سال پیش داشته باشید. پیامبری به نام محمد[ص] در مکه سخنگویی سیاه از میان بردگان سابق برگزید و بسیاری از بزرگان اسلام با سیاهان در آمیختند. حتی زمانیکه مشاهیر وقهرمانان غربی به جرگه پیران اهل قبله پیوسته ودین حنیف را برمی گزیدند نه تنها از محبوبیت واقبال انان کاسته نمی شد که حتی تبدیل به ابر ستاره های دوره خود می شدند. این اقدام آنها در ان دوره حتی به عنوان نمادی از اعتراض به وضعیت موجود تعبیر می شد و طبقه متوسط و حاشیه ای شهرهای صنعتی غرب آنان را بیشتر ستایش می کردند. وقتی که کاسیوس مارچلوس کلی در 1961 دین اسلام را پذیرفت ونام خود را به محمدعلی تغییر داد. جوانان معترض آمریکایی قهرمانی جدید برای خود یافتند. به شهادت رسانه های غربی محمدعلی در سال 61 بسیار محبوب تر از سال 60 بود. یا هنگامی که کت استیونس خواننده پاپ در اوج موفقیت به اسلام گروید و یوسف اسلام شد، به سبب برخی قرائت ها از دین اسلام، از اریکه سلطنت موسیقی پاپ کناره گرفت ومیکروفن را بوسید وسه دهه نخواند. با ین حال بازهم تک آهنگ های وی تا سال ها در صدر لسیت ترانه های محبوب غربی ها قرار داشت وبازگشت وی به عرصه موسیقی در سال های نخست هزاره سوم شوری جدید در دنیای موسیقی آفرید. از این مثال ها فروان است و مجال ما اندک. در دهه های گذشته اسلام شاید برای جهان غرب ناشناخته ویا غیر مطلوب بوده است اما هیچ گاه مانند دوره کنونی برای شهروندان غربی هراس آمیز تعریف نشده است. برای نسلی که با اسلام از دریچه انفجار خون بار یازدهم سپتامبر آشنا شده است، شناخت درست این دین بزرگ عملی بسیار سخت وجهادگونه است. به ویژه در هنگامه ای که رسانه های بزرگ جهانی از فاکس نیوز وسی ان ان گرفته تا بی بی سی و ان بی سی همه به بلند گویی برای بیان قرائت خشن و غیر عقلانی از دین رحمت بدل شده اند. شبکه های ماهواره ای وسایت های خبری مملوند از اظهارات تند ونفرت برانگیز ملاعمرها، بن لادنها، برخی مفتی های تندرو و... و در این میان تنها چیزی که به گوش نمی رسد صوت داوودی دین حنیف است و چهره جذاب اهالی قبله. متاسفانه در جهان اسلام نیز کمتر به این مساله توجه می شود. فارغ از برخی کشورهای اسلامی که خود مروج نگاه غیر رحمانی به دین محمدی هستند بقیه نیز در این میان گام در خوری بر نداشته اند. شبکه های ماهواره ای مذهبی فارسی زبان اگر سخنرانی های مبلغان دینی ما دردهه های پنجاه وشصت را به خاطر داشته باشید ویا متون آن اظهارات را تورق کنید شاهد خواهید بود که یکی از گلایه های همیشگی که در بسیاری از این سخنرانی ها تکرار می شد، این امر بود که متاسفانه ابزاری در خور برای ترویج دین حنیف در اختیار نداریم. اگر این ابزار مهیا بود می توانستیم فطرت پاک همه انسان ها را به نور وهدایت رهنمون باشیم. حتی در ابتدای انقلاب برخی از مسولین بر این باور بودند که اگر نیم ساعت برنامه های تلویزیونی ایالات متحده به آنان تعلق بگیرد بسیاری از حجاب ها را از مقابل دیدگان ملت غفلت زده این کشور برداشته می شود و این امر سبب می شود که انان خود حقیقت را انتخاب کنند. دو سه دهه پس از بیان این آرزوها که آن زمان غیرقابل اجرا به نظر می رسید، به مدد فناوری جدید این امکان برای بسیاری از مبلغان دینی فراهم شد که تصویر وصدایشان در کسری از ثانیه در همه جای عالم پراکنده شود. با این حال شاهدیم که آرزوها وادعاهای بسیاری از ان عزیزان در مرحله عمل نتیجه ای را که از آن انتظار داشتند به بارنیاورده است. برای تحلیل این واقعیت بد نیست به تجربه فارسی منبر الکترونیک نگاهی گذرا داشته باشیم. در سال های اخیر بسیاری از شبکه های تلویزیونی جمهوری اسلامی ایران به صورت مستقیم ویا غیر مستقیم سعی در تبلیغ واشاعه دین محمدی در سراسر جهان را داشته اند. با این حال به نظر می رسد که این رسانه ها برای تاثیر برمخاطب چه فارسی زبان وچه غیرآن، با یک محدودیت مهم مواجه بودند.به سبب تعلق این رسانه ها به یک نظام حکومتی بسیاری از مخاطبان با این پیش فرض پای این رسانه ها قرار می گرفتند که مهم ترین هدف این شبکه ها حفظ منافع ملی،قومی وسیاسی دولت متبوع انان است. کاملا طبیعی است که بسیاری از مخاطبان غیر ایرانی با نوعی گارد بسته به برنامه های این رسانه ها، حتی در بخش مذهبی ان نگاه کنند.این امر هم سبب می شود که پیام گردانندگان با نوعی فیلتر توسط گیرنده دریافت شود. با این تحلیل به نظر می رسید که شبکه های خصوصی مذهبی می توانند تا حدودی این خلا را پر کنند.از سه چهار سال پیش آرام آرام چند شبکه ماهواره ای مذهبی فارسی زبان روی «ایر» قرار گرفتند. قاعدتا اهداف این شبکه ها باید رساندن صوت داودی دین حنیف به مردم و وظیفه انان تبشیر دین اهالی قبله باشد،به ویژه که در همین سال ها بسیاری از شبکه های فارسی زبان به تبلیغ برخی مذاهب دست ساز، باستانگرایی وناسیونالیزم کور، ایجاد شبهه علیه دین حنیف وهم چنین تبشیر برخی از ادیان الهی پیش از اسلام پرداخته بودند. حضور این شبکه ها در وهله نخست باعث خشنودی بسیاری از دین داران شد. با این حال و باگذشت مدتی کوتاه از فعالیت برخی از این شبکه ها این بارقه امید کاملا به یاس بدل شد. متاسفانه کیفیت پایین تصاویر، ضعف مفرط برنامه سازی ودانش پایین حرفه ای گردانندگان این شبکه ها، باعث ریزش شدید مخاطب این گونه رسانه ها شد. با این حال این امر تنها مشکل نبود. تهدید اصلی، تودهیخی بزرگی است که تنها قله آن از اب بیرون است و می تواند خطرات زیادی را برای اهالی قبله به همراه داشته باشد. بابررسی برنامه های تولیدی اکثر شبکه های ماهواره ای مذهبی فارسی زبان می توان به این نکته رسید که گردانندگان انان متاسفانه در هدف گذاری های خود اشتباه های راهبردی زیادی داشته اند. این عزیزان به جای تبشیر دین ویا ممانعت از فاصله گرفتن جامعه از مفاهیم اسلامی تمام تلاش خود را صرف بیان غیر ضروری موارد اختلافی مذاهب اسلامی کرده اند. این شبکه ها عملا با فراموشی تهدیداتی که کلیت جهان اسلام را در برگرفته است، برخی از مذاهب دیگر اسلامی را به هر ترتیب ممکن مورد هجمه قرار می دهند. این امر بهانه خوبی را برای برخی ازرسانه های دیگر مذاهب فراهم کرده است که پیروان شیعه دوازده امامی را با انواع تهمت ها مورد هجوم قرار دهند. این برنامه ها که به احتمال زیاد توسط برخی چهره های صادق، کم دانش و احساساتی تولید می شود. بدون شک موجب ایجاد نقار وپمپاژ نفرت در جوامع اسلامی می شود.فکر می کنید به فرض، خنک شدن دل یکی از گویندگان احساساتی با بیان برخی جملاتی که نه با ادب محمدی و نه منطق علوی سازگار است ارزش این همه هزینه را دارا است. از دیگر تهدیدات برخی از این شبکه ها ترویج نوعی قرائت غالیانه، غیرعقلانی ودر مواردی بسیار قشری از مذهب علوی است. جمع اوری برخی از اظهارات سخنرانان وگویندگان این برنامه ها می تواند به تنهایی تیغ تیزی در دست دشمنان مذهب جعفری برای زخم زدن برچهره این مذهب باشد. نکته مهم دیگری که باید به آن توجه ویژه کرد چگونگی تامین هزینه های سرسام آور این شبکه ها است. بنا بر اسنادموجود حضور ماهانه در ماهواره هاتبرد دست کم 100هزاردلار هزینه دربردارد.به غیر از دوسه مورد ازشبکه های مذهبی که بنا براخبار غیررسمی با حمایت برخی مراجع بلندپایه وارد میدان شده اند، بقیه این شبکه ها که اتقاقا موضوع اصلی بحث ما نیزبه شمار می روند مدعی هستند که مردم هزینه آنها را پرداخت می کنند. آیا می توانید باور کنید که مخاطبان سالانه یک میلیارد وپانصد میلیون تومان تنها برای اجاره ماهواره به هریک از این شبکه ها تزریق کنند؟ به نظر می رسد در این فضای پر آشوب رسانه ای دلسوزان عقل گرای حوزه اندیشه اسلامی بیشتر نگران تهدید«فارسی1» و«من وتو» هستند واز آسیب های جدی این شبکه های به اصطلاح مذهبی، کاملا غافل شده اند.بدون شک آثار تخریبی این شبکه ها بسیار ویرانگرتر وماندگارتر از چندشبکه متوسط سرگرمی خواهد بود. /62
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 741]