تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 23 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نشان منافق سه چیز است: 1 - سخن به دروغ بگوید . 2 - از وعده تخلف کند .3 - در اما...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1828766120




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

دردل‌های نویسندگان «مرد هزار چهره یك و2»


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: فرض كنید اگر مسعود شصت‌چی می‌خواست مثلا كاندیدای مجلس شود و اشتباهی به جای یك كاندیدای واقعی انتخاب شود مطمئن باشید آن چیزی كه ما می‌خواستیم...        در شهر كوران یك چشم پادشاه است حتما برایتان پیش آمده كه هنگام بازی با كودكی، وقتی از یك حركت او استقبال می‌كنید و می‌خندید آنقدر آن حركت را تكرار كند كه حسابی كلافه ‌شوید و اخم‌كنید تا دست بردارد. گاهی اوقات كه كاری در تلویزیون یا سینما می‌گیرد هم، ما از سوی سازندگان سرذوق آمده با همین برخورد كودكانه مواجه می‌شویم؛ مثل مجموعه «زیرآسمان شهر» كه هنوز بهترین گوشزد برای سازندگان مجموعه‌هاست. امسال هم كه خبر ساخت سری جدید مجموعه «مرد هزار چهره»  شنیده شد،  چنین سرنوشتی  برای آن پیش‌بینی شد  اما خوشبختانه به این شوری نشد. با این حال باید امیدوار بود كه مرد دوهزارچهره دیگر تا سه هزار چهره و چهار هزار و ... ادامه پیدا نكند و موجب تغییر عقیده مخاطبانش نشود. گرچه با توجه به گفته‌های نویسندگان مجموعه «مرد دو هزارچهره» پی گرفتن چنین روندی بعید به نظر می‌رسد اما پیامدهای شهرت غیر قابل پیش‌بینی است و مسعود شصت‌چی كه این روزها شهرتش دوچندان شده و به قول خودش آدم جوگیری هم هست امكان دارد وسوسه شود  تا مشاغل دیگری را  نیز تجربه كند. نویسندگان «مرد هزار چهره یك و2» درباره این 2 مجموعه می‌گویند؛ بدنیست درد‌دل‌های آنها از كار در كنار هم كه موجب ساخت این مجموعه‌های جذاب شده را بدانید. معمولا مجموعه‌هایی كه در بین مخاطبان محبوبیتی كسب كرده‌اند وقتی كارشان به سری دوم و سوم كشیده شده، یا باعث یأس مخاطبانشان شده‌اند، یا اگرخیلی هنر كرده‌اند توانسته‌اند راضی‌شان نگه دارند، اما كمتر اتفاق افتاده كه موفق‌تر باشند. مجموعه مرددوهزار چهره خوشبختانه جزو  دسته اول نبود. الوند: البته این فقط شامل كارهای طنز نمی‌شود. شما سوپرمن 2 را هم نگاه كنید، از سوپرمن یك ضعیف‌تر است اما نمی‌توان گفت این قطعی است. نكته اصلی این است كه چرا عوامل به این نتیجه رسیدند كه سری دوم را تولید كنند. اگر علت این باشد كه چون اولی موفق بود حالا دومی را می‌سازیم و خیالمان راحت است كه یك مخاطب تضمین شده‌ داریم كه چون اولی را دوست داشته پای دومی هم خواهد نشست، قطعا كار شكست می‌خورد و ضعیف‌تر می‌شود، اما دلیل ما این بود كه در سری قبل به خاطر محدودیت زمان كه بیشتر از 4 موقعیت را در 13قسمت نمی‌توانستیم جای دهیم ناچار شدیم یك بخش‌هایی را با تمام جذابیتشان كنار بگذاریم و حالا فرصت تازه‌ای داشتیم تا به آن موقعیت‌ها بپردازیم كه فكر می‌كردیم ممكن است از موقعیت‌های سری قبل جذاب‌تر هم باشد. بله، مواردی بود كه البته این را تا حد زیادی مدیون سری قبل و بالا رفتن سطح سلیقه مخاطب در آن بودید. الوند: بله. به نظرمان رسید كه این شخصیت هنوز پتانسیل ادامه دادن را دارد و هنوز می‌شود با این شخصیت در این موقعیت‌ها یك برنامه جذاب ساخت و اصل بر این بود كه كمدی و شوخی‌ها در می‌آیند یا نه. ژوله: اصلا من فكر می‌كنم از این 4 تا موقعیت جدید 3تای آن در كنار 2 موقعیت پلیسی و پزشكان سال پیش گلچین هر دو سری مرد هزارچهره باشد. فكر می‌كنم بخش فوتبال از همه جذاب‌تر بوده. الوند: اصلا وقتی شما می‌شنوید كه قرار است با فوتبال شوخی شود و شصت‌چی جای مربی فوتبال قرار بگیرد هزار تا شوخی به عنوان مخاطب به ذهنتان می‌آید. قبلا بارها در كارهای طنز با فوتبال شوخی كرده بودند و چندباری هم آقای مدیری و بقیه از ستاره‌های فوتبال در كار استفاده كرده بودند اما این شوخی شكل دیگری پیدا كرد. ژوله: بله. علاقه من و اصرار آقای مدیری هم این بود كه وارد مصادیق نشویم و نگوییم این فلان مدیر عامل است یا فلان مربی یا بازیكن.   اتفاقا كار خوبی كردید و از سویی به طور هوشمندانه‌ای هم بسیاری از افراد را شامل می‌شود. ژوله: خب، ما تیم را یك تیم دسته اولی گرفتیم نه یك تیم لیگ برتری تا مخاطب خیلی دنبال مصادیق نباشد و مجبور هم نباشیم از بازیكن شناخته شده استفاده كنیم. در آن صورت هم، كار تاریخ مصرف‌دار می‌شد و خیلی هم محدود. ما سعی كردیم اگر نقدی هست متوجه فضای كلی فوتبال باشد و بگوییم یكسری مناسبات، روابط و اتفاقات در فوتبال غلط است و كاری نداشتیم چه كسی فاعل این اتفاقات است. سال پیش خاطرم هست كه آقای قاسم‌خانی به عنوان سرپرست نویسندگان گفتند كه مهمترین كارشان اتصال موقعیت‌هاست. الوند: نه، پیمان شكسته نفسی كرده وگرنه كاری كه او انجام می‌داد خیلی فراتر از اینها بود. در واقع گذشته از اتصال، مهمترین كاری كه او به بهترین نحوه هم از عهده‌اش برمی‌آمد و شاید هیچكدام از ما نمی‌توانستیم انجام بدهیم این بود كه لحن و اندازه‌ها را كنترل می‌كرد؛ یعنی اینكه تا كجای داستان جلو برویم، تا كجا شوخی كنیم و از كجا دیگر شوخی تبدیل به مضحكه می‌شود و در واقع نگهداری و مواظبت از متن را پیمان برعهده داشت و در صد دخالتش هم در متن‌های مختلف، متفاوت بود. یك وقتی ممكن بود در متنی هیچ دست نبرد و یك وقتی هم نویسنده‌ای را وادار می‌كرد دوباره بنویسد یا یك وقتی در جا یك شوخی به ما می‌داد كه می‌توانست زمینه‌ساز یك‌سری شوخی باشد. در واقع كار پیمان را نمی‌شود تعریف كرد یا اندازه‌ای برایش مشخص كرد و امسال عدم حضورش كاملا احساس می‌شد. این عدم حضور را چطور جبران كردید؟ اتصالات را چه كسی انجام داد؟ژوله: یك بخشی را سعی كردیم بامشورت با هم حل كنیم و  بخشی هم قطعا حل نمی‌شد دیگر. الوند: هر كسی اتصالات را خودش نوشت. اپیزود سینمایی را مهراب نوشته بود، اپیزود خلبانی را من، فوتبال را امیر و رمالی را من و امیر به طور مشترك نوشتیم. سال پیش هم نیروی انتظامی را من نوشته بودم، شعرا و پزشكان را امیر و بخش اول و مافیا را هم مهراب نوشته بود.   براساس شناخت هر كسی از آن حرفه، كار را تقسیم كردید؟الوند: بله. مثلا نیروی انتظامی به این دلیل به من سپرده شد كه قبلا یك سریال پلیسی 26 قسمتی نوشته بودم به اسم «دایره تردید» و تقریبا خط‌قرمزها را می‌شناختم یا بخش فوتبال را امیر نوشت برای اینكه امیر اصلا كارش را از مطبوعات ورزشی شروع كرد و تمام پشت پرده فوتبال را می‌داند و  آدم‌هایش را می‌شناسد. ژوله: البته چون خشایار چندبار در كارهای دیگر فوتبال نوشته بود، گفتیم من بنویسم كه شبیه كارهای دیگر نشود. سال گذشته هم من پزشكان را با علاقه خودم شروع به نوشتن كردم اما شعرا به اصرار پیمان قاسم‌خانی به من تحمیل شد و معتقد بود چون بخش شعرا در داستان پیش برنده نیست  و ساكن است، پرشوخی است و چون تو پرشوخی می‌توانی برگزارش كنی تو بنویس. اینكه زمان ساخت مرددوهزار چهره نزدیك به انتخابات بود وسوسه‌تان نكرد به این وادی هم نزدیك شوید و ناخنكی هم به سیاست بزنید؟ فكر می‌كنم خیلی جذاب بود و می‌توانست جای كار داشته باشد. ژوله: نه اتفاقا نزدیكی به انتخابات باعث شد كه سعی كنیم خیلی كم حرف‌تر باشد و كار این‌دفعه كمتر حساسیت برانگیزد!الوند: در این كشمكش نویسنده و جامعه، به خصوص در بزنگاه‌هایی مثل انتخابات قطعا ما بازمانده بودیم؛ یعنی فرض كنید اگر مسعود شصت‌چی می‌خواست مثلا كاندیدای مجلس شود و اشتباهی به جای یك كاندیدای واقعی انتخاب شود مطمئن باشید آن چیزی كه ما می‌خواستیم پخش نمی‌شد. حالا من خیلی توضیح نمی‌دهم چه اتفاقی می‌افتد! بنابراین ما این‌بار كاملا  از تأویل و تفسیر پرهیز كردیم و فقط می‌خواستیم یك چیز با مزه و سرگرم‌كننده برای عید درست كنیم كه مردم لذت ببرند. پارسال هم انگار یك حرف ‌و حدیث‌هایی از بعضی‌ها كه انتظارش نمی‌رفت شنیده شد. الوند: پارسال از اداره ثبت‌احوال شیراز كه نمی‌دانم علتش چه بود شكایت مالی و تقاضای غرامت از ما كردند و همچنین یك كاریكاتوریست كه بازهم علتش را نفهمیدیم!گویا به او برخورده بود كه چراما یكسری روشنفكرنمای قلابی كه اتفاقا روشنفكران ما باید خودشان مدعی راندن این جور افراد از جمعشان شوند را نقد كرده‌ایم. به هر حال امیدوارم دیگر شاهد چنین برخوردهایی نباشیم و از همه كسانی هم كه با دلیل یا بی‌دلیل ممكن است به آنها برخورده باشد عذرخواهی می‌كنیم و اعلام می‌كنیم كه به  خدا ما پدركشتگی با هیچ شغلی و صنفی نداریم. اصلا وقتی خود آقای مدیری قبول می‌كند كه با شخص خودشان شوخی شود یعنی ما قصد آزردن و دست انداختن كسی را نداریم. فقط یك ناهنجاری‌هایی در یك محیطی می‌بینیم و سعی می‌كنیم به زبان طنز آن را در معرض دید بگذاریم تا  شاید كسی فكری به حالش بكند. امسال هم محدودیت زمان داشتید؟الوند: ما امسال 5 موقعیت  داشتیم اما به دلیل همین مسئله زمان، یك موقعیت را كاملا حذف كردیم. آن موقعیت چه بود؟الوند: تبعیدگاهی بود در یك جزیره دور افتاده بی‌آب و علف كه شصت‌چی به آن جا تبعید می‌شد و آنجا دوباره با دار و دسته آن مافیایی كه در سری اول (با بازی خمسه) دیده بودیم برخورد می‌كرد و ماجرای قاچاق اشیای عتیقه از ایران بود و این داستان‌ها...  .در مورد جلوتر بودن از تولید هم این اواخر با یك قسمت فاصله از گروه جلو می‌رفتیم چون باز خیلی دیر با خبر شدیم و سفارش به تهیه‌كننده خیلی دیر داده شده بود؛ مثل همیشه و ما تا خودمان را پیدا كردیم و طرح درآوردیم، با تنبلی‌هایی كه ما داریم… اصلا نمی‌دانم چطوری است! انگار ما تا تحت فشار نباشیم نمی‌توانیم كار كنیم. ژوله: آره، ما یك سال هم كه وقت داشته باشیم باز می‌گذاریم همان دقیقه 90 كار می‌كنیم. الوند: بالاخره ما نویسندگانی هستیم كه با مهران مدیری طنزهای هرشب و روتین كار كردیم؛ یعنی لوكیشن ثابت، شخصیت‌های ثابت و داستان‌های متنوع. اما از زمانی كه سی‌دی‌های باغ مظفر را ساختیم به اسم «گنج مظفر» كه هنوز به بازار نیامده، رفتیم به سمت فرمت داستان‌های ادامه‌دار پرلوكیشن و پر شخصیت و یك دوی امدادی كه حالا یك داستان را باید چند نفر بنویسیم در قسمت‌های مختلف و این قصه را تحویل نفر بعد بدهیم. من این نوع كار را بیشتر می‌پسندم تا كار هر شبی و فكر می‌كنم در آن موفق هم بودیم به لحاظ داستان‌گویی و پیشبرد ماجرا و تعلیق و…گرچه نباید این نكته را هم فراموش كنید كه آن چیزی كه ما می‌نویسیم با آن چیزی كه در نهایت پخش می‌شود حدود 40-30 درصد فرق دارد.ژوله: ولی من برعكس خشایار این دوی امدادی را دوست ندارم. یعنی نود شبی دوست دارید؟ژوله: نه. اما به نظر من یك كار 13قسمتی كار  3تا نویسنده نیست. باید یك نویسنده بنویسد و در نهایت یك مشاور یا سرپرست هم داشته باشد. این‌طوری می‌داند وقتی این شوخی را در این بخش داستان گذاشته، چطور در قسمت‌های بعد از آن استفاده كند و ادامه‌اش بدهد. لحن كار و جنس شوخی‌ها یكدست است. پولی كه نویسنده می‌گیرد به صرفه‌تر است. كار مال خود اوست ولی به این شكل چند نفری، تو به عنوان  نویسنده نه تعلق خاطری كه باید، به آن كار داری، نه پولش مال توست و نه افتخاری نصیب تو می‌كند. پس چرا گروهی كار می‌كنید؟ژوله: خب این‌جوری پیش آمده وگرنه سریال‌های ماه رمضان را می‌بینیم كه 30قسمت است و یك نفر آن را می‌نویسد. مثلا خشایار سریال ماه رمضان را نوشت. ضعف و قوت‌هایش مال خودش است. پولش هم همین‌طور. قصه و شوخی‌ها و لحن و نوع نگاه هم مال اوست. ولی رضایت‌شان از كار این‌قدر هست كه از «مرد هزار چهره»؟ رضایت مخاطب هم آن‌قدر نیست. الوند: حالا آن كار ماه رمضان كه اصلا داستانش فرق می‌كرد. منظورم كلی بود. به هر حال كار كردن به طور جمعی این مزیت را دارد كه هركس با توجه به شناخت از حیطه‌ای كار را برعهده می‌گیرد و تنوع سلیقه‌ها باعث تنوع در كار و بالا رفتن كیفیت می‌شود.الوند: ببینید ما گروهی هستیم كه با هم چندین تجربه داشتیم كه از «شب‌های برره» شروع شد. اما آن كارها 90 قسمتی بودند و باید به شكل گروهی انجام می‌شد و چیزی كه شما می‌گویید در آن لازم بود. ولی یك كار 13 قسمتی ظرفیت این را ندارد كه چند نفری به جانش بیفتیم.    ولی من به شدت معتقدم موفقیت مرد هزار چهره مدیون همین سلایق مختلف است كه با هم هماهنگ شده و چون به لحاظ لوكیشن و شخصیت و زمان هم دست كارگردان باز بوده توانسته نتیجه خیلی بهتری از كارهای 90 قسمتی بگیرد و بتواند سطح سلیقه مخاطب را هم بالا ببرد. به خاطر همین بود كه سال پیش دیگر كسی بی‌گدار به آب نزد و شاهد پخش 90 قسمتی‌های آبكی نبودیم.الوند: به خاطر اینكه این گروه دیگر قصد نداشت در تلویزیون كار كند و چند كار هم كه توسط بقیه ساخته شده بود موفق نبود. نه اینكه بخواهم بگویم ما خوب بودیم، بلكه به قول شما برآیند ما خوب بود. منتهای ما دیگر وقتی سریال 15 قسمتی مرد هزار چهره را تولید كردیم اگر برگردیم به 90قسمتی؛ یعنی بازگشت به عقب. ما دیگر مرحله نود شبی و روتین را رد كردیم. باید كسانی می‌آمدند و جای خالی ما را پر می‌كردند. نویسندگان جوان‌تر، كارگردان‌های جدید و كمدین‌های جوان. همین‌طور است. ما در این عرصه نیروی كمی داریم.الوند: دقیقا ما مشكل نیروی انسانی داریم وگرنه ما نویسندگان فوق‌العاده‌ای نیستیم، تخم دو زرده هم نمی‌كنیم و ادعا هم نداریم كه شق‌القمر می‌كنیم. شاید در شهر كوران، یك چشم پادشاه است و چون بعد از ما كسی نیامد این كار زمین مانده را دست بگیرد ادامه پیدا نمی‌كند. یك تجربه ناموفق هم شبكه‌  2داشت و یك شبكه دیگر كه باعث شد ترجیح بدهند یا كار را بدهند دست اهلش یا اصلا كار روتین نداشته باشند. پس شما هم مثل آقای ژوله با كار فردی موافقید؟بله. من هم فكر می‌كنم این آخرین كار مشترك ما خواهد بود به خاطر اینكه شما وقتی یك مدت زمانی از كارتان می‌گذرد فردیتی پیدا می‌كنید و برایتان قدری سخت می‌شود كه به نظر جمع احترام بگذارید و اگر جمع موافق مسئله‌ای است از سلیقه خودتان چشم بپوشید. من فكر می‌كردم باید اول ماجرا این‌طور باشد! یعنی وقتی كسی وارد گروهی می‌شود اول یك منیتی دارد كه رفته‌رفته شكسته می‌شود و روحیه جمعی پیدا می‌كند.الوند: نه. در مورد كار ما برعكس بود؛ یعنی جمعی بودیم كه خیلی سلیقه همدیگر را لحاظ می‌كردیم و سعی داشتیم رعایت جمع را بكنیم و در واقع پیمان قاسم‌خانی وادارمان می‌كرد سلیقه جمع در كار جاری باشد. اما امسال خیلی به ما سخت گذشت و راندمان كارمان هم خیلی پایین بود و غیر از مرد هزار چهره هیچ كار خاصی نكردیم و فقط یكسری سی‌دی تولید كردیم. از طرفی در سری جدید چون سرپرست نداشتیم هركسی كار خودش را كرد. نه اینكه اختلافی داشتیم اما هركس فكر می‌كرد كاری كه می‌كند درست است و كاری هم به نظر بقیه نداشت. این به یكدستی كار ضربه زد؟الوند: نه، چون ما خصوصیات شصت‌چی را می‌شناختیم و از فیلتر آقای مدیری هم كار می‌گذشت این مشكل زیاد بروز نكرد ولی از این به بعد این نوع كار مشكل‌ساز می‌شود. یك مسئله مهم دیگر هم هست: ما بعد از سریال مرد هزار چهره در سری اول به خاطر برخوردهایی كه با ما شد قدری سرخورده شدیم شما دقت كنید از بی كیفیت‌ترین سریال ماه‌ رمضان مدیر شبكه تقدیر و تشكر می‌كند و میزگرد و نقد و بررسی می‌گذارند. اما مرد هزار چهره پخش شد و پربیننده‌ترین سریال تاریخ تلویزیون شد و یك دست‌تان درد نكند خشك و خالی كسی به ما نگفت. یكسری فحش هم خوردیم از رئیس اداره ثبت احوال و فلان كاریكاتوریست! با این حال استقبالی كه از كار شد و گستردگی كه مخاطبان این مجموعه داشت- از تماشاگر سخت‌پسند تلویزیون تا علاقه‌مندان به مجموعه‌های روتین- خیلی عیان بود. بله. اصلا مسئله ما هم كه تقدیر و تشكر نیست. بازخوردها خیلی لذت‌بخش بود. از مردم عادی، دوستان، ساكنان خارج از ایران و كسانی كه بی‌غرض كار را دیده بودند؛ آدم‌هایی كه سال‌ها بود تلویزیون تماشا نمی‌كردند و این كار را دیده بودند. ولی تصور كنید شما نویسنده چنین مجموعه‌ای باشید، یك پانزدهم بازیگر یكی از اپیزودها دستمزد گرفته باشید و آن بازیگر دستمزدش را اسفندماه در یك چك گرفته باشد و شما مرداد ماه سال بعد پولتان را بگیرید. تقدیر و تشكر تلویزیون هم هیچ.ژوله: بله. یعنی وقتی به ما گفتند مرد هزار چهره دو را بسازید ما گفتیم اِ... ما اگر خوب بودیم چرا پارسال یك تشكر نكردند. اگر بد بود چرا می‌گویند سری دوم را بسازیم؟! چه جوابی شنیدید؟ هیچی. لبخند زدند و گفتند: آره، راست می‌گویید (می‌خندد) ولی من بالاخره نفهمیدم چرا قبول كردید؟!ژوله: ما تحت قرارداد بودیم! این «تحت قرارداد بودیم» یعنی چه؟ژوله: یعنی ما 2 سال تحت قرارداد تهیه‌كنندگان بودیم كه با تلویزیون برای ساخت مجموعه به توافق رسیده بود. ما طی این 2 سال حقوق ماهانه گرفتیم مثل یك كارمند.الوند: و قرار هم نبود جای دیگری كار كنیم.  یعنی به زور نشاندن‌تان پای میز كه مرد دو هزار چهره بنویسید؟الوند: نه. ما كه مرد هزار چهره را دوست داشتیم. كار با مدیری را هم همین‌طور. حتی به نظر من كار در تلویزیون در اكثر موارد شرف دارد به كار در سینما، با این فیلم‌هایی كه می‌بینیم. تحت قرارداد بودن و اجبار تهیه‌ كننده شاید مال اول ماجراست ولی وقتی وارد شدیم با عشق و علاقه وارد شدیم. من اصلا جلسات پیش از نوشتن را خیلی دوست دارم تا خود نوشتن را. این جلسات را اگر كسی بیاید و ببیند از خنده روده‌بر می‌شود. ما در این جلسات می‌گوییم، می‌خندیم، از در كنار هم بودن. ولی گذشته از آن هر كدام مشكلات زندگی خودمان را داریم. دلیل اینكه 2 سال  تحت این قرارداد بودیم این بود كه من خانه خریدم. امیر ازدواج كرد. مهراب بچه‌دار شد.  خب پس عیبی ندارد. در عوض اتفاقات خوبی در زندگی شخصی برایتان افتاده.الوند: بله. ناراضی نیستم اما تاسف‌مان این است كه چرا وقتی كسی در یك زمینه‌ای گل می‌كند او را فقط در آن زمینه می‌خواهند. من بارها طرح سریال‌های جدی به تلویزیون دادم و رد شده. یا مثلا آقای مدیری بازیگر توانایی است كه همان یك سكانس دادگاه در مرد هزار چهره كافی بود تا نشان بدهد توانایی بازی در نقش جدی و ملودرام را دارد اما آیا چنین نقش‌هایی به آقای مدیری پیشنهاد می‌شود؟   




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 501]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن