واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: داستان ماشته درباره پلیسی مكزیكی به همین نام است كه پس از قتل خانوادهاش توسط یك تبهكار به نام تورز (استیون سیگال) به آمریكا مهاجرت میكند و در محله مهاجران مكزیكی كه اكثرا غیرقانونی هستند... نگاهی به فیلم ماشته ساخته رابرت رودریگوئز، اتان منیكویز«ماشته» آخرین ساخته رابرت رودریگوئز است كه با فیلمهایی چون دسپرادو، «سری بچه جاسوسها» و «شهر گناه» شناخته شده است. آثار رودریگوئز دارای رویهای افراطی در سبك و شیوهای است كه از كوئنتین تارانتینو سراغ داریم. پستمدرنیسمی عوامگرا كه راه خود و زمینه ساختاری خود را از فیلمهای درجه 2 آمریكایی (B Movie) پیدا میكند. این فیلمها بیشتر بر مدار خشونت استوارند و با تلفیق چندگونه و البته استهزا و دست انداختن آنها به ساختار خود نزدیك میشوند. از ویژگیهای آثار نمایشی پستمدرن یكی همین استهزا و تلفیق سبكها و گونهها است و البته بازسازی و استفاده از صحنههای فیلمهای گذشته به طور كامل كه در فیلمهای رودریگوئز بازسازی صحنههایی از فیلمهایی موسوم به آشغال فیلم (trash movie) است. خشونت كه یك عنصر اساسی در شیوه رودریگوئز است و در اكثر فیلمهای او بهطور افراطی وجود دارد هویت خود را با گذركردن از صافی فانتزی به دست میآورد. یعنی خشونت هر چند كه در چنین آثاری لجام گسیخته استفاده شود به سبب ساختار فانتزی و كارتونیاش اعصاب خردكن و هراسآور به چشم نمیآید و بیشتر به شوخی میماند. از همین جهت دیدنش برای تماشاگر آسان است و از تأثربرانگیز بودن انواع كلاسیك و جدی خشونت فاصله دارد. تجربه دیدن خشونت در چنین شكلی برای همه تماشاگران سینما، بیل را بكش ساخته تارانتینو را به یاد میآورد كه این عنصر در آن به اوج پختگی و كمال رسیده بود.اما ماشته علاوه بر دارا بودن این ویژگیهای سبكی كه گفته شد دارای خصوصیتی فرامتنی است كه آن را منحصربهفرد و یگانه میكند. موقعشناسی اجتماعی رودریگوئز در مطرح كردن مساله اصلی داستان ماشته ویژگی منحصربهفرد فضا و محتوای فیلم به حساب میآید. مهاجرت و وضعیت تلخ مهاجران غیرقانونی كه امسال با غیرقانونی اعلام كردن برخی مهاجران قدیمی و قانونی آمریكا به اوج خود رسید یكی از مسائل بحرانی و چالش برانگیز امروز آمریكا به حساب میآید.این معضل كه امروز تبدیل به یكی از مناقشات اساسی 2 حزب اصلی آمریكا شده مصائب دولت را چند برابر كرده و قانون اساسی و حقوق انسانی را در تضادی تلخ و البته جذاب برای درام قرار داده است. از همین جهت این تضاد علاوه بر بار دراماتیكش كه بخوبی توسط رودریگوئز درك شده، ماشته را با وجود ساختار فانتزی و نزدیكش به كمیكاستریپداری زمینهای جدی و اجتماعی كرده است. هیچكدام از فیلمهای رودریگوئز ـ از گرگ و میش تا سحر گرفته تا شهر گناه كه شاید از همه جدیتر و نخبهتر بود ـ اینقدر با مسائل سیاسی ـ اجتماعی گره نخورده بود كه ماشته گره خورده است. داستان ماشته درباره پلیسی مكزیكی به همین نام است كه پس از قتل خانوادهاش توسط یك تبهكار به نام تورز (استیون سیگال) به آمریكا مهاجرت میكند و در محله مهاجران مكزیكی كه اكثرا غیرقانونی هستند زندگی فلاكتباری را شروع میكند. به او پیشنهاد میشود تا با قتل یك سناتور (رابرت دنیرو) با عقاید ناسیونالیستی ضدمهاجرت پول خوبی بگیرد اما این دسیسهای برای قربانیكردن او توسط مافیای اقتصادی است كه منافعش مخالف ورود مهاجران و عادیسازی شرایط مرزهاست. این مافیا كه با تورز در ارتباط است ماشته را با همراهی یك پلیس زن (جسیكا آلبا) و یك مبارزهگر به نام لوز (میشله رودریگوئز) وارد مبارزاتی خشونتبار میكند.یكی از نكات جالب فیلم كه مورد توجه منتقدان قرار گرفته و به نوعی از جذابیتهای اساسی چنین فیلمی برای مخاطب به حساب میآید تركیب عجیب بازیگران است.شاید هیچگاه در هیچ ساختار و ژانری جز ساختار فیلمهایی از این جنس نتوان همنشینی غریب رابرت دنیرو، استیون سیگال، جسیكا آلبا و... را دید. یكی ستاره بزرگترین و هنرمندانهترین فیلمهای دهه 70 و 80 با بازی تكنیكی و هنری (دنیرو) و دیگری ستاره اكشنهای درجه3 و سطح پایین (استیون سیگال). این در حالی است كه شخصیت محوری و اصلی فیلم هیچ یك از این ستارگان ناهمگون نیستند بلكه نقش ماشته را دنی ترهخو بازیگر نقشهای مكمل فیلمهای مكزیكی و آثار خود رودریگوئز بازی میكند. او یك جنگجوی صورت سنگی است كه به خاطر ناكارآمدی قانون و فساد دستگاههای مجری آن، شبیه به قهرمانانی چون زورو و رابین هود به اجرای عدالت با قانونشكنی میپردازد.اما آنچه ماشته را از قهرمانانی مثل زورو و رابین هود جدا میكند وجهه كاملا متفاوت او از نظر اخلاقی و همین حس غیر عاطفی و غیرهمراهكننده اوست كه بازی دنی ترهخو به خوبی در این قالب نشسته و چنین شخصیتپردازی را كامل كرده است. ماشته علاوه برارزش سبكیاش به این لحاظ كه مانند بسیاری از كارهای اینچنینی دارای تاریخچهای كاملا سینمایی و دستور زبانی خودبسنده است، دارای احساساتی متفاوت و چندگونه است. از طرفی فیلمی خندهدار و مضحك است و از سویی دیگر دارای خشونتی مصنوعی و سرگرمكنندگی از جنس فیلمهای اكشن و جنایی است. آنچه فیلم در مواجهه با مسائل روز انجام میدهد درست است كه از عمق تهی است و مثل سایر عناصر دیگرش مضحك مینماید اما برای مخاطبان خودش كه عمدتا عشق فیلمهای نوجوان و سینمادوستان طرفدار سرگرمیهای سبك و عامهپسند درجه پایین هستند مسالهای اجتماعی ـ سیاسی را پررنگ میكند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 514]