واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: آغاز، یك فیلم اكشن و علمی ـ تخیلی با بازی لئوناردو دیكاپریو است كه موضوعی درباره رخنه كردن به داخل رویاهای دیگران (به طور مخفیانه) و ربودن اسرار ذهن آنان به هنگام خواب دارد.... این روزها فیلم جدید كریستوفر نولان با عنوان «آغاز» با استقبال زیاد سینمادوستان در سطح جهان روبهرو شده است. كریستوفر نولان در 30 جولای 1970 در لندن به دنیا آمد و دوران كودكی را در لندن و شیكاگو گذراند. او در كودكی به گیاهشناسی علاقه داشت و با دوربین سوپر 8 پدرش از گیاهان و اسباببازیهایش فیلم میساخت. نولان در مدرسه خصوصی هایلربوری در هردفوردسیر انگلستان تحصیل كرد و بعد از آن در دوران جوانی در دانشگاه هنر انگلستان به تحصیلات خود ادامه داد.نولان در همان ایام دانشجویی 3 فیلم كوتاه ساخت و بعد در حوزه فیلم و سینما شروع به ساخت فیلم بلند كرد. نولان اولین فیلم بلندش به نام «تعقیب» را در 1998 ساخت و نویسندگی و كارگردانی و فیلمبرداریاش را به عهده گرفت. تعقیب، یك فیلم درام دلهرهآور 69 دقیقهای بود كه با بازی جرمی توبالد و تنها با بودجه 6 هزار دلار روی پرده رفت. این فیلم كه به صورت سیاه و سفید ساخته شده و تماما در خیابانهای لندن فیلمبرداری شده بود، مورد توجه بسیاری از سینمادوستان قرار گرفت و نام نولان را جهانی كرد. نولان سال 2000 فیلم «یادآوری» را ساخت. در این فیلم كه به تهیهكنندگی جنیفر تاد تولید شد، گای پیرس بازی كرد و 5/4 میلیون دلار بودجه برای آن در نظر گرفته شد. ژانر این فیلم تریلر روانشناسانه نئو نوآر بود. داستان فیلم به تلاش فردی به نام لئونارد شلبی (با بازی گای پیرس) در جستجوی شخصی كه به همسرش تجاوز كرده و او را كشته است، میپردازد. لئونارد به فراموشی كوتاهمدت مبتلاست. از آنجا كه موضوع فیلم درباره مردی است كه دچار فراموشی حافظه كوتاهمدت شده است، فیلم نیز از جلو به عقب روایت میشود و برای همین بیننده فیلم، جدا از تماشای یك فیلم معمایی، خود نیز در حل و كشف معماها با قهرمان فیلم همراه میشود و باید گرههای ساختار روایی فیلم را هم حل كند. با این فیلم نگاهها به سمت نولان بسیار جدیتر شد و انتظارها و كنجكاویها برای تماشای فیلم بعدیاش فزونی گرفت.نولان در فیلم بعدیاش «بیخوابی» از آل پاچینو استفاده كرد و با یك سناریوی جذاب و 46 میلیون دلاری آن را به پرده سینماها برد. بیخوابی فیلمی نروژی است كه در آمریكا دوبارهسازی شده است. این فیلم محصول سال 2002 كمپانی آمریكایی آلكون است كه از فیلمنامه فیلمی نروژی به همین نام كه در سال 1997 تولید شده، ساخته شده است. جدا از آلپاچینو 2بازیگر مشهور دیگر هم در فیلم ایفای نقش میكنند؛ رابین ویلیامز و هیلاری سوانك. ماجرای این اثر در منطقهای در آلاسكا اتفاق میافتد، محلی كه 6 ماه شب و 6 ماه روز است. این فیلم درباره یك افسر اداره آگاهی با نام كارآگاه ویل درومر با بازی پاچینو است كه در منطقه بالای خط قطب شمال در تابستان كه همیشه روز است به پیگرد قانونی یك قتل میپردازد. این افسر از بیخوابی شدید رنج میبرد، زیرا هم از روند ناگوار جریان پیگرد در عذاب و احساس گناه است و هم آفتاب بیامان و طولانی (كه خود نمادی از آن حس گناه است) مانع خوابیدن او میشود. پرونده مورد مطالعه این پلیس مربوط به جنازه دختر 19 سالهای است كه به طرزی فجیع به قتل رسیده است. نقش قاتل دختر را رابین ویلیامز بازی میكند كه اگرچه عموم تماشاگران از او ذهنیتی به عنوان یك كمدین دارند ولی در این فیلم نقش جنایتكاری باهوش و سنگدل را ایفا میكند.نولان در سال 2004 قصد ساخت فیلمی با بازی جیم كری را داشت و حتی آن موقع فیلمنامهای هم نوشته بود اما چون اسكورسیزی به موازات او فیلم هوانورد را میساخت، نولان تهیه این فیلم را كنسل كرد.فیلم بعدی نولان كه در سال 2005 كارگردانی شد، پنجمین بتمن تاریخ سینما بود؛ «بتمن آغاز میكند». این فیلم بعد از شكست تجاری فجیع فیلم بتمن و رابین روی پردهها آمد و نولان این بار نقاب بتمن را به كریستین بیل داد. بتمن آغاز میكند، با بودجه 150 میلیون دلار اكران شد و بخوبی فروش كرد. مایكل كین، لیام نیسون، كیتی هلمز، گری اولدمن و مورگان فریمن از دیگر هنرپیشههای این فیلم بودند. ماجرای این فیلم مربوط به جوانی به نام بروس وین است كه در كودكی شاهد قتل پدر و مادرش بوده و نمیتواند این خاطرات تلخ را از ذهنش پاك كند. او همچون آوارهای از یك نقطه به نقطه دیگر جهان سفر كرده و با جانیان و تبهكاران خرده پا همدست میشود. او در نقطهای از آسیا در زندان با فردی به اسم هنری دوكارد آشنا میشود كه به او پیشنهاد میكند اگر از عهده تمرینات فیزیكی دشوار برآید میتواند عضو انجمن سایهها شود؛ انجمنی كه توسط راز ال قول اداره میشود. بروس میپذیرد و تمرینات دشوار دوكارد آغاز میشود. دوكارد همچنین اندرزهای لازم را به بروس ارائه میكند؛ اندرزهایی مانند «خشم تو مایه قدرت توست» و «ترحم تو مایه ضعف توست» و سرانجام بروس تبدیل به یك صلاح كشنده جاندار میشود. اما زمانی كه انجمن از او میخواهد فرد بیگناهی را به قتل برساند، او از انجام این كار سر باز میزند؛ به این ترتیب از انجمن سایهها رانده میشود و به زادگاه خود شهر گاتام برمیگردد. او در آنجا تصمیم میگیرد یك هویت مبدل را برای مبارزه با جنایتكاران برای خود انتخاب كند و بنابراین به كمك خدمتكار وفادارش آلفرد و دوست مخترعش فكس، لباس و نقاب بتمن را میپوشد تا با كارمین فالكونی، رئیس جنایتكاران شهر و یك فروشنده مواد مخدر به اسم كرین مقابله كند. او همچنین برای این كار از یاری افرادی مانند جیم گوردن یكی از معدود پلیسهای شهر و رایچل داس، نامزدش برخوردار است. بعد از همكاری با كریستین بیل و مایكل كین در بتمن نولان از آنها به همراه هیو جكمن و اسكارلت یوهانسون دعوت كرد تا در فیلم بعدی اش پرستیژ هم نقش ایفا كنند. اثر جدید نولان موضوعی بسیار متفاوت با كار قبلی او داشت. نولان برای ساخت این فیلم 40 میلیون دلار را در نظر گرفت. این فیلم محصول سال 2006 است كه براساس رمانی از كریستوفر پرایست ساخته شده است. این فیلم در فارسی به نام «حیثیت» نیز ترجمه شده و داستان آن درباره 2 شعبدهباز در سالهای نخست قرن 20 است. آلفرد بوردن (كریستین بل) و روپرت انجییر (هیو جكمن) 2 دوست هستند كه در جوانی كار شعبدهبازی را با هم آغاز كردهاند و با مرگ همسر روپرت در یكی از شعبدهبازیها به دشمنانی سخت بدل میشوند. سالها میگذرد و آنها تبدیل به شعبدهبازانی نامی میشوند كه در كنار تلاش برای بهتر شدن در كارشان، سعی میكنند از اسرار كار دیگری آگاه شوند و انتقام گذشتهها را بگیرند. فیلم درخشان بعدی او «شوالیه تاریكی» بود و باز هم كریستین بیل و مایكل كین در آن فیلم حضور یافتند. این فیلم كه با بودجه 180 میلیون دلاری ساخته شد با بازی فوقالعاده هیت لجر همراه بود و فروش خیرهكنندهای داشت. شوالیه تاریكی نه صرفا یك فیلم تابستانی پرخرج درباره مردی انتقامجو در لباس خفاش كه مكاشفهای در قهرمانی و ایجاد ترس و وحشت بود. شوالیه تاریكی سال 2008 در آمریكا ركورد بیشترین فروش یك فیلم را كه ساخته جیمز كامرون بود، شكست. این فیلم درواقع دنباله فیلم بتمن آغاز میكند، است. داستان از این قرار است كه بتمن (كریستین بیل) به كمك ستوان جیم گوردن (گری اولدمن) و دادستان شهر گوتام، هاروی دنت (آرون ایكهارت) در حال مبارزه با خلافكاران محلی هستند. روسای گروههای خلافكار دور هم جمع میشوند تا درباره اوضاع پیش آمده باهم بحث كنند. در این میان قرار میشود یك حسابدار چینی پولها را به هنگكنگ ببرد و برای جلوگیری از توقیف آنها توسط دادستان در بانكی نگهداری كند. بتمن مامور میشود تا مرد چینی را به شهر برگرداند. او با موفقیت فرد مورد نظر را میرباید و به پلیس شهر گوتام تحویل میدهد. در این میان یك مجرم نابغه و روانی به نام ژوكر (هیث لجر)، ظاهر میشود و قول میدهد در ازای دریافت پول بتمن را بكشد. ژوكر تهدید میكند اگر بتمن خود را تسلیم نكند، او هر روز تعدادی از افراد شهر را خواهد كشد. وی از مقامات دولتی شروع میكند و ابتدا كمیسر لوب (كالین مك فارلین) و قاضی اصلی شهر را میكشد. هاروی دنت برای جلوگیری از كشته شدن افراد بیشتر خود را بتمن معرفی میكند. ژوكر برای كشتن هاروی دنت به سراغ او میرود. بتمن و سروان گوردون هم بعد از تعقیب و گریز، ژوكر را دستگیر میكنند. بتمن از ژوكر اعتراف میگیرد و مكان اختفای هاروی دنت و نامزدش راشل دیویس (مگی گیلنهال) را جویا میشود. ژوكر آن دو را در 2?جای مختلف شهر پنهان در مكانهایی كه بمبگذاری شده مخفی كرده تا بتمن نتواند هر دوی آنها را نجات دهد. بتمن برای نجات راشل حركت میكند و گوردون و پلیسها نیز به نجات هاروی دنت میروند. بتمن به محض رسیدن به محل تعیین شده متوجه میشود كه ژوكر او را فریب داده و محل زندانی شدن راشل و هاروی دنت را جابجا گفته است. بتمن هاروی را نجات میدهد اما او نیمی از صورتش را در اثر آتشسوزی انفجار و سوختگی از دست میدهد. پلیس نیز نمیتواند راشل را نجات دهد و او در انفجار میمیرد. در این میان ژوكر نیز از اداره پلیس فراری داده میشود. هاروی دنت كه بتمن و گوردون را در مرگ نامزدش مقصر میداند توسط ژوكر در بیمارستان متقاعد میشود كه از پلیس، گوردون و بتمن انتقام خون نامزدش را بگیرد. هاروی دنت در نقش آدمی دو چهره با ژوكر همراهی میكند تا بتمن را از سر راه بردارند. برای متوقف كردن این تهدید ویرانگر كه شدیدترین دشمن بتمن است، بتمن مجبور است از تمام سلاحهای پیشرفته استفاده كند. در انتها بتمن موفق میشود ژوكر را دستگیر كند، اما هاروی دنت هنگامی كه قصد داشت گوردون و خانوادهاش را بكشد از بالای ساختمان پرت شده و میمیرد. از مهمترین حواشی این فیلم میتوان به هیث لجر، بازیگر نقش ژوكر اشاره كرد كه 6 ماه قبل از اكران فیلمش درگذشت. میگویند او برای درآوردن این نقش سخت از اعصاب و روان خود مایه فراوانی گذاشته بود و حتی بعد از اتمام فیلمبرداری هم كابوس این شخصیت از ذهنش پاك نشده بود. او به خاطر ایفای نقش دلقك در این فیلم برنده جایزه اسكار بهترین بازیگر مرد نقش مكمل در هشتاد و یكمین دوره جوایز اسكار شد كه البته این جایزه را پدر و مادر و خواهر او دریافت كردند. نولان اكنون با بهرهگیری از تجربیات غنی كه از فیلمهای قبلیاش به دست آورده، فیلم آغاز (Inception) را روانه اكران كرده است. آغاز، یك فیلم اكشن و علمی ـ تخیلی با بازی لئوناردو دیكاپریو است كه موضوعی درباره رخنه كردن به داخل رویاهای دیگران (به طور مخفیانه) و ربودن اسرار ذهن آنان به هنگام خواب دارد. با استقبال گستردهای كه از این فیلم شده است، میتوان آن را با قاطعیت جزو آثار برتر نولان دانست؛ فیلمسازی كه درونیترین و عمیقترین لایههای وجودی بشر را در روایتهای پیچیدهاش ترجمه و تبیین میكند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 696]