واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: مثلث عشقی بین نادر، پریدخت و نصرت در یك جاده یكطرفه و جداگانه در سازمان قصه طی میشود. از سوی دیگر رخدادهایی چون مسجد گوهرشاد و... بازخوانی و مرور رخدادهای مهم مذهبی و دینی با اهرم درام ، فرآیندی سخت و حساس است كه نویسنده در درجه نخست و سازنده اثر نمایشی در مرتبه بعد باید همگام و همسو با حافظه تاریخی دینی مخاطب خود حركت كند. نویسنده با توجه به منابع موجود برای نشان دادن عمق رخدادهای مذهبی با دو رویكرد جهت انتقال مفاهیم پیش میرود، نخست همان رخدادها را با چاشنی درام همسان با اصل واقعه دوبارهسازی میكند و در مرتبه بعد با تاثیر از آن حوادث داستانش را به زمان معاصر كشانده، همان مفاهیم و اسلوب آئینی و دینی را در ظرف زمان برای مخاطب نشانهگذاری میكند. در این چند سال اخیر مجموعههای مختلف تلویزیونی مرتبط با تراژدی عظیم عاشورا ساخته شده است كه هر دو رویكرد داستانپردازی را برای انتقال مفاهیم معنوی دینی در این سریالها میتوان رصد كرد، اما آنچه بدیهی است، مجموعههای داستانی كه در این چند سال به مناسبت ایام محرم تولید و در معرض سنجش و قضاوت مخاطبان قرار گرفتند در مقایسه با سریالهای مناسبتی اینچنینی كه برای ماه رمضان كار شده است جز اثر شاخصی چون «شب دهم» مابقی با توفیقی همسان با سریالهای مانند ماه رمضان مواجه نشدهاند. این مهم به چند عامل مرتبط است كه در این گفتار با مرور سه سریالی كه برای ماه محرم در سالهای اخیر ساخته شدهاند، مورد بازكاوی قرار گرفته است. فراسوی حادثه انتقال مفاهیم در چارچوب درام زمانی بر ناخودآگاه گیرنده پیام رسوب میكند كه او این مفاهیم را از بستر داستان استخراج كند. هرگاه رویه پرورش دادههای فكری به بستر گفتاری شخصیتهای نمایشی سنجاق میشود، این شیوه انتقال مفاهیم بیننده را با واكنش مواجه كرده و به نوعی گفتار بهجای رفتار آدمها پیش برنده رخدادهای داستانی میشود. تراژدی عاشورا به عنوان نقطه كانونی سه سریال شب دهم، روزهای اعتراض و پریدخت بود كه در چند سال اخیر در دهه اول محرم در برابر دیدگان مخاطب قرار گرفتند. تعزیه به عنوان بازوی حركتی قصه در این سه سریال داستان با قوتها و ضعفهای گوناگونی دستمایه نویسندگان این سریالها قرار گرفته است. شب دهم اسلوب رخدادهایش را بر اجرای تعزیه توسط حیدر و یاور در عصر قجری و فضای خفقان آن مقطع از تاریخ استوار كرده بود. مثلث عشقی شاخصه دیگری است كه در هر سه سریال مورد بحث به عنوان بازوی پیشبرنده قصه و منفذ چالش آدمها مورد التفات قرار گرفته است. شب دهم در لوای پدر معنوی 2 سریال دیگر ، اسلوب محتوایی و ساختاری آن به نوعی در سریالهای بعدی تلویزیون دوبارهسازی شده است و این عامل باعث شده كه این دو نسخه به سبب گرتهبرداری از شب دهم حكم آثاری بدلی را یافته و مخاطب به دیدار اصل جنس راغبتر شود. كما این كه شب دهم در پخش مجدد خود در ایام محرم پارسال با این كه در ساعتهای میان روز به تماشاگران ارائه میشد باز با توفیق مواجه شد. «پریدخت» با تمركز بر یك مثلث عشقی و چاشنی كردن رخدادهای سیاسی معاصر، هیچ تناسب واقعبینانهای با مناسبت محرم و تراژدی عاشورا نداشت. رخدادهای پریدخت در هر زمان دیگری نیز قابل تعریف و ارائه برای مخاطب بود. مضاف بر این كه تمركز بر روابط ارباب رعیتی و سنجاق آن به مناسبتهای سیاسی را به بهترین شكلی مخاطب در سریالی چون «كیف انگلیسی» در شمایلی استوار پیش از این دیده بود، دوباره سازی همان مناسبات با بازیگران مشابه بیننده را بیشتر به سمت جنس اصلی یعنی كیف انگلیس هدایت میكرد. در «روزهای اعتراض» به گونهای مناسبات آدمها و چالشهای آنان در مسیر قصه به محرم گره میخورد یعنی به گونهای مناسبت تاریخی در تكامل داستان تاثیرگذار بود. ولی بستر سیاسی جنایی سریال چربش بیشتری بر سایر وجوه داستانی داشت. از بین این 3 سریال فقط شب دهم به نیكی توانسته بود كه در 2 بازوی قوی داستانی خود، هم در مسیر انتقال مفاهیم مذهبی گامهای وزینی بردارد و هم به قصه خود اعتبار و معنایی ببخشد. از منظر دیگر از آنجا كه ما ملت شفاهی هستیم نخستین دریچه ارتباط مخاطب با مجموعههای نمایشی، گفتاری است كه برای آدمهای داستان نویسندگان مهیا میكنند. شب دهم در مسیر زبانی خود چنان غنی و استوار پیش آمد كه به گونهای ضعفهای دیداری و ساختاری اثر را پشت خود پنهان كرد. به هر روی اسلوب تعزیه در درجه نخست بر گفتار استوار است، وجاهت دیداری به نوعی تكمیلكننده مفاهیم شفاهی این گونه نمایش سنتی است كه نویسنده شب دهم در پیشبردن آیین و مناسك تعزیه با دغدغهها و چالشهای آدمهای قصهاش به درستی اعتدال را چراغ راه خود كرده بود. اما همین رویه را اگر در سریالی چون پریدخت رصد كنیم، میبینیم دغدغههای آدمها و چالشهای آنان به نوعی به عزاداریهای ایام محرم سنجاق شده است. مثلث عشقی بین نادر، پریدخت و نصرت در یك جاده یكطرفه و جداگانه در سازمان قصه طی میشود. از سوی دیگر رخدادهایی چون مسجد گوهرشاد و فضای اختناق دوره پهلوی اول و دوم فقط به صورت تلگرافی از زبان آدمها به گوش مخاطب دوخته میشود. اگر قرار به شنیدن اخبار و رخدادهای سیاسی یك مقطع تاریخی پرالتهاب و مرور آن است كه مخاطب به حافظه تاریخی خود رجوع میكند؛ اگر هم به تاثیر این رخدادها بر منش و رفتار آدمهای قصه درام تمركز دارد، چرا نشان دادن این رویه از مخاطب دریغ شده است. آدمهای سریال پریدخت بیشتر بر گذشته خود میبالند و یا حسرت میخورند درحالی كه قصه اسلوب روایتش را بر مناسبات آدمها در زمان حال و گذشته است. آدمها در زمان حال فقط بهگزارش شفاهی ماوقع میپردازند. یكی از بهترین گزینههای نمایشی برای ایام محرم پخش تلهفیلمهایی متناسب با این ایام به صورت شبانه است، چون هر قصه در یك مجلس ختم به خیر میشود. موضوع دیگری كه در بسیاری از سریالهای مناسبتی به ویژه مجموعههایی كه برای محرم كار شده و بهعنوان معضلی به این آثار صدمه زده است عدم كشش و گنجایش ظرفیت قصهها برای ارائه در 10 یا 15 قسمت تلویزیونی است. در نگاه كلی به جز شب دهم كه ظرف و مظروف به خوبی در آن میخواند، 2 سریال دیگر كشش و گنجایش روایی آنان در نگاه واقعبین در نهایت در 7 قسمت به راحتی جمع و جور میشد. هر چند داستانكهایی كه به جمال «روزهای اعتراض» نویسنده سنجاق زده بود، رگه معمایی جنایی سریال را تقویت میكرد اما این رگه در برابر رخدادهایی كه به محرم و عاشورا گره میخورد بسیار سنگینی میكرد. در واقع هرگاه بستر جنایی قصه كم میآورد ناخنكی هم به عزاداری ایام محرم میزد. به هر روی در سریالهایی كه برای محرم ساخته شده است با نگاه به سازمان كلاسیك تراژدی كه جدال خیر و شر در اصل است مناسبات آدمها و طراحی رخدادهای قصه به سامان رسیده است. این اصل مشخص فقط از زاویه قلم و نگاه سازنده «شب دهم» مقبول و استاندارد درآمده است. گمانه زنی درست زمانی از شاخصههای مهم برای اقبال عمومییك مجموعه تلویزیونی، زمان درست ارائه اثر به مخاطب است. ماه محرم به سبب ویژگی خاص آئینی و برگزاری مراسم شبانه عزاداری در دهه اول آن، شرایط آشنایی دارد كه مدیران شبكهها و دوستانی كه جدول پخش برنامه را در این ایام میبندند كمتر به این مهم التفات نشان میدهند. آحاد مردم با توجه به طبقه و شرایط اجتماعی و دیدگاه اعتقادی، دهه اول محرم بعد از نماز مغرب و عشاء در تكایا، مساجد و هیئتهای خود گردهم میآیند. به خصوص از شب هفتم محرم اغلب مردم تا پاسی از شب بیرون از منازل خود هستند. پخش سریالهایی كه داستان زنجیرهای دارند در این ایام كاركردی آن چنانی ندارد زیرا شاید بخشهای نخستین این سریالها را درصدی از تماشاگران ملاحظه كنند اما از شب هفتم تا سوم سالار شهیدان مردم بیرون از خانههای خود هستند و پخش چنین سریالهایی با خط داستانی پیوسته به سبب گم كردن مسیر روایت توسط تماشاگر در تعقیب سریالها، جهت جلب توجه مخاطب را بسیار پایین میآورد. اگر قرار بر پخش سریال در دهه اول محرم است بهترین گونه روایی برای این مجموعههای داستانی، بهرهوری از شمایل داستانهای اپیزودیك است، بهگونهای كه اگر مخاطب چند شب هم سریال را نبیند، بخشی از داستان را به هیچ وجه از دست نخواهد داد. در رویه كنونی از آنجا كه بیشتر سریالهای مناسبتی از اسلوب روایت زنجیرهای بهره میبرند، بخصوص در ایام محرم این شیوه داستانی پاسخگوی نیازهای زمانی مخاطب نیست. یكی از بهترین گزینههای نمایشی برای ایام محرم، پخش تلهفیلمهایی متناسب با این ایام به صورت شبانه است، چون هر قصه در یك مجلس ختم بهخیر میشود، در این شكل ارائه داستان، حق انتخاب تماشاگر نیز محفوظ میماند. سریالهای مناسبتی محرم كه داستانهای پیوسته دارند، بهترین زمانی كه در جدول پخش میتوان برای آن در نظر گرفت، بعد از سومین روز شهادت امام سوم شیعیان است. سال گذشته سریال پریدخت در ساعتی به مخاطب ارائه میشد كه اغلب مردم در بیرون از منازل خود مشغول عزاداری بودند. پخش آیینهای عزاداری به صورت زنده و مستقیم و تولید برنامههای تركیبی گفتگو محور مذهبی در ایام محرم پارسال با استقبال فوقالعادهای نسبت به سریالهای شبانه مواجه شد. در ایام محرم به خصوص شبهای عزاداری برنامههای آیتمگونه و كوتاه بیشتر جواب میدهند تا برنامههای نمایشی طولانی مدت كه در تعریف راحت داستان در زمان حال ساده مشكلات متعددی در مسیر روایت دارند. معضل دیگری كه از فرط تكرار شدن از سوی جماعت كارشناس و منتقد سالهاست به رجزخوانی شناخته شده بدل شده و هنوز هم دوا و درمان مناسبی برای آن اعمال نشده است، مشكل تولید فشرده و دقیقه نودی سریالهای مناسبتی است. سال گذشته سریال پریدخت در نامطلوبترین وضعیت و كیفیت نمایشی به مخاطبان ارائه شد. در چند قسمت كه صداها سینك نبود، در اواخر سریال نسخه راف كاتش به جمال مخاطب دوخته شد و بیننده در برخی از سكانسها فقط راش برش نخورده میدید! سریال خونمردگی كه قراربود سال قبل از شبكه یك پخش شود بهدلیل فشردگی تولید و تنگی وقت تصویربرداری آن 10 روز بعد از عاشورا ختم شد و به پخش نرسید. نمونههای این چنین كم نیستند. تا محرم سال بعد یك سال وقت است. در این 365 روز كارهای خیلی قشنگی میتوان انجام داد. فردا دیر است. همین امروز طراحان، برنامه سازان و زعمای قوم سریال سازی اگر آستینها را به قاعده پنج انگشت بالا بزنند، برای دوا و درمان كمیوقت و تولید دقیقه نودی مجموعههای نمایشی افاقه میكند... بسم الله!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 546]