واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: امروز ميخواهيد در كدام راه قدم گذاريد؟
رفتارها- هانيه ورشوچي:
در يكي از روزهاي زندگي از ما ميپرسند، امروز ميخواهيد به كدام سو در زندگي قدم برداريد؟
دوستداريد امروز راه زندگيتان به كجا ختم شود؟ تعدادي از افراد راهبرند و راهدار، خوب نقشه زندگيشان را كشيدهاند و به هيچ عنوان دوست ندارند از منحني آن نقشه خارج شوند چرا كه معتقد هستند كه افسار زندگي شان را خوب به دست گرفتهاند. معدود افرادي هم طعم خوش لحظهها زير دندههايشان شيريني كرده است و ميخواهند در همين حال و اكنون باشند.
بعضيها در فرار از گذشته راه گم كرده هستند و در اوضاع بد روزگار نميدانند به كدام سو قدم گذارند تا بيشتر از اين به بيراهه كشيده نشوند. اما تعداد بيشماري از ما كه زير سقف يك چارديواري زندگي ميكنيم، علاقهمند هستيم كه راه زندگيمان زودتر مسير را پيدا كند و در مسيري بيفتيم كه سالها در ذهنمان نقشه آن را ميكشيديم.
اوقاتي دوستداريم اوضاع زندگيمان يك دفعه متحول شود و در بهترين مسير زندگي قرار گيريم.در اين مسير گاهي آنقدر دل گرفتهايم كه دلمان ميخواهد، به شهري قدم بگذاريم كه ساكنانش كدورت بينشان نباشد و همگي لباس گذشت به تن كرده باشند و همه در كنار هم با صلح و آرامش زندگي كنند.
به گذشتههاي نه چندان خوبمان نينديشيم و در خيابان زندگيمان دنده عقب نگيريم و به جلو بنگريم و فقط گوشه چشمي به آينه عقب نگاه كنيم تا از تجربيات گذشتهمان استفاده كنيم.
در اين ميان دوست داريم مسير زندگيمان در راهي بيفتد كه انسان واقعي باشيم.
ميخواهيم به جنگلي قدم بگذاريم كه همه پروانهها از پيله غم بيرون بيايند و به پرواز در آيند و راه زندگيمان به گلخانهاي ختم شود كه تمام گلهاي گلخانه، گلهاي صميميت و يكدلي و محبت باشد تا در آن فقط به يكديگر دوستي هديه دهيم.
دوستداريم در مسيري كه قدم گذاشته ايم، دادگاهها و زندانهاي شهرمان مراجعهكننده نداشته باشد. چرا كه آنقدر صفحه حوادث روزنامهها را ورق زدهايم كه ميخواهيم راه زندگيمان به كوچه پس كوچههايي ختم شود كه در آن نشانه مردانگي «زور گويي و زور بازو» نباشد.
همه اميد و آرزويمان قدم گذاشتن در راهي است كه افرادش دو رويي را ننگ بدانند و تمام كوچههاي دو رنگي، دروغ، تقلب و نفرت ورود ممنوع باشد. رفتارهايمان رنگي ديگر بگيرد.آخر خستهايم از هر چه دروغ و نيرنگ و دو رويي و به خود قول دادهايم در جاده زندگي دو رنگي را پيشه خود نسازيم.
آرزويمان اين است كه ناباوريها را از دلمان بزداييم و بارورشدن و اعتماد به نفس داشتن را به دلمان بياموزيم. ميخواهيم در راهي قدم بگذاريم كه جرات لازم براي رؤيايي آنچه مطلوب نيست را داشته باشيم.
به نوعي در راه جديد زندگي ميخواهيم بد بين نباشيم و چشمهايمان را از هر چه ظلمت و تاريكي است رها كنيم. تصميم داريم در اين راه در زمان حال زندگي كنيم. به خود قول دهيم كه از جريان زندگي خارج نشويم و با زندگي پيكار نكنيم چرا كه زندگي پيكار نيست بلكه بازي است كه هر چه ميتوان بايد در آن به ديگران عشق بخشيد تا بتوان بدون نفرت زندگي كرد.
ميخواهيم در راهي قدم بگذاريم كه در زندگي نااميد نباشيم تا خاك باغچه زندگيمان گل اميد را خشك نكند و در كوچه پس كوچههاي نا بندگي و روگرداني از خدا منجي تمام آنهايي باشيم كه از بنبستهاي زندگيشان خسته شدهاند و دست از دعا كشيدهاند.
در آخر اينكه ميخواهيم زندگي مان به راهي ختم شود كه اطرافيانمان را ببخشيم تا بخشيده شويم. در آن راه هرگز تئوري صادر نكنيم و به تمام خواستههايمان جامه عمل بپوشيم.
تاريخ درج: 4 خرداد 1387 ساعت 10:23 تاريخ تاييد: 4 خرداد 1387 ساعت 15:55 تاريخ به روز رساني: 4 خرداد 1387 ساعت 15:42
شنبه 4 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 175]