واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: تعلیم و تربیت حق ایرانیاندولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد. در این اصل قانون اساسی این حق و تکلیف مورد تاکید قرار گرفته است.
اهمیت تعلیم و تربیت تا به آنجا است که در جای جای قرآن سخن از آن آمده است و تعالی ترین تربیت که همان تربیت الهی است بارها مورد تاکید قرار گرفته است.ماده 1104 قانون مدنی، زن و شوهر را مکلف می کند که در تربیت اولاد خود با یکدیگر همکاری کنند بنابراین تربیت فرزندان یکی از تکالیف خانواده است. در ماده 1173 همین قانون نیز به اهمیت صلاحیت اخلاقی پدر و مادر و تربیت اخلاقی طفل تاکید شده است. در صورتی که یکی از والدین حضانت طفل را بر عهده داشته باشد، اشتهار به فساد اخلاق، اعتیاد زبان آور به الکل و مواردی از این قبیل که تربیت طفل را به خطر می اندازد سبب سلب صلاحیت شخصی می شود که حضانت طفل را برعهده دارد. اما مهم ترین ماده قانونی که به تکلیف والدین به تربیت طفل اشاره دارد ماده 1178 قانون مدنی است که به موجب آن ابوین مکلف هستند که در حدود توانایی خود به تربیت اطفال خویش و حسب مقتضی اقدام کنند. ریشه یابی بزهکاری اطفال بررسی ریشه ای مسائل اطفال و از آن جمله بزهکاری اطفال، برای رسیدن به یک جامعه ایده آل شرطی ضروری محسوب می شود با توجه به این که ریشه بسیاری از جرایم ارتکابی در جامعه به گذشته مرتکبان آن جرایم باز می گردد با تحلیل گذشته چنین افراد بزهکاری مشخص خواهد شد که اکثر این افراد در زمان طفولیت خود مرتکب انواع بزه شده اند و یا لااقل حسب مورد با توجه به رفتاری که از خود بروز داده اند، از طرف اجتماع طفل یا نوجوانی نا به هنجار تلقی شده اند به راستی چه عواملی در بزهکاری این اقشار از افراد جامعه موثر است؟از عواملی که تأثیرگذار در بزهکاری اطفال است جدایی والدین است. طلاق موجب التهاب و تشویش فرزندان می شود محروم کردن طفل از پدر یا مادر در روحیه او تأثیر سوء می گذارد که عکس العمل آن بعدا به صورت بد خلقی و یا افسردگی و لجاجت و تمرد از اوامر پدر، مادر و دیگران تجلی خواهد کرد. از آنجا که خانواده اولین محیطی است که فرد در آن رشد می کند و هنجارها را می آموزد می توان نتیجه گرفت خانواده نقش تعیین کننده ای در سرنوشت اطفال دارد. اساساً افراد پس از تولد تحت تأثیر افکار، عقاید و رفتار اعضای خانواده خود قرار دارند. لذا خانواده اولین محل و عاملی است که در رفتار تأثیر می گذارد. از این رو خانواده های ستیزه گر و متلاشی شده یکی از عواملی اصلی گرایش به بزهکاری محسوب شده است از طرفی خانواده ای که در آن یکی از والدین حضور نداشته باشد احتمالاً باعث ناراحتی نوجوانان آن خانواده می شود و نوجوانان از کودکی احساس کمبود کرده و عواطف ناخوشایندی در وی ایجاد می شود که عامل مهم بزهکاری بشمار می رود. اشتغال به کارمادر از عوامل دیگر بزهکاری است اشتغال مادران و خستگی جسمی ناشی از آن حوصله رسیدگی به امورات طفل را از مادر خانواده سلب می کند. زن موجودی لطیف است و این بی انصافی است که مرد از زن خود توقع دو مسئولیت بزرگ را داشته باشد اگر زن شاغل نباشد نیروی خود را در جهت بهبود منزل بکار می برد و دیگر لازم نیست بیش از حد لازم بار مسئولیت را به دوش بکشد وابستگی نداشتن زن به سازمان ها و ادارات ایجاد فراغت فکری می کند و از لحاظ بهداشتی فشار کمتری به اعصاب و روانش وارد می آید در نتیجه می تواند به خوبی از افراد خانواده مراقبت کند.
یکی دیگر از عواملی که تأثیرگذار در بزهکاری اطفال است جدایی والدین است. طلاق موجب التهاب و تشویش فرزندان می شود محروم کردن طفل از پدر یا مادر در روحیه او تأثیر سوء می گذارد که عکس العمل آن بعدا به صورت بد خلقی و یا افسردگی و لجاجت و تمرد از اوامر پدر، مادر و دیگران تجلی خواهد کرد.از عوامل دیگر، اعتیاد والدین است پدر یا مادر معتاد معمولا به دلیل وابستگی به مواد مخدر در قبال فرزندان خود احساس مسئولیت نداشته و یا مسئولیت پرورش فرزندانشان در اولویت بعدی نسبت به مصرف مواد مخدر قرار می گیرد.حق تعلیم و تربیتبی تردید در دنیای کنونی دخالت گسترده دولت در همه امور طرفدار چندانی ندارد اما مقوله آموزش و تربیت هنوز از آن حوزه هایی است که حضور دولت در آن پر رنگ است.اصل سی ام قانون اساسی می گوید: دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد. در این اصل قانون اساسی این حق و تکلیف مورد تاکید قرار گرفته است. آموزش و پرورش رایگان حق همه مردم است تکلیف تا حین این حق بر عهده دولت است البته مراد از دولت در این اصل فقط قوه مجریه نیست بلکه دولت در مفهوم عام آن مراد است بنابراین باید نتیجه بگیریم که در کشور ما حضور دولت در آموزش و تربیت گسترده است و این حق به موجب مهم ترین قانون موجود در کشور یعنی قانون اساسی به رسمیت شناخته شده است حال باید دید آموزشی که دولت ارائه می دهد باید دارای چه محتوایی باشد؟ اصل چهارم قانون اساسی در این خصوص می گوید: کلیه قوانین و مقررات مدنی، جزایی، مالی، اقتصادی، اداری، فرهنگی، نظامی، سیاسی و... باید براساس موازین اسلامی باشد. تنها نهادی که بر تربیت تأثیر می گذارد دولت نیست نقش خانواده با نقشی که دولت در این حوزه بر عهده دارد برابری می کند. محتوای تربیتی که خانواده ارائه می دهند باید متناسب با ارزش های موجود در جامعه باشد.از این اصل می توان نتیجه گرفت که دولت برای انجام تکلیف خود به آموزش و تربیت باید محتوایی اسلامی داشته باشد.نتیجه:نتیجه آن که با نگاهی به قانون اساسی سه نتیجه در خصوص نقش دولت در تامین حق شهروندان بر آموزش و پرورش را دریافتیم اول این که دولت تکلیف به آموزش و پرورش دارد، دوم آن که دولت این وظیفه خود را از طریق تصویب قوانین و مقررات و اتخاذ تصمیمات و اقداماتی انجام می دهد به عبارت دیگر رایج ترین روش برای کنترل و تنظیم این تکلیف دولت وضع قوانین است و سوم آن که محتوای تعلیم و تربیت باید اسلامی باشد.همچنین آموختیم که تنها نهادی که بر تربیت تأثیر می گذارد دولت نیست نقش خانواده با نقشی که دولت در این حوزه بر عهده دارد برابری می کند. محتوای تربیتی که خانواده ارائه می دهند باید متناسب با ارزش های موجود در جامعه باشد. تفاوتی که در این خصوص وجود دارد این است که امکان نظارت بر تربیتی که از سوی مقامات رسمی ارائه می شود بیشتر است.هانیه اخباریه وکیل پایه یک دادگستریبخش حقوق تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 566]