واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: t="داماد به جاي خانه بخت، راهي زندان شد" src="http://www.news.niksalehi.com/khabar/100889996958.jpg" width="150" height="100" border="0" /> قتل مادرزن به دست داماد جوان اختلاف بر سر تعيين زمان عروسي انگيزهاي بود كه باعث شد يك جوان 22 ساله مادر همسرش را با ضربه چاقو به قتل برساند. اين متهم كه 2 هفته قبل توسط ماموران نيروي انتظامي كرج بازداشت شد در اعترافاتش گفت، مدتي قبل دختر مقتول را به نامزدي خود درآوردم و روز حادثه براي تعيين زمان عروسي به منزل مادر او رفتم و آنجا بر سر اين مسائل اختلاف به وجود آمد و به درگيري فيزيکي انجاميد. من هم با چاقويي که همراه داشتم، ضربهاي به بدن مادر همسر خود وارد کردم که منجر به قتل او شد؛ البته من به هيچ وجه نميخواستم او را بكشم. يك متخصص علوم رفتاري، يك روانشناس و يك حقوقدان، ما را در آسيبشناسي پرونده اين هفته ياري كردهاند. مجيد ابهري، متخصص علوم رفتاري كنترل خشم زمان ميبرد پرونده اين داماد ناكام، نخستين بلوايي نيست كه از ناتواني در كنترل خشم به وجود آمده است. از همين رو كارشناسان به مقوله كنترل خشم بسيار پرداختهاند. به عقيده مجيد ابهري، متخصص علوم رفتاري، بيكاري، فقر اقتصادي، تربيت خانوادگي، كم بودن مهارتهاي اجتماعي، افزايش خشونت در جامعه از طريق فيلمها و بازيهاي رايانهاي خشن و پايين آمدن آستانه تحمل دلايل اصلي به وجود آمدن نزاعهاي خياباني هستند و عوامل محيطي چون سرما و گرماي هوا، روشني و تاريكي، ترافيك و صداهاي ناهنجار نيز بيتاثير نيستند. عمل كردن به آن شايد به اندازه گفتنش ساده نباشد، اما مي شود خشم را كنترل كرد. نخست توصيههاي حقوقي را ميخوانيم. ميلاني، پيشگيريهاي غيركيفري را توصيه ميكند: «به صورت عام اشتغالزايي، فراهم كردن امكان تحصيل و جذب شهروندان در شبكههاي اجتماعي و به صورت خاص، استفاده از نگهبان محله و عدم عبور و مرور در مناطق جرمخيز.» تحقيقات نشان داده خانوادههايي كه محدودكننده هستند معمولا فرزندان خشمگيني دارند. اين خانوادهها به آزاديهاي فردي و اجتماعي فرزندان خود احترام نميگذارند و به آنها اجازه ابراز نظر نميدهند و در نتيجه خشم را در آنان افزايش ميدهند. اين كودكان شايد به دليل احساس گناه خشم خود را در خانواده ابراز نكنند، اما مسلما جاي ديگري براي ابراز آن پيدا ميكنند مثلا در خيابان و در يك نزاع خياباني. مورد دوم خانوادههايي هستند كه به شيوه درست فرزندانشان را كنترل نميكنند. اين خانوادهها بر خواستههاي فرزند خود مديريت ندارند و خواستههاي آنها را بيچون و چرا برآورده ميكنند. اين مساله باعث ميشود فرزندان در برابر هر عاملي كه احساس كنند بازدارنده و كنترلكننده است واكنشهاي پرخاشجويانه نشان دهند. همچنين فرزنداني كه پدر و مادر پرخاشجو دارند، مانند يك واگير رواني اين روحيه را به فرزندان خود منتقل ميكنند. فرزندان از پدر و مادر خود ياد ميگيرند كه با اطرافيان بايد با خشونت رفتار شود. ابهري، در باره راهكارهاي كنترل خشم مي گويد: در درازمدت بايد الگوهاي رفتاري مناسب ايجاد كرد و به اشتغالزايي اهميت داد. در ميانمدت نيز بايد افسردگيهاي اجتماعي را كاهش داد، از گسترش فيلمها و بازيهاي خشونتبار جلوگيري كرد و شهروندان را با حقوق شهروندي آشنا كرد. علي نجفي توانا، حقوقدان و استاد دانشگاه عمل متهم، قتل عمد است با توجه به اين كه متهم اين پرونده از قبل براي كشتن مادرزن خود نقشهاي نداشته و بر اثر از دست دادن كنترل خود مرتكب قتل شده آيا قتلي كه انجام داده عمد به حساب ميآيد؟ در نظام جزايي ما قتل به 3 نوع تقسيم ميشود: قتل عمد، شبه عمد و خطاي محض. حال آن كه در كشورهاي ديگر 2 نوع قتل داريم: قتل عمد و غيرعمد. لطفا درباره قتل عمد بيشتر توضيح دهيد. اصولا قتل در مقررات جزايي ما به 3 نوع تقسيم ميشود. نوع اول قتل با سبق تصميم است؛ يعني كسي كه مرتكب قتل شده از قبل براي اين قتل برنامهريزي كرده، نقشه كشيده، آلت قتاله آماده كرده و مرتكب قتل شده است. اين قتل صددرصد عمد و مجازات آن در اكثر قوانين اشد مجازات است كه در ايران قصاص است. اما قتل اين پرونده از اين نوع نيست. درست است؟ دقيقا. قتل اين پرونده از نوع دوم است كه سبق تصميم وجود ندارد و در حالت انفجاري و عصبانيت متهم كنترل خود را از دست داده و با اقدام قتاله و آلت قتاله به صورت ناگهاني و بدون برنامهريزي مرتكب قتل شده است. در قوانين بسياري از كشورها اين نوع قتل مشمول تخفيف ميشود و مجازات آن كمتر از اشد مجازات است، اما در كشور ما اين هم قتل عمد و مجازات آن قصاص است. نوع ديگري از قتل هم وجود دارد كه مقتول به خاطر مشكلاتي كه داشته در قتلش تسريع شده مثلا زنباردار، كودك يا فردي مسن بوده و به خاطر اينكه مقاومت بدني كمي داشته براحتي و البته به خاطر صدمهاي كه از قاتل ديده جان خود را از دست داده است. در اين مورد هم در قوانين ما تخفيف وجود ندارد و قتل، قتل عمد است. در مورد قتلي كه اتفاق افتاده چه توضيحي ميتوان داد؟ اتفاقي كه در اين مراسم افتاده يك قتل خانوادگي است. اين قتل از دسته قتلهاي تعارضآميز است. يعني قتلي كه بين 2 نفري اتفاق افتاده كه از قبل همديگر را ميشناخته و رابطه عاطفي شراكتي يا عشقي داشتهاند. در مواردي آرامآرام سوءتفاهم و سوءظن به وجود ميآيد و به دليل اينكه مديريت بحران وجود ندارد، فاجعهاي به وجود ميآيد. آيا از دست دادن كنترل يا جنون آني ميتواند دليلي براي به دست آوردن تخفيف باشد؟ خير. در قوانين ما يا فرد عاقل است يا مجنون. نميتوان گفت عاقل است، اما كنترل خود را از دست داده است. اينكه او عصباني بوده و نتوانسته خشم خود را كنترل كند، باعث تخفيف در مجازات نميشود. مريم رامشت، روانشناس روابط مخدوش خانوادگي پشت پرده اين قتل رفتار خشونتآميزي كه متهم اين پرونده از خود بروز داده بيشك ناگهاني نبوده و پيش زمينه داشته است. سرچشمه رفتار خشونت بار اين فرد را بايد در كودكي، نوجواني و خانواده او جست، اما بيشك رفتارهاي مادر خانم او نيز بينقص نبوده و مناسباتي كه بين آنها بوده دچار اشكالات اساسي بوده است. به همين دليل، آستانه مقاومت داماد پايين آمده و در شرايطي كه عصباني بوده نتوانسته خود را كنترل كند و با كوچكترين محركي اينگونه رفتار از او سر زده است، اما چرا بايد در شرايطي مانند مجلس شيرينيخوران كه بايد مجلس شادي باشد اين اتفاق بيفتد؟ بديهي است كه روابط بين دو زوج نيز مخدوش بوده است و قبل از اينكه خود به تفاهم برسند و بتوانند از مواضع يكديگر دفاع كنند وارد بحثهاي خانوادگي شدهاند و خانوادهها هم از اين فرصت استفاده كرده و خواستهاند نقش پررنگتري داشته باشند. توصيه صريح ما به خانوادهها اين است كه به استقلال فردي فرزندان خود احترام بگذارند. اگر چه نظر خانوادهها هم مهم است اما بايد به فرزندان خود اجازه دهند خودشان تصميم بگيرند. عمده اختلافاتي كه در بحث ازدواج در خانوادهها به وجود ميآيد عدم وجود استقلال زوجين است. زماني كه والدين وارد بحث ميشوند تنشهاي زيادتري به وجود ميآيد. مسلما اين اتفاق زماني ميافتد كه زوجين نيز از بلوغ فكري كامل برخوردار نباشند. چطور ممكن است مردي 22 ساله كه ميخواهد زندگي جديدي را شروع كند در اولين مرحله چنين رفتاري از خود نشان دهد؟ اين مساله نشاندهنده ضعف روحي و رواني و عدم توانايي اين فرد است. اگر هم اين اتفاق نميافتاد بيشك او در زندگي مشترك خود دچار مشكلات جدي ميشد. جوانان نبايد قبل از دست يافتن به بلوغ فكري به بحث مهم ازدواج فكر كنند. مشخص است كه متهم اين پرونده مهارتهاي زندگي را نداشته و انتخاب دختر خانم نيز جاي شگفتي و سوال دارد. اين دو فرد آمادگي لازم براي ازدواج نداشتهاند. رفتار قهري اين جوان نشان از عدم بلوغ او براي ازدواج دارد. در اينجا لازم ميدانم تاكيد كنم كه پيش از ازدواج لازم است زوجين حداقل 150 ساعت با هم صحبت كنند. خانوادهها را در جريان بگذارند و با قصد ازدواج با يكديگر در تماس باشند. دختر و پسرهاي جوان شايد ندانند كه براي ازدواج چه مهارتهايي لازم است و صرف عاشق شدن نبايد ازدواج كرد. اگر فاكتورهاي اساسي در ازدواج وجود نداشته باشد يا قبل از ازدواج مانند اتفاقي كه افتاده، فاجعه رخ ميدهد يا بعد از ازدواج طلاق يا همسركشي و مسائل ديگر به وجود ميآيد. سارا لقايي سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 436]