تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 13 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):غيرت از ايمان است و بى بند و بارى از نفاق.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820432771




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

خاطرات پدران و مادران سرزمینم در اینجا به یادگار می ماند


واضح آرشیو وب فارسی:مهر: مرور اتفاقات انقلاب درآسایشگاه کهریزک کرج/
خاطرات پدران و مادران سرزمینم در اینجا به یادگار می ماند

سالمندان


شناسهٔ خبر: 2494464 شنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۹:۲۴
استانها > البرز

کرج - اینجا آسایشگاه کهریزک کرج است جایی که اندوه و انتظار با هم خو گرفته اند، خاطرات پدران و مادران این سرزمین در اینجا به یادگار می ماند و در لابه لای زمان گرد فراموشی بر رویشان می نشیند. به گزارش خبرنگار مهر، اینجا آسایشگاه سالمندان کهریزک در کرج است، جای عجیبی است، برای توصیف این مکان کم می آوریم اینجا اندوه و انتظار به هم خو گرفته اند، از همه «دَرهای» آسایشگاه بوی انتظار می آید سالها پیش مادران و پدران چشم انتظار فرزندانشان بودند که از مدرسه باز گردند و حالا نیز چشم انتظارند که آنها از در درآیند به همه تنهایی ها و بی کسی هایشان پاسخ دهند.روی تخت کنار پنجره مادری مهربان نشسته است تا از دَر وارد می شویم با لبخند از ما پذیرایی می کند کنارش می رویم، دست که می دهم به گرمی دستم را می فشارد و تا لحظه خداحافظی دستم را رها نمی کند، اولین سوالش این است، آمده ای به مادرت سری بزنی؟ جوابی ندارم بحث را عوض می کنم از وی می خواهم که خود را معرفی کند، می گوید نامش بی بی فاطمه است.بی بی فاطمه شیرازی است و سالها در کرج زندگی کرده است، و مدتها است که چشم انتظار مانده تا دخترش به او سری بزند، از وی می خواهم که از خاطرات انقلاب 57 برایمان بگوید.بی بی فاطمه در ابتدا آه بلندی می کشد و می گوید: روزهای شلوغی بود صدای تیر می آمد، شبها برای خروج از منزل امنیت نداشتیم، از پشت بام برای رفت و آمد با همسایه ها استفاده می کردیم.از وی می خوام که از روزی بگوید که امام آمد، می گوید: روز خوبی بود همه در خانه یکی از همسایه ها جمع شده بودیم و همه چشم ها فقط صفحه تلوزیون را می دید، ولی وقتی صدا و سیما برنامه ورود امام به تهران را قطع کرد گریه کردم از تهران دور بودیم تا شب هم از چیزی خبر نداشتیم تا اینکه یکی از اقوام که در یکی از کارخانه های شیراز کار می کرد آمد و گفت تلفن زده ایم و از احوال امام در تهران باخبر شده ایم.

روزهای انقلاب ایام سراسر مهربانیوی ادامه می دهد: همه همسایه ها آمدند خانه ما، و می خواستند بدانند که چه اتفاقی افتاده است، فامیل ما برایمان تعریف کرد که امام پس از ورود به تهران به بهشت زهرا رفته و سخنرانی کرده است.در اینجا بی بی فاطمه می گوید: آن روزها  ایام مهربانی بود، مردم به هم محبت داشتند در خانه ها به روی همشهری ها باز بود ولی حالا چه، که یکماه است که کسی به دیدنم نیامده است.برای اینکه حال و هوایش عوض شود، می گویم حتما می آیند، در جواب می گوید چند روز تا عید مانده است؟این سوالش مرا یاد شور شوق همه مادرانی می اندازد که در آستانه عید بوی تازگی به خانه ها می بخشیدند گویا به یاد خانه و خانه تکانی افتاده است که این سوال را می پرسد.در کنارش مادر دیگری روی تخت نشسته و به در خیره شده است و مدام دست بر دست می کوبد، از وی سوالی می پرسم که در جواب می گوید: نیامد، نیامد..بی بی فاطمه می گوید: او کمی اختلال حواس دارد و مدتهاست که هر روز می گوید دختر و نوه اش قرار بود ساعت 12 بیایند و هنوز نیامده اند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن