تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):ریشه های کفر سه چیز است:حرص و بزرگ منشی نمودن و حسد ورزیدن.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821148632




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بررسی استراتژی رژیم تل‌آویو ۴ سال پس از بحران سوریه


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
بررسی استراتژی رژیم تل‌آویو ۴ سال پس از بحران سوریه
رژیم صهیونیستی اینک در چهارمین سال بحران سوریه با توجه به عقب‌نشینی اجباری غرب از پرونده سوریه بیش از هر زمان دیگری خود را تنها دیده و از این رو مستقیما علیه نظام سوریه وارد عمل شده است.

خبرگزاری فارس: بررسی استراتژی رژیم تل‌آویو ۴ سال پس از بحران سوریه



به گزارش گروه سیاست خارجی و بین‌الملل خبرگزاری فارس از هنگامی که آتش مناقشه در سال 2011 داخل سوریه روشن شد، همگان فهمیدند که آنچه در این کشور می‌گذرد در رابطه مستقیم با برنامه‌ای می‌باشد که نهایتاً متحد اول سوریه، یعنی ایران را هدف قرار خواهد داد. قطع پیوند سوریه با ایران و ایجاد اختلال در جبهه مقاومت که دمشق و تهران شکل داده‌اند، یکی از اهداف معارضان داخل سوریه و حامیان خارجی آنان بوده است. سقوط اسد به معنای سنگینی قابل ملاحظه کفه ترازوی قدرت و بازدارندگی منطقه به نفع رژیم اسراییل بود، از این رو، دو بلوک قدرت منطقه‌ای یعنی بلوک رژیم اسراییل و کشورهای خلیج فارس و بلوک محور مقاومت با حمایت میدانی ایران و دیپلماسی روسیه، در یک تلاش تقریبا ۴ ساله به تغییر چندانی در استراتژی منطقه نرسیدند و برآیند آن، اثبات دژ محور مقاومت در دراز مدت خواهد بود. آنچه طی چند سال اخیر در سوریه رخ داده است، ‌تنها اتفاقی داخلی نیست و تاثیرات زیادی بر کشورهای منطقه و حتی در سطح بین‌المللی به دنبال داشته است. تحولات سوریه برای رژیم صهیونیستی، اهمیت دو چندان پیدا می‌کند زیرا از ابتدای تشکیل خود با سوریه، چالش‌های فراوانی داشته است. سوال‌هایی که در اینجا مطرح است اینکه در وضعیت بحرانی سوریه، ‌اسرائیل به دنبال چه هدفی است و چه منافعی را دنبال می‌کند؟ راهبرد اسرائیل در بحران سوریه چیست؟ پاسخ اولیه اینکه هر کدام از راهبردهای اسرائیل در قبال سوریه، عواقبی را برای این رژیم به دنبال دارد که توجه به آن‌ها موجب دشوارتر شدن پاسخ به این سوال می‌شود. تغییر حکومت در دمشق، مهم‌ترین و تنها راه برای آمریکا و متحدان‌ آن برای جلوگیری از اتحاد سوریه با ایران نیست. بی‌ثبات و خنثی کردن سوریه و تبدیل آن به یک کشور ناتوان و تجزیه شده، هدف اصلی آن‌هاست. جنگ فرقه‌ای و مذهبی، نتیجه تصادفی برنامه بی‌ثبات کردن سوریه نیست، بلکه جنگ فرقه­‌ای، برنامه‌ای است که آمریکا و متحدان آن به ‌طور مستمر و پیگیر با هدف تجزیه‌کردن جمهوری عربی سوریه دنبال می‌کنند. اسرائیل نیز بیش از هر طرف دیگر منطقه خاورمیانه، منافعی اساسی در به انجام رساندن این برنامه دارد. اسرائیل، عملاً چند طرح علنی همچون «طرح یی‌نون»[1](Yinon Plan) را از سال‌های قبل، تهیه و اعلام کرده که نابود کردن سوریه و تجزیه آن به چند کشور قومیتی یکی از اهداف استراتژیک آن می‌باشد. سوریه، درست مانند عراق در همسایگی آن، لازم نیست رسماً تجزیه و تفکیک شود. این کشور، ‌از هر نظر می‌تواند مانند لبنان از نظر سیاسی تجزیه و تقسیم شود. هدف نهایی این برنامه، سلب صلاحیت از سوریه به‌عنوان یک بازیگر منطقه‌ای است.(1) الف) استراتژی­‌های نظامی اسراییل در سوریه برای درک بهتر این بخش سعی کردیم تا مروری بر مهمترین تنش‌های سوریه-اسرائیل بین سال‌های 2010 تا 2014 داشته باشیم تا به یک فرآیند قابل تعریف از کنش‌ها و واکنش‌ها دست یابیم: 1- موشک اسکاد (آوریل2010): ادعای صهیونیست‌ها مبنی بر انتقال موشک­‌های اسکاد به حزب الله توسط سوریه. 2- ناآرامی‌های جولان (15می و 5 ژوئن 2011): یورش تظاهرات کنندگان فلسطینی در روز نکبة از مرز سوریه به سمت مرزهای اسرائیل که منجر به شهادت 23 فلسطینی و زخمی شدن بیش از 100 تظاهرات کننده شد. رژیم صهیونیستی، این جریان را طرح سوریه خواند. 3- نقض توافقنامه آتش بس( 3 نوامبر 2012): ادعای صهیونیست‌ها مبنی بر ورود سه تانک ارتش سوریه (در جریان اوج‌گیری حضور داعش در سوریه) به منطقه غیرنظامی و تحت نظر نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد که مورد توافق آتش‌بس بین سوریه-اسرائیل است. 4- شلیک خمپاره(11 و 12 نوامبر 2012): در جریان درگیری‌های ارتش سوریه با مخالفان، یک خمپاره از داخل سوریه به پایگاه مرزی «تل هازکا»ی اسرائیل شلیک شد. ارتش اسرائیل نیز در تلافی آن یک موشک به داخل سوریه شلیک کرد که پس از جنگ یوم کیپور 1973 این اولین اقدام در این زمره از حملات اسرائیل به سوریه به حساب می‌آمد. یک روز بعد نیز مجدداً توپخانه ارتش سوریه، اطراف یک پست مرزی اسرائیل را مورد هدف قرار داد که اسرائیلی‌ها در پاسخ به این اقدام، واحد توپخانه‌ای ارتش سوریه در بلندی‌های جولان را هدف مستقیم توپخانه‌های خود قرار داد. 5- انهدام هواپیمای بدون سرنشین اسرائیلی( 11 فوریه 2013): موشک‌های ضد هوایی ارتش سوریه در منطقه دیرالعشیار سوریه، این پهپاد را هدف قرار دادند و در شهر ینطای لبنان سقوط کرد. 6- حمله هوایی به سوریه(ژانویه 2013): اسرائیل با ادعای انهدام یک کاروان حامل تسلیحات برای انتقال به حرب الله لبنان، اقدام به تجاوز هوایی و هدف قرار دادن موقعیت مورد ادعا کرد. 7- حمله هوایی به سوریه از آسمان لبنان(3می 2013): این بار نیز اسرائیل اقدام به تجاوز هوایی و شلیک موشک به خاک سوریه کرد با این ادعا که یک محموله انتقال موشک‌های پیشرفته به حزب‌الله را هدف قرار داده است.(2) 8- حمله هوایی به دمشق(5 می 2013): حمله هوایی به دمشق با ادعای انهدام یک محموله موشک‌های فاتح-110 ایران که قرار بود به حزب الله منتقل شود. 9- سرنگونی جنگنده سوریه(سپتامبر2014): هدف قرار دادن یک فروند جنگنده سوریه توسط اسرائیل که به قصد حمله به داعش در حال پرواز بود و سرنگون کردن آن در نزدیک نقطه تماس مرزی اراضی اشغالی و سوریه. این قضیه موجب شد تا گروه‌های تروریستی سوریه از رژیم صهیونیستی قدردانی کنند.(3) به نظر می­‌رسد در مجموع، محور مقاومت با هدایت ایران، پیش از ظهور داعش در حال تنگ کردن عرصه امنیتی و راهبردی بر ضد اسرائیل بوده و این رژیم مجبور بوده تا با برخی اقدامات تهاجمی نوعی بازدارندگی (در مفهوم ضربه اول)[2] و دفاع را که شگرد شناخته شده اسرائیلی‌هاست، نشان دهد. از این رو نباید آن را به عنوان یک راهبرد برای جنگیدن به حساب آورد بلکه به عقیده بسیاری از صاحب‌نظران، بازدارندگی نوعی راهبرد برای حفظ وضع موجود و دست‌یابی به سازش است. بنابراین تفاوت فاحشی میان بازدارندگی و تهاجم است که شگرد شناخته شده اسرائیلی‌هاست.  در پس چالش‌های امنیتی مذکور، مواردی همچون رقابت اسرائیل با سوریه و لبنان بر سر منابع زیرزمینی آب و گاز در دهه پیش رو قابل ذکر است. بنابراین از منظر سیاست‌گذاران اسراییلی، ایجاد برتری و توازن قدرت به نفع اسرائیل برای مناقشه‌های آینده منطقه در برهه کنونی ضروری به نظر می‌رسد تا منطقه خاورمیانه، توان و انگیزه چندانی برای محروم ساختن اسرائیل از منابع زیر زمینی در دراز مدت نداشته باشد. ضمن آنکه خروج دفتر سیاسی حماس از سوریه از دیگر پیامدهای مهم به نفع اسرائیل بود که در برنامه‌های آتی خود حتما به آن توجه خواهد داشت. یک نمودار بر اساس ادعاهای مستمر منابع اسرائیلی‌ها در مورد فرآیند و دلایل انجام حمله هوایی به سوریه تهیه شده است که در ذیل ارائه می­‌شود: شایان ذکر است که منابع اسرائیلی، سعی در تلقین این مطلب دارند که فرآیند مذکور در چارچوب قانون نانوشته روابط امنیتی سوریه- اسرائیل قابل تعریف است و عدم شفاف‌سازی و واکنش قابل ملاحظه مقامات سوریه بر ابهام این مساله می‌افزاید. در مجموع می‌توان سه رویکرد کلی زیر را عنوان کرد: تلاش برای انهدام موقعیت‌های استراتژیک نظامی و موشکی سوریه  قدرت موشکی نظام سوریه سال‌هاست کابوس مقامات امنیتی و سیاسی اسرائیل بوده است. این رژیم با سوء استفاده از بحران سوریه و با توجه به ارتباط اطلاعاتی میان رژیم صهیونیستی و برخی سازمان‌های اطلاعاتی کشورهای عربی و غربی حامی نیروهای مخالف سوریه، پایگاه‌های نظامی سوریه را شناسایی و مورد حمله هدفمند جنگنده‌های خود قرار می‌دهد. ضمن آنکه نگرانی اسراییل از ظرفیت‌های هسته‌ای سوریه باعث گردید تا به عنوان مثال از فرصت پیش آمده برای حمله به تاسیسات هسته‌ای آن (دیرالزور) بهره‌برداری کنند. جلوگیری از تقویت نظامی و موشکی حزب الله  دومین رویکرد ثابت نظامی رژیم صهیونیستی در بحران سوریه، هدف قرار دادن محموله‌های موشکی است که نگران انتقال آن به حزب الله لبنان است. رژیم صهیونیستی در تمام حملات نظامی خود این هدفگذاری را اعلام کرده است. ارتباط موشکی بشار اسد با حزب الله لبنان یکی از نگرانی‌های استراتژیک اسرائیل در سال‌های اخیر بوده است. تلاش برای تغییر شرایط میدانی درگیری‌های سوریه به نفع گروه‌های تروریستی همچون جبهه النصره و داعش  بررسی هدف‌های عملیاتی نظامی اسرائیل در سوریه نشان می‌دهد که انتخاب نقاط مورد حمله با هدف تغییر موازنه به نفع قوای نظامی معارضان صورت گرفته یا نقطه مورد هدف نقش اساسی در تغذیه نیروهای سوری در درگیری با تروریست‌ها داشته است. برای مثال همچنان که برخی منابع از محاصره 3 هزار تروریست جبهه النصره در منطقه «وادی بردی» خبر می‌دادند و از سوی دیگر ارتش سوریه در مناطق تحت کنترل تروریست‌ها در آستانه پیروزهای استراتژیک بود، رژیم صهیونیستی با حمله نظامی تلاش می‌کند که تمرکز کافی را از ارتش سوریه بگیرد. ب) استراتژی‌های سیاسی رژیم اسرائیل در قبال سوریه با توجه به اتفاقات سه سال گذشته سوریه، راهبردهای مختلف رژیم صهیونیستی در قبال بحران موجود در سوریه عبارتند از: 1- سکوت اسرائیل: همانطور که اخبار منتشر شده در ماه‌های اولیه بحران سوریه حکایت می‌کند، برخی سیاستمداران اسراییلی با توجه به خطرناک بودن اوضاع و احتمال اینکه اگر اسد برود سلفی‌ها روی کار خواهند آمد و هم اینکه دل خوشی از اسد نداشتند، ‌بر این باور بودند که اسرائیل نباید وارد میدان شود بلکه غیر مستقیم به هدایت و کنترل این بحران بپردازد. در ابتدای بروز بحران، مقامات اسرائیلی هیچ گونه موضعی در این خصوص اتخاذ نمی‌کردند و این به حدی بود که برخی از گروه‌های اخوانی، اسرائیل و بشار اسد را به همراهی با یکدیگر متهم می‌کردند. البته ناگفته نماند که این احتمال نیز وجود داشت که اسرائیل به جهت بدتر نشدن اوضاع منطقه‌ای‌اش سکوت اختیار کرده و میدان را در اختیار آمریکا قرار می‌داد. 2- حذف بشار: گروه دیگری از سیاستمداران اسراییلی بر این مبنا که اسد، دشمن دیرینه اسرائیل بوده است ادعا می‌کنند که در هر صورت او باید از قدرت کنار برود. این گروه معتقدند که اگر اسد قدرت بیابد به اسرائیل حمله خواهد کرد و ایران نیز به یک قدرت منطقه‌ای تبدیل خواهد شد و این امر منجر به قدرت گرفتن جبهه ضداسرائیلی می‌شود. این روند نیز در برهه‌ای از زمان پیش گرفته شد که با تصمیم حمله آمریکا به سوریه همراه شد و اسرائیل نیز بخش‌هایی از خاک سوریه را بمباران کرد، ‌اما با عدم همکاری اروپا و مخالفت روسیه و ایران، پاسخ نداد. با توجه به این استراتژی برخی از منافع اسرائیل مانند عدم حمله بشار یا قدرت نگرفتن ایران تامین می‌گردد،‌ اما با این حال نمی‌توان آن را استراتژی مناسبی و قابل اجرایی برای اسرائیل دانست. 3- ماندن بشار: نگاه سوم معتقد به ضرورت ماندن اسد به منظور جلوگیری از قدرت یافتن سلفی‌ها است زیرا امکان حمله سلفی‌ها به اسرائیل در شرایطی که سلاح و مهمات چندانی ندارند وجود دارد، ‌چه رسد به اینکه آن‌ها به منابع عظیم ارتش سوریه دست پیدا کنند و از قدرت حکومتی برخوردار شوند. این استراتژی اگر چه جلوی حمله سلفی‌ها را می‌گیرد، ‌لیکن نمی‌تواند از قدرت گرفتن اسد جلوگیری کند. 4- جنگ فرسایشی و حکومت ضعیف اسد: در این میان نگاه دیگری نیز وجود دارد که به نوعی متفاوت به جریان می‌نگرد و سعی دارد نوعی تعادل برقرار کرده و حداکثر منافع اسرائیل در بحران سوریه را در نظر بگیرد. این نگاه معتقد است که اسرائیل بایستی در سوریه به نوعی پیش برود که این جنگ داخلی تا مدتی طولانی به درازا بینجامد و هیچ یک از طرفین منازعه نتوانند قدرت بلامنازع داشته باشند. در این حالت نه سلفی‌ها قدرت حمله به اسرائیل را خواهند داشت و نه اسد فرصت آن را و در نتیجه مرزهای ادعایی اسرائیل، امن خواهد ماند. در این حالت، جایگاه منطقه‌ای ایران تقویت نخواهد شد و جبهه مقاومت بر اثر اختلافات، تضعیف می‌­شود. ج) اهداف منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای رژیم صهیونیستی در قبال سوریه 1- منطقه‌ای: به نظر می‌رسد که حضور داعش در سوریه (چه با فرض اسرائیلی بودن طرح داعش چه نبودن آن) یکی از بزرگترین فرصت‌های سال‌های اخیر برای نزدیکی اسرائیل به جبهه مخالف مقاومت منطقه‌ای همچنین اتحادیه اروپا بوده است. پدیده داعش به علت عملکرد و ایدئولوژی آن، تا حدی در چینش مجدد جبهه‌بندی کشورهای خاورمیانه ای موثر بوده است و تا حدی همگرایی و واگرایی‌ها را شفاف‌تر کرده است: 1. امارات و عربستان: نزدیکی اسرائیل به کشورهای عربی خلیج فارس به ویژه امارات و عربستان سعودی به واسطه حضور داعش در منطقه، باعث ایجاد مثلث فعال ضد شیعی در منطقه شد که اخبار متعددی از گفت‌وگوهای پنهان مقامات طرف‌ها در پیشبرد اهداف مشترک در قبال سوریه موید آن است. البته می‌توان قطر را نیز به این مجموعه اضافه کرد اما به دلیل وجود عربستان در مثلث مذکور، طبیعتاً نقش آفرینی قطر کمتر خواهد شد. 2. ترکیه: بعید نیست که ترکیه در راستای اثبات ورود مستقیم و آشکار خود در مساله سوریه، اقدام به کمک‌گیری از اسرائیل از طریق کانال‌های اطلاعاتی یکدیگر کرده باشد و این باعث گسترش روابط اطلاعاتی دو طرف شده است. بدین ترتیب این دو برخلاف مثلث ذکر شده در بالا در سال آتی نیز لاجرم تا پایان پروژه سوریه، مجبور به گسترش تعاملات اطلاعاتی خواهند بود زیرا هردو واقف هستند که سوریه از لحاظ امنیتی به فکر انتقام سخت از ترکیه و اسرائیل خواهد بود. 2- فرا منطقه‌ای: سال‌های 2012 تا اوایل 2014 را می‌توان اوج نزدیکی اتحادیه اروپایی به مواضع منطقه‌ای اسرائیل به دلیل هدف مشترکی همچون تلاش در جهت ساقط کردن نظام بشار اسد نامید. اما پس از آنکه برخی قدرت‌های اروپایی همچون آلمان، ایتالیا، انگلیس و تا حدودی فرانسه در اواسط 2014 به حضور بیشتر در پرونده سوریه تمایلی نشان ندادند، شاهد نوعی از هم گسیختگی اهداف در بین کشورهای دوست اسرائیل بودیم که نهایتا به ورود منجی گونه آمریکا و ایجاد ائتلاف ضدداعش انجامید. این ائتلاف از مهمترین ضربات سال 2014 بر پیکره اسرائیل بود زیرا زنجیره محکمی که اسرائیل را به مخالفان اسد وصل کرده بود دوباره دچار تزلزل کرد. وبگاه خبری- تحلیلی اسرائیلی «دبکا» در همین راستا نوشت: «احتمال انقلاب راهبردی در  سیاست آمریکا در قبال سوریه در منطقه وجود دارد و تلاش برای حذف بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه از اولویت دولت آمریکا خارج شده است.» روزنامه الاخبار لبنان در شماره روز شنبه (3/10/1393) خود نوشت: «براساس « اطلاعات ویژه» برخی از مسئولان ارشد اروپایی در نشست اخیر شورای وزیران امور خارجه اتحادیه اروپا در اعتراف به اشتباه بودن سیاست‌های گذشته اروپا در قبال سوریه و تاکید بر ضرورت تغییر آن تردید نکرده‌اند».این روزنامه می‌افزاید: «اروپایی‌ها اکنون معتقدند که مسکو در حمایت از بشار اسد بسیار ثابت قدم‌تر از گذشته است و باید از طریق ایران با نظام سوریه وارد گفت‌وگو شد.» بنابراین با توجه به اتفاقات و مواضع ضد و نقیض آمریکا و اروپا در قبال سوریه در اواخر سال 2014 به نظر می‌رسد که سال 2015، شاهد افت شدید ائتلافات اورژانسی منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای با حضور اسرائیل بر ضد سوریه باشیم. حتی بعید نیست که برخورد سرد آمریکا و اتحادیه اروپا با موضوع سوریه، باعث ایجاد تنش در پس پرده لابی‌های عبری- عربی با آمریکا و اروپا گردد. در مجموع، آنچه در ظاهر امر پیداست حاکی از عدم اراده کافی برای پیگیری بیش از پیش پرونده سوریه از طرف متحدان اسرائیل است. این امر می‌تواند به ادعای وبگاه تحلیلی دبکا فایل، نوعی جایگزینی راهبرد افراطی‌گری نظامیِ رژیم صهیونیستی در قبال نظام بشار اسد را در پی‌داشته باشد.(4) د) برنامه‌های احتمالی 2015 رژیم اسرائیل در قبال سوریه با توجه به مطالب ارائه شده به نظر می‌رسد برنامه‌های زیر در دستور کار رژیم صهیونیستی در قبال سوریه در سال 2015 قرار گیرد: 1- گسترش اقدامات نظامی پراکنده (حملات هوایی) همچون اقدامات چند سال گذشته به بهانه‌های مذکور. زیرا تا زمانی که سوریه مشغول از بین بردن ویروس داعش در این کشور است بهترین فرصت برای انجام عملیات‌های هدفمند در این کشور است. 2- اتخاذ رویکرد متمایل به ضد داعش برای تعدیل انتقام‌های احتمالی سوریه و فرار از سونامی انتقام محور مقامت منطقه و همچنین ملت‌های منطقه در آینده. 3- به نظر نمی‌رسد که اسرائیل در ظاهر  بیش از این خود را درگیر عقده‌های شخصی و ایدئولوژیکی مخالفان بشار اسد در منطقه کند زیرا سال‌ها تلاش کرده است تا ترتیبات امنیتی منطقه با حفظ وضعیت موجود باعث ایجاد تهدید بر امنیت اسرائیل نشود و این رژیم در عقده گشایی‌های منطقه‌ای جزو متهمان ردیف اول قرار نگیرد و با استفاده از وضعیت موجود و تلقین در خطر بودن کشورهای حامی داعش از انتقام سوریه از آنها بر تقویت روابط اطلاعاتی با کشورهای منطقه مبادرت ورزد. حتی بعید نیست تا موساد با انجام عملیات‌هایی در کشورهای عربستان، امارات و ترکیه، خوراک مناسبی برای پرده جدید تحولات منطقه فراهم آورد که عبارت است از اقدامات تلافی‌جویانه سوریه پس از داعش.البته شاید این سناریو در کوتاه مدت اتفاق نیفتد زیرا به نظر نمی‌رسد که داعش همچون فرمول القاعده حتی با اراده خارجی در چند سال آینده به طور کامل از بین رفتنی باشد.  جمع بندی به نظر می‌رسد که اسراییلی‌ها در حال عملیاتی کردن این استراتژی هستند: نگه داشتن یک بشار ضعیف و درگیر جنگ داخلی. در نگاه اسرائیلی‌ها بشار هم نباید به آن اندازه تضعیف شود که نتواند جلوی سلفی‌ها را بگیرد، ‌بلکه بایستی نوعی تعادل برقرار گردد تا منافع اسرائیل حفظ شود و به عبارتی بایستی غلبه نسبی با بشار باشد. البته اگر اسرائیل می‌توانست اطمینان یابد که با برکناری اسد می‌تواند حکومتی دست نشانده و همگام با منافع اسرائیل را در سوریه بر سر کار بیاورد، ‌این استراتژی را برمی‌گزید، اما آن‌ها تجربه انقلاب‌های منطقه و نتایج ضداسرائیلی و ضداستکباریِ مردم سالاری در منطقه را به خوبی مشاهده کرده‌اند و نمی‌توانند با رفتن اسد اطمینان داشته باشند که گروه‌های سلفی بر سر کار نیایند. باید متذکر شد که حتی اگر اسراییل به دنبال حذف اسد هم بود، در طی چند سال زورآزمایی مخالفان منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای اسد، به این واقعیت پی برد که حذف حکومت اسد آنچنان که در ابتدا متصور بودند ساده نیست و چاره‌ای جز پذیرش سوریه با اسد را ندارند. همچنین آنچه برای ما مهم است اینکه بشار اسد هم­پیمان راهبردی ایران بوده و حتی ممکن است سلطه سلفی‌ها در سوریه به دلیل مسائل ایدئولوژیکی، این رابطه راهبردی را از بین ببرد و این به نفع اسراییل است و از همین روست که تل آویو اتحاد راهبردی با گروههای تکفیری - سلفی ایجاد کرده است. منابع: 1- http://www.globalresearch.ca/greater-israel-the-zionist-plan-for-the-middle-east/5324815 2- http://www.historyguy.com/israel_syria_wars.htm 3- http://www.timesofisrael.com/syrian-tv-reports-israeli-airstrike-on-damascus/ 4- www.debka.com/search/tag/Syrian%20rebels پژوهشگران: وحید مردانه و علی باقریانی - موسسه تحقیقات و پژوهش‌های سیاسی علمی ندا انتهای پیام/

93/11/01 - 11:00





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 23]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن