تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 3 دی 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):کم گویی ، حکمت بزرگی است ، بر شما باد به خموشی که آسایش نیکو و سبکباری و سبب تخفی...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1843266787




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

آمنه بهرامی:بايد چشم‌ اسيدپاش‌ها را تخليه کرد/ رفتارعلی دایی+عکس


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
آمنه بهرامی:بايد چشم‌ اسيدپاش‌ها را تخليه کرد/ رفتارعلی دایی+عکس همان آقاي علي دايي قرار بود به من کمک کند يا باشگاه راه اهن قرار بود به من کمک مالي کنند؛ مرا دعوت کردند و اين همه با من عکس يادگاري گرفتند اما بعد از جلسه و زماني که با انها تماس گرفتم و گفتم که کمک مالي‌تان چه شد گفتند ما پولي نداريم به شما بدهيم.عدم قصاص فرد اسيدپاش از سوي من ظلمي بود به ديگران/ بايد چشم‌ اسيدپاش‌ها را تخليه کرد و اسيد را در حلقومشان ريخت

 مشهورترين قرباني اسيدپاشي در ايران:

آمنه بهرامي بخشش خود در مورد قصاص عامل اسيدپاشي خود را ظلمي به ديگران عنوان کرد و گفت: اگر زمان به عقب برگردد حتماً قصاص مي‌کنم.
آمنه بهرامی:بايد چشم‌ اسيدپاش‌ها را تخليه کرد

 آمنه بهرامي قرباني اسيدپاشي است که 12 آبان ماه سال 83 زندگي براي هميشه به روي وي تاريک شد. مجيد خواستگار سمج اين دختر دانشجو بود که در اقدامي کينه‌جويانه وقتي به خواسته خود نرسيد، با اسيد سر راه آمنه 27 ساله سبز شد و در يک لحظه نقشه‌ شومش را اجرا کرد. با انتقال آمنه به بيمارستان مشخص شد که آسيب رسيده به چشم‌ها و صورت به قدري زياد است که قادر به ديدن تصاوير به صورت واضح نيست و با توجه به همين موضوع دختر جوان چند بار تحت عمل جراحي قرار مي‌گيرد. اما اين عمل‌ها به نتيجه نرسيد و آمنه بهرامي با کمک خيرين براي عمل تخصصي‌تر به اسپانيا اعزام شد.جراحي‌هاي اوليه روي دختر جوان تا حدودي در يکي از چشم‌هاي وي تأثير گذاشت و با بازگشت 35 درصد بينايي به آن آمنه روحيه مناسبي پيدا کرد. اما اين اميدواري تنها مدتي طول کشيد و دختر قرباني دوباره‌‌ همان اندازه بينايي را هم از دست داد.آمنه بهرامي در ادامه پيگير شکايت از خواستگار سمجش شد و بعد از کش و قوس‌هاي زياد توانست تأييد حکم قصاص چشم‌هاي مجيد را از ديوان عالي کشور را دريافت کند.حکم قصاص مجيد قرار شد 9 مردادماه سال 90 اجرا شود. اما چند ثانيه تا اجراي حکم قصاص چشم، آمنه بهرامي از کوري مجيد گذشت کرد و در ميان بهت و حيرت کادر پزشکي، مسئولان و خانواده‌اش محل اجراي حکم را ترک کرد.خواستگار اسيدپاش بعد از اين مرحله دوباره در شعبه 71 دادگاه کيفري حاضر شد و اين بار از جنبه عمومي جرم تحت محاکمه قرار گرفت و به زندان افتاد. اما طبق آخرين اخبار مجيد موحدي بدون پرداخت ديه کامل به آمنه بهرامي از زندان آزاد شده است.»
در ادامه مطلب متن گفت  و گو با آمنه بهرامي را مشاهده مي کنيد:خانم بهرامي ابتدا از نحوه درمان خود بگوييد و اينکه پزشکان براي روند بهبودي شما چه روش‌هاي درماني را در پيش گرفته‌اند و چقدر موفقيت‌آميز بوده است؟آمنه بهرامي: آخرين سفرم به بارسلون همين تابستان 93 بود که قرار بود پلک پايين چشم را عمل کنند و پروتز بگذارند چرا که براي بينايي آن هيچ کاري نمي‌شود انجام داد؛ فقط قرار بود از جنبه زيبايي آن را عمل کنند تا بتوان مژه و ابرو گذاشت که متأسفانه وقتي در بارسلون بودم از سفارت به من خبر دادند که هزينه شما قطع شده؛ بنابراين فقط ويزيت کرده و به ايران برگشتم.براي صورت و دست‌هايم نيز عمل‌هاي متعددي پيش‌رو دارم؛ همچنين دود اسيدي که در گلويم رفته باعث شده نفس تنگي‌هاي شديد بگيريم حتي برخي اوقات احساس مي‌کنم دارم خفه مي‌شوم. قرار بود در بارسلون يک عمل براي ريه هم داشته باشم که وقتي شنيدم مجيد موحدي قرار است 17 شهريور آزاد شود همه را رها کردم و برگشتم.دليل قطع شدن هزينه‌هاي عمل جراحي‌ چه بوده است؟آمنه بهرامي: سفارت به من گفت که رئيس جمهوري قبلي به شما نامه داده بود که هزينه‌ها پرداخت شود اما رئيس جمهور فعلي چنين تعهدي نداده‌اند و تا زماني که نامه جديد را نگرفته‌اي ما نمي‌توانيم هزينه‌اي را بپردازيم.اقدامي براي گرفتن نامه از دولت جديد کرده‌ايد؟آمنه بهرامي: بله. من به دفتر رئيس جمهور فعلي رفتم اما به من گفتند از راه‌هاي ديگر پيگيري کن بنابراين در عيد غدير خم به ديدن رئيس جمهور اسبق رفتم تا شايد از طريق ايشان بتوانم رئيس جمهور را ملاقات کنم و از ايشان خواستم که در اين زمينه سفارشات لازم را داشته باشند.البته رئيس جمهور قبلي نيز اظهار لطف کردند و از دفترشان زماني که من در بارسلون بودم با منزل ما تماس گرفتند که به ديدار من بيايند؛ وقتي من به ايران برگشتم تماس گرفته و اعلام کردم  هر زماني که آقاي احمدي‌نژاد مايل باشند يا من به حضورشان بروم يا ايشان به منزل ما تشريف بياورند.در دو هفته اخير باز جامعه ايراني شاهد اسيدپاشي بود اما اين بار در اصفهان و 4 زن ديگر قرباني اسيدپاشي شدند؛ وقتي شما اين خبر را شنيديد چه حسي داشتيد؟آمنه بهرامي: از خارج از ايران به من خبر دادند که 7 نفر قرباني اسيدپاشي شدند باورم نشد.بعد از آن مطلع شدم يکي از اين قربانيان به نام سهيلا در يکي از بيمارستان‌هاي تهران بستري است به ديدنش رفتم و شرايطش خيلي وخيم بود. در آن لحظه همه شرايط خودم برايم زنده شد سهيلا دختر جوان 26 ساله‌ و تک فرزند بود که حقوق مي‌خواند و وقتي ماشين خود را کناري پارک کرده بود و در حال صحبت با مادرش بود قرباني اسيدپاشي شد.اسيد را به همان سمتي پاشيده بودند که با موبايل حرف مي‌زد دستش آسيب کلي ديده بود؛ وقتي از ماشين بيرون مي‌آيد و کمک مي‌خواهد متأسفانه مردم فکر مي‌کنند ديوانه است؛ وقتي هم کمکش مي‌‌کنند دوباره اين دختر را بر روي همان صندلي که اسيدپاشي شده مي‌نشانند و با اين کار از قسمت کمر تا پايان را دوباره مي‌سوزد و اين نشان از عدم اطلاع کافي مردم در کمک‌رساني به فرد حادثه‌ ديده در زمينه اسيدپاشي است.آمنه ادامه مي‌دهد: وقتي مادر سهيلا برايم اينها را تعريف کرد دقيقاً لحظه سوختن خود را به ياد آوردم.سرفه امان نمي‌دهد و آمنه مجبور به سکوت مي‌شود.با بغض در گلو مي‌‌گويد: اسيدپاشي خيلي ناجوانمردانه است، فرد قرباني تمام سلول‌ها و مويرگ‌هايش مي‌سوزد و هرگز ترميم نمي‌شود.من چيزهايي را که از دست داده‌ام که ديگر برنمي گردد؛ پوست صورتم به لطف پيشرفت پزشکي عوض شد و دکتراي اسپانيا خيلي تلاش کردند که صورتم را برگردانند؛‌ دستم فلج شده بود و سلول‌هاي آن را ترميم کردند ولي متأسفانه بينايي‌ام از دست رفت.آمنه نفس تازه مي‌کند و با دستمال گوشه چشمش را پاک مي‌کند. رنگ و رويش پريده؛ به همان سال‌ها برگشته و خاطرات تلخش را زيرورو مي‌کند و مي‌‌گويد: قيمت اسيد ارزان است، راحت تهيه مي‌شود و مجرم خيلي راحت مي‌پاشد و مي‌رود.آمنه ادامه مي‌دهد: در آن روزها يادم است که از درد بالا مي‌آوردم معده درد شديد داشتم؛ چون روزه بودم از گرسنگي نمي‌توانستم چيزي بخورم حتي يک قطره آب هم که دادند دو برابر آن استفراغ کردم.وقتي از ملاقات سهيلا برگشتم روزهاي گذشته را با خود مرور کردم و به مادرم گفتم که چه خوب شد آن روزها تمام شد؛ درست است چشمانم به من برنگشت اما آن روزهاي سردرگمي، اضطراب و... تمام شد.آمنه نفسي چاق مي‌کند و مي‌گويد: خوشحالم آن روزها گذشته؛ ولي ديگر از آن درد و رنج‌ها و باندهايي که روي صورتم بود خبري نيست.يادم هست نفس تنگي داشتم و نمي‌توانستم درست نفس بکشم و مدام به خود مي‌گفتم آمنه يک روز اينها تمام مي‌شود و اين باندها باز مي‌شود؛ درست است سالم نشدم اما از دست باندها راحت شدم.آمنه سکوت مي‌کند و دوباره ادامه مي‌دهد: سهيلا و امثال او تازه اول راه‌ هستند و سختي‌هاي زيادي را پيش‌رو دارند؛ تازه اگر بي‌پولي بگذارد و بتوانند بهترين پزشکان را نيز سر بيمار بياورند باز هم بايد گفت اسيدپاشي را نمي‌توان هيچ‌گونه جبران کرد چرا که هيچ راه و علاجي ندارد.شما مجيد را بخشيديد و در آن زمان گفتيد که من کينه‌اي نيستم آيا الان از اين کار خود پشيمان نيستيد؟آمنه بهرامي: من وقتي بخشيدم تا آخر پيش رفته بودم و قصاص را گرفته بودم اما در آخرين لحظه فکر کردم که بايد به خودم و خانواده‌ام نگاه کنم و اينکه چه چيزي به روح من آرامش مي‌دهد.من موضوعي بودم که کل دنيا بر روي آن زوم کرده بود و انعکاس آن براي ايران و مردم ايران مهم بود؛ پس بايد به دنبال حکمي مي‌گشتم که بازدارنده باشد.من قصاص را قبول دارم و هنوز هم به آن قائلم اما در آن لحظه بخشيدم با اين شرط که ديه را بگيرم چرا که مي‌دانستم مجيد موحدي نمي‌تواند ديه را بپردازد و چون شرط کرده بودم که تا ديه را ندهد حق ندارد از زندان بيرون بيايد مطمئن بودم که در زندان براي هميشه باقي مي‌ماند چرا که هر سال بر ميزان ديه افزوده مي‌شود اما کارکرد دادگستري و ظلمي که بر من شد باعث شد که بفهمم بخش من بي‌فايده بوده و من امروز احساس پشيماني مي‌کنم.خيلي از مدافعان حقوق بشر مثل دولت نروژ، بلژيک و انگليس اين حکم را حکم بربريت و غير انساني تلقي کردند به نظر شما امروز اگر براي اسيدپاشي حکم قصاص تعيين شود اين حکم بربريت است؟آمنه بهرامي: ما هيچ وقت براي دولت انگليس يا هر دولت ديگري تعيين و تکليف نمي‌کنيم اما متأسفانه آنها براي ما اين کار را انجام مي‌دادند؛ ما در ايران هستيم و طبق آداب و رسوم و فرهنگ و سنت خود تعيين مي‌کنيم که چه حکمي براي کشور لازم است.متأسفانه افرادي هستند که اعمال 1400 سال پيش را انجام مي‌دهند پس اشکالي ندارد که قصاص که حکم 1400 سال پيش است براي آنها اعمال شود. اسيدپاشي در آن سال‌ها نيز وحشيانه بود اما بايد احکام 1400 سال پيش را بياوريم، زنده کنيم تا بتوانيم جامعه را کنترل کنيم.نظر شما در مورد قصاص يا اعدام چيست؟آمنه بهرامي: هميشه با اعدام و قصاص موافقم اما در مورد اين مدعيان حقوق بشر که اين حکم را بربريت مي‌نامند اين را مي‌دانم که زماني از نظر سياسي با يک کشور خوب هستند و با کشور ديگري بد.من بارها به آنها گفته‌ام که شما را بايد در سطل اشغال بريزند و درش را ببندند تا بوي تعفن حقوق بشر مورد ادعاي شما دنيا را نگيرد.من توي بارسلون از آنها کمک گرفتم حتي الان هم از سازمان حقوق بشر کمک مي‌خواهم 10 سال است که در حال درمان هستم بايد دولت اسپانيا به من کمک مي‌‌کرد اما کمکي نکرد به سازمان حقوق بشر شکايت کردم هيچ کاري برايم نکردند فقط نشسته‌اند دور گود و حرف خودشان را مي‌زنند.خود من يک مورد حقوق بشري‌ام پس چرا به من کمک نکردند اينها که ادعا دارند به بشريت کمک مي‌کنند چرا به من کمک نکردند، چرا امروز من آمنه به خاطر نداشتن پول بايد عمل جراحي‌ام در بارسلون کنسل شود.من از فاطمه مقدم که جزو سازمان حقوق بشر فرانسه است کمک خواستم به من گفت از دولت خودت کمک بخواه.آمنه گلوي تازه مي‌کند و با خشم مي‌گويد حقوق بشر وجود ندارد.از شيرين عبادي نيز کمک خواستم 7 ميليون تومان به صورت قرض تا خواهرم براي درمان در بارسلون کنارم باشد همان موقع شيرين عبادي جايزه صلح نوبل را برده بود به ميزان يک ميليارد و 200 ميليون تومان.7 ميليون برايش رقمي نبود تازه قرض هم بود اما گفت خانم ما پول اضافي نداريم خرج کنيم. بعد هم در صداي آمريکا گفته بود که آمنه از من 200 ميليون تومان خواسته بود.آمنه به خاطر سرفه‌هايش لحظه‌اي سکوت مي‌کند تا گلوي تازه کرده باشد و ادامه مي‌دهد: وقتي شيرين عبادي به بارسلونا آمد و ديد که قضيه من چقدر در آن کشور جنجالي است و رسانه‌هاي آنجا در اين مورد فعال هستند در يک کانال اسپانيايي گفت خانم بهرامي را بياوريد تا من قانع‌اش کنم تا نبخشد.من هم در پخش مستقيم گفتم: خانم تو چکاره‌اي که من به خاطر تو نبخشم؛ تو هماني هستي که 7 ميليون تومان به من قرض ندادي بعد ادعا کردي که 200 ميليون از تو خواسته‌ام حالا که ديدي چه سوژه جالبي هستم دست گذاشتي روي من؛ من هماني هستم که در ايران گمنام بودم و تو کمکم نکردي.آمنه به سياسي‌کاري دولت‌هاي غربي اشاره مي‌کند و مي‌گويد: من کانديد جايزه صبر و شکيبايي سينگه يونسکو شدم اما در آخرين لحظه سه زن عرب که از نظر سياسي فعال بودند جايزه را گرفتند؛ من در طول اين سال‌ها از اين سازمان‌هاي حقوق بشر چيزي نديدم که بتوانم تأييدشان کنم.آيا در زماني که به دنبال قصاص مجيد بوديد ورزشکاران يا هنرمندان هم براي بخشش وي به سراغ شما امدند؟آمنه: هنرمندان و ورزشکاران فقط دور و بر من بودند مثلا همان آقاي علي دايي قرار بود به من کمک کند يا باشگاه راه اهن قرار بود به من کمک مالي کنند؛ مرا دعوت کردند و اين همه با من عکس يادگاري گرفتند اما بعد از جلسه و زماني که با انها تماس گرفتم و گفتم که کمک مالي‌تان چه شد گفتند ما پولي نداريم به شما بدهيم.از بخشش مجيد پشيمان نيستيد؟آمنه بهرامي: اگر دادگاه عادلانه بعد از بخشش من آن چيزي را که مي‌خواستم اجرا مي‌کرد پشيمان نبودم.دادگاه ديه من را نداد با اينکه شرط من براي بخشش مجيد پرداخت ديه بود و امروز من از بخشش خود پشيمان هستم به خاطر آنکه آن طور که فکر مي‌کردم پيش نرفت و مجيد موحدي بدون آنکه ديه کامل را بدهد از زندان آزاد شد.بعد هم گفتند که عفو رهبري شامل وي شده اما بعد از پيگيري‌ها فهميدم که دفتر رهبري به آقاي لاريجاني نامه داده است.چرا که رهبري هيچ عفوي براي اسيدپاش قائل نمي‌شوند؛ ما هنوز داريم پيگيري مي‌کنيم چرا که مجيد موحدي به ناحق آزاد شده است و من احساس مي کنم که اين روندي که بعد از بخشش پيش رفت ظلم بزرگي در حق من بود.وي با يادآوري روزهاي گذشته مي‌گويد: آن زمان که من حکم قصاص را خواستم درست يک سال شد که در ايران اسيدپاشي نبود اگر قصاص را اجرا مي‌کردند شايد امروز اين افراد نمي‌سوختند من خودم را مقصر مي‌دانم اما مقصر اصلي را دادگستري مي‌دانم.اگر امروز به 3 سال قبل برگرديد چه مي‌کنيد؟آمنه بهرامي: قصاص مي‌کنم. من به دادگستري گفتم مجيد موحدي را برگردانيد و ديه 600 و خورده‌اي (ميليون) مرا بدهيد چرا که آن را براي درمانم لازم دارم اما اگر فکر مي‌کنيد قصاصش بازدارنده است قصاصش مي‌کنم.بايد کسي که اسيد مي‌پاشد بداند که روزي همين اسيد بر روي خودش پاشيده مي‌شود باور کنيد اگر فرد اسيدپاش اين را بداند هرگز اين کار را نمي‌کند.سر قضيه خودم مجيد موحدي 3 روز منتظر بود تا مرا ببيند و اسيد بپاشد و فکر مي‌کرد اعدام در انتظارش است و هرگز نمي‌دانست که قصاص مي‌شود. وقتي هم فهميد قصاص تعيين شده التماس مي‌کرد اعدامش کنند.سرفه‌هاي بي‌امان صحبت‌هاي آمنه را قطع مي‌کند، آمنه مي‌گويد: وقتي عصباني مي‌شوم سرفه به سراغم مي‌آيد سعي مي‌کنم گريه‌ام را کنترل کنم اما سرفه را نمي‌توانم.سرفه‌ها تکرار مي‌شود و از گوشه چشمش دوباره نم نم اشک‌ها پديدار مي‌شود دوباره به همان روزها برمي‌گردد...آن زمان که دچار حادثه شده بودم فکر مي‌کردم يک ماهه خوب مي‌شوم به مادرم گفته بودم به مادربزرگم چيزي نگويد اما بعد از 15 روز ديدم چشمم را از دست داده‌ام؛ چشمم ديد داشت اما نمي‌دانستم که دارد از بين مي‌رود.در تعجب بودم که چرا دوستان و اقوام با ديدن من از حال مي‌روند و غش مي‌کنند تا اينکه دکتر به من گفت: « دخترم ناراحت نشو اگر تو امروز با چشم چپ نمي‌بيني يک روز علم آنقدر پيشرفت مي‌کند که تو با آن چشم هم خواهي ديد.»از تعجب وا ماندم ؛دستم را به سمت چشم چپ بردم و آن لحظه فهميدم واقعاً نمي‌توانم ببينم. سعي کردم گريه نکنم و جلوي ديگران ضعف خود را نشان ندهم ولي از درون فرو ريختم.بعد به خود گفتم اشکال ندارد چشم راستم که هست اما دو هفته بعد چشم راستم را هم از دست دادم. حالم بد بود. همه جا تاريک شده بود. اصلاً نمي‌خواستم به گذشته فکر کنم حتي دوستان دانشگاهم را نپذيرفتم گفتم آمنه روبه‌روي بيمارستان رسالت مرده است.به مجيد هم فکر مي‌کرديد؟ اولين باري که بعد از حادثه او را ديديد چه کرديد؟آمنه بهرامي: سعي مي‌کردم به مجيد فکر نکنم به خودم مي‌گفتم فقط به درمان فکر کنم تا روز دادگاه فرا برسد. در روز دادگاه يکي از خبرنگاران از مادرم درخواست کرد تا يکي از عکس‌هاي قبل از حادثه مرا داشته باشد که مجيد با خنده به مادرم گفت: « آن عکس را ديگر نشان ندهيد چرا که دخترت آن شکلي نمي‌شود و بايد با اين قيافه‌اش عادت کنيد.»در آن لحظه من احساس کردم که مجيد با قصاص به حقش مي‌رسد چرا که فکر مي‌کرد اعدام مي‌شود.به نظر شما بايد مجازات اسيدپاش چه باشد؟آمنه بهرامي: بايد چشم‌هايشان را تخليه کنند و اسيد را بريزند در حلقومشان تا مردم صداي فريادهايشان را بشنوند؛ باور کنيد اگر اين کار را انجام دهند ديگر کسي جرأت اسيدپاشي ندارد و واقعاً کنترل مي‌شود.از امروز بگوييد؛ بعد از اين اتفاقات حالا چکار مي‌کنيد؟آمنه بهرامي: سعي کرده‌ام زبان اسپانيايي را ياد بگيرم تا نياز به مترجم نداشته باشم چرا که پول آن را ندارم تا در ويزيت هاي پزشکي در کنارم باشد.اين روزها به اين فکر مي‌کنم که به خودم بيشتر اهميت بدهم تا آسيب بيشتري نبينم. کتاب زندگي‌ام با عنوان «چشم در برابر چشم» نوشته شده، مردم الان مرا مي‌شناسند و قرار است فيلم زندگي‌ام ساخته شود.مدام براي خود اميد و آرزو مي‌تراشم تا به روزهاي بد زندگي‌ام فکر نکنم. مي‌خواهم زبان انگليسي هم ياد بگيرم تا بتوانم با مردم انگليسي‌زبان هم صحبت کنم.زندگي من با سختي‌ها پيش مي‌رود اما تأثير مثبت بر مردم گذاشته است؛ به طوري که خانمي از آلمان برايم نامه نوشت که سرطانش خوب شده چرا که همواره به من و زندگي امروز من فکر مي‌کرده است.من آمنه امروز را دوست دارم؛ يک دختر نابينا ولي با توانايي‌هاي جديد که  تمام سعي و تلاش خود را مي‌کنم تا جلو بروم و به جاي آه و ناله سعي مي‌کنم به فکر درمان و چاره باشم.من همواره در اين تلاشم که راههاي جديد باز کنم امروز از خودم ناراضي نيستم فقط در مورد حکم قصاص احساس مي‌کنم بخشش من ظلمي بود به ديگران.آيا مطلبي مانده که بخواهيد به آن اشاره کنيد؟آمنه: من تنها به يک نقل قول از مادر يک شهيد اشاره مي‌کنم که به من اصرار کرد تا اين را به رسانه‌ها بگويم.اين مادر شهيد گفت: جوانان‌مان به جبهه نرفتند و شهيد نشدند که قرار باشد دختران‌مان به چنين سرنوشتي دچار شوند.
فرهنگ نیوزمطالب مرتبط:عکس‌های منتشر نشده ازآمنه بهرامیآمنه بهرامی : مردم! پشیمانم که اسیدپاش را بخشیدم + عکسمهتاب کرامتی،فرخ نژاد و پناهی درملاقات قربانی اسید پاشی+عکسوزیر فقط دغدغه چشمان «سهیلا» را نداشت + عکسزهرا اشراقی و دیدار با آمنه بهرامی قربانی اسید پاشی + عکسمعاینه قربانی اسید پاشی اصفهان توسط وزیر بهداشت + تصاویرجراحي پيوند قرنيه چشم آمنه بهراميجزییات درمانی 4 قربانی اسیدپاشی اصفهاندستگیری 4 مظنون اسیدپاشی در اصفهانابراز تاسف نیوشا ضیغمی از اسیدپاشی‌های اصفهانکسی مراقب چشمان قربانی اسیدپاشی هست؟/گفتگو با دومین قربانیواکنش اصغر فرهادی به اسیدپاشی زنجیره ای اصفهانگفت‌وگو با پدر یکی از قربانیان اسید پاشی اصفهانگفنگو باقربانیان اسید‌ پاشی اصفهانجزییات اسیدپاشی‌های اخیر به زنان اصفهانی کسی مراقب چشمان قربانی اسیدپاشی هست؟/گفتگو با دومین قربانیمصاحبه با سیما ، دختر قربانی اسیدپاشی در دهدشت (10عکس +18 ) 

چهارشنبه 7 آبان 1393 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 99]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن