تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):سه چيز است كه اگر مردم آثار آن را مى‏دانستند، به جهت حريص بودن به خير و بركتى ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798373657




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

موسوی، کروبی، مرسی و شیخ نمر


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
سرمقاله,سرمقاله روزنامه‌ها
برگزیده سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح سه شنبه موسوی، کروبی، مرسی و شیخ نمر روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «نفت ارزان و پایه لرزان اوپک»،«خط مقدم از کجا شروع می‌شود؟»،«میراث شوم منافقین»،«نقدی بر اظهارات جدید آقای مطهری»،«نقش سران عرب در تثبیت رژیم صهیونیستی»،«موسوی، کروبی، مرسی و شیخ نمر»،«افسارگسیختگی رسانه‌ای از پارازیت تا بنزین!»،«اسید پاشی به چهره انقلابی‌ها!»،«لایحه‌ای از جنس قضا»،«صنعت دولتی آفت اقتصاد کشور»،«اسیدپاشی و مسوولیت جمعی»،«زمزمه‌های استقلال بانک مرکزی»و... که برخی از آنها درزیر می‌آید.




خراسان:نفت ارزان و پایه لرزان اوپک «نفت ارزان و پایه لرزان اوپک»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم خراسان حبیب نیکجو است که در آن می خوانید؛برای صادرکنندگانی که به نفت 110 دلاری عادت کرده اند، بسیار سخت است که بپذیرند قیمت نفت به مرز 80 دلار رسیده است. اما چه بخواهیم و چه نخواهیم، اکنون هر بشکه نفت اوپک بیش از 81 دلار به فروش نمی رسد. کاهش 20 دلاری قیمت نفت، آن هم در مدت کمتر از 4ماه، معلول علت هایی بوده و خود زمینه ساز مشکلاتی است. اگر با نگاهی اقتصادی به مسئله نگاه کنیم، کاهش قیمت را باید در افزایش عرضه نفت و کاهش تقاضای آن جست و جو کنیم. کاهش رشد اقتصادی اروپا، ژاپن، هند، چین و اقتصاد های نوظهور اصلی ترین دلیل کاهش تقاضا برای نفت بود. نمود بارز تضعیف رشد اقتصادی در کاهش پیش بینی های صندوق بین المللی پول از رشد اقتصاد جهان به 3/3 تبلور یافت. علاوه بر این استفاده مجدد ژاپن از نیروگاههای هسته ای خود باعث شد، نیاز این کشور به نفت کاهش پیدا کند. در مقابل عرضه جهانی نفت در سال 2014 به سرعت افزایش یافته است. تولید نفت در اکثر ماه های این سال یک تا دو میلیون بشکه در روز، بالاتر از رقم مشابه سال قبل بود و تنها در ماه سپتامبر 8/2 میلیون بشکه بیشتر از سپتامبر 2013 بوده است. افزایش غیرمنتظره تولید در لیبی، نیجریه و سودان، بهبود کارایی تولید نفت در سال های گذشته و رشد تولید نفت شیل آمریکا از اصلی ترین دلایل بالارفتن عرضه نفت بود. اگر به این موارد رفتار سعودی ها در پایین آوردن یک دلاری قیمت در بازارهای آسیایی و تخفیف های ویژه برای بازار اروپا را اضافه کنیم، متوجه می شویم که سقوط قیمت نفت دور از ذهن نبوده است. طبیعتا کاهش قیمت نفت خبری خوب برای واردکنندگان و فاجعه ای برای صادرکنندگان است. واردکنندگان نفتی از این که انرژی خود را به صورت ارزان تر می توانند دریافت کنند خرسندند اما کشورهای صادرکننده به شدت تحت فشار بودجه ای قرار دارند. چرا که قیمت پیش بینی شده نفت در بودجه این کشورها بالاتر از رقم فعلی بازار می باشد. برای مثال در کشور ما بودجه براساس نفت 100 دلاری و در روسیه بر اساس نفت 90 دلاری بسته شده است. پایین تر آمدن قیمت نفت از میزان پیش بینی شده، سبب می شود دولت در مقابل دو راهی کاهش سطح فعالیت ها و استقراض از بانک مرکزی قرار گیرد که اولی سبب کندشدن مسیر رشد می شود و دومی تورم زاست. مشکل بعدی قیمت های پایین نفت، احتمال سست شدن پایه های کارتل 41 ساله اوپک است. برای روشن شدن مطلب باید گفت کارتل به مجموعه ای از عرضه کنندگان می گویند که برای به دست آوردن قدرت انحصاری در بازار با یکدیگر ائتلاف و بازار را میان خود تقسیم می کنند. در این شرایط به دلیل اینکه منافع عرضه کنندگان در مقابل یکدیگر قرار دارد، احتمال تخطی هر یک از تولیدکنندگان برای افزایش سود خود وجود دارد. در مورد وضعیت فعلی اوپک نیز وضع اینگونه است. با کاهش قیمت نفت ناشی از کم بودن تقاضا، برخی از اعضای اوپک که درآمدهای خود را کمتر از مقدار پیش بینی شده می دیدند، صادرات خود را افزایش دادند بلکه درآمدشان ثابت بماند. این دقیقا رفتاری بود که عربستان از خود نشان داد. اینگونه رفتارهای اعضای اوپک باعث می شود که انسجام و قدرت این کارتل زیر سوال برود و زمزمه های گسست و شکست اوپک به گوش برسد. در مورد آینده اوپک نیز صحبت های زیادی مطرح شده است. مشاهده وضعیت فعلی اوپک و مقایسه آن با دوران طلایی دهه 1970 باعث می شود این سوال به ذهن برسد که اوپک دیگر قدرت و انسجام گذشته را ندارد. در کنار این موضوع نبود برنامه ریزی بلند مدت در زمینه بازارهای نفت و اکتفا به نقش قیمت گذاری در کوتاه مدت باعث شده نقش اوپک روز به روز کم اثر تر شود. با این حال نباید فراموش کنیم که 40 درصد تولیدات نفت جهان در اختیار 12 عضو این کارتل است. سهمی که در صورت وجود انسجام داخلی می تواند قیمت های جهانی را به کلی تغییر دهد. به هر حال باید منتظر نشست آذرماه اوپک بمانیم و تصمیمات قیمتی این سازمان را مشاهده کنیم. اثر سومی که کاهش قیمت نفت به همراه دارد، از بین رفتن توجیه اقتصادی پروژه های سرمایه گذاری نفت و گاز شیل آمریکا است. نفت شیل روشی جدید در استخراج نفت است که هزینه های استخراج آن بسیار بالاتر از تولید نفت خام متعارف است. برآوردها نشان می دهد که پروژه های این صنعت در قیمت های زیر 80 دلار سودآور نیستند. طبیعی است کاهش قیمت نفت باعث می شود روند سرمایه گذاری و بهره برداری این صنعت کند شود. اتفاقی که بدون شک به نفع تولید کنندگان فعلی بازار نفت است. با این وجود آینده قیمت نفت هم چنان مبهم است. برخی تحلیل گران معتقدند قیمت ها افزایش می یابد و عده ای کاهش آن تا 60 دلار را پیش بینی می کنند. لذا در مجموع باید گفت پیش بینی درست دولتمردان از روند آتی قیمت نفت و مبنا قرار دادن آن در بودجه و برنامه های 5 ساله بسیار حیاتی به نظر می رسد. کیهان:خط مقدم از کجا شروع می شود؟ «خط مقدم از کجا شروع می شود؟»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم محمد ایمانی است که در آن می خوانید؛جهان به پیچ تاریخ رسیده است. چند ماه پس از آن که رهبر معظم انقلاب از پیچ تاریخ سخن گفت سیاستمدارانی در آمریکا و اروپا گفتند جهان به «نقطه عطف تاریخ» رسیده است. مدتی بعد از استراتژیست های آمریکایی، نتانیاهو در کنگره آمریکا اعلام کرد از گذرگاه خیبر تا تنگه جبل الطارق زلزله ای در حال وقوع است که نه تنها هیچ شباهتی به اتفاقات بهار پراگ ندارد بلکه رنگ و بوی اسلامی به خود گرفته و نیروهایی با محوریت ایران در حال قدرت گرفتن و روی کار آمدن هستند. اکنون در بزنگاه مهم تاریخ با فرصت هایی کم نظیر و البته تهدیدهای جدی از سوی دشمنان مستکبری که سلطه خود را رو به زوال می بینند روبرو هستیم و سؤال اصلی این است که برای مواجهه هوشمندانه با این موقعیت دوگانه از کجا باید شروع کرد؟ 1- کمیل بن زیاد نخعی یکی از یاران خاص امیر مؤمنان علیه السلام و یکی از 8 زاهد و عابد معروف کوفه است که عمر شریف خود را با شهادت به سر برد و در سال 83 هجری به دست حجاج بن یوسف که حاکم کوفه شده بود، به شهادت رسید. او با حکم امام حاکم ایالت مرزی هیت بود اما با غفلت از مسئولیت مستوجب توبیخ امیر مؤمنان شد کوتاهی کمیل در صیانت از مرز شام و خالی گذاشتن هیت از مدافع کافی موجب شد سفیان بن عوف غامدی شبیخون بزند و پس از عبور بی زحمت از هیت، شهر انبار را غارت کند و عده ای را به خاک و خون بکشد و بدون هزینه و تلفات بازگردد. در پی این ماجرای تلخ که ریشه در غفلت از مسئولیت داشت، امام نامه ای توبیخ آمیز- نامه 61 نهج البلاغه - به کمیل نوشت. «اما بعد، تباه و ضایع کردن انسان کاری را که مسئول آن است و به عهده گرفتن امری که انجام آن بر عهده دیگران است، نشانه عجز و نقصان تدبیر است. تاخت و تاز تو به قرقیسیا و رها کردن مرزهایی که تو را بر آن گماشته ایم و نگاهبانی ندارد که مانع لشکر دشمن شود، نشانه نارسایی تدبیر است. فقد صرت جسراً لمن اراد الغارهًْ من اعدائک... تو پلی شده ای برای هر کس از دشمنانت که بخواهد به دوستانت حمله کند؛ بی آن که تو را توان کار و مقاومتی باشد یا هیبتی داشته باشی و مرزی را بتوانی سد کنی و یا شکننده شوکت و قدرت دشمن باشی؛ نه نیاز مردم خود را برآورده کنی و نه فرمانده خود را کفایت نمایی». رحمت خدا بر جناب کمیل که از این نامه مختصر اما تکان دهنده به خود آمد و برای جبران ناراحتی امیرمؤمنان(ع) به جنگ عبدالرحمان بن قباث در مسیر رقه به رأس العین و کفر ثوثا رفت. او در این حمله دشمن را غافلگیر کرد و تلفات سنگینی از سپاه 2400 نفری آنان گرفت در حالی که تنها 2 تن از یاران وی به شهادت رسیدند. سپس گزارش این پیروزی را به محضر امام نوشت. حضرت در پاسخ این نامه مرقوم فرمود «... تو برای مسلمانان نیکو عمل کردی و خیرخواه امام خویش در گذشته بودی. من نسبت به تو حسن ظن دارم. تو و همراهانت که به جنگ دشمن رفتید بهترین پاداش صبرکنندگان مجاهد را دارید. بعد از این دقت کن و به جنگ نرو و گامی به سوی جنگ با دشمن برندار تا از من اذن بخواهی. خدا ما و تو را از غلبه ستمگران کفایت کند». 2- شاید یک معنای حکمت صادره از امیر مؤمنان که «العالم من عرف قدره و کفی بالمرء جهلاً الّا یعرف قدره» و شناخت یا عدم شناخت «جایگاه» را مرز دانایی و نادانی انسان معرفی کردن، همین شناخت مسئولیت و التزام به لوازم آن است. رهبر معظم انقلاب فروردین سال 1389 در دیدار نوروزی شماری از مسئولان تذکر دادند «از لحظه لحظه روزهای مسئولیت من و شما سؤال خواهد شد... از ما سؤال می کنند در فلان قضیه مسئولیت تان چه بود؟ جزئیات مسئولیت را باید بدانید. اگر ندانیم، سؤال می کنند که چرا نمی دانستی مسئولیت این است؟ چه طور غفلت کردی؟ وقتی که بدانیم، حالا این مسئولیت را چطور ادا کردید؟ طول می کشد تا شرح بدهیم، تا بیان کنیم، تا عذر بیاوریم و همه بدهکاریم...». مقتدای امت 23 فروردین 1390 نیز پس از اقامه نماز در جمع برخی شخصیت های فرهنگی و سیاسی فرمودند: «... البته بخشی از این ]برکت و مبارکی ایام[ به عهده خود ماست. ما هستیم که با رفتار و جهت گیری های خودمان زندگی را مبارک می کنیم یا نامبارک می کنیم... اینکه در سوره مبارکه حمد، هر روز بارها تکرار می کنیم اهدنا الصراط المستقیم نشان دهنده این است که صراط مستقیمی که در پیش گرفته ایم- فرض این است که مثلاً شناختیم و در پیش گرفتیم- هر لحظه به دو راهی می رسد. یعنی این جور نیست که یک تونلی باشد که وقتی انسان داخل آن رفت، دیگر همین طور تا آخر تضمین شده باشد (مثل خط آهن) نه، دو راهی های متعددی، سه راهی های متعدد سر راه ما وجود دارد که باید دید، شناخت، فهمید و قدم در راه درست گذاشت. این اهدنا که هر روز تکرار می کنیم، یعنی امروز هم اهدنا، فردا هم اهدنا، پس فردا هم اهدنا؛ در این قضیه هم اهدنا، در آن قضیه هم اهدنا...». 3- البته که مسئولیت اصلی متوجه مسئولان و صاحب منصبان است و باید هم آنان از خود بپرسند و هم از آنان مطالبه کرد که آیا متوجه مسئولیت خویش هستند و روی ریل درست پیش می روند یا کوتاهی می ورزند و به غیر مسئولیت مشغولند؟ این دغدغه همواره باید غالب باشد که آیا دولتمردان و نمایندگان مجلس و ارکان قضاوت و صاحبان منبر و تریبون و علمای دین و روشنفکران دانشگاهی در تراز مسئولیت خود قرار دارند یا خیر؟ آیا از وزارت ارشاد و علوم و آموزش و پرورش تا حوزه علمیه و سازمان تبلیغات و صدا و سیما و مطبوعات و سرآمد- قرارگاه هماهنگ کننده- همه آنها یعنی شورای انقلاب فرهنگی، مرزبان تیزبین و شجاعی در جبهه بزرگ فرهنگی بوده اند یا به خاطر برخی کوتاهی ها شاهد غارت و دستبرد آنان به نوامیس ملی و اسلامی خود نیز بوده ایم؟! تعمق در برخی عبارات حکم اخیر رهبر انقلاب خطاب به رئیس و اعضای شورای انقلاب فرهنگی، تداعی بر زمین ماندن برخی مسئولیت ها را می کند. «فلسفه وجودی شورا، فهم و تبیین و تثبیت و انفاذ ماهیت فرهنگی انقلاب اسلامی و بازآرایی مداوم جبهه فرهنگی و پایش پیشرفت های فرهنگی کشور متناسب با ظرفیت ها و شایستگی های عظیم ایران اسلامی و انقلابی است... التزام شورا به نام و عنوان خود، شرط موفقیتش در مأموریت های خطیر است... شورا باید با برخورد فعال و مبتکرانه با جبهه بندی آشکار فرهنگی، دلبستگان فرهنگ دینی و انقلابی را در داخل و خارج کشور دلگرم و امیدوار و مطمئن و معارضان را نگران و ناامید کند... مهندسی فرهنگی و موضوع تحول و نوسازی در نظام آموزشی و علمی کشور و نیز تحول در علوم انسانی که در دوره های گذشته نیز مورد تأکید بوده هنوز به سرانجام مطلوب نرسیده است. به تعویق افتادن این امور خسارت بزرگی متوجه انقلاب اسلامی خواهد کرد... تشکیل منظم و به موقع جلسات و حضور فعال و با مطالعه و سازنده اعضا به ویژه رؤسای محترم قوا در جلسات شورا و صرف وقت و همت کافی توسط همه اعضا به ویژه اعضای حقیقی مورد تأکید می باشد». 4- اما آیا مسئولیت فقط متوجه صاحبان مسئولیت رسمی است و آیا اگر جایی دیدیم بدخواهان و دشمنان خبیث در حوزه ای مشغول شبیخون فرهنگی یا سیاسی و اقتصادی هستند و احیاناً مسئولان آن حوزه نمی بینند یا عمق خطر را درک نمی کنند، باید دست روی دست گذاشت و رهنمود شریف کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته را مسکوت گذاشت؟ بله، خون خون غیرتمندان را می خورد وقتی می دیدند که ارتش صدام لوله توپ و تانک خود را به سمت مرز ما گرفته اند اما گزارش ها به بنی صدر او را سر غیرت نمی آورد. وقتی هم که ارتش بعث از مرز گذشت و به برخی شهرها پنجه انداخت، باز هم بنی صدر همان آقای دلارامی بود که بود. تمام اخم و تخم و یقه گیری او متوجه جبهه خودی شده و ظرفیتی برای مقابله با دشمن باقی نگذاشته بود. خیلی آسان می گفت زمین می دهیم و زمان می گیریم. ظرف چند هفته هزاران کیلومتر مربع به اشغال رفت و بازپس گیری مجدد همان زمین های مقدس با 8 سال خون دل و تقدیم 300 هزار نفر از بهترین فرزندان این مملکت قرین شد تا تداعی کنیم عتاب شهید نواب صفوی به دکتر مصدق را که «شما پای آمریکایی ها را به این کشور باز می کنید و ملت باید سالها خون بدهد و خون دل بخورد تا دوباره مملکت را آزاد کند» و مگر جز این شد؟ از کودتای 28 مرداد 32 تا بهمن 57، بیست و پنج سال پر رنج و غم فاصله بود. آیا آن روز که جهان آرای جوان و هم خون های او دیدند دشمن بی سر و پا به خاک و ناموس ملت دست دراز کرده و بنی صدر هیچ کاری نمی کند، کناری ایستادند تا مهاجم کار را یکسره کند یا اینکه بسیج شدند -بی آن که یک روز جنگیده باشند- و در برابر چند لشکر مکانیزه و گستاخ بعث، 34 روز مقاومت جانانه کردند؟ حتماً امروز وضعیت قدرت و سازمان و انسجام ما و وضعیت دولت و حاکمیت قابل مقایسه با اول انقلاب نیست. قطعاً امروز هیچ دشمن خبیثی جرأت ندارد به خاک ما نگاه چپ بیاندازد اما مرزهای فرهنگی و اعتقادی و سیاسی و جنگ نیابتی چطور؟ آیا می توان دراز شدن دست دشمنان و بدخواهان زخم خورده به سوی حیثیت فرهنگی و نوامیس مردم و عفت و اخلاق عمومی را انکار کرد؟ آیا در بحبوحه هجوم افسار گسیخته و مغول وار دشمن می توان پذیرفت رئیس و اعضای شورای انقلاب فرهنگی یا مسئولان وزارت ارشاد و علوم و آموزش و پرورش با خونسردی- گویا که زمان صلح و امنیت کامل و برطرف شدن تمام دشمنی هاست- رفتار کنند؟ و آیا به موازات این حوزه نباید قرارگاه های فرهنگی و سیاسی را در حوزه مدنی و مردمی تدارک کرد؟ هیچ کس نباید در دفاع معطل و منتظر دیگران باشد هر چند که این موضوع تناقضی با کار جمعی و مسئولانه و قانونمند ندارد. 5- درباره وحدت و همگرایی اصولگرایان (همه آنها که ذیل پرچم انقلاب اسلامی قرار می گیرند) باید در مجال دیگری سخن گفت. اما اجمال بحث اینکه نزدیک کردن تلقی ها از وضعیت موجود به دور از عملیات روانی و بمباران رسانه ای دشمن و خطاهای محاسباتی، آن هم فراتر از مانورهای رسانه ای اولویت همگرایی است؛ همچنان که تنازل برای وحدت به عنوان مصلحت بزرگ تر، شرط این همگرایی است. ماجرای درگیری های مصنوعی چند سال گذشته میان اصولگرایان و غفلت از موضوعات مهمتر، راز برخی ناکامی ها را بازگو می کند. به خاطر بیاوریم که چگونه با نقش آفرینی پنهان دست های آلوده و بازی خوردن برخی دوستان در دو طیف جبهه متحد و جبهه پایداری، حملات تبلیغاتی طرفین متوجه آیت الله مهدوی کنی و آیت الله مصباح یزدی (حفظهما الله تعالی) شد حال آن که آیت الله مهدوی کنی مصلحت خبرگان را به دوستی 40-50 ساله خود با آقای هاشمی ترجیح داده و آیت الله مصباح نیز اولین کسی بود که ضمن حمایت از دولت، صریح ترین اعتراض ها را به حلقه انحرافی مطرح می کرد. انتخابات یا مانور وحدت- نظیر همایش اخیر در لانه جاسوسی- کمترین مسئولیت اعضای جبهه اصولگرایی است و مسئولیت هایی به مراتب عمیق تر و بزرگ تر متوجه دلسوزان انقلاب اسلامی می باشد. جلسات همدلی و همفکری را باید نه فقط برای انتخابات بلکه به خاطر فرصت ها و تهدیدهای اصلی متوجه انقلاب عمق و تداوم و سازمان بخشید و از دل این تداوم سازمان یافته، به مدل سازی، کادرسازی، تیم سازی و تمرین کار تیمی (فراتر از نمایش فردی سوپرستاره ها) هم شنوی و همدلی پرداخت. صاحبان و حاملان انقلاب که خود مردم و نخبگان آنان هستند نمی توانند مانند مهمان و مستأجر و مسافر غریبه رفتار کنند. جمهوری اسلامی:میراث شوم منافقین «میراث شوم منافقین»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می خوانید؛درست هنگامی که نمایندگان مجلس شورای اسلامی درحال بررسی طرح حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر هستند، در اصفهان رفتار زشت اسیدپاشی به صورت و بدن دختران و زنان، افکار عمومی را به خود جلب کرده و جامعه را در حیرت فرو برده است. متأسفانه اسیدپاشی این روزها درحال تبدیل شدن به یک روش برای تأمین اهداف و اغراض شخصی و حتی در مواردی مثل آنچه در اصفهان رخ داده، درحال تبدیل شدن به یک ابزار برای مخدوش ساختن چهره دین است. در هفته ها و ماه های اخیر، اخباری نیز مبنی بر پاشیدن اسید توسط یک زن به صورت زن دیگری که قصد داشت رقیب او شود، پاشیدن اسید توسط یک مرد به صورت زن خود و پاشیدن اسید توسط یک مرد به صورت مرد دیگری که با او اختلاف داشت، شنیده شده و در رسانه ها انعکاس یافته است. جمع بندی این خبرها حکایت از تبدیل شدن "اسید" به سلاحی برای مقابله با مخالفان دارد که بسیار تأسف بار است. تأسف بالاتر اینست که مجازات مخالفان توسط افراد بدون مراجعه به دستگاه قضائی و فارغ از طی کردن روال قانونی درحال تبدیل شدن به یک فرهنگ است، فرهنگ غلطی که اگر نهادینه شود مشکلات زیادی برای جامعه پدید خواهد آورد. اسیدپاشی، در 35 سال قبل یعنی در سال های اول بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان یک ابزار برای وادار ساختن مخالفین به عقب نشینی توسط منافقین بکار گرفته شد. حتی در چند مورد، افراد منافق با مراجعه به دبیرستان های دخترانه، هنگام خارج شدن دخترانی که حاضر نمی شدند افکار انحرافی آنها را بپذیرند به آنها اسید می پاشیدند تا دیگران را بترسانند و به تسلیم شدن در برابر خواسته های سازمانی خود وادارشان کنند. این روش زشت با سرکوب شدن منافقین، متروک شد ولی به عنوان یک میراث شوم از این گروهک انحرافی به کسانی رسید که از اسلام بی خبرند و به قانون و دستگاه قضائی اعتنائی ندارند. آنچه در اصفهان رخ داده که در یک مورد پاشیدن اسید 70 درصد بینائی یک دختر دانشجو را از او گرفته و مشکلات زیادی نیز برای افراد دیگر پدید آورده، باید مسئولین نظام جمهوری اسلامی را در بخش های مختلف اجرائی، تقنینی و قضائی متوجه واقعیت هائی کند که جامعه امروز ما با آنها دست و پنجه نرم می کند. بعضی از این واقعیت ها و راهکارهای مقابله با آنها را می توان در چند نکته مورد توجه قرار داد. اول آنکه بعد از 36 سال حاکمیت نظام جمهوری اسلامی، متأسفانه هنوز فرهنگ قانون پذیری نهادینه نشده و به جای آن، قانون گریزی درحال رشد است! این فرهنگ غلط را باید میراث شوم آن دسته از مسئولین دانست که علیرغم وظیفه ذاتی خود در مسئولیتهائی که بودند، حاضر نشدند در برابر قانون تمکین کنند و قانون گریزی را در جامعه نهادینه کرده اند. در دولت های نهم و دهم متأسفانه این روش زشت به اوج خود رسید و قانون گریزی توسط بالاترین مقام اجرائی کشور آشکارا ترویج شد که بدآموزی های زیادی برای جامعه داشت. اکنون زمان آنست که تمام مسئولین با عمل و زبان به ترویج قانون گرائی همت کنند تا آثار شوم قانون گریزی از جامعه رخت بربندد. دوم آنکه بعضی زبان ها و قلم ها همواره درحال ترویج فرهنگ خودسری هستند. قضاوت های خودسرانه درباره موضوعات مختلف و صادر کردن احکام مرگ و زندان و شلاق و تکفیر و ارتداد برای این و آن توسط افرادی که نه در منصب قضا هستند و نه مسئولیتی درباره موضوعاتی که درباره آنها سخن می گویند و می نویسند برعهده دارند، بسیار خطرناک است. این غیرمسئولانه سخن گفتن ها و غیرکارشناسانه نوشتن ها، عده ای را به اقدامات خودسرانه تشویق می کند و آنها را به میراث داران منافقین تبدیل می نماید. شاید این افراد، ذاتاً اهل اقدامات خلاف نباشند ولی آن اظهارنظرها، آن سخنان و آن نوشته ها آنها را به این راه انحرافی می کشاند زیرا احساس وظیفه دینی می کنند که مرتکب چنین اقداماتی بشوند درحالی که دین از این قبیل امور مبرا و حتی بیزار است. به صاحبان این زبان ها و قلم ها باید تذکر داده شود این روش غلط و خطرناک را کنار بگذارند تا آنچه می گویند و می نویسند در چارچوب قانون و شریعت باشد و با پیش افتادن از صاحب شریعت، به دایه های دلسوزتر از مادر تبدیل نشوند و جامعه را به رفتارهای افراطی و انحرافی مبتلا نکنند. سوم آنکه دستگاه قضائی کشور باید با عزمی راسخ و اراده ای قاطع در مقابل رفتارهای افراطی و انحرافی بایستد و طبق قانون با عوامل آن برخورد کند. عده ای از افرادی که مرتکب رفتارهای خلاف می شوند برای توجیه اقدامات خود، قوه قضائیه را به کم کاری و کوتاه آمدن در برابر متجاوزین به حقوق مردم یا مرتکبین اعمال خلاف شرع متهم می کنند. مسئولان قوه قضائیه باید با برخوردهای سریع و قاطعانه خود این تهمت را در عمل تکذیب نمایند تا علاوه بر اینکه راه را بر این قبیل اتهامات می بندند، هرگونه زمینه افراطی و انحرافی عمل کردن را نیز از بین ببرند.
و چهارم آنکه نمایندگان مجلس شورای اسلامی، واقعه اصفهان را هشداری تلقی کنند که می تواند به آنها در جریان بررسی طرح حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر برای پی بردن به نقاط ضعف این طرح کمک نماید. این طرح، منتقدان زیادی دارد که باید به انتقادهای آنها توجه شود تا از هرگونه زمینه سازی برای قانونی شدن افراط جلوگیری گردد. اگر نمایندگان مجلس با این نگاه به بررسی طرح حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر بپردازند، می توانند به وظیفه خود در مقابله با افراط و تلاش برای نهادینه کردن فرهنگ اعتدال در جامعه عمل نمایند. رسالت:نقدی بر اظهارات جدید آقای مطهری «نقدی بر اظهارات جدید آقای مطهری»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمدکاظم انبارلویی است که در آن می خوانید؛یک نگاه ساده به اخبار اردوگاه دشمنان نظام نشان می دهد آنها از احیای فتنه 88 و بازتولید فتنه جدید ناامید نیستند. اظهارات جدید مایکل لدین یکی از سه طراح خارجی فتنه 88 نمونه ای از آن است که اخیرا گفته است: "اسرائیل هنوز گنجایش حمایت از نیروهای اپوزیسیون ایرانی را دارد و قادر است برای سرنگونی نظام ایران از آنها حمایت کند." حمایت رژیم صهیونیستی از سران فتنه از جمله کروبی و موسوی امر پنهانی نیست. سایت های ضدانقلابی و اصحاب فراری رسانه های اصلاح طلب در واشنگتن، پاریس و لندن و برخی دیگر از شهرهای اروپایی همصدا با هم به این رویکرد پیوسته و کار خود را دنبال می کنند. لذا خیلی نباید تعجب کرد که دور جدیدی از فعالیت ها برای رفع حصر سران فتنه کلید بخورد. این دور را می توان با نامه آقای علی مطهری به رئیس جمهور و تکرار حرف های غیرقانونی و غیرمنطقی گذشته در مورد رفع حصر دنبال کرد و میتینگ سیاسی حزب اعتماد ملی و مرثیه سرایی آنها برای سران فتنه را ضمیمه آن نمود. ائمه جمعه و جماعات نسبت به این تحرک در نماز جمعه و نمازهای یومیه هفته گذشته واکنش نشان دادند. شخصیت های برجسته ای مانند آیت الله جنتی در برنامه پربیننده "شناسنامه" روشنگری های خوبی در مورد ماهیت فتنه و نقش سران فتنه و نیز مراعات و مدارای نظام در این مورد مطرح فرمودند. آقای علی مطهری باز دست به قلم شد و به این بهانه پاسخی موهن و خارج از ادب و آداب سیاسی به آیت الله جنتی نوشت و نشان داد یکی از عناصر کلیدی این حرکت و متاسفانه بازی خورده عوامل و عناصری است که می خواهند هرازگاهی از "نمد" فتنه، "کلاهی" را بر سر افکار عمومی مردم بگذارند که خوشبختانه با سد بیداری و بصیرت مردم مواجه می شوند. از پاسخ آقای مطهری به آیت الله جنتی، سه جمله او را مورد نقد و نقش وی را در احیای فتنه و بازتولید آن مورد واکاوی قرار می دهیم؛ 1- آقای مطهری در اعتراض به آیت الله جنتی گفته است: چرا گفته اید "حرکت آنها (بخوانید سران فتنه یعنی موسوی و کروبی) با حمایت و پشتیبانی جدی آمریکا و اسرائیل بوده است؟" وی در دفاع از سران فتنه می گوید:"اینکه پس از برخورد خشونت آمیز با یک اعتراض آرام مدنی و تبدیل آن به یک بحران، آمریکا و اسرائیل از معترضان حمایت کرده باشند دلیل بر این نمی شود که از ابتدا با حمایت و پشتیبانی آنها انجام شده است." او در این میان قبول می کند که، آمریکا و اسرائیل از اهل فتنه حمایت کرده اند. منتها در این مسئله اختلاف دارد که آیا از ابتدای فتنه همراه و حامی بوده اند یا پس از به اصطلاح برخورد؟ شواهد و قرائن و بویژه اسناد مشهود نشان می دهد که قبل از برخورد خشونت آمیز (به قول آقای مطهری) با یک اعتراض مدنی، این حرکت مورد تأیید آمریکا و اسرائیل بوده است. آقای مطهری باید بداند کوچ ارکستر سمفونیک رسانه ای روزنامه های اصلاح طلب به رادیو فردا و رادیو بی بی سی به رهبری وزیر ارشاد دولت اصلاحات و لجن پراکنی علیه یک ضلع از رقابت انتخابات ریاست جمهوری اصلا قبل از برگزاری انتخابات بوده است. هدایت آشوب ها از مراکز رسانه ای غرب وتدارک جنگ نرم قبل از شمارش آراء واعلام نتایج بوده است. هرکس که اندک سواد سیاسی دارد، اگریک هفته قبل از انتخابات به جستجوی اخبار مربوط به ضدانقلاب ودشمنان اسلام بپردازد به خوبی ائتلاف بین سلطنت طلبان، منافقین، بهائی ها، مارکسیست ها و تمامی گروه های تروریستی و مخالف اسلام و نظام را در حمایت از سران فتنه می تواند ببیند و تدارک آمریکا، انگلیس و اسرائیل را در مداخله در امور ایران، با چشم سر با تعقیب اخبار رسانه های آنها مشاهده کند. این را نمی شود پنهان کرد که از گوگوش تا سروش صف کشیده بودند تا از سران فتنه حمایت کنند. آقای مطهری چه چیز را می خواهد انکار کند؟ اینکه دشمنان اسلام از قبل حامی فتنه بودند یا بعد از شکل گیری فتنه حامی شدند، چه فرقی در اصل معامله وطن فروشی و وابستگی به بیگانگان می کند؟ مهم این است که وطن فروشی و به مخاطره انداختن امنیت و اقتدار ملی و وابستگی به بیگانگان یک خیانت است و آقای مطهری نباید از اعتبار خود به عنوان نماینده مردم تهران برای این خیانت هزینه کند. این با سوگند نمایندگی ملت در قانون اساسی مغایرت دارد. او در پیشگاه ملت سوگند یاد کرده است؛ "پاسدار حریم اسلام و نگاهبان دستاوردهای انقلاب باشد." او سوگند خورده است که به استقلال و اعتلای کشور و حفظ حقوق ملت (نه حفظ حقوق اهل فتنه) پایبند باشد. و جالب است آقای مطهری خطاب به آیت الله جنتی استدلال می کند؛ "اگر جناب عالی هم به رویه ای در جمهوری اسلامی اعتراض کنید آنها (آمریکا و اسرائیل) پشت سر شما قرار می گیرند. آنها همیشه در فکر استفاده از فرصت ها برای براندازی نظام جمهوری اسلامی هستند." خوب، حضرت اخوی! شما که این را می دانید چرا به آن جماعت پیوستید و از براندازی نظام توسط آنها دفاع می کنید؟ مگر شما نماینده ملت نیستید؟ مردم شما را به عنوان نماینده "اپوزیسیون" انتخاب نکردند، بلکه به عنوان نماینده "پوزیسیون" انتخاب کردند. شما عوض اینکه به نظام فشار بیاورید که از این مجازات حداقلی صرف نظر کند چرا به اصحاب فتنه و سران آن فشار نمی آورید که دست از عناد و دشمنی با ملت و نظام بردارند و به دامن ملت برگردند؟ 2- آقای مطهری در پایان پاسخ خود خطاب به آیت الله جنتی اطمینان داده است؛"آنها (موسوی و کروبی) پس از آزادی، مصالح کشور و انقلاب را رعایت خواهند کرد." اولا: این اطمینان را از کجا ایشان به دست آورده است؟ از عالم و آدم و نخبگان دلسوز کشور رفتند با این دو نفر صحبت کردند که از خر فتنه پیاده شوید و به مردم و نظام بپیوندید، قبول نکردند، آشوب های خیابانی را مدیریت کردند، ارزش های انقلاب را در این آشوب ها به سخره گرفتند، علیه امام(ره) آن جسارت ها را کردند، در 13آبان و روز قدس سال 88 رسوایی به بار آوردند، در روز عاشورای 88 بی شرمی را به نهایت رساندند، اصل نظام را هدف قرار دادند و به شعائر الهی عاشورا اهانت کردند. چه باید می کردند که نکرده اند؟ طرفداران سران فتنه در حالی که در خیابان ها فریاد می زدند:"انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است"، می گفتند اینها "مردان خداجوی" هستند. چگونه آقای مطهری می خواهد تضمین دهد این جماعت به فکر مصالح ملی و مصالح انقلاب باشند؟ آنها اگر روزی به این نتیجه برسند، که هرگز نخواهند رسید خودکانال انتقال پیام به نظام دارند و نیازی به آقای مطهری نیست. 3- نکته سوم در پاسخ آقای مطهری به آیت الله جنتی که خیلی مهم است برداشت ایشان از ادامه حصر به عنوان یک "معضل" است. تشخیص معضل سیاسی و امنیتی را در قانون اساسی به عهده یک نماینده نگذاشته اند. این به عهده نهادهای مسئول است. اندازه این معضل را هم یک نماینده تعیین نمی کند. اما آقای مطهری به خود اجازه داده است که آن را تعیین کند و گفته است:"این معضل آینده انقلاب اسلامی را تهدید می کند"! معلوم می شود آقای مطهری از تحرکات جدید ضدانقلاب و سران فتنه و ادامه تهدیدات آنها برای نظام خبرهایی دارد و از تدارک جدید آنها برای فتنه جدید باخبر است. او چرا این اخبار را در اختیار مسئولان امنیتی قرار نمی دهد؟ چرا او در این معرکه در کنار مردم و مسئولین نظام نیست و سعی می کند خود را در کنار اهل فتنه و سران آن و همصدا با آنان نشان دهد؟ البته ایشان نیک می دانند از ابتدای انقلاب تاکنون انقلاب به طور طبیعی ریزش هایی داشته است. این ریزش ها از مرجع تقلید گرفته تا بالاترین مقامات سیاسی کشور مثل رئیس جمهور و ... بوده است. نتیجه این ریزش، آبروریزی برای آنان و یک مقدار زحمت نهادهای مسئول امنیتی را داشته است. سران فتنه در مقایسه با آنها عددی نیستند که نگرانی آور باشند. تا وقتی مردم در صحنه هستند و با بصیرت، بازی دشمنان نظام را خنثی و مدیریت می کنند هیچ نگرانی وجود ندارد. بنده توصیه می کنم آقای مطهری در این معرکه در کنار ملت باشد نه در کنار فتنه گران، این برای عاقبت بخیری او مفید است. آقای مطهری با این اظهارات، مشروعیت رای خود را از دست داده است و دیگر نمی تواند نماینده ملت باشد. او عملا نمایندگی کسانی را به عهده گرفته است که به او رای نداده اند و رای آنها هم با نظام و انقلاب نیست، رای آنها براندازی نظام از طریق فتنه جنگ نرم است. مطهری مطالبات مردمی را که به او رای داده اند در امر فتنه نادیده می گیرد. به عنوان کسی که به آقای مطهری هر دو دوره رای دادم به او توصیه می کنم که بیش از این از ملت فاصله نگیرد و از همصدایی با دشمنان نظام و اهل فتنه پرهیز نماید. کافی است اخبار اخیر خود را در رسانه های ضدانقلاب جستجو کند تا به صحت و صدق این توصیه حقیر پی ببرد. قدس:نقش سران عرب در تثبیت رژیم صهیونیستی «نقش سران عرب در تثبیت رژیم صهیونیستی»عنوان یادداشت روز روزنامه قدس به قلم دکتر نورالدین میر عمادی است که در آن می خوانید؛رابطه کشورهای عربی واسراییل همواره در منظر توجه و دقت نظر بوده است. سران عربی به دلیل آنکه از شدت تنفر و انزجار مردم خود از رژیم اسراییل اطلاع دارند و برای اینکه همراهی مردم خود را از دست ندهند، ... همواره اعلام کرده اند که رابطه ای با رژیم صهیونیستی ندارند و کالاهای ساخت اسراییل را تحریم می کنند. اما موضوع مهم این است که بین سیاستهای اعلامی و اعمالی سران عرب تفاوت فاحشی وجود دارد. در حالی که آنها از تحریم رابطه و خرید محصولات و کالاهای ساخت اسراییل صحبت می کنند، اما در عمل رابطه ای قوی با سران صهیونیستی دارند و حتی در تأمین نیازهای این رژیم با یکدیگر رقابت دارند، به نحوی که منطقه خاورمیانه و بویژه کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، به بازاری بسیار مهم و درحال توسعه برای اسراییل تبدیل شده است. تأثیر روابط اقتصادی اسراییل با کشورهای عربی خاورمیانه برای ورود به بازارهای اقتصادی و تجاری این کشورها و نیز پیوند شریانهای حیات اقتصادی اعراب با اقتصاد اسراییل بی بدیل است .طرحهای اقتصادی بزرگ منطقه ای که از راه ایجاد تعدادی از موسسه های همکاری اقتصادی صورت گرفته و روابط چند جانبه که مبنی بر طرحهای توسعه منطقه ای است و تعدادی از کشورها در آن مشارکت دارند و سرانجام برقراری روابط سیاسی میان اسراییل و تمامی کشورهای منطقه از راه برقراری روابط طبیعی و عادی نه چندان پنهان میان اسرائیل و کشورهای عربی تنها بخشی از مناسبات اقتصادی اعراب و اسراییل است. در سطح تحلیل مناسبات اقتصادی، چالشهایی که در برابر جهان عرب قرار دارد، بسیار است . انرژی نفت رو به پایان و مواد غذایی نیز رو به کاهش است و ناتوانی مستمری در توان مردمان عرب مشاهده می شود؛ درحالی که بدهی خارجی کشورهای عربی در آغاز دهة هفتاد، بیش از چهار میلیارد دلار بود که در پایان دهة هشتاد به بیش از 215 میلیارد دلار رسید. افزایش کسری تراز بازرگانی و حادترشدن عقب ماندگی اجتماعی، علمی و تکنولوژیک در نظمی جهانی که برخوردار از پیشرفتهای قاطع علمی و سلطة تکنولوژی بر همة جنبه های زندگی و نیز غلبة معادلات اقتصادی بر روابط بین المللی از دیگر ویژگی هاست. یکی از راه های تأمین امنیّت کشورهای منطقه، مجهّز شدن، به سلاحهای پیشرفته نظامی است که در این میان، رژیم صهیونیستی با فروش سلاحهای نظامی خود، سود سرشاری را نصیب خود کرده،به علاوه، وابسته کردن این کشورها و سود ناشی از انعقاد قراردادهای اقتصادی و سودآور ،اسراییل را بیش از گذشته به سوی سلطه گری بر اقتصاد جهانی به پیش می برد. کارشناسان اقتصادی معتقدند که رژیم اسراییل برای تقویت ارتباط اقتصادی خود با کشورهای عربی و برای تثبیت برتری و هژمونی اقتصادی خود، همچون برتری نظامی در منطقة خاورمیانه و حفظ آن، به تلاش گسترده دست زده است ، تبادلات تجاری این رژیم با کشورهای اردن، لبنان، عربستان سعودی، یمن، کویت، بحرین، قطر، عمان، مصر، مراکش و قدس به صورت مستقیم یا غیرمستقیم صورت می گیرد. استفادة شرکتهای چند ملیتی از اسراییل به عنوان آغاز و پایگاه اساسی نظامهای تولیدی و توزیعی در چارچوب بازار خاورمیانة جدید که دارای قدرت جذب وسیعی است ومخاطرات سلطة هژمونی اقتصادی و تکنولوژیک اسراییلی، امری بدیهی است. اسراییل در تلاش است که انبار ذخیرة خود را از کشورهای خاورمیانه، بویژه عربستان سعودی و کشورهای خلیج فارس تأمین کند. درخصوص تأمین انبار ذخیره آب در خاورمیانه از ترکیه (فرات)، مصر از راه سینا (نیل)، اردن (رود اردن ویرموک) و از لبنان (رود لیتانی و شاخه های آن) بهره برداری کند، تا جایی که آنها را ذخیره و نیازهای خود را برآورده و مازاد آن را به کشورهای نیازمند با قیمتی که تحمیل خواهد کرد، بفروشد. اسراییل درحال حاضر می کوشد خط لوله هایی برای انتقال آبهای نیل از مصر به صحرای نقب و نیز انتقال آبهای فرات از ترکیه به فلسطین اشغالی احداث کند که به نام خط لولة صلح معروف شده است. در بعد سیاسی و دیپلماتیک,رژیم صهیونیستی در حال حاضر ـــ که «حزب لیکود» قدرت را به دست گرفته است ـــ همان سیاست گذشته را برای برقراری رابطه با کشورهای عربی و اسلامی یا از سرگیری مذاکرات صلح دنبال می کند و این اتفاق در شرایطی رخ می دهد که مردم جهان عرب در موج جدید بیداری اسلامی که از سال (2011) آغاز شده است و همچنان ادامه دارد، یکی از مهمترین علل اعتراضهای خود را به نوع رابطه حکومتهایشان با رژیم اشغالگر قدس مربوط می دانند. در حالی که بیداری اسلامی، انزجار بسیار زیاد ملتهای عرب از رژیم اشغالگر قدس را آشکارا نشان داده است، سران عرب به جای همراهی با مطالبات معقول مردمشان، در جهت خدمت به منافع اسراییل غاصب تلاش می کنند.. واقعیت این است که سران عرب بقای خود را در قدرت، منوط به حمایت آمریکا از آنها می دانند. آمریکا نیز رژیم صهیونیستی را مهمترین شریک راهبردی خود در خاورمیانه می داند. از این رو، شرط اصلی حمایت آمریکا از سران عرب این است که آنها باید در عمل با رژیم صهیونیستی ارتباط قوی داشته باشند و نیازهای مهم این رژیم را تأمین کنند. منافع اسراییل با منافع کشورهای عربی میانه رو تطابق دارد، زیرا دو طرف با تهدید ایران، جهاد جهانی، القاعده و تبعات نزاعهای سوریه و عراق بر کشورهای همسایه روبه رو هستند. در واقع، امروز مبنای ایجاد رابطه دیپلماتیک و سیاسی جدید در خاورمیانه همکاری اسراییل با کشورهای عربی معتدل علیه ایران و قدرتهای القاعده ای استوار است. سیاست روز:موسوی، کروبی، مرسی و شیخ نمر «موسوی، کروبی، مرسی و شیخ نمر»عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم محمد صفری است که در آن می خوانید؛مقایسه دو رفتار با هم نشان می دهد که کدام یک از آن رفتارها در چارچوب قانون، شرع، اخلاق و انصاف است. این روش مقایسه ای در بسیاری از زمینه ها کاربرد دارد و می توان حتی آن را در رفتارهای منطقه ای کشورها و فرامنطقه ای مورد استفاده قرار داد.
جمهوری اسلامی ایران به خاطر انقلاب اسلامی و ماهیت انقلابی آن از همان سال های نخست انقلاب تاکنون مورد توجه و البته تهدید و فشار بسیاری قرار گرفته است که با همت مردم، رهبری نظام و اقتدار نیروهای مسلح توانسته است، هر یک از توطئه ها، دسیسه ها و دشمنی ها را پشت سر بگذارد و اکنون به عنوان کشوری مقتدر با حکومتی مردم سالار در منطقه و دنیا بدرخشد. در وانفسای اتفاقات و ناامنی های دنیا و منطقه، اکنون ایران به همین خاطر، یکی از کشورهای امن است، تنها می توان، این ادعا را با دیگر کشورهای همسایه و حتی کشورهای دورتر هم مقایسه کرد تا ثابت شود که ایران اسلامی از امنیت ماندگاری برخوردار است. چنین حکومتی در دنیای پرآشوب، به واسطه همراهی مردم خود، توانسته است چنین دستاورد بزرگی داشته باشد. بسیاری از اتفاقاتی که در کشور می افتد بدون شک، منشا خارجی و جنس توطئه و براندازی دارد. از ترورهای اوایل انقلاب علیه شخصیت های نظام و مردم گرفته تا جنگ تحمیلی و تحریم های اقتصادی و تهدیدات نظامی تا فتنه هایی که در سال های ۷۸ و ۸۸ به پا شد، همگی توطئه هایی بود برای رسیدن به هدف دشمنان نظام اسلامی. اما همه اینها هر چند پرهزینه بود، اما رفع شد. در فتنه ۸۸ دو تن از مسئولان پیشین کشور، رفتاری را از خود بروز دادند که باعث آن اتفاقات شد، اکنون پس از گذشت ۵ سال از آن فتنه، آنها در حصر خانگی به سر می برند و تحت نظر و مراقبت هستند. شرایط از لحاظ امکانات و رسیدگی ها، مطلوب است و کوچکترین کسالت و بیماری مورد توجه قرار می گیرد و درمان می شود. محافظ دارند و هیچ خطری هم آنها را تهدید نمی کند.اصرار بر ازادی آنها هم دسیسه دیگری است. جرم آنها، به خطر انداختن امنیت ملی کشور است، اگر این دو در دادگاه حاضر و محاکمه می شدند حکم سنگینی برای آنها در نظر گرفته می شد. اما جمهوری اسلامی اقدام به چنین کاری نکرد. در قبال چنین رفتاری برخی در داخل و البته کشورهای غربی اصرار به آزادی آنها دارند. همچنان در داخل کشور، شخصیت ها و رسانه های طیف اصلاح طلب خواهان آزادی و گذشت از همه جرایمی که آنها مرتکب شده اند، هستند، بدون این که توجه داشته باشند تاکنون نظام اسلامی نسبت به این دو شخص گذشت کرده است و طبق قانون با آنها رفتار نکرده است. رسانه ها و افراد و شخصیت ها همچنان درباره آنها آزادانه سخن می گویند و هیچ منعی هم برای آنها وجود ندارد. برای مقایسه چنین اتفاقی که فتنه خارجی با نقش آفرینی عوامل داخلی بود، مصر و عربستان را مثال می زنیم. محمد مرسی رئیس جمهور سابق مصر پس از سرنگونی مبارک،رئیس جمهور مصر شد و با کودتا سرنگون شد، بازداشت شد، محاکمه شد و همچنان در زندان به سر می برد. او رئیس جمهور قانونی مصر بود. در اینجا به تخلفات و اشتباهات او کاری نداریم، روندی که برای او طی شد مورد توجه است. حتی احتمال صدور حکم اعدام هم برای او می رود. در عربستان آیت الله شیخ نمر، از علمای شیعه این کشور بیش از ۲ سال است که در زندان به سر می برد، شرایط بسیار سختی را تحمل می کند. دادگاه برای او حکم اعدام صادر کرده است. واکنش هایی که نسبت به اقدام حکومت آل سعود در سطح بین الملل انجام شده در مقایسه با اقدامی که جمهوری اسلامی ایران نسبت به دو مجرم فتنه صورت گرفته بسیار تفاوت دارد. آیت الله شیخ نمر، هیچ اقدامی علیه آل سعود انجام نداده است، انتقادات او از آل سعود، از جنس تهدید و فتنه نبوده است، اما او را به ضربه گلوله مجروح می کنند، در زندان شکنجه می کنند و حکم اعدام برای او صادر می کنند، در مقابل واکنش غربی ها و آمریکایی ها و داعیه داران حمایت از حقوق بشر به این اقدام آل سعود چه بود؟ واکنش آنها به رفتار ایران با فتنه گران چیست؟ عربستان از سوی آمریکا و رژیم صهیونیستی تهدید نمی شود، فتنه ای هم از سوی آنها علیه آل سعود تدارک دیده نمی شود، اما به خاطر تزلزل ساختاری و اهمیت ندادن به مردم و نادیده گرفتن آنها، از هر انتقادی وحشت دارد، به همین خاطر است که چنین واکنش های تندی نسبت به منتقدین خود نشان می دهد. اما جمهوری اسلامی ایران تا زمانی که منتقد تبدیل به معاند نشده باشد، می تواند در نظام جمهوری اسلامی به کار و زندگی خود ادامه دهد. تفاوت یک حکومت مردم سالار با دیگر حکومت های منطقه ای و حتی غربی در همین است. مقایسه چنین اتفاقات و رفتارهایی باید باعث شود وجدان برخی در داخل بیدار شود و به نظام اسلامی که مظلوم واقع شده حق بدهد.
توقعی از دشمنان خارجی نیست که وجدانشان بیدار شود. برای این که به چنین نتیجه و برداشتی برسیم باید، بیشتر دقت کنیم، آگاهی خود را از تحولات داخلی و توطئه های خارجی بالا ببریم آنگاه اظهارنظر کنیم و انتظار داشته باشیم که چنین افرادی مورد عفو قرار بگیرند که البته بارها این فرصت به آنها داده شده است اما آنها به آن توجه نکرده اند. آنهایی که خواهان عفو و گذشت چنین افرادی که فتنه به پا کردند، هستند خود را جای حاکمیت و مردم بگذارند، آیا آنها از تقصیر فتنه گران گذشت می کردند؟! آنهایی که خواهان گذشت نظام اسلامی و عفو سران فتنه هستند زمانی که نمی توانند از منیت خود گذشت کنند و به اشتباه خود اقرار کنند و از فتنه اعلام برائت نمایند چگونه توقع دارند که نظام اسلامی از جرمی که مرتکب شده اند در گذرد؟! وطن امروز:افسارگسیختگی رسانه ای از پارازیت تا بنزین! «افسارگسیختگی رسانه ای از پارازیت تا بنزین!»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم محمد واعظی است که در آن می خوانید؛ یکی از پرونده های مهم از پیش طراحی شده در حکم «تله اقتصادی»، با عزم مجلس و وزارت بهداشت و لطف الهی به بهترین شکل اما در فاصله زمانی نسبتا طولانی حل و فصل شد. ماجرای شایعه سازی درباره بنزین تولید داخل و خلط بزرگ تبلیغاتی درباره عرضه ریفرمیت سرطانزا در تهران و کلانشهرها در اندک زمانی گزک لازم برای واردات روزانه بیش از 10 میلیون لیتر «بنزین بی کیفیت» را به برخی دلالان هدیه کرد تا بدین ترتیب سفره ای بزرگ برای ریزه خواران نفتی خلیج فارس و برخی نان به نرخ روزخواران وطنی گشوده شود. در این میان علاوه بر صدمات مالی هنگفت وارد شده به بیت المال و تولید کنندگان داخلی در حد چند میلیارد دلار، تیمی خطرناک از رسانه های زنجیره ای تمرینی آرمانی را در فضای خبری و اطلاعاتی جامعه کشور مقابل چشمان نهادهای مسؤول پشت سر گذاشتند. تمرینی که یک سر آن پینوکیوهای زیست محیطی ایستاده بودند و سر دیگر آن از پردیسان به د�





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 21]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن