واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:
۳۱ خرداد ۱۳۹۳ (۸:۵۷ق.ظ)
ابتکار: عراق نقطه تلاقي دو خط موازي ايران و آمريکا
به گزارش خبرگزاري موج، روزنامه ابتکار در سرمقاله امروز چنين نوشت:
در مناسبات بين الملل گفته مي شود که دوستي و دشمني دائمي بي معنا است، ولي منافع ملي دائمي است. هرکجا منافع ملي اقتضا کند، دشمنِ ديروز به دوست امروز و دوست امروز به دشمن فردا تبديل مي شود. اگر چه اين اقتضا، به خاطر نگاه ابزاري اش به مفاهيم، با اصول اخلاقي سازگاري ندارد، ولي روابط بين الملل بر اصول عيني و تئوريهاي واقع گرا مبتني است. اصل موازنه و چرخش قدرتها بر اساس دائمي بودن منافع ملي و مقطعي بودن دوستي ها و دشمني هاست. با اين حال ما در آموزه هاي ديني خود ملاک خوبي را براي دوستي و دشمني داريم. اميرالمومنين علي (ع) در نهج البلاغه حکمت 295 مي فرمايد: (اصدقاؤک ثلاثه و اعداوک ثلاثه ) دوستان تو سه کس اند و دشمنان تو نيز سه کس؛ فاصد قاؤک:صديقک و صديق صديقک وعدو عدوک ؛ دوستان تو عبارتند از: دوست خودت و دوست دوستت و دشمن دشمنت.
واعداؤک:عدوک و عدو صديقک و صديق عدوک؛ دشمنان تو عبارتند از: دشمن خودت و دشمن دوستت و دوست دشمنت. بر اساس اين ملاک دوست منحصر به دوستي مستقيم نيست و دشمن در دشمني خودت خلاصه نمي شود، بلکه دشمن دشمنت نيز در دايره ي دوستان به حساب مي آيد. در گزاره ي دشمنِ دشمنت، قيدِ قصدِ کمک به تو ذکر نشده است، يعني اينگونه نيست که دشمني با دشمن تو، مشروط به قصد تقويت شما، دوست به حساب آيد. بلکه تضعيف دشمنت به عنوان ملاک دوستي کفايت مي کند. با اين ملاک معلوم مي شود که کنش و واکنش ها در نظام بين الملل قادرند بر فراز نيت ها، جبهه ي دوست و دشمن را ايجاد و تعريف کنند. به عبارتي لازم نيست که کشوري به نيت تقويت کشور A اقدام به تضعيف کشورB نمايد تا دوست Aبه حساب آيد. با اين فرض پاسخ اين روزهاي محافل داخلي در خصوص روابط ايران و آمريکا در مواضع مشترک روشن مي شود. اين روزها در نتيجه ي حمله ي تروريستهاي آدمکش به عراق، نگاهها به مواضع مشترک ايران و آمريکا جلب شده است. دو کشوري که بيش از سه دهه است در نتيجه ي تفاوت نگاه و تعارض رويکرد در مقابل همديگر قرار دارند و دشمن يکديگر محسوب مي شوند.
اما ظرف ده سال گذشته اين چندمين مورد است که دو کشور منافع مشترکي داشته اند. آمريکا درسال 2003 خود پيشقدم شد و مهمترين دشمن ايران را (که روزي جنگ نيابتي را به نمايندگي از آمريکا و غرب عليه ايران فرماندهي مي کرد) از صحنه روزگار حذف کرد و زمينه را براي انتخاباتي فراهم آورد که در نهايت ايران برنده آن شد. آمريکا (دشمن ايران) در افغانستان فرماندهي سرنگوني رژيم طالبان را، که دشمن ايران به حساب مي آمد، بر عهده گرفت. ايران و آمريکا با مساعي همديگر زمينه تقويت دولتهاي پس از طالبان و صدام را در افغانستان و عراق فراهم آوردند و حالا يک بار ديگر دوخط موازي ايران و آمريکا در نقطه اي به نام عراق به هم برخورد کرده اند و به منافع مشترک رسيده اند. دولت کنوني عراق دستي را به طرف ايران و دست ديگرش را به سوي آمريکا دراز کرده و طلب کمک ميکند. هر دو دولتِ آمريکا و ايران نيز با لحني مشابه نسبت به عواقب سرکشي، طغيان و آدمکشي گروه تروريستي داعش هشدار داده و اعلام آمادگي کرده اند؛ به عبارتي، يک بار ديگر آمريکا حاضر شده دشمني اش را با دشمن ايران (گروههاي تروريستي ) نشان دهد. هر دو کشور برغم اختلافات بنيادي، در مقابل دشمن مشترک صف آرايي کرده اند. حالا پرسش اين است که آيا اين موضع مشترک براي اطلاق رابطه ي دوستي ايران و آمريکا کافي است يا نه؟
برخي با اين استدلال که چون گروههاي تروريستي دست پرورده ي خود آمريکايي ها هستند، پس نبايد اين موضع مشترک را به عنوان ملاک دوستي به حساب آوريم. برخي نيز معتقدند که اين گروهها يک پوشش به حساب مي آيند و کار، کار خود آمريکايي هاست و بنا دارند با اين گروه و با دست ايران بي کفايتي مالکي را در تأمين امنيت ثابت کنند و در يک کلام، آمريکايي ها تغيير دولت عراق را در دستور کار خود قرار داده اند. اما بسياري هم مدعي اند که سياست بين الملل ميدان سيالي است که دوستي و دشمني در آن شناور است. دوستي و دشمني بهانه مي خواهد و همين مقدار منافع مشترک براي اطلاق عنوان دوستي، کفايت مي کند؛ نکته ي مهم اين است که جهان چشم انتظار اقدامي عاجل براي رام کردن اين گروه تروريستي است و توقع دارد اين ماشين آدمکشي متوقف شود. اگر اين اتفاق با مساعي مشترک ايران و آمريکا حاصل آيد، نبايد درنگ کرد. درعرف بين الملل نام اين اقدام مشترک هر چه باشد مهم نيست؛ ولي در عرف انساني، توقف ماشين آدمکشي تروريستها يک اقدام انساني، اخلاقي و تاريخي خواهد بود که خواست و مطلوب همه ي جهان است.
نويسنده: محمدعلي وکيلي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 38]