واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: همه پروژه های شهری، نیازمند "پیوست بهداشت روانی" هستند. وبلاگ > پورحسین، رضا - روز شنبه 17 اسفند، نشستی در خانه اندیشمندان علوم انسانی با عنوان روانشناسی شهری و با حضور آقایان دکترعشایری، دکترصفاری نیا، دکترعماری و اینجانب برگزارگردید. موارد مورد اشاره دراین نوشته، اهم مباحثی است که نگارنده درآن نشست مطرح کرده است.
با گسترش و رونق شهرنشینی، تبیین رابطه متقابل فرد واجتماع در حوزه روان شناسی اجتماعی، بحثی را تحت عنوان "روانشناسی شهری" سامان داده است. این رشته دارای قدمت قابل توجهی درجهان صنعتی است و درایران نیز گامهای خوبی برای بارورشدن آن برداشته شده است؛ گرچه حرکتی نوپاست.
روان شناسی شهری، سازوکار مناسبات شهروندان و محیط شهری را با استفاده از قوانین روانشناختی مورد مطالعه قرارمی دهد. شاید بتوان گفت روان شناسی شهری، استفاده ازقوانین روان شناسی در گستره شهرنشینی، حوزه رفتارشهروندی و شهرسازی است. به همین دلیل، دراین رشته، فعالیت علمی بین رشته ای بین روان شناسان اجتماعی ازیک سو و متخصصان شهرسازی، هنر و معماری ازسوی دیگر شکل گرفته است. براین اساس، روانشناسی شهری، بیشتر یک مبحث بین رشته ای است تا یک رشته مستقل روانشناسی.
همانطورکه یک فرد دارای شخصیت است، اجتماع و محیط شهری نیز واجد "شخصیت" است. براین اساس، شهر دارای دو وجه "کالبدی و معنوی" (باطنی) است. وجه کالبدی آن ناظر به ظواهر فیزیکی و وجه معنوی آن، ناظر به وجوه فرهنگی وانسانی آن است. با این حساب، شهر، تنها یک کالبد نیست، بلکه موجودی زنده است که واجد شخصیت و شاکله است. براین مبنا، در ذهن هر شهروند، تصویری از شخصیت اجتماع و شهرشکل می گیرد. به عنوان نمونه، اگرتصویری را که از "شخصیت شهرتهران" درذهن خود ساخته ایم، ویا بهتربگویم ساخته شده است، درنظر بگیریم. به احتمال زیاد، شاکله این شهر را بد قواره، ناموزون، ناهمگون با فرهنگ خودی، عصبی، پرشتاب وعجول و آلوده هوا در ذهن خود می یابیم.
اگربرای شهر بمنزله موجود زنده، شخصیت پویا قائل شویم؛ افراد ساکن در شهر، در یک رابطه متقابل با آن قرارمی گیرند. انسانها شهررا می سازند، شخصیت آن را با وجوه ظاهری و درونی شهر سامان می دهند؛ وازسوی دیگر، شخصیت محیط شهری، روابط و رفتار انسانها را تحت تاثیر خویش قرارمی دهد. متاسفانه درشرایط امروز دنیا بدلیل شتاب فناوری، فروریختن خرده فرهنگها به نفع جهانی شدن و گسترش افراطی فردگرایی، انسانها بجای آنکه شهر و رفتار آن را کنترل کنند، این شهر است که آنهارا به انفعال کشانده است. به عبارت دیگر، آنقدر که ما تحت تاثیر شرایط محیطی قرارداریم، شهر و روند شهرسازی دراختیار ما قرارندارد. به همین دلیل، شرایط کنونی شهرسازی و عدم رعایت موازین بهداشت روانی در بکارگیری مکانیزم های شهری، رفتارهای پرخاشگرانه، عصبی، کم انضباطی، رفتارهای فردگرایانه، شتاب بیمارگونه، نازیبایی، عدم اندام وارگی، فشردگی روحی وروانی، و دهها مشکل دیگر رفتاری را موجب شده است.
ازرفتارها و کارکردهای مناسب شهری می توان به توانایی شهرخوب، در آرامش زایی، القای زیبایی، انضباط، رنگین کمان رنگ و نشاط، جمع گرایی و تعلق اجتماعی اشاره داشت. شهری که واجد این صفات باشد، به ساکنان خود، آرامش و سلامت روانی هدیه خواهد کرد و درغیر این صورت، شاهد موارد پاتولوژیک ومرضی خواهیم بود.
"چه کارباید کرد" تا بتوان شهری با شخصیت پخته و منسجم، ظاهری آراسته و زیبا و دارای رفتاری منظم و بدون عصبانیت ساخت؟ "راهکارهای" زیادی وجود دارد. اما به نظر می آید اهم موارد زیر جزو راهکارهایی است که می تواند شهری سالم را برای ما بوجود بیاورد تا درآن آرامش داشته باشیم :
- همانگونه که انجام پروژه های اقتصادی و صنعتی باید دارای پیوست فرهنگی و زیست محیطی باشند، شهرسازی و انجام هرگونه پروژه های بزرگ شهری، باید دارای "پیوست بهداشت روانی" داشته باشند. طبیعی است انجام پروژه هایی که وضعیت بهداشت و سلامت روانی جامعه را به مخاطره می اندازند، به صلاح جامعه نیست. این پروژه ها، شخصیت شهر را به بدقوارگی و بدشکلی ظاهری و باطنی سوق می دهند. به یک نمونه اشاره می کنم. پروژه نواب را درنظر بگیرید. این پروژه با هدف تعریض خیابان نواب آغاز شد. اما آنچه که اتفاق افتاد، یک "فاجعه انسانی و شهری" بود . مدیران وقت شهرداری، برای انجام این پروژه، با تخریب خانه های زیاد، "بافت محله ای" نواب را بهم زدند و بجای آنکه خیابان را تعریض کنند، خودشان ساختمانهای زشت و بدون هویت را علم کردند. این کار، هم موجب افسردگی مردم محله های منتهی به نواب گردید و صدها خانوار را به جاهای دیگر سرگردان و هم هویت فرهنگی ومعنوی (درونی) آن منطقه را ساقط نمود. دلیل این خطای بزرگ شهری ، نداشتن پیوست بهداشت روانی پروژه و تسلط تفکر سوداگرانه بود. کافی است از خیابان نواب عبور کنید، احساس فشردگی روانی شمارا آزار می دهد.
درنمونه دیگر، برخی پروژه های مسکن مهر، جدا ازاینکه بافت فرهنگی بسیاری از مناطق سنتی و سالم را برهم زده است، آرایش شهری این پروژه ها به گونه ای است که صرفا سرپناه ایجاد کرده است بدون آنکه به مسایل تربیتی و بهدشت روانی آن توجه شود.
همه این نمونه ها دال براین است که درکنار برنامه ریزان و مدیران شهری و شهرسازی، تفکر سلامت روانی جریان واهمیت ندارد.
- طراحان ومعماران شهرساز برای آنکه از رنگ، فضا، المانهای معماری و مبلمان شهری، برای زیباسازی و آرامش دهی شهروندان استفاده کنند؛ لازم است ازیافته های روانشناختی برای القای زیبایی و آرامش و ظهور رفتارهای غیر پرخاشگرانه سود جویند. قوانینی برحیات روانی انسانها حاکم است که نمی توان برای سامان دادن محل زندگی ازآنها غفلت نمود.
- انجام پروژه های تحقیقاتی بین رشته ای برای گسترش روان شناسی شهری ضرورت دارد. دراین باره، تعریف پایان نامه های کارشناسی ارشد و رساله های دکتری، بین رشته روانشناسی ازیک سو و رشته های هنر، معماری، راه وساختمان ازسوی دیگر، می تواند چنین ضرورتی را محقق کند.
- حضور روانشناسانی که واجد "نگاه راهبردی" هستند درکنار شوراهای شهر، شهرداران و وزارت مسکن وشهرسازی با تشکیل "میز سلامت روانی و شهرسازی"، ضرورت دارد. این حضور، بتدریج نگرش استفاده از یافته ها وقوانین روانشناسی را در ساماندهی شهری دربرنامه ریزان گسترش خواهد داد..
سه شنبه 20 اسفند 1392 - 01:40:49
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 51]