محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1843409516
انقلاب اسلامی و عرفان با رویکردی به آرای امام خمینی(ره)
واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
انقلاب اسلامی و عرفان با رویکردی به آرای امام خمینی(ره)
رهبر انقلاب تنها یک چهره چریکی یا عنصر سیاسی نبود، بلکه فقیهِ حکیمِ عارف و عارفِ حکیمِ فقیهی بود که سلوک و سیاست، اجتهاد و جهاد، عقلانیت و عدالت، معرفت و معنویت را بههم وصل کرد.
چکیده روح الهی ـ توحیدی و روحیه معنوی ـ عرفانی امام در حدوث و بقای انقلاب اسلامی تأثیر کامل داشته و گفتمان حاکم بر آن شده است. مقاله حاضر به بررسی نقش عرفان (البته با قرائت امام خمینی) بر انقلاب اسلامی و انقلاب اسلامی بر عرفانگرایی و معنویتگروی و رویکردی انتقادی به نسبت عرفان و سیاست در اندیشه برخی متفکران و عرفانوارههای جدید پرداخته است. مسئله اصلی مقاله، تحلیل ترابط و تعامل عرفان و انقلاب اسلامی است تا نشان دهد که عرفان امام خمینی(ره) نقش بنیادین از حیث معرفتشناختی ـ جامعهشناختی در آن داشته و قرائت امام از عرفان، قرائتی جامع و کامل، جهادی ـ حماسی و عدالتخواهانه است. واژگان کلیدی انقلاب اسلامی، عرفان، ولایت ظاهری و باطنی، معنویت، سیاست. مقدمه یکی از پرسشهای محوری در زمینه انقلاب اسلامی ایران، نسبت و رابطه انقلاب اسلامی و عرفان است که از دو جهت ارزیابی میشود: الف) نقش عرفان در انقلاب اسلامی؛ ب) نقش انقلاب اسلامی در عرفان؛ یعنی هرکدام اثر متقابل بر یکدیگر دارند و این مسئله از آن جهت پیدا شد که اولاً امام خمینی(ره) اسلامشناسِ کمنظیر و دارای بینش و گرایش کاملاً اسلامی بود و ثانیاً، امام(ره) توانست در سیر تکاملی خویش در ساحتهای اندیشه و رفتار، به ساحت عرفانِ ناب راه یابد و از برهان به عرفان قدم نهد و «حکمت متعالیه» را پلی برای رسیدن به عرفان، آنهم نه عرفانِ نظری و تئوریک محض، بلکه عرفان عملی و شهود صائب و صادق قرار دهد. بدیهی است قرائت و تفسیری که امام(ره) از «اسلام ناب» و «عرفان ناب اسلامی» داشت، در تکوین و تکامل انقلاب اسلامی نقش بنیادین داشت؛ زیرا قرآن را منبع اصیل عرفان و سرچشمه شهود ثاقب و صحیح میدانست و شریعت اسلام را طریق سیر و سلوک الیالله و پایگاه اصلی اسفار عرفانی، از حدوث تا بقا، تلقی میکرد؛ بهگونهای که «عرفان» را: «معرفتِ خدا و شئون ذاتی و تجلیات اسمائی و افعالی او در حضرت علمیه و غیبیه با یک نوع مشاهده حضوری» (امامخمینی، 1420: 55) میداند یا در موضع دیگری مینویسد: عرفان، علم به کمال جلاء و کمال استجلاء میباشد و کمال جلاء یعنی ظهور حق در مرآت اتمّ و کمال استجلاء یعنی شهود حق، خود را در آن مرآت. (همان: 252) چنانکه عرفان را مولود علم شهودی و شناخت حضوری میداند که وحدتزا و کثرتزداست و غیریتزدایی از آیینه دل مینماید و هوهویت و نفی غیریت، ملاک علم ظهوری خواهد بود و همه تعینات و اعتبارات را زائل میکند (همان: 273) که سالک به تجربة سلوکی و عرفانی نائل گشته و از خود فانی و از فنای خویش نیز فانی میشود و به «موت اکبر» میرسد. (امامخمینی، 1382: 331) بهتعبیر مولانا: پس عدم گردم، عدم چون ارغنون گویدم انا الیه الراجعون و بهتعبیر امام(ره) : به ساغر ختم کردم این عدم اندر عدم نامه به پیر صومعه برگو ببین حُسن ختامم را او که قبل از فنا، شیدای شهود بود و از «تمنای عدم» سخن میسرود: الا یا ایها الساقی ز می پُر ساز جامم را که از جانم فروریزد هوای ننگ و نامم را سپس نغمه ملکوتیاش این شد: فارغ از خود شدم و کوس اناالحق بزدم همچو منصور خریدار سر دار شدم و خط سلوکیاش را چنین تصویر و ترسیم کرد: با هستی و هستیطلبان پشت به پشتیم همه ما به نیستی از روز ازل گام به گامیم همه این امام عزیز(ره) و «پیر میکده عشق»، عرفان پردهنشین را «شاهد بازار» کرد و از کنج عزلت و انزوا به متن جامعه و جهان سوق داده و «شُهره بازار» نمود و نوشت: پسرم! نه گوشهگیری صوفیانه دلیل پیوستن به حق است و نه ورود در جامعه و تشکیل حکومت، شاهد گسستن از حق. میزان در اعمال، انگیزههای آنهاست. چهبسا عابد و زاهدی که گرفتار دام ابلیس است و آن دامگستر، با آنچه مناسب اوست چون خودبینی و خودخواهی و غرور و عُجب و بزرگبینی و تحقیر خلقالله و شرک خفی و امثال آنها، او را از حق دور و به شرک میکشاند و چهبسا متصدی امور حکومت که با انگیزه الهی به معدن قرب حق نائل میشود، چون داود نبی(ع) و سلیمان پیامبر(ع) و بالاتر و والاتر چون نبی اکرم(ص) و خلیفه برحقش، علیبنابیطالب(ع) و چون حضرت مهدی ـ ارواحنا لمقدمه الفداء ـ در عصر حکومت جهانیاش. پس میزان عرفان و حرمان، انگیزه است ... میزان در اول سیر، قیام لله است، هم در کارهای شخصی و انفرادی و هم در فعالیتهای اجتماعی ... . (بینا، 1387: 69 و 70) ویژگیهای عرفان امام خمینی(ره) الف) خداگرایی محض (قیام لله) عرفان امام، خداگرای محض بود؛ چه اینکه غایت آمال عارفان، خداست و محبوب مطلق است و عارف در جستجوی حور و قصور یا بهشت نعیم نیست بلکه بهشت ذات و جنت لقا را هدف قرار داده است. در عرفانی که امام از آن سخن به میان میآورد انگیزه الهی و توحیدی دارای اصالت بود، نه کشف و کرامات و خوارق عادات، بنابراین قیام لله اسّ و اساس سیر و سلوک الیالله و فیالله بود. امام نیز هماره از قیام لله که تنها موعظه خدا در قرآن بود حرف زده و سفارش میکرد، چنانکه فرمود: براى خدا قیام کنید. «انَّما اعِظُکُمْ بواحِدَةٍ انْ تَقُومُوا للَّهِ» (سبأ / 46) از تمام موعظهها خداى تبارک و تعالى انتخاب کرده این یک موعظه را: «قُلْ انَّما اعِظُکُمْ بواحِدَةٍ» یعنى همین یکى را من موعظه مىکنم؛ چون همه چیز تو اینجاست. «انَّما اعِظُکُمْ بواحِدَةٍ انْ تَقُومُوا للَّهِ» همه چیز در قیام للَّه است. قیام للَّه معرفتاللَّه مىآورد. قیام للَّه فدایى براى اللَّه مىآورد. قیام للَّه فداکارى براى اسلام مىآورد. همه چیز در این قیام للَّه است و لهذا تنها موعظهاى که انتخاب کرده خداى تبارک و تعالى از بین موعظهها همین موعظه است که «انْ تَقُومُوا للَّهِ مَثْنى وَ فُرادى». اجتماعى و انفرادى قیام للَّه بکنید. انفرادى براى وصول به معرفت اللَّه، اجتماعى براى وصول به مقاصد اللَّه. و من امیدوارم خداى تبارک و تعالى به ما و شما و به همه ملتها توفیق عنایت کند که این راه را برویم و براى خدا کارها را انجام بدهیم. «قُل انَّما اعِظُکمْ بواحِدَةٍ انْ تَقُومُوا للَّهِ مَثْنى و فُرادى». خداى تبارک و تعالى در این آیه مىفرماید که یک موعظه، فقط من یک موعظه به شما مىکنم ـ یک موعظهاى که واعظش خداست و آورنده موعظه پیغمبر اکرم است و مىفرماید فقط یک موعظه است، این موعظه باید اهمیتش خیلى زیاد باشد که با این تعبیر مىفرماید. آن موعظه این است که «ان تقوموا للَّه مثنى و فرادى»؛ اینکه قیام کنید براى خدا، براى اقامه حق قیام کنید. (امام خمینی، 1379: 5 / 35 و 18 / 126) پس، قیام لله دارای آثار علمی و عملی فراوانی در سلوک فردی و اجتماعی است که عرفان جامع فرد و جامعه، سلوک و سیاست یا سجاده و سنگر بر آن استوار شده است. ب) قرآنمحوری مسئله بعثت، تحول علمی عرفانی در عالم ایجاد کرد که فلسفه خشک یونانی را که یونانیها ایجاد کرده بودند ـ و ارزش هم داشت و دارد ـ به یک عرفان عینی و یک شهود واقعی برای ارباب شهود مبدل کرد. (امامخمینی، 1367: 22) ج) فطرتگرایی عرفان امام، مبتنی بر فطرت اصیل انسان در حدوث و بقا بود؛ عرفان فطرتپذیر که عامل تعالی و تکامل آدمیان خواهد بود. لذا دیگاه امام چنین بود: یکی از فطرتهایی که همه انسانها مخمر بر آن هستند ویک نفر در تمام عایله بشر پیدا نمیشود که بر خلاف آن باشد و هیچ یک از عادات و اخلاق و مذاهب و مسالک و غیر آن، آن را تغییر نمیدهد و در آن خلل وارد نمی آورد، فطرت عشق به کمال است؛ که اگر در تمام دورههای زندگانی بشر قدم زنی... این عشق و محبت را در خمیره او مییابی و قلب او را متوجه کمال میبینی... اگر چه در تشخیص کمال و آن که کمال در چیست و محبوب و معشوق در کجاست، مردم کمال اختلاف را دارند. (امام خمینی، 1382: 186) خدای تعالی در قرآن کریم می فرمایند: «فِطْرَتَ اللّهِ الَّتی فَطَرَ النّاسَ عَلَیها لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللّهِ؛ فطرت الهی که خداوند خلق را بر آن آفریده، دگرگونی پذیرنیست.» (روم / 30) انسان دارای فطرتی فناناپذیر و تبدیل نابردار است که فطرت او پایا و ماناست. پایداری و ماندگاری فطرت، مبنای پایداری ارزشهای معنوی مربوط به فطرت است که ریشه تمام آنها (توحید و الوهیت) است. آری آدمیان بر فطرت توحید خلق شدند. به تعبیر امام: فطرت توحیدی در مقامات سه گانه است: واگذاشتن تعینات و بازگرداندن همه چیز به او، اسقاط اضافات حتی اضافات اسمائی و فنا و محو جملگی در او. و آن که بدین مقام نایل نگردد، هموست که خارج از فطرت ربانی و خائن به امانت الهی و سرا پا جهل به مقام ربوبیت و سراسر ظلم به حضرت احدیت است». (امام خمینی، 1382: 127 و 185 ـ 180؛ 1377: 23، 45 و 80 ـ 68) براساس دیدگاه امام خمینی، امکان ندارد انسان به غیر کمال مطلق توجه کند و دل ببندد. همه جانها و دلها به سوی اویند و جز او نجویند و نخواهند جست. همه ثناگوی اویند و ثنای دیگری نتوانند کرد. ثنای هر چیز ثنای اوست؛ اگر چه ثناگو تا در حجاب است، گمان کند ثنای دیگری را می گوید. (امام خمینی، 1380: 13 و 60 ـ 51) چنانکه معتقدند: این نور فطرت، ما را هدایت کرد به این که تمام قلوب سلسله بشر، از قارهنشینان اقصی بلاد آفریقا تا اهل ممالک متمدنه عالم و از طبیعیین و مادیین گرفته تا اهل ملل و نحل، بالفطره شطر قلوبشان متوجه به کمالی است که نقصی ندارد... تمام موجودات و عایله بشری با زبان فصیح یکدل و یک جهت گویند ما عاشق کمال مطلق هستیم، ما حب به جمال و جلال مطلق داریم، ما طالب قدرت مطلقه و علم مطلق هستیم. (امام خمینی، 1378: 68 و91؛ 1380: 280) ایشان در مورد مصادیق گرایشات فطری نوشته است: عشق به کمال مطلق، عشق به علم مطلق و قدرت مطلق و حیات مطلقه و ارادۀ مطلقه و غیر ذلک از اوصاف جمال و جلال، در فطرت تمام عائله بشر است، گرچه در مدارج و مراتب فرق داشته باشند ... . (امام خمینی، 1377: 80) انسان دارای دو فطرت است: یکى اصلى و دیگر تبعى، که این دو فطرت، براق سیر و رفرف عروج او است به سوى مقصد و مقصود اصلى و آن دو فطرت، اصل و پایۀ جمیع فطریاتى است که در انسان مخمر است و دیگر فطریات، شاخه¬ها و اوراق آن است. یکى از آن دو فطرت که سمت اصلیت دارد، فطرت عشق به کمال مطلق و خیر و سعادت مطلقه است که در کانون جمیع سلسلۀ بشر، از سعید و شقى و عالم و جاهل و عالى [و] دانى، مخمر و مطبوع است. و دیگرى از آن دو فطرت، که سمت فرعیت و تابعیت دارد، فطرت تنفر از نقص و انزجار از شر و شقاوت است که این مخمر بالعرض است و به تبع آن فطرت عشق به کمال، تنفر از نقص نیز مطبوع و مخمر در انسان است. (همان: 76) امام در نامه تاریخی خود به گورباچف نوشت: «انسان در فطرت خود هر کمالى را به طور مطلق مىخواهد. ... انسان مىخواهد به «حق مطلق» برسد تا فانى در خدا شود». (امام خمینی، 1379: 21/223) به تعبیر امام: « انسان لا حد است در همه چیز» (همان: 19/ 375) و یا «انسان در باطن خودش و فطرت خودش تناهى ندارد» (همان: 16/20) و «اسلام تنها مکتبی است که انسان را بسوی کمال مطلق هدایت میکند و تربیتش به گونهای است که دنبال حداکثرها باشد نه حداقلها». (همان: 4/ 9) د) شریعتگرایی و بدان که هیچ راهی در معارف الهی پیموده نمیشود، مگر آنکه ابتدا کند انسان از ظاهر شریعت. و تا انسان، متأدب به آداب شریعت حقّه نشود، هیچیک از اخلاق حسنه از برای او بهحقیقت پیدا نشود و ممکن نیست که نور معرفت الهی در قلب او جلوه کند و علم باطن و اسرار شریعت از برای او منکشف گردد. (امام خمینی، 1382: 8؛ 1420: 201) ه) جامعهگرایی یکی از ویژگیهای بسیار مهم و شاخص امام این بود که عرفانِ جامعهگرا را تعلیم و ترویج میکرد، نه عرفان جامعهگریز را؛ عرفان جَلوت نه خَلوت محض را توصیف و توصیه میکرد. به همین دلیل، در تفسیر حالات و روحیات مجاهدان اسلام و رزمندگان در دفاع مقدس، سنگرهای آنان را سنگر توحید و مقام آنها را مقام جمعالجمعی نامید و بر دست و بازوی آنها که دست خدا بر بالای آن بود، بوسه میزد و در فتح خرمشهر فرمود: «خرمشهر را خدا آزاد کرد»؛ (امام خمینی، 1379: 262 ـ 257) یعنی عرفانِ در متن جامعه، عرفانِ جهاد و حماسه، عشق و ایثار، عرفانِ توحید و بندگی خدا. و) سیاستگرایانه یکی از ویژگیهای عرفان امام این بود که خط بطلان بر تفکیک عرفان از سیاست و سیاست از عرفان کشید و یکی از نقطههای کلیدی بحث از انقلاب اسلامی و عرفان در همین نقطه اساسی متجلی است. ایشان مطرح کرد که سالک در سیر و سلوکش مقامات و منازل را طی میکند و اسفار عرفانی را پشت سر میگذارد تا در احدیت ذات مستهلک شده، با وجود جامع الهی بهسوی خلق بازگردد تا خلافت ظاهری و باطنی را دارا شود. (امامخمینی، 1360: 210) ز) تکلیفگرایانه اگرچه امام خمینی(ره) ، بحث نتیجهسنجی و شناخت در انجام تکالیف را مهم میدانست، اما انجام تکلیف برای خدا، برای او مهمتر بود و اینهمه را با وجود چند اصل مهم، دستیافتنی میدانست که به چند مورد اشاره میشود: 1. داشتن بینش جامع و گرایش کامل اسلامی؛ 2. تزکیه و تهذیب نفس و تربیت باطن؛ 3. هماهنگسازی خلوت و جلوت، تفکر و تذکر، حصول و حضور؛ 4. عبودیت الهی در همه حال که تسلیم مطلق در برابر معبود و محبوب را بهارمغان میآورد. با توجه به نکات مطرحشده، درمییابیم که امام خمینی(ره) از پایگاه اسلام ناب به حدوث انقلاب اسلامی اهتمام ورزید و منبع انقلاب را بعثت، غدیر و عاشورا قرار داد و بهخصوص قیام امام حسین(ع) را الهامبخش اصلی برشمرد تا اسلام ناب و اصالتها و ارزشهای حقیقی آن زنده شود و به همین دلیل، عرفانِ امام خمینی(ره) بوی حسینی داشت و عرفان حماسی ـ جهادی و عرفان عدالتخواهانه بود و در عمل، تعریفی از عرفان و سیاست ارائه کرد که بهتعبیر علامه جوادی آملی: امام راحل(ره) شاخصهای دارد که نه شریعتیان دارند و نه طریقتیان داشتند و نه حقیقتیان از آن برخوردار هستند؛ چون شریعتیان میگفتند: شریعت منهای سیاست است و طریقتیان میگفتند: طریقت منهای سیاست و حقیقتیان هم باورشان بر این بود که حقیقت منهای سیاست است، ولی امام امت(ره) ، هم سخن مرحوم مدرس را فرمود که شریعت و دیانت ما عین سیاست است، و هم بالاتر از مدرس، آنچه را که ما از مدرس نشنیده بودیم فرمود که طریقت ما هم همان سیاست است و بالاتر از آن، سخن حقیقتیان را هم سیر کرد که حقیقت ما عین سیاست است. البته سیاست در شریعت بهسبکی، در طریقت نیز بهسبک دیگر و در حقیقت نیز بهروش خاص خود میباشد. امام راحل(ره) وقتی که بهعنوان رهبر جامعه، کشور را اداره میکند، شریعت را با سیاست هماهنگ کرده و وقتی دستور تهذیب نفس میدهد، طریقت را با سیاست هماهنگ کرده است. چنانکه در تمام سخنرانیهایی که بهمناسبت عید سعید فطر و قربان ـ که برجستهترین و مهمترین ایام سال است ـ از امام(ره) بهیادگار مانده است ... . (جوادی آملی، 1375: 88) به این دلیل، امام «عرفانِ صوفیانه» را که قبلاً در کتابهایش نقد علمی کرد، اینک در عمل و متن جامعه و چالشهای واقعی «نقد عملی» کرد و عرفان را در متن زندگی، جاری ساخت و سرودهاش نیز چنین شد: از صوفیها صفا ندیدم هرگز زین طایفه من وفا ندیدم هرگز (امامخمینی، 1372: 217) پس، امام با «عرفان منفی» مبارزه علمی کرد که از شاخصهای مهم آنها شریعتگریزی، جامعهگریزی، نفسانیت و خودگرایی بود و «عرفان مثبت» را زنده کرد که از ویژگیهای بسیار مهم و جوهریاش این موارد را میتوان نام برد: 1. تمسک به ولایتِ انسان کاملِ معصوم؛ 2. جمع شریعت، طریقت و حقیقت که شریعت را در همه مراحل سیر و سلوک، نافذ و کارآمد دانستند؛ 3. توحیدمحوری و خلوص در بندگی؛ 4. زندگیسازی و تمدنپردازی عرفان؛ 5. حذف و نفی خود و تنها خدا را دیدن و خدا را شهود کردن؛ 6. سلوکِ اخلاقی (کسب فضایل و دوری از رذایل) که مقدمه سلوک عرفانی (طی مقامات و منازل عرفانی) است. ازجمله مسائل مطرح در عرفان امام خمینی(ره) ، این است که ایشان «ولایت باطنی» را با «ولایت ظاهری» و بالعکس تمام دیده و تفسیر میکردند و بهتعبیر علامه جوادی آملی: «از چهره خلافت محمدی(ص) و ولایت علوی(ع) غبار غیریت را میزداید». (امامخمینی، 1378: مقدمه آیتالله جوادی) امام(ره) در «عرفان علوی» مینویسد: ولایت، باطن خلافت و ولایت مطلقه کلیه، باطن خلافت مطلقه کلیه است. (امامخمینی، 1380: 84) ایشان در تفسیر و ترسیم چهره «ولایت الهیه»، ابتدا «ولایت و خلافت نزولی» را در «ولایت ذاتی، ولایت صفاتی و ولایت افعالی» مطرح میکند و سپس ولایت و خلافت صعودی را دارای این مراتب میداند: 1. فنای فعلی که مقام «تَدلّی» است؛ 2. فنای صفاتی که مقام «قاب قَوْسَین» است؛ 3. فنای ذاتی که مقام «أَوْ أَدْنی» است. همه این مراتب را در «اسفار عرفانی» که در چهار سفر شکل و شاکله یافته، بیان میکنند. (همان: 28، 69، 196 ـ 192، 204 و ...؛ 1420: 39، 40، 110، 112، 114) امام در «عرفان عملی» یا عرفان در متن جامعه نیز دکترین «ولایت مطلقه فقیه» را با رویکردی فقهی ـ عرفانی یا عرفانی ـ فقهی مطرح و اجرا کردند؛ زیرا بین فقه و عرفان، شریعت و شهود و خلافت ظاهری و باطنی تعاضد میبینند، نه تضاد؛ میان آنها نیز همگرایی است، نه واگرایی. به همین دلیل، در بحث از خلیفه رسول خدا(ص) میفرمایند: «خلیفه او نیز باید کسی باشد که مظهر صفات او باشد». (همان: 41) ایشان سپس در نقد پندار ابنعربی مبنی بر اینکه پیامبر اسلام(ص) به خلافت بعد از خویش تصریح نکرده است، اظهار داشتند: خلافت معنوی که عبارت است از: مکاشفه معنویه حقایق با اطلاع بر عالم اسما و اعیان، نص بر آن واجب نیست، اما خلافت ظاهری که از شئون نبوت و رسالتی که تحت اسمای کونیه داخل است، اظهار آن واجب است. ازاینرو، پیامبر اکرم(ص) به آن تصریح نموده است؛ زیرا خلافت ظاهری که منصب الهی است، همانند نبوت امری است که بر مردم پوشیده است؛ روی این جهت، تصریح به آن واجب و لازم میباشد ... . (امامخمینی، 1420: 197 / فص داودی) امام(ره) «ولایت فقیه» را بهمثابه ولایت رسولالله(ص) و ائمه اطهار(ع) میداند و البته تنها در شأن حکومت و رهبری سیاسی جامعه برای آن «اطلاق» قائل است که میفرماید: «تصورش خود موجب تصدیق است، و این براساس بینش عمیق اسلامی و رویکردی عرفانی شکل گرفته است». (امامخمینی، 1370) اگرچه چند نکته را باید در این خصوص منظور داشت: 1. دکترین ولایت فقیه در طول ولایت معصوم(ع) است؛ 2. شأن هدایت باطنی و معنوی در بُعد ولایتِ باطنی مطلقه نیست، ولی جامعه باید مراتبی از آن را دارا باشد و در حقیقت امر، قیاس معالفارق است؛ 3. ولایت مطلقه فقیه، امری «انتصابی ـ انتخابی» است؛ یعنی از نوع مدل کشف است که انتصاب غیرمستقیم یا مفهومی و کشف مصداقی است. 4. ولایت ظاهری فقیه نیز متکی بر ولایت باطنی و معنوی است؛ البته در حد و مرتبه خودش و تقدیری است نه تدبیری. امام(ره) ولایتش را محدود به جغرافیای طبیعی و سیاسی ایران نکرد، بلکه مرزها را درنوردیده و جغرافیای انسانی و جهانی را هدف قرار داد و همواره با مسلمانان جهان یا مستضعفان عالم گفتگو و گفتمان داشت و حتی درصدد هدایت سران کمونیستی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی برآمد. ایشان دایره «امربهمعروف و نهیازمنکر» را گسترده میدید. به همین دلیل، امام(ره) حوزه «ولایت» را از ساحت عرفان به ساحت فقه و احکام، تسری و تعلیم داد و برای هدایت، رشد و تعالی جامعه و تحقق عدالت اجتماعی، «نظریه ولایت مطلقه فقیه» را طرح و حاکم ساخت و فقه و فقیه را در صدور فتوا و احکام محدود نساخت، بلکه قلمرو و گستره آن را بسط داد و ولیّ جامعه را متصرف در امور جامعه از راه احکام شرعیه برشمرد و این مهم، از جهانبینی عرفانی و فقهی امام که توأم بودند، برخاست. آری، امام خمینی(ره) عرفانی که روابط چهارگانه انسان را در پرتو رابطه انسان با انسان کامل معصوم(ع) تنظیم میکند مطرح فرمود و رابطه انسان با خدا، خود، جامعه و جهان را که در سایهسار رابطه پنجم یعنی «رابطه ولایی» با انسان کاملِ مکمل شکل میگیرد، تحلیل و تعلیل و تبیین کرد؛ زیرا انسان کامل را مرآت اتمّ خداوند و آیینهدار جمال و جلال الهی دانسته، ساری در هستی قلمداد میکرد که به این صورت مطرح شد: (امامخمینی، 1380: 16، 17، 18، 44 و 45؛ 1384: 21 و 55؛ 1420: 33 ـ 31 و 57) پس، امام(ره) انقلاب اسلامی را از پایگاه اسلام ناب و عرفان ناب شروع و به انجام رسانید؛ عرفانی که «قرآن»، «نهجالبلاغه»، «صحیفه سجادیه» و «ادعیه مأثوره» منبع و سرچشمه اصلی آن است. (امامخمینی، 1379: 13 / 32) ازاینرو، عرفان امام خمینی(ره) ویژگیهای دیگری نیز دارد که عبارتند از: 1. عرفانِ صوفیان جاهل یا جهله صوفیه و مدعیانه و دکاندارانه نیست؛ (همان: 18 / 453) 2. عرفان سیاسی است؛ 3. عرفان حماسی و جهادی است که تفسیر «اجر عظیم» (نساء / 74) به حبّ خداوند و رسول خداوند سبحان ارتباط یافت. (صف / 4؛ امام خمینی، 1379: 20 / 390 و 391) 4. عرفان فقه و فقاهتمحور؛ (امامخمینی، 1378: 13؛ 1420: 201؛ ، 1380: 79 و 80 ؛ 1382: 388) 5. عرفان پیراسته از شطحیات، طامات و بدعتها است؛ (امامخمینی، 1420: 140؛ 1372: 64 ، 71، 215، 217 و 248) 6 . عرفان جامعِ عقل و عشق و عقلانیت حِکمی با شهودگرایی عرفانی است؛ (بینا، 1371؛ مطهری، 1378: 4 / 463 و 464) 7. عرفان خدا و خلقمحور: امیرالمؤمنین(ع) در عین حالی که اعرف خلقالله بعد از رسولالله(ص) در این امت به حقتعالی بود، معذلک نرفت کنار بنشیند و هیچکاری به هیچی نداشته باشد. هیچوقت هم حلقه ذکر نداشت. مشغول بود به کارهایش، ولی آن هم بود. یا خیال میشود که کسی که اهل سلوک است، اهل سلوک باید به مردم دیگر کار نداشته باشد در شهر هرچه میخواهد بگذرد ... اگر بنا باشد که اهل سلوک بروند کنار بنشینند، پس باید انبیا هم همین کار را بکنند! و نکردند. موسیبنعمران اهل سلوک بود، ولی معذلک رفت سراغ فرعون و آن کارها را کرد. ابراهیم هم همینطور، رسول خدا(ص) هم که همه میدانیم؛ رسول خدایی که سالهای طولانی در سلوک بوده است وقتی که فرصت پیدا کرد، یکحکومت سیاسی ایجاد کرد برای اینکه عدالت ایجاد بشود. (امامخمینی، 1379: 20 / 116) 8 . عرفان تولی و تبریمدار (حب و بغض فیالله): ایشان ولایت و معرفت را شرط قبول اعمال میدانست. (امامخمینی، 1382: 576) او ولایتِ علویه را متحد با حقیقت محمدیه (ص) و ولایت رسولالله(ص) میدانست. (امامخمینی، 1420: 40) در اینجا لازم است دیدگاه یکی از محققان و نویسندگانی را که تحلیلی خاص از امام و نقش شخصیت عرفانیاش در حدوث و بقای انقلاب اسلامی ایران ارائه کردهاند، بررسی کنیم و ضمن بهرهگیری از دیدگاهشان به نقد اجمالی آن بپردازیم. علت انتخاب این کتاب، تناسب محتوایی آن با بحث این مقاله است (آنهم از زبان یک محقق غیرایرانی). حال فرازهایی از کتاب «زمانی غیر زمانها» (امام(ره) ، شیعه و ایران) تألیف خانم دکتر لیلی عشقی و ترجمه دکتر احمد نقیبزاده را مینگریم که با وجود تحلیلهای مثبت و نگاه جدید به شیعه، روحانیت و شخصیت امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی که قابل تقدیر و تأمل است، نکات «منفی» و نقدپذیر هم دارد که با توجه به موضوع بحث، به چند مورد اشاره میکنیم: ایشان در فرازی از کتاب خود مینویسد: امام خمینی(ره) خود نمونه عالی و تجسم این وضعیت روحانیت بود. تنش بین ملت و انترناسیونالیسم و بین مذهب عامیانه و مذهب عالمانه و بین عرفان و شریعت، در امام خمینی(ره) به چشم میخورد. وی هم باطنگرا بود و هم اهل شریعت، هم امام بود و هم فقیه. نقش امامت او به مرتبه او در سلسلهمراتب روحانیت یا حتی نظریه ولایت فقیه او ربطی ندارد. جهش او از اصل نهایت برمیخاست، نه از شریعت ... . (عشقی، 1379: 128) نقـد 1. آیا انقلاب اسلامی و تحولزایی جهانی امام خمینی(ره) با بُعد شریعتشناسانه و فقه و فقاهت امام و عرفان و سیر و سلوکش مرتبط نبود؟ 2. آیا بین شریعت و باطن آن چالش وجود دارد؟ در پاسخ به این پرسشها کافی است به کتاب «آداب الصلوة و اسرار الصلاة» امام خمینی(ره) مراجعه کنیم تا بطلان چنین تحلیل و نظریهای را دریابیم؛ 3. آیا بین امامت امام و مراتب روحانیت و ولایت فقیه، گسست وجود دارد یا پیوست؟ همگرایی یا واگرایی؟ در این خصوص نیز دیدگاه امام و رفتار سیاسی ـ حکومتیاش نقد علمی و عملی برداشت یادشده است. ایشان در فراز دیگری از کتاب، با تفکیک راه روحانیت (قدرت و سیاست) و راه عرفا (دوری از سیاست و قدرت) معتقد است باید در مفهوم سیاست (روحانیت شیعه) و حقیقت (عارف) دگرگونی ایجاد کرد و مینویسد: انقلاب ایران ممکن نبود مگر با پیوند سه شرط: 1. بُعد عرفانی تشیع؛ 2. مذهب عامه (عشق به ائمه، رابطه با کربلا)؛ 3. مسئله موجودیت ملی. جهش در ذهنیت، اندیشه رویداد، عناصر نوآوری در سیاست، امام، نهایت، نامتناهی و اتفاقی و هرآنچه انقلاب را امکانپذیر ساخت، برخاسته از تشیع عرفانی یعنی راه حقیقت و راه عارف است و نه راه تشیع نهادی و فقهی یا راه شریعت و عالِم ... . (همان: 125 و 126) سپس مسئله رابطهسازی امام با مردم را مطرح کرد که به نظر ایشان، بالاتر از نظریههای قدرت روحانیت امام است. (همان: 130) آنگاه مسئله فنای عرفانی و سیمرغشدن امام خمینی(ره) را طرح و فنای در «هو» را پیش کشید (همان: 140 ـ 129) و مردم را مرغانی میداند که در «سیمرغ» فانی شدند. (همان: 142) سپس به بررسی رویداد ایران با قرائت شیعی و خلط سیاست و عشق در شخص امام از جنبه نظری میپردازد و مینویسد: از این نظر، امام نشان رویداد سیاسی و نشان رویداد عشقی است ... . (همان: 143) و در پایان به این نتیجه رسید که امام ذهنیتها را نسبت به روحانیت و عرفان، تشیع و عرفان، روحانیت و قدرت و مدیریت جامعه و ... تغییر دادند. (همان: 147) البته بحث امام حسین(ع) و سر بریده، اما محبوب خدا و ازدواج امام با دختر یزدگرد سوم را نیز در جریان سرنوشت ایران و عصر نوزایی آن در تشیع طرح کرد که قابل تأمل و نقد است. (همان: 152 ـ 150) نقـد 1. شناخت و تحلیل درستی از روحانیت، تشیع، قدرت، عالِم دینی و عرفان و عارفان حقیقی وجود ندارد؛ 2. بین عرفان حقیقی و تصوف و صوفیان در تاریخ خلط شده است؛ 3. تحلیل درستی از شخصیت امام خمینی(ره) ندارد؛ 4. تحلیل درستی از امام حسین(ره) و ریشههای پیدایش و گسترش تشیع وجود ندارد و نبود درک و دریافت درست و دقیق از مقولههای یادشده عاملی شد تا چنین نتایجی را بگیرد که ناروایی و موارد نقص و نقض تحلیلهای مذکور، بر آشنایان با اندیشههای امام، روشن است. نقش انقلاب اسلامی در عرفان مراحل زندگی امام خمینی(ره) در سه بخش تقسیمپذیر است: 1. مرحله شهادت (تحصیل، تحقیق، تدریس، تألیف و ...)؛ 2. مرحله مبارزه اولیه و غیب؛ 3. مرحله شهادت و عینیت. هر مرحله وقایع و بازتابهایی داشت، اما یکی از مهمترین مؤلفههای آن، بینش و گرایش عرفانی امام(ره) بود که یکی از مبانی وقوع انقلاب اسلامی شد. بنابراین، پس از انقلاب اسلامی این روح عرفانی و اندیشه اشراقی و اصالت معنویت و توحید و عبودیت بر همه مراحل تطوری انقلاب اسلامی سایه افکند و عامل تزریق روح سلوک و معنویت بر پیکر جامعه شد که در همه عرصههای حدوث و بقا، ساحت پیروزی و دفاع مقدس و ... حضور داشت. از اینرو، جامعه، گرایش خاصی به عرفان اسلامی پیدا کرد که این موارد قابل طرح است: 1. توسعه کمّی و کیفی عرفان اسلامی در حوزه، دانشگاه، مراکز علمی، نهادهای مردمی و متن جامعه؛ 2. روحیه جهاد، شهادت و ایثار که تجلیگاه عرفان ناب شده است؛ 3. انتشار کتب، مجلات و ... در زمینه عرفان اسلامی؛ 4. ایجاد رشته عرفان اسلامی در مراکز آکادمیک؛ 5. ایجاد مؤسسههای پژوهشی در حوزه عرفان؛ 6. ساخت فیلمهای معناگرا و عرفانی؛ 7. انتشار کتب تذکره و مقامات عرفانی. اما در طول این آثار مثبت، بهدلیل عدم آمادهسازی زیرساختها و نبود مهندسی فکری ـ فرهنگی، پیامدهای منفی هم برجای گذاشت. از اینرو، عرفانهای کاذب، صوفیانه، سکولار و ... نیز رشد کردند. پس، چنانکه عرفان در حدوث انقلاب اسلامی نقشآفرین بود، انقلاب اسلامی نیز در توسعه و ترویج عرفان نقش بهسزایی داشت، ولی مراقبتهای علمی و عملی نیز لازم و ضروری است. نتیجه آنکه، «عرفان اسلامی» نیز در پرتو انقلاب اسلامی بهرهبری امام خمینی(ره) از ذهنیت به عینیت آمده و آن پردهنشین، شاهد بازاری شد. هر انسانی بهاندازه معرفت و استعدادش میتواند از عرفان اسلامی بهره جوید. البته باید به آسیبشناسی عرفان اسلامی از نظر درونی و برونی پرداخت و رشد عرفانهای دروغین اعمّ از صوفیانة بدعتگرا و انحرافی تا عرفانهای مدرن و شبهعرفانهای بشریالحدوث و سکولاریستی را مراقبت، نقدِ علمی و عینی کرد. عرفان و معنویت گفتمان حاکم بر انقلاب اسلامی انقلاب اسلامی، انقلابی جامع و دارای هویتی کاملاً دینی از دو بعد جهانبینی حاکم بر آن و ایدئولوژی مسلط بر آن بود، یعنی بینش، گرایش، منش، روش و کنشهای مبتنیبر آن توحیدی و عدالتخواهانه بود. به همین دلیل، در سطح و ساحت نظریهپردازی محدود نشد و به معناگرایی صرف نیز تحویل نرفت، بلکه از تئوری به واقعیت و از معیشت به عمل درآمد؛ زیرا مبانی وحیانی ـ عقلانی و زیرساختهای اسلامی ـ انسانی داشت؛ انقلابی بود که خاستگاه کاملاً اسلامی داشت و الگوی عملگرایانهاش «نهضت» واقعه عظیم کربلا و حادثه حماسی عاشورا بود و از دل «کل یوم عاشورا، کل ارض کربلا» تجلی یافت. انقلابی که از بعثت در حرا «اسلام نبوت و رسالت» و از واقعه غدیر «اسلام امامت و ولایت» و از جریان جاودانه عاشورا «اسلام جهاد و شهادت» را در دو زاویه «تربیت دینی» و «عدالت اجتماعی» بهخوبی الهام گرفت و با «جریان مهدویت و عصر ظهور» پیوست یافت تا حلقه وصل حرا، غدیر و کربلا با ظهور در مکه بهعنوان طلوع اسلام و فجر توحید برای تحقق امنیت و عدالت در سایه معرفت، عقلانیت و معنویت باشد. از سوی دیگر، رهبر انقلاب تنها یک چهره چریکی یا عنصر سیاسی نبود، بلکه فقیهِ حکیمِ عارف و عارفِ حکیمِ فقیهی بود که سلوک و سیاست، اجتهاد و جهاد، عقلانیت و عدالت، معرفت و معنویت را بههم وصل کرد و تعارض ظاهری آنها را به توافق و واگرایی آنها را به همگرایی تبدیل کرد. به نظر میرسد امام خمینی(ره) فقه اکبر (عقاید، معارف فکری)، فقه اوسط (اخلاق، عرفان و معنویت) و فقه اصغر (احکام فقهی، حقوقی) را یکجا به میدان آورد؛ هم اعتقاد، هم اخلاق و عرفان و هم فقه را وارد حوزه سیاست کرد و از همه ظرفیتهای مثلث یادشده استفاده کرد. از اینرو، انقلابی اعتقادی، اخلاقی، فقهی آفرید تا «انقلابی اجتماعی ـ سیاسی» را خلق کند. امام از ویژگیهای خاصی برخوردار بود که عبارتند از: 1. اسلامشناس کمنظیر بود؛ 2. عارفی شجاع و مجاهد که عرفان تکلیفی ـ جهادی را به نمایش گذاشت؛ 3. خداگرایی و خلقمحوری (الله ـ ناس) را با هم در ابعاد جمع غیب و شهادت متجلی ساخت. بنابراین، خدامحور مردمدار بود و مردمداری او نیز «توحیدی»، مخلصانه و برای «دین خدا» بود. مردم نیز این حقیقت را با تمام وجود دریافتند که او مردم را برای خدا میخواهد و از ناس استفاده ابزاری نمیکند، چنانکه از دین، اخلاق و فقه نیز بهرهبرداری ابزاری نکرد؛ بلکه خود را فدایی دین و فنای در شریعت حقه محمدیه(ص) کرد. حال توجه داشته باشیم که یکی از مؤلفههای بنیادین انقلاب اسلامی از آغاز تا انجام و دوران تأسیس و تثبیت، همانا عرفان بود؛ عرفان با قرائتی که امام خمینی(ره) از آن داشت و خود قرابتی ناگسستنی و پیوندی وجودی و شهودی با آن برقرار کرد و البته تحتتأثیر آموزههای عرفانی مرحوم آیتالله العظمی شاهآبادی استاد عرفان و اخلاق خویش بود و عرفان اصیل را در قرآن صامت، ناطق و ساعد جستجو میکرد. ازاینرو، عرفان قرآنی را دارا بود که در دل آموزههای جهادی، آن غیب و سیر و سلوک تعبیه شده است. به همین دلیل، عبادیات، اقتصادیات و اجتماعیات «قرآن» معنایی معنویتگرایانه و روحی عرفانی داشت؛ چه اینکه الگوهای عملی و اسوههای تمامعیار امام خمینی نیز پیامبر اعظم(ص) ، علی(ع) ، حسین بن علی(ع) و ... بودند، یعنی سیره عملی اولیاءالله و خلفای الهی و امامان معصوم(ع) منبع تغذیه اصلی انقلاب اسلامی محسوب میشد. از طرف دیگر، امام خمینی(ره) اسفار اربعه عرفانی «یعنی سیر من الخلق الی الحق، سیر من الحق الی الحق، سیر من الحق الی الخلق بالحق» را یکی پس از دیگری پشت سر نهاد تا در سیر «فی الخلق بالحق» به تکمیل نفوس بپردازد؛ یعنی کامل شد تا مکمل شود، رهروی کرد تا رهبری نماید و این وظیفه را با تمام ظرفیتش از پیامبر و عترت طاهرهاش(ع) آموخت. او انقلابی خلق کرد که کاملاً اسلامی باشد، آنهم اسلام ناب محمدی(ص) که اسلام قرآن و عترت و اسلام کتاب و سنت بود و از همین رهگذر، اقتدار سیاسی و حکومتی را برای سیاست و تدبر جامعه با تعامل کاملاً متشرعانه با مردم ایران و سپس جهان به دست آورد تا بهعنوان ولیّ عارف و فقیه سالک واصل تا مرز عصمت پیش رود و در خدمت دین باشد. او دستگیری از خلق را بهصورتهای «باطنی»، «اجتماعی» و «باطنی ـ اجتماعی» انجام داد و رهاورد سلوکیاش در انقلاب اسلامی که کاملاً توحیدی و عدالتخواهانه بود ظهور یافت؛ انقلابی که اگر به زبان عرفانی بخواهیم تعبیر کنیم خود محصول تجربه سلوکی ـ عرفانی حضرت امام خمینی(ره) بود؛ تجربهای که جمع بین سُکر و صحو، فناء فیالله و بقاء بالله و جمع و تفرقه بعدالجمع محسوب میشد. به همین دلیل، گفتمان حاکم بر انقلاب اسلامی، عرفان بود. عرفانِ قرآنی ـ اهلبیتی که عرفانهای صوفیانه و انزواگرایانه را به چالش کشید، عرفانی شریعتمحور و فقاهتگرایانه بود تا عرفان فقهگریز و شریعتستیز را به نقد عملی و عینی درآورد؛ عرفانی که ولایت باطنی و ظاهری را در هم آمیخت و ولایت را با خلافت بالسیف که خلافتی مقتدرانه بود، به نمایش گذاشت. انقلاب اسلامی با گفتمان عرفان توحیدی ـ عدالتخواهانه توانست جهانی که همهچیز را عرفی، غیرقدسی و دنیوی میدید، در هم بریزد و عامل فروپاشی این نوع نگاه، یعنی نگاه سکولاریستی به جهان و جامعه شود. جهانی که به نفی مرجعیت معرفت وحیانی (بهمعنای خاص) و مرجعیت شهودی (بهمعنای عام) اهتمام ورزید، بهوسیله موج انقلاب اسلامی چنان به چالش کشیده شد که تئوریپردازان و سیاستورزان بهفکر معناگراکردن سیاست، تلفیق سیاست و اخلاق و سیاست و عرفان افتادند و از سکولاریسم نیز تعبیری معناگروانه کردند تا به محاق نروند. چه اینکه انقلاب اسلامی با رویکردی معنویتگرایانه، نقطه عطفی برای بازگشت به معنویت شد، اما نظامهای سلطه، بر پایه ترور و تخریب معنویت راستین، به ابلاغ، ارائه و ترویج معنویت سکولار پرداختند و ظهور و بروز عرفانهای مدرن، کاذب و جنبشهای معنویتگرای علمی و فراعلمی از همین رهگذر قابل تحلیل و بررسی هستند. ناگفته نماند عرفان حاکم بر انقلاب اسلامی که تجلی انگیزه، اندیشه، اخلاق و اعمال حضرت امام خمینی(ره) بود، از حیث معرفتشناسی، هستیشناسی و جامعهشناسی سیاسی و جامعهشناسی معرفت، آموزههای خاص خود را داراست که توانست مدرنیسم و پستمدرنیسم را مثل کمونیسم و مارکسیسم به چالش کشیده، در معرض زوال قرار دهد. بنابراین، انقلاب اسلامی نوع نگاه و نگرهها را در جهان تغییر داد و توانست زمینهای برای تفسیر معنوی عالم و آدم و جهان و جامعه و قانون الهی ـ وحیانی از حیث فقهی ـ حقوقی در پرتو کتاب و سنت و عقل سلیم و اجتهاد صحیح که اجتهادی پویا و پایاست، فراهم سازد تا مدل مدیریت دینی ـ ولایی و دکترین ولایت فقیه را از دل فقه، عرفان و حکمت و احکام اسلامی استخراج کرده، به صورت تئوریک و علمی حمایت کند و در واقعیت نیز کارآمدی و مشروعیت آن را نشان دهد تا فلسفههای سیاسی را نیز دچار تحول کند. امام خمینی(ره) توانست تحول و انقلابی در حوزههای مختلف ایجاد کند و شعاع این تحولزایی و موجآفرینی، همه جهان را فرا گیرد و مسیر تاریخ را بهسوی توحید و عدالت تغییر دهد. به همین دلیل، میتوان چشمانداز خاصی از گفتمان حاکم عرفانی را در عرصههای عرفان و جامعه فهرست کرد که برخی از آنها عبارتند از: 1. احیای عرفان اصیل و ناب اسلامی؛ 2. تربیت عرفانی و سلوک معنوی و شیوع آن در متن جامعه؛ 3. خط بطلان کشیدن بر تئوری تفکیک عرفان از سیاست و سیاست از عرفان؛ 4. پاسخگو کردن سنت عرفانی مبتنیبر اسلام در برابر نیازهای معناگرایانه و عرفانی جامعه بهخصوص جوانان (عرفان پاسخگو)؛ 5. تزریق حال و هوای عرفانی به نسل جوان، و تربیت انسانهای مجاهد، ایثارگر و شهادتطلب که در مسیر توحید و عدالت اجتماعی قدم گذارند؛ 6 . قرارگرفتن عرفان بهعنوان مؤلفهای بسیار مهم در راستای فرهنگسازی و تمدنپردازی؛ 7. عرفان فقه و اجتهادمدار رقیب جدی و قوی عرفانهای منهای شریعت؛ 8 . بهمیدانآمدن همه ظرفیتهای عرفان در دو ساحت عرفان نظری و عملی و بازشناسی این ظرفیتها؛ 9. مطالعه بینرشتهای عرفان یعنی عرفان و فلسفه، عرفان و روانشناسی، عرفان و سیاست و فلسفه سیاسی، عرفان و جامعهشناسی؛ 10. عرفان تطبیقی؛ 11. نقش عرفان در تکامل و پویایی شریعت و سپس سیاست؛ 12. عمومیسازی ساحتها و لایحههایی از عرفان که بیشتر به روح و روحیه عرفانی توجه دارد؛ 13. معرفی الگوی برتر عرفان ناب و الگوسازی عرفانی از همه طبقات و طیفهای اجتماعی؛ مثلاً طبقه زنان، مثل بانوی اصفهانی (نصرتبیگم امین، مادر شهیدان) و ...؛ مردان مثل ملاحسینقلی همدانی، میرزا علیآقا قاضی، علامه طباطبایی، امام خمینی(ره) و ...؛ مردان جهاد و سیاست و علوم تجربی و پایه مثل شهید چمران، دکتر حسابی، شهید همت، باکری، آوینی و ... ؛ 14. حرکت بهسوی مؤسسات، پژوهشکدهها و دانشگاهها با رشته اصلی «عرفان» اعم از عرفان اسلامی، عرفان تطبیقی، فسلفه عرفان، تاریخ عرفان و ... ؛ 15. بازشناسی و تعیین قلمروهای اخلاق نظری ـ عملی با عرفان نظری ـ عملی و حکمت نظری ـ عملی با عرفان نظری ـ عملی با رهیافتها و رویکردهای جدید و نیازهای عصر؛ 16. قرارگرفتن عرفان و تجربههای عرفانی بهعنوان روش، رویکرد، گرایش و مکتب و تفسیر وحی و آموزههای دینی، سیاسی و اجتماعی و ... ؛ 17. خالصسازی عرفان از بدعتهای علمی و رفتاری، انحرافها و تحریفهای فکری و فعلی؛ 18. آسیبشناسی عرفان در هر دو بعد نظری ـ عملی با هدف پویاسازی و جامع و کاملکردن آن؛ 19. مرجعیت عرفان ناب اسلامی (عرفان قرآن و عترت و سلوک ثقلین) در جهان جدید و برای انسان معاصر، عرفان حداکثری و بلکه تمام و کمال است و الگوی جهانی آن نیز در عصر غیبت، حضرت امام خمینی(ره) و پرورشیافتگان مکتب اسلامی او هستند. منابع و مآخذ 1. قرآن کریم. 2. امامخمینی، سیدروح الله، 1387، آیینه جمال (مجموعه نامههای عرفانی امامخمینی(ره) )، با مقدمه خانم دکتر طباطبایی، تهران، عادیات، چ اول، معاونت فرهنگی ستاد بزرگداشت حضرت امام خمینی. 3. ــــــــــــــــ ،1384، شرح دعاء السحر، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی. 4. ــــــــــــــــ ، 1379، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی. 5. ــــــــــــــــ ، 1367، کلمات قصار، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی. 6. ــــــــــــــــ ، 1372، مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایة، با مقدمه سیدجلالالدین آشتیانی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی. 7. ــــــــــــــــ ، 1374، ولایت فقیه یا حکومت اسلامی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی. 8. ــــــــــــــــ ، 1372، دیوان اشعار، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی. 9. ــــــــــــــــ ، 1378، سرالصلوة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چ ششم. 10. ــــــــــــــــ ، 1380، آداب الصلوة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چ ششم. 11. ــــــــــــــــ ، 1382، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چ بیست و هشتم. 12. ــــــــــــــــ ، 1420 ق، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، قم، مؤسسه پاسدار اسلام، دفتر تبلیغات اسلامی. 13. ــــــــــــــــ ، 1377، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی. 14. بینا، 1379، «مقالات عرفان»، مجموعه آثار، ج 1، تهران، کنگره بزرگداشت امامخمینی (اخلاق و عرفان). 15. جوادی آملی، عبدالله، 1375، بنیان مرصوص، قم، مرکز نشر اسراء. 16. خرمشاد، محمدباقر، 1377، «فوکو و انقلاب اسلامی ایران، معنویتگرایی در سیاست»، فصلنامه متین، سال اول شماره اول، سال اول. 17. سجادی، سید جعفر، 1367، شرح لغات و اصطلاحات عرفانی، تهران، کتابخانه طهوری. 18. عشقی، لیلا، 1379، زمانی غیرزمانها، تهران، مرکز بازشناسی اسلام و ایران و مؤسسه فرهنگ، هنر و ارتباطات، چ اول. 19. مطهری، مرتضی، 1378، مجموعه آثار، ج چهارم، تهران، صدرا. منبع: فصلنامه مطالعات انقلاب - شماره 27 انتهای متن/
92/12/17 - 01:00
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 67]
صفحات پیشنهادی
توطئه دشمنان علیه خط امام خمینی (ع) به نفع انقلاب اسلامی تمام شد
توطئه دشمنان علیه خط امام خمینی ع به نفع انقلاب اسلامی تمام شد اصفهان- ایرنا- تولیت مسجد مقدس جمکران گفت نتیجه توطئه های دشمنان علیه خط و نهضت امام خمینی ره به نفع انقلاب اسلامی و کشورمان تمام شده است به گزارش ایرنا حجت الاسلام محمدحسن رحیمیان روز شنبه در جشن راه اندازی دومسئول سابق عقیدتی، سیاسی سپاه امام رضا(ع): ابرقدرتی آمریکا در جهان برای انقلاب اسلامی عددی نیست
مسئول سابق عقیدتی سیاسی سپاه امام رضا ع ابرقدرتی آمریکا در جهان برای انقلاب اسلامی عددی نیستمسئول سابق عقیدتی سیاسی سپاه امام رضا ع گفت اگر آمریکا به عنوان یک ابرقدرت در جهان مطرح است باید بداند در مقابل انقلاب و نظام اسلامی ایران عددی نیست به گزارش خبرگزاری فارس از کاشمرلزوم تحقیق بیشتر بر طرز فکر و زندگی عرفای شاهرود/ اعلام آمادگی برای ایجاد رشته عرفان امام خمینی در شاهرود
استانها مرکز سمنان طباطبایی تاکید کرد لزوم تحقیق بیشتر بر طرز فکر و زندگی عرفای شاهرود اعلام آمادگی برای ایجاد رشته عرفان امام خمینی در شاهرود شاهرود – خبرگزاری مهر رئیس شورای راهبردی زنان فرهیخته دانشگاه آزاد اسلامی با اشاره به وجود دو عارف بزرگ یعنی شیخ ابوالحسن خرقانی وعضو هیئت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره): حضرت زینب(س) با رعایت ارزشهای اسلامی در صحنه مبارزه حاضر
عضو هیئت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره حضرت زینب س با رعایت ارزشهای اسلامی در صحنه مبارزه حاضر شدعضو هیئت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره گفت حضرت زینب س همواره با رعایت نهایت عفت افشاگری میکرد و با رعایت ارزشهای اسلامی در صحنه حاضر میشد حجتالاسلامامام جمعه نکا : آمریکا و صهیونیسم دشمن درجه یک انقلاب اسلامی است
امام جمعه نکا آمریکا و صهیونیسم دشمن درجه یک انقلاب اسلامی است ساری- ایرنا- امام جمعه نکا گفت آمریکا و صهیونیسم دشمن درجه یک انقلاب اسلامی است و ما به هیچ عنوان سرسازش با آمریکا نداریم به گزارش خبرنگار ایرنا حجت الاسلام محمد باقر محمدی لایینی در خطبه های نماز جمعه این هفامام جمعه داودآباد: مسجد پایگاه حفظ انقلاب اسلامی است
امام جمعه داودآباد مسجد پایگاه حفظ انقلاب اسلامی است اراک - ایرنا - امام جمعه داودآباد گفت انقلاب اسلامی ایران از مساجد برخاسته و امروز هم این اماکن به عنوان مهمترین عامل حفظ و بقای انقلاب هستند حجت الاسلام احمد محمودیان در خطبه های نماز جمعه افزود مساجد از مهم ترین پایگاه هانقلاب اسلامی از ورود امام (ره) تا حوادث فتنه 88 سرشار از عبرت برای مومنین است
استانها غرب کرمانشاه ملا عبدالله غفوری انقلاب اسلامی از ورود امام ره تا حوادث فتنه 88 سرشار از عبرت برای مومنین است کرمانشاه - خبرگزاری مهر امام جمعه شهرستان روانسر گفت سراسر روزهای انقلاب اسلامی از روز ورود امام ره به میهن تا ایام عبرت انگیز فتنه 88 همه و همه درس هاییبا حضور سفیر جمهوری اسلامی ایران مدرسه دخترانه «امام خمینی» در کابل افتتاح شد+ تصاویر
با حضور سفیر جمهوری اسلامی ایرانمدرسه دخترانه امام خمینی در کابل افتتاح شد تصاویرمدرسه دخترانه امام خمینی امروز با حضور محمد رضا بهرامی سفیر جمهوری اسلامی ایران در کابل افتتاح شد به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در کابل مدرسه دخترانه امام خمینی امروز یکشنبه در شهرک امید سبزامام جمعه مرودشت: اساس نظام ما مبتنی بر حفظ فرهنگ اسلامی و انقلابی است
امام جمعه مرودشت اساس نظام ما مبتنی بر حفظ فرهنگ اسلامی و انقلابی استامام جمعه مرودشت گفت نظام اسلامی ایران براساس فرهنگ اسلامی انقلابی استوار است به گزارش خبرگزاری فارس از مرودشت حجتالاسلام ابوالقاسم غفوری میبدی ظهر امروز در خطبههای نماز جمعه امروز این شهر با تبریک سالروزعکس/ تصویر تختی، مصدق و امام خمینی در راهپیمایی قبل از انقلاب
عکس تصویر تختی مصدق و امام خمینی در راهپیمایی قبل از انقلاب 1392 12 1فراخوان همایش ملی نقش پیشگامان انقلاب در نهضت امام خمینی(ره) اعلام شد
فراخوان همایش ملی نقش پیشگامان انقلاب در نهضت امام خمینی ره اعلام شد ورامین- ایرنا - معاون فرهنگی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ورامین – پیشوا از آغاز فراخوان همایش ملی نقش پیشگامان انقلاب در نهضت امام خمینی ره ویژه قیام خونین 15 خرداد مردم ورامین و پیشوا خبر داد حجت الاسلام سید اامام جمعه خوی تأکید کرد لزوم تبیین دستاوردهای انقلاب اسلامی در جامعه
امام جمعه خوی تأکید کردلزوم تبیین دستاوردهای انقلاب اسلامی در جامعهامام جمعه خوی بر لزوم تبیین دستاوردهای انقلاب اسلامی در جامعه تأکید کرد به گزارش خبرگزاری فارس از خوی حجتالاسلام سید رضی موسوی شکوری صبح امروز در دیدار با خانواده شهدا مسئولان روحانیان و ملت متعهد شهرستان خویامام جمعه ایلام: توسعه مساجد از دستاوردهای بزرگ انقلاب اسلامی است
امام جمعه ایلام توسعه مساجد از دستاوردهای بزرگ انقلاب اسلامی است ایلام- ایرنا- نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه ایلام گفت توسعه و احداث مساجد در کشور از دستاوردهای بزرگ و ارزشمند انقلاب اسلامی ایران است به گزارش ایرنا حجت الاسلام و المسلمین محمد نقی لطفی روز شنبه در دیامام جمعه خوروبیابانک: انقلاب اسلامی آرامش را از غرب گرفته است
امام جمعه خوروبیابانک انقلاب اسلامی آرامش را از غرب گرفته است اصفهان ایرنا- امام جمعه خوروبیابانک گفت با گذشت 35 سال از انقلاب شکوهمند اسلامی ایران همچنان آشفتگی و دلهره در دولتمردان آمریکا و استکبار موج می زند و این انقلاب اسلامی آرامش را از غرب گرفته است به گزارش ایرنا حجتحامیان واقعی انقلاب و اسلام در نگاه امام خمینی(ره)
مشعل فروزنده انقلاب حامیان واقعی انقلاب و اسلام در نگاه امام خمینی ره تهران- ایرنا - حضرت امام خمینی ره محرومان و مستضعفان کشور را حامیان واقعی انقلاب و اسلام دانستند و گفتند آنها به ما منت دارند و ما باید خدمت به آنها بکنیم دولت باید خدمتگزار آنها باشد مستمندان و فقرا وتبیین دیدگاه امام خمینی(ره) دربارهی صعود و سقوط جوامع اسلامی؛ علت انحطاط جوامع اسلامی در اندیشه امام خمینی(ره
تبیین دیدگاه امام خمینی ره دربارهی صعود و سقوط جوامع اسلامی علت انحطاط جوامع اسلامی در اندیشه امام خمینی ره امام خمینی ره ریشه عقبماندگی جوامع اسلامی را با نگاهی جامعنگر به طور توأمان ناشی از علل و عوامل داخلی و خارجی میدانست به گزارش خبرگزاری فارس در خصوص علل و عوامل پوامام جمعه کوثر: برپایی نماز جمعه از نعمت های بزرگ انقلاب اسلامی است
امام جمعه کوثر برپایی نماز جمعه از نعمت های بزرگ انقلاب اسلامی است کوثر اردبیل - ایرنا - امام جمعه کوثر گفت برپایی نماز جمعه از نعمت های بزرگ انقلاب اسلامی است به گزارش ایرنا حجت الاسلام لطف الله عبداللهی روز شنبه در جلسه ستاد نماز جمعه این شهرستان افزود زمینه های مناسب ب-
گوناگون
پربازدیدترینها