تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 9 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):چه بسيار عزيزى كه، نادانى اش او را خوار ساخت.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802697511




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

موسوي توهم بزرگي پيدا كرد/مجمع روحانيون خواستار ابطال انتخابات شد/خاتمي حق نداشت ظرفيت اصلاح‌طلبان را پاي موسوي بريزد


واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران جوان: موسوي توهم بزرگي پيدا كرد/مجمع روحانيون خواستار ابطال انتخابات شد/خاتمي حق نداشت ظرفيت اصلاح‌طلبان را پاي موسوي بريزد
محمدعلي ابطحي در اظهارات خود مي‌گويد: مجمع روحانيون مبارز در جلسه‌اي خواستار ابطال انتخابات شد. روزي كه مردم تظاهرات غيرقانوني كردند، مجمع روحانيون مبارز در اطلاعيه‌هايشان تشكر از مردم كرده بودند.


به گزارش گروه وبگردي باشگاه خبرنگاران،به نقل از خبرگزاري فارس، حوادث پس از انتخابات نشان داد برخي از كساني كه خود را منتسب به جريان امام(ره) مي‌دانستند فعاليت‌هايي انجام دادند كه خلاف رويه حضرت امام(ره) بود و ابن اقدامات آنها را مي‌توان در اهانت به ايشان و شعارهايي همچون «نه غزه نه لبنان جانم فداي ايران» در روز قدس اشاره كرد، در همين راستا به بازخواني اظهارات محمدعلي ابطحي كه پس از فتنه 88 در دادگاه عنوان كرد اشاره مي‌كنيم كه در ادامه مي‌آيد:

انتخابات واقعا يك انتخابات فوق‌العاده‌اي بود. 40 ميليون رأي مسئله‌اي نبود كه به راحتي بتوان از كنارش گذشت. اتفاق بسيار بزرگي بود. براي تاريخ ايران افتخار بزرگي بود. من شخصا خودم شايد جزو معدود كساني بودم كه در جبهه اصطلاحات بودم و از نام‌آورانش، شايد تا حدودي بودم ولي با انتخاب آقاي موسوي موافق نبودم و از ابتدا در كمپ آقاي موسوي فعاليت نمي‌كردم و سال 1384 هم كه وي از طرف مجمع روحانيون مبارز كانديدا شد براي انتخابات، تنها كسي كه مخالفت كردم بودم به دليل اينكه احساس مي‌كردم فرصت زماني‌اي كه موسوي در سيستم حكومتي نبود اين مي‌تواند توهمات زيادي را براي آقاي موسوي ايجاد كند و آن توهمات مي‌تواند آسيب‌ها و مشكلات را براي كشور ايجاد كند كه به همين دليل من در همين انتخابات هم جزو طرفداران آقاي موسوي نبودم اما احساس مي‌كنم كه چند مطلب قابل طرح است كه در اين جلسه عنوان بكنم، اشاره‌وار ارائه مي‌كنم.

اين نوبت انتخابات (خرداد 1388) معتقدم انتخابات خيلي متفاوتي بود، خيلي پرسابقه شد، يعني انتخاباتي بود كه شايد دو سه سال برايش داشت كار مي‌شد و كمتر انتخاباتي اين طوري بود كه دو سه سال برايش كار شده باشد.

پشتوانه خارجي در اين انتخابات، به معناي منفي كلمه نمي‌گويم، يعني در حقيقت رفت و آمدها و ديدگاه‌ها بسيار مهم بود. بخش عمده‌اي از سفرهاي آقاي خاتمي در دنيا با عنوان سفرهاي تبليغاتي ارائه مي‌شد و تلقي مي‌شد كه اين سفرها بازتاب‌هايش برگردد در داخل و به عنوان كانديدايي كه اين كانديدا در انتخابات آينده به عنوان تنها كانديدايي كه شانس [پيروز شدن داشته باشد براي] اصلاح‌طلبان مطرح بشود، يا حتي حضور بعضي از شخصيت‌هاي بين‌المللي در داخل ايران، اين هم مي‌توانست تعيين كننده باشد و از اين جهت [مطلب مهمي بود] رسانه‌اي شدن و سرعت بخشيدن به رسانه.

من اين‌جا چون آدم رسانه‌اي هستم دوست دارم به اين نكته اشاره كنم كه مسئله رسانه الان كاملا متفاوت شده، شايد معاون محترم دادستان به بخش‌هايي از آن اشاره كردند. شايد در ذهن همه ما اين باشد كه رسانه يعني يك شبكه‌اي مثل BBC كه مثلا چند ماه قبل از انتخابات ايران سازماندهي مي‌شود براي انتخابات ايران، اما آنها هست ولي يك رسانه‌هاي بسيار فراگيرتري وجود دارد به نام رسانه‌هاي مجازي كه آن رسانه‌هاي مجازي سرعت بسيار بالاتري را دارد و مخاطب‌هاي بسيار بيشتري دارد. آنها همه در اين انتخابات از قبل فعال شده بودند و فعاليت بسيار گسترده‌اي داشتند.

*تقلب از يك زماني اسم رمز شورش در ايران شد

اصلي‌ترين اتفاقي كه در اين انتخابات افتاد كه در طول انتخابات هم در زمان برگزاري‌اش و هم قبل از انتخابات و هم بعد از انتخابات معناي ويژه‌اي پيدا كرد مسئله تقلب بود. من تقلب را ديروز در بين جمع دوستاني كه همين‌جا بودند با آنها صحبت مي‌كردم، با اين عنوان شايد طنزآلود مطرح كردم، گفتم كه تقلب از يك زماني اسم رمز شورش در ايران شد. يعني به جاي اينكه تقلب به عنوان يك نگاه كاملا فني در انتخابات باشد تبديل شد به اسم. شورشي كه در آن سازمان‌دهي آرا وجود داشت، در آن فعالان شدن نيروها وجود داشت، لشكر سازي براي تقلب وجود داشت در حالي كه لشكر سازي احتياج نداشت. تمرين پهن شدن مردم در خيابان‌ها براي اولين بار در ايران شكل گرفت. من سال 76 يادم هست همراه جناب آقاي خاتمي از به قول خودمان شاه عبدالعظيم [شهرري] راه افتاديم آمديم تا خيابان‌ پاسداران 2 يا 3 جا جمعيتي در خيابان‌ها متوقف بودند در حالي كه اين تمرين نگهداري گسترده مردم در خيابان‌ها، اينها از نكات قابل توجهي بود كه در چارچوب تقلب خيلي مي‌تواند معنا پيدا بكند.

ابزار اطلاع رساني بسيار فعال و منظمي كه مي‌توانست جا‌به‌جا بكند. خوب، البته بخشي از اين موضوع بر‌مي‌گشت به شرايط فني جامعه كه SMS (پيامك)، اينترنت، فيس بوك FACEBOOK و ارتباطات ديگر همه اينها مي‌توانستند كمك بكنند و شايد اين آنچه را جناب آقاي معاون دادستان به عنوان انقلاب رنگي مطرح كردند يا انقلاب مخملي مطرح كردند، رنگ مخملي هم به لباسشون هست، اين انقلاب رنگي مطرح كردند، من فكر مي‌كنم ظرفيتش وجود داشت. من نمي‌دانم واقعا هدفش وجود داشت. يا نيتش وجود داشت يا نه، اما ظرفيت اين كار در اين اتفاق وجود داشت. اين ظرفيت اگر در يك كشور يك كمي ضعيف‌تر از ايران بود واقعا مي‌توانست عمل بكند. شكل ارتباطي كه اينها همه با هم پيدا كرده بودند، رنگ سبز شايد به صورت طبيعي يك ارتباط عادي باشد اما بيشتر تبديل شد به يك رسانه، رسانه‌اي كه مي‌توانست جاهاي مختلف را به همديگر ارتباط بدهد با هم‌ديگر شكل بدهد و اين به معناي يك اتفاقي كه من اگر از آن تقلب را به عنوان اسم رمز شورش ياد مي‌كنم به اين دليل است و به همين دليل هم بلافاصله هنوز ساعت 10 جمعه شب كه [پايان] انتخابات شكل نگرفته بود و معنا پيدا نكرده بود و هنوز [نتيجه] انتخابات مطرح نشده بود و عدد و رقم قطعي مشخص نشده بود، اعلام زودهنگام موسوي به عنوان رئيس جمهور ايران و حتي تبريك آقاي خاتمي به وي به عنوان رئيس جمهور ايران، اينها همه‌اش مي‌توانست نشان بدهد كه يك نوع تفاوتي در بحث تقلب وجود دارد.

بحث تقلب را كه ايشان [مطرح كردند] من يك كمي آن زمان جا خوردم اولش به عنوان يك اتفاق مهم از حرف من صحبت كردند در حالي كه حرف درستي بود كه من بارها گفتم راجع به مسئله تقلب كه تقلب واقعا در ايران وجود نداشت. من يادم (هست) در انتخابات گذشته اگر دوستان يادشان باشد، فاصله بين جناب آقاي كروبي و جناب آقاي احمدي‌نژاد كه حدود 500 يا 450 هزار (كمتر از نيم ميليون فاصله) بود اما در عين حال آقاي خاتمي و وزارت كشور دولت اصطلاحات هر چه تلاش كردند كلمه تقلب را براي كمتر از 500 هزار نپذيرفته و نهايتا آقاي خاتمي به عنوان كلمه تخلف از آن ياد كرد و عنوان تقلب را در آن انتخابات با كمتر از 500 هزار گفتند كه ما تقلب را نمي‌پذيريم، من تعجب مي‌كنم كه واقعا اين وضع در ارتباط با 11 ميليون اختلاف اين دفعه مطرح مي‌شود كه تقلب باز هم توسط دوستان ما كه بايد توي اين شرايط 500 هزار رأي اختلاف را به عنوان تقلب نمي‌پذيرفتيم، 11 ميليون، بحث يكي دو تا نيست 11 ميليونه.

من اين را خدمت دوستان شهادت بدهم شايد من خودم يك از آن اصلاح‌طلباني بودم كه حداقل هفت، هشت، ده مصاحبه داخلي و خارجي كردم راجع به معناي تقلب، قبل از انتخابات. خيلي از دوستان ديگرمان كه چه در بازداشت هستند و در اين جلسه حضور دارند، يا نيستند بيرون بودند و بازداشت نشدند تقريبا همه ما اين‌طور فكر كرده بوديم كه تقلب بين يك تا دو ميليون در ايران امكان وجود دارد يعني در بدترين صورت ما هميشه مي‌گفتيم كه تقلب بين يك تا دو ميليون وجود دارد و اگر از اين يك يا دو ميليون تقلب ما بتوانيم گذر بكنيم قطعا كانديداي پيروز، كانديداي اصلاح‌طلب هست، به خاطر اينكه آراي آقاي احمدي‌نژاد محدود هست و مشخص هست هر چه از اين آراي ديگران اضافه بشود به سبد اصلاح‌طلبان ريخته خواهد شد و آنچه عملا ديديم كه نشد شايد علتش اين بود كه (من اين را داخل پرانتز بگويم) واقعا ما اصلاح‌طلبان خيلي از جاها صداهايي را كه بايد مي‌شنيديم، نمي‌شنيديم و يا صداهايي را كه مي‌شنديم صداهاي همه آنهايي نبود كه بودند.

بعضي از صداهاي بلند را مي‌شنيديم صداهايي كه در خيابان بوق داشتند، حرف داشتند، صداهاي جامعه متوسط شهري به بالا را خوب مي‌شنيديم اما صداهاي عمومي را نمي‌شنيديم ولي در انتخابات مي‌ايستاد خيابان‌هاي شهر را، بالاي شهر را، در تهران اشغال مي‌كرد رأيش به همان اندازه مطرح بود و قابل قبول بود كه يك مقني در كرمان در حال كندن چاه يا يك نفر در شاليزارهاي شمال در حال كاشتن برنج بود.

موسوي تو هم بزرگي پيدا كرده بود

ما اين توهم را معتقديم توهم بزرگي بود كه آقاي موسوي پيدا كرد در مرحله اول به خاطر اينكه احساس كرد كه اين تقلب به ميزان 11 ميليون رأي افراد امكان‌پذير است. آن جمله‌اي را كه از قول شخصي در جلسه مجمع روحانيون مبارز من خواندم در آن جلسه واقعا اين جمله قابل توجه بود، در آن جلسه ما مطرح شد كه يكي از اعضاي مجمع روحانيون مبارز بحث اين را مطرح كرد كه ما ظرفيت آن قدر بالايي داريم كه مقام معظم رهبري به آقاي موسوي روز قبلش فرموده بودند كه مداركشان را برويد تحويل بدهيد، وقتي گفتند كه مدركشان را تحويل بدهيد، گفتند: ما ظرفيت بسيار بالايي از تخلفات را جمع‌آوري كرديم، وقتي آن تخلفات بسيار بالا را مطرح كردند يكي از دوستان ما كه قبلا وزير كشور بود گفت كه اگر تمام اينها مورد پذيرش شوراي نگهبان قرار بگيرد مثلا چيزي حدود هفتصدهزار هشتصدهزار نفر رأي خواهد بود و اين با تقلب سقفي 11 ميليوني كه اتفاق افتاده بود كه من نمي‌دانم چرا اين اتفاق را ناديده گرفتيم كه يكي از توهماتي بود كه من اين را شايد با اينكه براي ايشان احترام قائل هستم، من دو سه ماه قبل از آن در يكي از مصاحبه‌هايم گفته بودم كه آقاي مهندس موسوي را به يك هندوانه سربسته‌اي تشبيه كرده بودم كه معلوم نيست كه اگر اين هندوانه سرباز بشود معلوم نيست چه اتفاقي مي‌افتد. يكي‌اش به خاطر اين توهماتي بود كه در ذهن وي من احساس مي‌كردم.

مسئله دوم توهم ديگري كه وجود داشت اين ظرفيت‌هايي بود كه آقاي موسوي گمان مي‌كرد كه ظرفيت‌ها، ظرفيت‌هاي جدي حمايت از وي است در حالي كه اين ظرفيت‌ها، ظرفيت‌هايي بود كه هر كس براي خودش و به خاطر خواسته‌هاي خودش و به خاطر ديدگاه‌هاي خودش اين ظرفيت‌ها را مي‌خواست جدي پيدا كند. بعد از انتخابات روز شنبه يك جلسه مشتركي بين آقايان هاشمي، خاتمي و موسوي برگزار شد كه من هم از آن اطلاع داشتم، آقايان در آن‌جا تقريبا هم قسم شدند كه پشت همديگر را خالي نكنند و به همديگر كمك كنند و در حقيقت تنها نگذارند همديگر را (در حالي كه معلوم نبود كه اين تنها گذاشتن براي چه چيزي است يعني بعد از 11 ميليون رأيي كه آن در روز شنبه مشخص شده بود) و حمايت‌هاي مختلف را انجام دهند.

من اعتقادم اين است كه در آن‌جا اين حمايت‌ها هيچ‌كدام به دليل حمايت از شخص آقاي موسوي نبود، حمايتي بود از يك اتفاقي كه هر كسي دليل خودش را داشت. من با همه ارادتي كه خدمت آقاي خاتمي دارم و هويتم را از ايشان دارم و هنوز و آينده و گذشته خدمت ايشان بسيار ارادت دارم، آقاي خاتمي اتفاقا به عكس همه اتفاقات را مي‌دانست. اما در عين حال شايد به خاطر شكستي كه در اين انتخابات افتاده بود با آقاي موسوي همراه شد يا از يك طرف آقاي هاشمي رفسنجاني من احساسم اين است كه قصد انتقام از آقاي احمدي‌نژاد در مرحله اول و قصد انتقام از مقام معظم رهبري در مرحله دوم در ذهن آقاي هاشمي رفسنجاني بود كه اينها دلايلي بود كه تبديل شد به معناي حمايتي كه آقاي موسوي به عنوان توهم حمايت از خود تصور كرد و هر كدام از اينها جداگانه‌ براي خودشان ديدگاهي داشتند.

مجمع روحانيون مبارز، چون من عضو مجمع روحانيون مبارز هستم، شايد لازم باشد به اين نكته اشاره كنم، مجمع روحانيون مبارز بعد از آن جلسه بلافاصله جلسه تشكيل داده كه در جلسه خواستار ابطال انتخابات شد. روزي كه مردم تظاهرات غيرقانوني كردند، مجمع روحانيون مبارز، ديگر آن شب به بعد، البته من دستگير شده بودم ولي اطلاعيه‌هايشان را ديدم، تشكر از مردم كرده بودند كه در اين تظاهرات غيرقانوني شركت كرده بودند. در حالي كه واقعا مجمع روحانيون مبارز يك جرياني بود كه منتسب به امام بود، منتسب به نظام بود و اين انتساب به نظام و امام را لااقل بايد پاس مي‌داشتند. امامي كه مي‌فرمايند كه حفظ نظام از اوجب واجبات است و امامي كه از نماز و روزه، حج، حفظ نظام را واجب‌تر مي‌دانند، نمي‌شود جرياني را كه اصل نظام را در حقيقت در اين ماجرا مورد حمله قرار دادند ما بخواهيم حمايت از آن بكنيم و در عين حال جزئي از حاميان خط امام باشيم.

مسئله بعدي نهادينه شدن دموكراسي است. ببينيد من خودم را جزو نيروهاي اصلاح‌طلب مي‌دانم، همه ظرفيت‌هاي اين حركت تاريخي را من معتقدم آقاي خاتمي حق نداشتند پاي آقاي موسوي بريزند كه آقاي موسوي خودشان ظرفيت اصلاحات را نداشتند، من اين را به عنوان يك نكته خيلي بدي در تاريخ اصلاحات مي‌دانستم كه اين اتفاق افتاد و جريان اصلاح‌طلب تحقير شد و آقاي موسوي هم آن را نپذيرفتند اما در عين حال همه اين اتفاق بزرگ تاريخي پاي ايشان ريخته شد و نكته مهم اين است كه شايد هيچ‌كس از دوستان در اين جمع نباشد كه نداند كه من هم طرفدار رياست جمهور شدن آقاي احمدي‌نژاد نبودم و دوست نداشتم كه آقاي احمدي‌نژاد رئيس جمهور باشد، اما وقتي كه 11 ميليون رأي بيشتري آقاي احمدي‌نژاد آورد، به عنوان يك كسي كه طرفدار مردم سالاري است، به عنوان يك كسي كه طرفدار دموكراسي است، به عنوان يك كسي كه طرفدار استقلال اين كشور است من احساس كردم كه وقتي ما اين 11 ميليون اختلاف رأي را نپذيرفتيم به خاطر كسي كه دوست نداشتيم كانديدا باشد و نسبت به آن انتقاد كرديم به مردم سالاري به دموكراسي، به تاريخ ايران و به عظمت ايران خيانت كرديم و مهم‌تر اينكه از فضاي رشد مردم به سمت دموكراسي و نهادينه شدن جامعه مدني جلوگيري كرديم.

چون ما اگر يك پيام تبريك ساده‌اي را به جاي اينكه آقاي موسوي كانديداتوري خودشان را اعلام كنند و آقاي خاتمي به او تبريك بگويند، به جاي آن يك پيام كوتاهي تبريك داده بوديم به آقاي احمدي‌نژاد براي اين پيروزي به خاطر 11 ميليون، علي‌رغم اينكه دوست نداشتيم كانديدا بشوند، هم در ايران ما سربلند بوديم و هم در تاريخ ايران سربلند بوديم و هم مي‌توانستيم بهترين وضعيتي را براي تاريخ ايران داشته باشيم.

من مورد بعدي‌اش را كوتاه باز عرض مي‌كنم. من طرفدار آقاي كروبي بودم در انتخابات. البته با رأي 300 و خرده‌اي هزار ديگر فرصت اينكه ما مثلا حالا در آن راهپيمايي هم شركت كردم، صادقانه هم اين‌جا دارم مي‌گويم جناب آقاي كروبي به من گفت كه ما با اين رأيي كه داريم كه نمي‌توانيم بياييم افراد را دعوت كنيم براي شركت در انتخابات و آقاي موسوي از ما دعوت كرد كه بياييد شركت كنيم. ما تنها جايي است كه مي‌توانيم برويم آن‌جا لااقل ما هم مثلا ديدگاه اعتراضي‌مان را بتوانيم مطرح كنيم ولي متفاوت بود اما در عين حال هم نمي‌خواهم بگويم كه معناي اين آن است كه من كار خوبي كردم رفتم آنجا.

من هم عذرخواهي مي‌كنم از اين رفتن به يك تظاهرات غيرقانوني اما به اين دليل بود. حالا آقاي موسوي به آقاي كروبي همان روز دوشنبه‌اي كه تظاهرات بود پيغام داده بود كه من چيزي براي از دست دادن ندارمَ، آقاي كروبي ايستادم تا آخر. روي اين قضيه هم حسابي تأكيد كرده بود.

من اين‌جا باز هم اميدوارم صدايم به گوش آقاي موسوي برسد و احساس نكند كه من غرض شخصي خداي ناكرده دارم اما اگر چه وي چيزي را براي از دست دادن نداشت اما وقتي در يك جايگاهيي قرار گرفت كه 13 ميليون رأي را به خود اختصاص داده بود، اين 13 ميليون رأي، رأي آقاي موسوي بود، وقتي آقاي موسوي اين اتفاقات يا اين نوع پيگيري آشوب‌هاي بعدي را انجام داد ما ايران، اسلام، انقلاب و خيلي چيزها را از دست مي‌داديم. ممكن است ايشان چيزي براي از دست دادن نداشته باشند اما ما افتخار 40 ميليون رأي كه در دنيا مخدوشش كرديم به دست خودمان از دست داديم. ما قدرت كشور بسيار بزرگي را به دست خودمان مخدوش كرديم كه مي‌توانست بعد از اين انتخابات بسيار كشور بزرگي باشد. ما مي‌توانستيم بهترين محل جذب سرمايه‌گذاري‌هاي خارجي باشيم كه بيشترين اطمينان جامعه جهاني به آن جلب بشود. مي‌توانستيم در اعماق دل مردم نفوذ كنيم.

موسوي از بزرگ‌ترين شعارهايش هميشه اين بود كه من طرفدار مردم مسلمان در جاهاي مختلف هستم، خوب مردم مسلمان دل‌بسته بودند به اين 40 ميليون رأي. اين مردم مسلماني كه دل آشوب‌ها همه آن دل‌بستگي‌ها را از بين برد.نكته ديگر بعدي توهم باز در حقيقت كه به همين موضوع بر‌مي‌گردد اين است كه موسوي توهم اين را داشت كه يكي از كساني است كه طرفدار جدي خط امام هستند.

من در اين قسمت آخر صحبتم اين را عرض مي‌خواهم بكنم كه اگر رهبري انقلاب نبود واقعا با اين نخبگاني كه تجربه بدي در اين انتخابات دادند و مصالح كشور را خوب درك نكردند و رهبري حتي اگر يك گام به عقب مي‌نشستند كه من اميدوارم اگر يك فرصت‌هايي باشد بعدها بتوانم اينها را توضيح بدهم كه يك گام به عقب نشستن يعني چه، حتي اگر يك گام به عقب مي‌نشستند امروز ما منطقه هلال ناامني ايران- افغانستان- عراق داشتيم در منطقه. اين هلال ناامني، هلالي است كه كمتر به آن توجه مي‌شود و اگر ناامني در هر كشوري به وجود بيايد طبيعي است كه در آن كشور هيچ‌چيز نمي‌ماند، هيچ تاريخي نمي‌ماند، هيچ دست‌آوردي از هيچ انقلابي نمي‌ماند و اگر جايي غير از ايران بود دوستان، اگر جايي غير از ايران بود با قدرتي كمتر بود، با رهبري ضعيف‌تر بود، با امكانات نظامي و قضايي كمتر بود. همه چيز آماده شده بود براي اينكه اين ناامني شكل بگيرد و اين هلال در حقيقت ناامني ايران- افغانستان و عراق در ايران هم بتواند مكمل باشد. ملت ايران به اعتقاد من بايد قبل از هر چيزي از تيزهوشي رهبر انقلاب اسلامي، سربازان بانام و بي‌نام انقلاب اسلامي كه اين كار را انجام دادند و ايران را از اين شرايط بحراني نجات دادند تشكر بكند.

پنجشنبه 5 دي 1392





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران جوان]
[مشاهده در: www.yjc.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 61]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن