محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1843224601
مداح اهل بيت: خدا كند مادرم مرا ببخشد/ مادر محمود كريمي: كاش همه پسرانم شهيد ميشدند
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: مداح اهل بيت: خدا كند مادرم مرا ببخشد/ مادر محمود كريمي: كاش همه پسرانم شهيد ميشدند
زهرا نگهداري گفت: من الان افسوس ميخورم كه چرا فرزندان ديگرم به شهادت نرسيدند، دو شهيد در برابر خانوادههايي كه چند شهيد براي اسلام دادند چيزي نيست.
به گزارش سرويس فضاي مجازي خبرگزاري فارس، سايت عقيق نوشت: سه شنبه شب مراسم تجليل از خادمه سيدالشهدا، بانو زهرا نگهداري، همسر و مادر شهيدان كريمي در فرهنگسراي گلستان برگزار شد.
در فرصت پيش آمده در اين مراسم، حاج محمود كريمي چند نكته شنيدني از زندگي مادر خود را برايمان نقل كرد كه ميتوانيد در ادامه آنها را بخوانيد:
* خدا كند مرا ببخشد
امروز وقتي به مادرم نگاه كردم، وقتي راه رفتن ايشان را ديدم، متوجه شدم كه مادر خيلي خسته است. توي دلم گفتم حاج خانم! قربان راه رفتنت بروم، ميدانم ما خستهات كرديم. خدا كند هميشه سلامت باشي.
ما چهار برادر هستيم و هر كدام براي مادر جايگاه خاص داريم. محمد آقا، محرم اسرار حاج خانم است. حسين آقا تهتغاري است و مادرم ميگويد هر وقت حسين از تهران بيرون ميرود، همه چيز بهم ميريزد! احمد آقا هم نميدانم چه كلكي زده كه هر وقت مادر ميخواهم قسم بخورد ميگويد به جان احمد. من هم كه بيشتر اوقات درگير هيات و كارهاي نوكري سيدالشهدا هستم، به همين دليل شايد گاهي اوقات مشغلههايم زياد شود و كمتر بتوانم خدمت مادر برسم. بعد از دهه اول محرم يك هفته مادر را نديدم. يك هفته براي من خيلي طولاني است. خدا كند من را ببخشد. البته ميدانم كه اگر درگيري من كاري غير از هيات بود، ايشان گلايه ميكرد، ولي خدا را شكر الان خودشان به من تكليف كرده كه مشغول نوكري ارباب باشم. هر از گاهي زنگ ميزنم و ميگويم: مامان جان ببخشيد كه كه من كمتر خدمت ميرسم، ميگويد: تو درگير كار امام حسيني مادر! من هم دعايت ميكنم هميشه.
* ماجراي كمك براي جهيزيه ايتام
حاج خانم هميشه دغدغه كمك به ايتام و نيازمندان را دارد. خيلي در اين حوزه فعالند. يادم ميآيد يك روز با سه سيد بزرگوار در دفتر كار يكي از دوستان نشسته بوديم كه مادرم تماس گرفت و گفت: براي تكميل جهيزيه چند بچه يتيم 3 ميليون تومان پول ميخواهيم. گفتم مادر جان! من چند وقت پيش از اين دوستانم براي ايتام پول گرفتم، الان دوباره خوب نيست به آنها بگويم. مادر گفت شماره ثابت دفتر دوستت را بده، الان تماس ميگيرم. شماره را دادم، چند لحظه بعد حاج خانم تماس گرفت و گفت بذار روي بلندگو تا صداي مرا دوستانت بشنوند. اطاعت كردم، مادر ابتدا با دوستانم سلام و احوالپرسي كردند و بعد روي بلندگو گفتند راستي من يك كار هم با محمود دارم. گفتم بفرماييد، مادر گفت: محمود جان! رفيقي كه نتواند الان دست توي جيبش كند و 3 ميليون تومان براي جهيزيه بچه يتيم بدهد، به درد رفاقت نميخورد. پاشو بيا خانه مادر! بعد هم قطع كردند. باور كنيد بعد از همين جمله، بين دوستان من سر پرداخت 3 ميليون دعوا شد.
* قضيه كباب دادن به نوكر امام حسين(ع)
يك خاطره ديگر هم برايتان بگويم، يك بار تماس گرفتم با مادر. گفتم مامان كي خانه است؟ گفت دايي و خاله و بعضي اقوام. گفتم من هم ميآيم. آن روز حاج خانم قورمه سبزي پخته بود، اما وقتي قرار شد من بروم، به اخويام حسين آقا گفت كه برو چند سيخ كباب بگير. دليلش را پرسيده بودند، مادر گفته بود: قورمه سبزي را براي پسرم ميآورم و كباب را براي نوكر امام حسين(ع). حاج خانم به ما اينقدر لطف دارد و البته كه من هر چه دارم از ايشان است و خودم را نوكر مادر ميدانم.
* برادر شهيدم گفت بيا كربلا و زود برگرد؟
من تاريخ دقيق روز تجليل از مادر را فراموش كرده بودم. از سوي ديگر عازم كربلا بوديم و نميدانستم بروم يا نه. كارهاي زيادي داشتم كه عقب افتاده بود. دو بار استخاره كردم براي سفر كه خوب آمد. اما باز هم احساس ميكردم به كارهايم نميرسم. تا اينكه چند شب قبل از سفر، برادر شهيدم را در خواب ديدم كه به من گفت: نميآيي كربلا؟ برايم جالب بود كه گفت نميآيي، نگفت نميروي. گفتم گرفتارم داداش. گفت بيا كربلا و زود برگرد. بعد از اين خواب مطمئن شدم كه بايد بروم، اما نفهميدم چرا اخويام گفت زود برگرد. صبح روز مراسم تجليل حاج خانم من از نجف به تهران رسيدم و فهميدم چرا برادرم گفت زود برگرد. بايد زود برميگشتم تا در يك مراسم، از مادرم در مقابل همه دوستاتم تشكر كنم و دستش را ببوسم.
در همان خواب از برادرم پرسيدم كجا ميروي؟ گفت با احمد و محمد و شهيد خرازي قرار است يك كاري انجام دهيم. نگاه كردم، ديدم در زمين صبحگاه پادگان دوكوهه، چند لشكر ايستاده و برادران من كنار شهيد خرازي مشغول صحبت هستند. حكمتش چيست، نميدانم. ولي من عجيب به شهيد خرازي علاقه دارم. هنوز كسي نتوانسته يك عكس بدون لبخند از ايشان پيدا كند. چهره اميرالمومنين در ذهن من، تجسمي از چهره شهيد خرازي است. فردي مهربان و خندهرو كه در پس چهرهاش صلابتي حيدري موج مي زند.
* بوسه حاج محمود كريمي بر دستان مادر
ميخواهم از همين طريق از همه آنهايي كه براي برگزاري مراسم تجليل حاجخانم زحمت كشيدند تشكر كنم. مادر خيلي براي ما زحمت كشيده است، چون خواهر نداريم كار ايشان سختتر هم بوده است. البته اين را هم بگويم ما چون خواهر نداشتيم، همه پسرها پختوپز و شستوشو بلدند! يادم ميآيد دوران نوجواني كه مدام براي خودم مداحي ميكردم، ميرفتم طبقه بالا، واحد ميخواندم و پايم را به زمين ميكوبيدم. مادرم ميآمد بالا و ميگفت: مسلمان، نزن! مردم پايين خواب هستند.
از همه ميخواهم كه براي سلامتي مادر دعا كنند، ايشان تنگي نفس دارند و مجبورن داروهاي بسياري مصرف كنند كه خب عوارض آنها براي مادر مشكلاتي ايجاد ميكند. از همه مردم ميخواهم تا در اين ايام اربعين حسيني براي سلامتي مادر من هم دعا كنند.
در ادامه گفتوگوي ما با با بانو زهرا نگهداري، مادر حاج محمود كريمي، همسر و مادر شهيد ميآيد:
كاش همه پسرانم شهيد مي شدند
* حاج خانم چگونه با همسرتان «شهيد كريمي» آشنا شديد؟
منزل دايي بنده و عموي ايشان ديوار به ديوار هم بود. قسمت شد و ما سال 42 با يك مراسم ساده با يكديگر ازدواج كرديم. در همان سال 42 بود كه براي دستگيري امام(ره) خيابانها شلوغ شده بود، حاج آقا سه روز رفتند و هيچ خبري از ايشان نبود. وقتي برگشت دايي من به ايشان گفت چرا 3 روز بيخبر رفتي و از خانه بيخبر بودي؟ حاج آقا در پاسخ گفت: اين روزها از هر چيز مهمتر اين است كه ما دين و رهبرمان را ياري كنيم.
همان شب خواب امام خميني(ره) را ديدم كه بر منبر مسجد امام علي النقي(ع) كه روبهروي منزل ما بود نشسته و صحبت ميكنند. همسرم يكي از مريدان سرسخت آقا بود. در عالم خواب به خانه آمد و به من گفت ميخواهند آقا را دستگير كنند، چه كار كنيم؟ گفتم آقا را به خانه بياوريد. آن موقع يك اتاق اجارهاي داشتيم و آقا را به خانه آوردند. من چادر مشكي را به كمرم بستم و يك چادر هم روي آقا انداختم. خودم جلو در ايستادم و همسرم جلو در كوچه ايستادند كه مردم سراغ ايشان نيايند. در همين ماجراي حفاظت از آقا بوديم كه من از خواب بيدار شدم.
شهيد نقي كريمي (پدر محمود كريمي) نفر سوم ايستاده از سمت راست
* شما همسر مردي بوديد كه فعاليتهاي مذهبي و انقلابي زيادي پيش از انقلاب داشتند، بعد از انقلاب هم ايشان در جبهههاي دفاع مقدس حضور داشتند. از اين دوران برايمان بگوييد.
همسرم در دوران دفاع مقدس مراجعتهاي زيادي به جبهه داشت؛ اما آخرين بار اسفند سال 60 از خانه بيرون رفت و ديگر برنگشت. شبي كه ميخواست برود من گفتم كه تو بروي ديگر برنميگردي. گفت ميدانم و ادامه داد: فرزندان من را حسيني بار بياور و اسلحه من را زمين نگذار و از خانه خارج شد. بعد از مدتي به خانه يكي از همسايهها تلفن زد و به من گفت: خواب سال 42 يادت هست؟ گفتم بله خيلي خوب. گفت: چادري را كه به كمرت بسته بودي را بايد الان به كمر ببندي و از آقا پشتيباني كني. روز چهارم فروردين سال 61 مفقودالاثر شدند و بعد از آن برادر و شوهر خالهشان رفتند اما حاج آقا را پيدا نكردند. خوش به سعادتش.
* پس از شهادت حاج آقا فرزندتان را به جبهه فرستاديد؟
بله، بعد از حاج آقا، ابوالفضل و احمد و محمود به جبهه رفتند. حتي محمد آقا كه سن و سال كمي داشتند، يكبار به هواي اينكه به حمام عمومي برود، از خانه خارج شد و بعد ما فهميديم كه او هم به جبهه رفته است. البته زماني كه خود حاج آقا در جبهه مشغول نبرد بود براي ما نامه داد كه ابوالفضل را هم به جبهه بفرستيم كه وقتي پسرم به منطقه رسيده بود، حاج آقا همان زمان مفقودالاثر شد.
* پسر بزرگتر شما چه زماني شهيد شدند؟
ابوالفضل سال 65 در عمليات كربلاي 5 شهيد شد.
* اما حاج خانم شما كه يك شهيد داده بوديد، چرا اجازه داديد فرزندتان به جبهه بروند؟
من الان افسوس ميخورم كه چرا فرزندان ديگرم به شهادت نرسيدند. دو شهيد در برابر خانوادههايي كه چند شهيد براي اسلام دادند چيزي نيست. كمتر بچهاي است كه اينگونه باشد. يك بار نصفهشب از جبهه آمده بود و ما خواب بوديم. دوستانش اصرار ميكنند كه در بزن و به خانه برو؛ گفته بود كه مادرم خواب است، اگر زنگ بزنم بيدار ميشود. بچهاي كه خسته از جبهه آمده بود، پشت در نشست تا صبح كه ما براي نماز بيدار شديم به خانه آمد. من يك بياحترامي از اين بچه نديدم. تا صبح ناله ميزد كه خدايا چرا شهادت را نصيب من نميكني و تنها آرزويش شهادت بود. هر وقت نامه ميفرستاد به برادرانش سفارش ميكرد كه درس بخوانند و راه امام(ره) را ترك نكنند كه البته حاج محمود پس از او به جبهه رفت و خدا شهادت را نصيبش نكرد و الحمدالله توفيق ذاكر اهل بيت بودن را به دست آورده است و من به اين فرزندم افتخار ميكنم.
* شعري هست كه ميگويد «من غم و مهر حسين با شير از مادر گرفتم»، تفسير شما به عنوان يك مادر كه يك فرزند شهيد و دو مداح و روضهخوان را تحويل جامعه داده، چيست؟
اين حقيقت است، هرچند در مورد فرزندان خودم هر وقت اين را به من ميگويند هميشه تاكيد كردم عامل مهم در تربيت شما پدرتان بوده است. چون معتقدم پدرشان درختي را كاشت و بعد به دست من سپرد و رفت. گوشت و خون اين بچهها واقعا با امام حسين(ع) عجين شده بود. امانتي بود كه پدرشان دست من داد و رفت. پدر اين بچهها بينهايت خوب بود.
* مقداري از خودتان و نوع رابطهتان با اهل بيت، بهخصوص سيدالشهدا(ع) بگوييد؟
پدرم ذاكر اهل بيت و متدين سفت و سختي بود، خدا را شكر چنين دامادي هم نصيبش شد. خودم هم عاشق اهلبيت هستم، از همان كودكي هم ذاكر و عاشق امام حسين(ع) و اهلبيت(ع) بودم.
بعد از اينكه با حاج معمار ازدواج كردم از آنجا كه ايشان هم فردي مذهبي و متدين بودند تلاشمان اين بود كه فرزندانمان هم حسيني تربيت شوند و هيچوقت از در خانه امام حسين(ع) دور نشوند. تا به امروز كه سني از من گذشته و بچهها به سرانجام رسيدند و با اينكه 33 سال است كه پدرشان در قيد حيات نيست، راه خطايي نرفتهاند. دليلش هم اين است كه ما به عنوان پدر و مادرشان عاشق اهلبيت بوديم. گاهي به حاج محمود ميگويم، اگر اهل بيت را نداشتيم، نميتوانستيم زندگي كنيم و دلخوشياي نداشتيم. لذتي بهتر از اين نيست كه در عزاي امام حسين(ع) باشيد و براي آقا اشك بريزيد.
شهيد ابوالفضل كريمي (برادر محمود كريمي) نفر اول ايستاده از سمت چپ
* الحمدلله ثمره زندگي شما و شهيد كريمي فرزنداني هستند كه همانطور كه خودتان تاكيد كرديد در خط امام حسين(ع) هستند. براي پرورش اين ثمرههاي زندگي چه ميكرديد؟
من آن موقع 4 فرزند داشتم و خود حاج آقا يكشنبهها در خانه براي بچهها كلاس ميگذاشت و متناسب با سن بچهها برايشان كتاب ميگرفت. حتي براي من هم كتاب ميخريد و يكشنبه بعد، از اين كتاب سوال ميپرسيد و از بچهها ميخواست كه خلاصه آن را بنويسند. براي همين خواندن كتابها بچهها را تشويق ميكرد. مديريت پدر در زندگي خيلي مهم است. بچهها را با اهل بيت و قرآن بزرگ كرد و كسي بود كه عاشق اهل بيت بود. ما با پدر و مادر و خواهر حاج آقا زندگي ميكرديم. زندگي خيلي شيريني هم داشتيم. حاج آقا از در كه ميآمد دست بر سينه ميگذاشت و به پدرش ميگفت آقا نوكرتم و به مادرش ميگفت مادر غلامتم. با خواهرش يك گونه ديگر رفتار ميكرد. به من ميگفت من جواب تو را چه بدهم، آيا از من راضي هستي؟ من آن دنيا نميدانم چه كنم.
* قبل از انقلاب فضا براي مراسم عزاداري باز نبود و محدوديتهايي وجود داشت، آن زمان هم هيئت داشتيد؟
بله، ما از دوران كودكي هيئت داشتيم.
* بعد از ازدواجتان با حاج آقا كريمي هم حتما هيئت داري كرديد؟
بعد از ازدواجمان شب جمعهها براي دعاي كميل به مسجد ميرفتيم، صبح جمعه دعاي ندبه و عصر جمعه دعاي سمات در خانه خودمان برپا ميشد، آن موقع هيئت خيلي كم بود.
* حاج خانم! دعاهاي هميشگي شما براي فرزندانتان چيست؟
عاقبت بخيري در اين دنيا و آن دنيا. هميشه دعاكردم خدايا اولاد من را از در خانه اهلبيت جدا نكن، خدايا از شر شيطان، نفس اماره و تكبر دورشان كن. واقعا دعايي بهتر از اين نيست. بچهها هم هميشه ميگويند، براي ما دعاي ديگري نكن فقط دعا كن ما عاقبت بخير شويم.
* كدام يك از آقازادهها را بيشتر دوست داريد؟
همه را. هيچ كدام برايم فرقي ندارند. ولي حسين پسر كوچكترم خيلي به من نزديك است. تا در تهران است مشكلي ندارم ولي به محض اينكه از دروازه تهران بيرون برود دلم ميگيرد.
* ميگويند پسر حاج محمود هم خيلي براي شما عزيز است؟
بله، پسر حاج محمود برايم خيلي عزيز است.
فرزندانم بايد براي امام حسين(ع) تربيت شوند
زهرا نگهداري، در بخشي از صحبتهاي خود به خاطرهاي از همسر خود اشاره ميكند و در اين باره ميگويد: قبل از انقلاب، زماني كه هنوز فرزندي نداشتيم، حاج معمار 3 بار به كربلا رفت ولي هر 3 بار پشت كاظمين دستگير شد، آخرين بار 3ماه در زندان كاظمين بود. بعد از سه ماه يك شب خواب ميبيند آقايي روي صندلي جلوي در زندان نشسته است. دو نفر هم در اطراف اين آقا ايستادند و ميگويند نقي بيا بيرون. حاجي تعريف ميكرد از زندان كه بيرون آمدم از من پرسيدند تو بارسومي است كه به كربلا آمدي؟ گفتم بله. گفتند اين دفعه هم نميتواني به كربلا بروي. حاجي ناراحت ميشود و ميگويد من بايد به كربلا بروم، آن آقا ولي به حاج نقي ميگويد اگر سماجت و اصرار كني اصلا اجازه نميدهيم ديگر به كربلا بروي. حاجي ميگفت پرسيدم اين آقا كيست؟ گفتند ايشان كه روي صندلي نشستهاند اميرالمومنين(ع) است. دست راستشان امام حسين(ع) و دست چپشان آقا ابوالفضل(ع). هر چه ميخواهي از آنها بخواه. حاجآقا در خواب ميگويد «آقا من يك زيارت امام حسين(ع) ميخواهم، بايد هم بروم«.
حاجي تعريف ميكرد كه 2 كيسه به من دادند، در يكي ياقوت سبز بود و در يكي ديگر سكه. گفتند اين را هيچ وقت نشمار. به خاطر همين هيچ وقت پولي كه در جيبش بود را نميشمرد. بعد از اينكه خدا بچهها را به من داد گفتم خدايا يك دختر به من بده، اما معمار ميگفت اين ياقوت سبزها كه خدا به من داده، يعني من دختردار نميشوم. خدا اينها را به من داده كه سرباز براي امام زمان(عج) تربيت كنم. وقتي پدر ايشان رفت حسين ما 5 ماه و يك روزش بود. من را قسم داد و گفت «زهرا تو را به خدا، برنج خارجي، گوشت يخي، چاي خارجي و چيزهايي كه مارك خارجي دارند به اين بچه ندهي تا گوشتش رشد كند. اينها بايد براي امام حسين(ع) تربيت شوند.»
بازگشت به صفحه نخست گروه فضاي مجازي
انتهاي پيام/
جمعه 29 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 115]
صفحات پیشنهادی
مراسم كامل عزاداري شب اربعين 1392 با مداحي حاج محمود كريمي + دانلود
مراسم كامل عزاداري شب اربعين 1392 با مداحي حاج محمود كريمي دانلود مراسم عزاداري شب اربعين سيد الشهدا ع با نواي حاج محمود كريمي در ادامه آماده دريافت است به گزارش خيمه گاه باشگاه خبرنگاران مراسم عزاداري شب اربعين سال 1392 با نواي حاج محمود كريمي در ادامه آماده دريافت مي باشدمحمود کریمی:همه در همه زمینه نظر میدهند ولی مداح نمیتواند/یک مداح شاید نتواند با خانواده خود عکس بیندازد
محمود کریمی همه در همه زمینه نظر میدهند ولی مداح نمیتواند یک مداح شاید نتواند با خانواده خود عکس بیندازد یک مداح اهل بیت ع با بیان اینکه تقوا به تنهایی راهگشای مداحی نیست اظهار کرد مداحان نوجوان باید علم مداحی را بیاموزند به گزارش نامه نیوز محمود کریمی در هفتمین آیین تجلیلحاشيه هاي مراسم ختم مادر شهيد بروجردي/ پاسخ همسر احمدي نژاد به خبرنگاران
حاشيه هاي مراسم ختم مادر شهيد بروجردي پاسخ همسر احمدي نژاد به خبرنگاران مراسم ختم مادر شهيد بروجردي در زيررگبار نعمات الهي در حالي در حسينيه فاطمه الزهراي تهران برگزار شد كه حضور چشمگير مردم در اين مراسم حضور چهره هاي سياسي را كمرنگ تر كرده بود خبرگزاري مهر- گروه اجتماعي مراسممعرفي مكتب اهل بيت (ع) مستلزم توسعه مراكز حوزوي است
معرفي مكتب اهل بيت ع مستلزم توسعه مراكز حوزوي است آيت الله ناصر مكارم شيرازي از مراجع تقليد گفت توسعه حوزه هاي علميه لازمه معرفي مكتب اهل بيت عصمت وطهارت ع مي باشد به گزارش باشگاه خبرنگاران قم وي در ديدار انجمن حاميان توسعه حوزه هاي علميه افزود بايد مدارس علميه روز به روزمداحي هاي پنج سال گذشته حاج محمود كريمي در اربعين حسيني + دانلود
مداحي هاي پنج سال گذشته حاج محمود كريمي در اربعين حسيني دانلود در ادامه مي توانيد مداحي هاي حاج محمود كريمي از سال 87 در اربعين حسيني را دريافت كنيد به گزارش خيمه گاه باشگاه خبرنگاران مداحي هاي اجرا شده توسط حاج محمود كريمي در پنج ساله گذشته براي اربعين حسيني در ادامه آماده دراستاد حبيب چايچيان: بهترين صله عمرم، توفيق شاعري براي خدا، قرآن و اهل بيت (ع) بود
استاد حبيب چايچيان بهترين صله عمرم توفيق شاعري براي خدا قرآن و اهل بيت ع بود حبيبالله چايچيان متخلص به حسان در مراسم نكوداشت خود برترين صلهاي را كه تاكنون براي سرايش شعر به دست آورده توفيق شاعري براي خدا قرآن و اهل بيت ع عنوان كرد به گزارش خبرنگار مهر همايش تجليل ازدر مراسم تجليل از پيرغلامان اهل بيت(ع) صورت گرفتتجليل از خدمات آيتالله علويگرگاني در ترويج مكتب اهل بيت(ع)
در مراسم تجليل از پيرغلامان اهل بيت ع صورت گرفتتجليل از خدمات آيتالله علويگرگاني در ترويج مكتب اهل بيت ع همزمان با برگزاري پنجمين همايش پيرغلامان اهل بيت ع از آيتالله علوي گرگاني به دليل اثرگذاري و تلاش در راستاي ترويج مكتب اهل بيت ع تجليل شد به گزارش خبرگزاري فارس از قمویدیو/ وقتی مادر محمود کریمی جمجمه پسرش را نوازش کرد!
ویدیو وقتی مادر محمود کریمی جمجمه پسرش را نوازش کرد مداح سرشناس تهرانی و مادر شهیدپرورش مهمان ویژه برنامه تلویزیون در شب یلدا بودند دانلود لینک ۱۳۹۲ ۱۰ ۲ - ۲۱ ۰۷مراسم كامل عزاداري حاج محمود كريمي در ماه صفر 1392 + دانلود
مراسم كامل عزاداري حاج محمود كريمي در ماه صفر 1392 دانلود در اين مطلب مراسم عزاداري كامل شب هاي دوم تا چهارم هيئت رأيه العباس قرار گرفته است به گزارش خيمه گاه باشگاه خبرنگاران صوت مراسم عزاداري هيئت رأيه العباس با نواي حاج محمود كريمي در شب هاي دوم سوم و چهارم ماه صفر در ادامهمداحي شب دهم صفر 92 با نواي حاج محمود كريمي و حاج مهدي ميرداماد + دانلود
مداحي شب دهم صفر 92 با نواي حاج محمود كريمي و حاج مهدي ميرداماد دانلود در اين مطلب مداحي هاي شب دهم ماه صفر سال 1392 با واي حاج محمود كريمي و حاج مهدي ميرداماد قرار گرفته اند به گزارش خيمه گاه باشگاه خبرنگاران مراسم عزاداري شب دهم ماه صفر ۱۳۹۲ با مداحي حاج محمود كريمي و حاج سيعكس/ بوسه محمود كريمي بر دستان مادرش
عكس بوسه محمود كريمي بر دستان مادرش حاج محمود كريمي در حاشيه سلسله برنامههاي پرده عشاق گفت با افتخار مي گويم كه نوكر مادرم هستم به گزارش سرويس فضاي مجازي خبرگزاري فارس سلسله برنامه هاي پرده عشاق كه به تجليل از خادمان و پير غلامان حسيني مي پردازد اين بار سراغ مادري رفت كه اسومراسم بزرگداشت مادر شهيد بروجردي فردا برگزار ميشود
مراسم بزرگداشت مادر شهيد بروجردي فردا برگزار ميشود مراسم سومين روز از مادر سردار شهيد محمد بروجردي فردا در حسينيه فاطمه الزهرا س پادگان وليعصر عج سپاه محمدرسولالله ص تهران بزرگ برگزار ميشود به گزارش گروه حماسه و مقاومت فارس باشگاه توانا مراسم سومين روز از درگذشت خديجحاجمحمود: باافتخار ميگويم نوكر مادرم هستم
حاجمحمود باافتخار ميگويم نوكر مادرم هستم در اين مراسم كه باحضور جمعي از خانواده معظم شهدا و عاشقان اهل بيت ع برگزار شد جمعي از ذاكرين سيدالشهدا ع از جمله حاج مصطفي خورسندي حاج عبدالرضا هلالي و حاج روح الله بهمني نيز شركت داشتند سلسله برنامه هاي پرده عشاق كه به تجليل از خ-
گوناگون
پربازدیدترینها