واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
شوهرم را دوست داشتم و هيچ مشکلي در زندگي نداشتم اما نمي دانم چه شد که در يک امتحان بسيار ساده سرافکنده و شرمسار شدم و چنين بدبختي برايم درست شد. حالا که با خودم فکر مي کنم مي بينم واقعا راست مي گويند که در برخورد با افراد غريبه و ناشناس بايد حد و مرزها را رعايت کرد. اين مطالب بخشي از اظهارات زن جواني است که براي مشاوره به دايره اجتماعي کلانتري جهاد مشهد مراجعه کرده است. او در بيان داستان تلخ زندگي اش گفت: ۶ سال قبل با پسر دايي ام ازدواج کردم و يک پسر سه ساله دارم. از زندگي ام راضي هستم، شوهرم نيز مرد باوقار و محترمي است و به من اعتماد کامل دارد. اما افسوس که توفان هوس زندگي شيرين و قشنگم را به هم ريخت و زير و رو کرد. مشکل من از روزي شروع شد که زوج جواني در همسايگي ما ساکن شدند. آن ها با اين که تازه عروس و داماد بودند اما هر روز صداي جر و بحث شان به گوش مي رسيد و با اين سر و صداها آرامش ما را سلب کرده بودند. يک شب ساعت ۱۲ بود که سر و صداي اين زوج جوان دوباره بلند شد و زن همسايه با گريه و التماس درخواست کمک داشت. من و شوهرم که با اين داد و فريادها از خواب پريده بوديم با عجله وارد عمل شديم و به سراغ آن ها رفتيم. ما زن همسايه را از زير شلاق کمربند شوهرش نجات داديم و تا پاسي از شب او را در خانه مان پناه داديم. من دايه مهربان تر از مادر شدم از فرداي آن روز رفت و آمد زن همسايه به خانه ما شروع شد و او هميشه از بدخلقي و سخت گيري هاي شوهرش مي ناليد و درددل مي کرد. دلم براي اين زن جوان مي سوخت و با احساس مسئوليت نا به جايي که در وجودم شکل گرفته بود هر وقت سر و صدايي بلند مي شد خيلي سريع خودم را به معرکه مي رساندم و سعي مي کردم با نصيحت و گفت و گو مشکل آن ها را حل کنم. افسوس که با اين کارها دايه مهربان تر از مادر شده بودم و يکي نبود بگويد تو چه کاره اي و چه تخصصي داري که ديگران را نصيحت مي کني و نخود هر آشي مي شوي؟ زن جوان آهي کشيد و افزود: صحبت هاي من اگرچه خيلي از مشکلات زوج جوان را حل کرد ولي براي خودم مشکل بزرگي به وجود آورد. ماجرا از اين قرار است که زن همسايه هميشه مرا دعا مي کرد و مي گفت: خدا خيرت بدهد چون حرف هاي خوبي مي زني و تا به حال هيچ کس نتوانسته است اين قدر روي فکر و اعمال شوهرم تاثير بگذارد. او خواهش کرد تا همسرش را بيشتر نصيحت کنم و متاسفانه من هم که خودم را آدم دانا و زرنگي فرض مي کردم گفتم اصلا نگران نباش خودم در کنارت هستم و کمک مي کنم تا اخلاق و رفتار شوهرت را تغيير دهيم. مرد جوان به من ابراز علاقه کرد چند ماه گذشت و من هر موقع سر و صدايي مي شنيدم مثل اجل معلق خودم را به صحنه مي رساندم و براي حل اختلافات زوج جوان دست به کار مي شدم. برايم جالب بود که هرچه مي گفتم مرد همسايه سرش را پايين مي انداخت و در جوابم مي گفت: چشم، هر چه شما بفرماييد اطاعت مي کنم. او خودش را مطيع و فرمانبردارم نشان مي داد و اين مسئله براي من که شوهرم نسبت به خيلي از اصول رفتاري و گفتاري نسبت به روزهاي اول زندگي مان کمي بي تفاوت شده بود جذاب و جالب به نظر مي رسيد. زن جوان با حالتي تاسف بار افزود: پس از مدتي متوجه نگاه معني دار مرد همسايه شدم. تا اين که يک روز وقتي همراه پسرم از خانه بيرون آمدم تا به بازار بروم مرد همسايه مرا سوار خودرو شخصي اش کرد. او با سخناني عاطفي از خوبي و حسنات من کمي سخن گفت و در حالي که از آينه وسط خودرو به چشمانم خيره شده بود پس از چند دقيقه گفت: «دوستت دارم، مرا درک کن!» با شنيدن اين جمله انگار يک ليوان آب يخ روي سرم ريختند و بلافاصله از او خواستم خودرو را متوقف کند و پياده شدم. خيلي از اين بابت ناراحت شده بودم. مي خواستم موضوع را به همسرش اطلاع بدهم و گلايه کنم ولي به خاطر حفظ زندگي شان چيزي نگفتم. اگرچه از آن روز به بعد رفت و آمدم را به خانه همسايه قطع کردم اما نمي دانم چرا در ديدارهاي بعدي که با اين مرد جوان داشتم فريب خوردم و به حرف هاي احساسي و پوچ او دلبسته شدم! اين مرد جوان با سماجتي که در ابراز محبت هايش داشت پس از گذشت مدتي کوتاه مرا خام کرد و...! من از کرده خودم خيلي زود پشيمان شدم و با احساس گناهي که داشتم تصميم گرفتم توبه کنم اما حالا او دست بردار نيست و مدام برايم ايجاد مزاحمت مي کند. بايد بيشتر مراقب باشيم زن جوان در پايان با چشماني اشک بار گفت: بايد مراقب حرکات و رفتار خود به خصوص نگاه هاي مان باشيم تا مبادا اسير شيطان شويم. من با پا گذاشتن به حريم خصوصي زوجي جوان که داراي اختلافاتي بودند زندگي قشنگ خودم را خراب کردم و دچار عذاب وجدان شده ام. يک نکته مهم ديگر را هم مي خواهم به تمام زوج هاي جوان بگويم و آن اين که مبادا گذشت سال ها و روزها شما را نسبت به همديگر بي تفاوت کند و زندگي براي تان تکراري شود چون ممکن است در اين صورت هر فردي با کوچک ترين تنوعي که در رفتار، گفتار و حتي نگاهي از سوي افراد غريبه رو به رو شود فريب بخورد و مثل من آسيب جدي ببيند. مشاوره دادن بدون تجربه و علم درباره اين ماجرا نظر يکي از اساتيد روان شناسي و مشاور خانواده را جويا شديم. دکتر حميد نجات معتقد است: ازدواج سالم به معناي سکون و ثبات نيست بلکه حرکت و پويايي است و مطمئنا در حرکت ممکن است با تلاطم نيز روبه رو باشيم. پس ياد گرفتن چگونه پشت سر گذاشتن پيچ هاي مسير زندگي مي تواند ما را در ايمن رسيدن به سر منزل مقصود که همانا خوشبختي و سعادت است ياري دهد. وي افزود: زندگي سالم خانوادگي گاهي اوقات زوجين را به چالش مي کشاند چرا که دو نفر دقيقا همانند هم نيستند و اگر اين حرکت و چالش ها نباشد زندگي بي روح و يکنواخت خواهد بود. اما آن چه مهم است طريقه کنار آمدن و به نوعي حل مسئله و تصميم گيري صحيح است. در واقع آن چه امروزه ما در اختلافات و مشاجرات خانوادگي شاهديم اين است که متاسفانه هنوز هم عده اي با وجود تبليغات و افزايش آگاهي، مسئله مهم و حياتي روان شناسي و مشاوره را جدي نمي گيرند و آن را به عنوان يک علم در نظر نمي گيرند. اين افراد ممکن است براي حل مشکلات خود به طرق غيرعلمي و حتي راه حل هاي اشتباه روي بياورند. آن چه در اين ماجرا خوانديم نمونه اي از اين ادعاست چرا که زن جوان بدون تجربه و علم وارد حيطه مشاوره شده است و نتيجه اين عمل خطا نيز از قبل قابل پيش بيني است. اين استاد دانشگاه افزود: حالا مي خواهيم خيلي ساده و خودماني خطاهايي که در اين ماجرا خوانديم را با هم بررسي کنيم. ۱ -مداخله زن جوان در مشکلات زن و شوهر همسايه به عنوان مشاور. ۲ -تداوم رابطه مشاوره اي بين زن جوان و مرد همسايه. ۳ -ناتواني در تصميم گيري صحيح توسط زن جوان. فرصت را غنيمت مي شماريم و در اين جا به زوج هاي جوان تاکيد مي کنيم در صورت بروز مشکل و اختلاف در زندگي حتما نزد مشاور متخصص بروند و از نظرات کارشناسي و مشاوره اي استفاده ببرند. دکتر حميد نجات در ادامه خاطرنشان کرد: آن چه در علم مشاوره مشاهده مي شود اين است که در بحث درمان بهتر است مشاور يا درمان گر با فرد مراجع غريبه باشد تا هم مراجع بتواند راحت تر خودافشايي کند و هم مشاور بدون سوگيري(طرفداري يا دخالت و ذهنيت) به ارائه نظر بپردازد.وي در بخش ديگري از اظهارات خود بيان داشت: اين که مرد همسايه به زن جوان پيشنهاد برقراري رابطه مخفيانه مي دهد را مي توان بدين گونه تبيين کرد، معمولا هر رفتار آدمي علتي دارد و رفتار مرد همسايه هم يا معلول نياز است و يا تنوع طلبي و يا اختلال. از طرفي خام شدن زن جوان نيز در اين قالب جاي مي گيرد. در هر صورت اگر هر يک از زوجين در زندگي زناشويي به ارضاي نيازهاي جسماني و رواني طرف مقابل توجه کنندخيلي از اين گونه موارد و مشکلات و آسيب هاي بعدي پيش نخواهد آمد و اگر اختلال و تنوع طلبي مطرح باشد فرد مقابل بهتر است از اصول و مهارت هاي زندگي به بهترين نحو استفاده کند. اين مدرس روان شناسي تصريح کرد: به عنوان مثال،آگاهي از مهارت حل مسئله و تصميم گيري مي توانست به زن جوان کمک کند تا تصميم منطقي بگيرد نه اين که هيجاني و احساسي وارد ماجرا شود. ساده تر بگوييم در زماني که مرد همسايه به او پيشنهاد برقراري رابطه را داد مي توانست فورا واکنش نشان ندهد بلکه کمي فکر کند، مزايا و معايب اين رابطه را بررسي کند و مورد ارزيابي قرار دهد و سپس جواب مي داد که مطمئنا هيچ آدم عاقلي در اين شرايط جواب مثبت نمي دهد! اما چون او به طور احساسي و هيجاني و در تصوري بسيار اشتباه چرب زباني هاي مرد همسايه را با برخي رفتارهاي همسرش مقايسه کرد پشيماني، گناه و مشکلات و آسيب هاي بعدي برايش به وجود آمد. دکتر حميد نجات در پايان گفت: چند توصيه به زوجين جوان داريم که عبارتند از: ۱ -مشکل در هر زندگي وجود دارد آن چه مهم است صبر، منطقي فکر کردن و عمل کردن، مشورت گرفتن از افراد مومن و متعهد و متخصص مي باشد. ۲ -بهترين افراد براي رفت و آمدهاي خانوادگي، پدر- مادر- خواهر و برادر هستند ديگران، معاشران درجه ۲ هستند لذا در صورت داشتن ارتباط زياد و بي حد و مرز با دوستان احتمال اين که رابطه اي غيرمنطقي برقرار شود زياد مي باشد. آموختن و به کار بردن مهارت «نه »گفتن به خواسته هاي غيرمنطقي و نامعقول ديگران . چرا که ممکن است ناتواني در اين مهارت منجر به يک آسيب جدي و حتي غيرقابل جبران شود. نکته آخر طرح يک سوال است، واقعا چرا زوجي جوان که بايد لحظه لحظه زندگي خود را با شادي، عشق و صفا و صميميت به بهترين نحو ممکن تجربه کنند به دليل ناآگاهي از مهارت هاي زندگي به ناراحتي، مشاجره و اختلاف بگذرانند و چرا... ! حد و مرزها در روابط انسان ها بايد رعايت شود در پس هر خيانتي، عذاب وجداني نهفته است. در شماره قبل بررسي حوادث از خيانت يک برادر نسبت به برادر ديگر نوشتيم، خيانتي که به موجب آن برادري با همسر برادر خود ازدواج کرد و زندگي اش تباه شد. پس از هر خيانتي نيز پشيماني و عذاب وجدان حرف اول را مي زند. رعايت نکردن حد و مرزها در روابط انسان ها و برخي عوامل شخصيتي موجب مي شود تا حادثه اي شوم و ماجرايي دردناک اتفاق افتد، فراهم کردن زمينه حضور غريبه ها در زندگي شخصي و خصوصي انسان نمي تواند به خير و صلاح خانواده ها باشد. خراسان نويسنده: غلامرضا تديني راد
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 418]