تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 30 بهمن 1403    احادیث و روایات:  امام کاظم (ع):از شوخی (بی مورد) بپرهیز، زیرا که شوخی نور ایمان تو را می برد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

خرید از چین

خرید از چین

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

اوزمپیک چیست

قیمت ورق سیاه

چاپ جزوه ارزان قیمت

کشتی تفریحی کیش

تور نوروز خارجی

خرید اسکرابر صنعتی

طراحی سایت فروشگاهی فروشگاه آنلاین راه‌اندازی کسب‌وکار آنلاین طراحی فروشگاه اینترنتی وب‌سایت

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

زومکشت

فرش آشپزخانه

خرید عسل

قرص بلک اسلیم پلاس

کاشت تخصصی ابرو در مشهد

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

مبل کلاسیک

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

کفش ایمنی و کار

دفترچه تبلیغاتی

خرید سی پی

قالیشویی کرج

سررسید 1404

تقویم رومیزی 1404

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1860810689




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نامة رباب صدر خطاب به امام موسي صدر


واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: نامة رباب صدر خطاب به امام موسي صدر
سرور من اي امام موسي صدر؛

تنها اين نامه بود كه سنگفرشِ راه را نقش زد, مقصودش رسيدن به تو بود ... و زمزمة زخم‌هاي ما را با خود داشت... و در پيِ گرمايي بود كه از چين و لاي عباي تو مي‌تراويد.
بر روي پاكت نامه خيلَ انبوهِ چشمانمان بود... و چون دستانِ تو آن را لمس كرد, از بيمِ از دست رفتن, آن دستان رؤياها و مژگان ما را در خود گرفت.

سروَرِ من... نامة ما را باز كن و بخوان... هنوز حروفِ الفبا در ساحلِ صور پژواكِ گام‌هاي تو را جمع مي‌كند... تا مگر گنجايشِ انبوهِ اشتياق در پسِ ساليانِ سال را پيدا كند. و تو بر آهِ تبِ زخمِ ما گل سرخ و خنكا بيفشان.

اي همة روزهاي رنج گواه باشيد... كه ما بر پشتِ توسنِ جراحتي نشستيم كه آنان گمان مي‌كردند كه ما را از پاي درخواهد آورد... و ما همچنان در بيابان‌هاي اين هستي مي‌گرديم, و تو را مي‌جوييم اي سروَرِ من... و سواران از اسب پياده نخواهند شد مگر آنكه تو بازگردي و پراكندگان را جمع كني, و در احساس خفتگان شيريني شب‌زنده‌داري را بيدار كني, در شب‌نشينيي كه جز با طلوع صبح و بازگشتِ هياهوي ميدان پايان نمي‌پذيرد.
اي سروَرِ من... وقتي كه با هدفِ اصلاح گام در راه نهادي, ميراث‌دارِ جِدّ خويش بودي... و ما همچنان از عهدة نيك‌ خواندنِ كتاب‌هايي بر مي‌آييم كه جانيان بر وسعتِ كربلا طعمة آتش ساختند.

اي سروَرِ من... كِشت از آنِ توست, و بار و بَر رسيده و خوشگوار است.
ما ساربانانِ قافله‌اي هستيم كه سخت ره مي‌سپارد, هدفش رسيدن به كرانه‌هاي يتيمي است, پاروهاي رهايي در دست دارد و دردِ قايق‌ها راهبرِ اوست....
و تفنگ؛ وقتي كه آن را زينتِ مردان خواندي, خردة حاسدان بر تو گرفتند... و رؤياهاي ملّتِ ما به حقيقت پيوست... و همّت و عزمِ قهرمانان, فرزندانِ مدرسه‌اي كه تو راهش را نشان دادي, قلعة خيبر را ديگر بار در هم كوبيد... و دورانِ هزيمت تا ابد رخت بر بست.
اي سروَرِ من... هر كه گمان مي‌كند كه ما ممكن است فراموش كنيم, به قدرِ دهر و دوراني به گذشته بازگردد و از خيمه‌هاي سرزمين طَفّ (كربلا) باز پرسد, از آنها دربارة جان‌هايي بپرسد كه اِبا دارند از آنها رخت ببندند... و دربارة رودي كه نه بر وفقِ مراد و كامِ طفل شيرخوار جاري شد... و ما آن رود را در جنوب جاري كرديم... ما از اين پس دردِ تشنگي نخواهيم داشت.
و چون همّت و عزم در ما نشاندي, غل و زنجير را مقهور خواهيم كرد... و تبِ داغِ شوقِ آزاديخواهيِ خود را بر او جاري خواهيم ساخت... و سوداي زنجير را آب خواهيم كرد...
آيا رواست كه چنان كه خواسته‌اند زنجير بر دستانِ تو باقي بماند؟!
اي همة شيفتگانِ هواي آزاد, مگذاريد كه شيهة اسبان از سُم و سُنبَكِ آنها دريوزگي كند, زين اسبان را فريادِ آزادمردان قرار دهيد كه وحشت در دلِ فرمان‌گذارِ زندانبان مي‌اندازد, تا مگر وجدان غافلان از خوابِ غفلت برجهد و سپيدة موعودِ ما از روزنِ غبار به در آيد.
اي سروَرِ من... غيبت به درازا كشيد... ما تو را از ياد نخواهيم برد... و دو برادر و و يارِ تو (جناب شيخ محمد يعقوب و عباس بدرالدين) را از ياد نخواهيم برد. و همچنان به سوي شما راه خواهيم سپرد, تا آنگاه كه به ديدارِ يكديگر نائل گرديم.
چه مايه كوچك‌اند آنان وقتي كه گمان مي‌كنند كه ممكن است ما سازش كنيم.
 شنبه 9 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 103]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن