واضح آرشیو وب فارسی:آخرین نیوز: جایگاه خوفناک روحانی
« جايگاه خوفناک روحاني » عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم احمد غلامي است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد: روحاني در سالهاي پيشرو چه خواهد کرد؟ شايد بهتر است بگوييم سياست داخلي ايران در آينده چگونه خواهد بود؟ آيا بهسوي گسترش دموکراسي قدم برميداريم يا شرايط جهاني دست به دست معضلات داخلي داده و بهناگزير به فضاي محدودتري خواهيم رفت؟ روحاني در اين ميان چه نقشي دارد و اصلاحطلبان چه سازوکاري براي آينده انديشيدهاند. اگر تا ديروز به هر دليلي ميشد از پاسخگويي به اين سؤالها سر باز زد، امروز بيجوابگذاشتن اين پرسشها هزينه گزافي براي روحاني و اصلاحطلبان خواهد داشت. اوضاعواحوال با دهه گذشته تغيير اساسي کرده و بعيد است، اگر مطالبات مردم تحقق نيابد......چون گذشته رفتار کنند و براي تحقق خواستههايشان دل به جناح رقيب، اصولگرايان ببندند. دوران تازهاي در سياست آغاز شده است؛ دوراني که ديگر بازي ماروپله در سياست از کار افتاده و اگر جناحهاي سياسي موجود اين شرايط را درک نکنند و براساس تجربيات گذشته قدم بردارند، مردم آنان را نااميد خواهند کرد. از همين اکنون بايد بر اين تفکر که مردم ايران غيرقابلپيشبينياند يا احساسي تصميم ميگيرند يا منفعتطلبانه، خط بطلان کشيد و بيش از آنکه نگاهها بهسوي عملکرد مردم معطوف باشد، به خلق مردمي انديشيد که در آينده خواهند آمد؛ مردمي که اينک وجود ندارند، اما از پي کنشهاي سياسي کنشگران سر برخواهند کشيد. مردم، چه احساسي تصميم بگيرند و چه منفعتطلبانه، اين رويکرد در تصميمگيري کلان آنان نقش اساسي ندارد. آنچه در پس پشت اين تصميمگيريها رخ ميدهد سياستي است که آنان را خلق ميکند و سپس آنان براي خودشان تصميمسازي ميکنند. بدون هيچ پردهپوشي و ابهام و عذر و بهانهاي، مطالبات مردم سرراست و روشن است؛ آنان خواستار رفاه نسبي شرايط زندگيشان هستند و ميخواهند کرامت و شأن انسانيشان حفظ شود. تحقق اين مطالبات در سايه امنيت رخ خواهد داد، نه در فضاي امنيتي. گاه براي ايمنساختن جامعه با تشديد نظارت، فضاي باز جامعه از دست ميرود. آزاديهاي فردي و مدني ناخواسته يا خواسته مورد تحديد قرار ميگيرد. آنچه مردم را هراسان ميکند، امنيتيکردن امنيت است که نوستالژي تلخي است به يادگار مانده از دهههاي قبل. شايد در شرايط کنوني يکي از دشوارترين کارهاي دولت روحاني ايجاد فضاي امن براي مردم و جلوگيري از فضاي امنيتي است. آنچه برژنيسکي را واميدارد تا نگرانياش را در مبارزه با تروريسم به کشورهاي دموکراتيک گوشزد کند، سوءبرداشت از امنيت است. سوءبرداشتي که موجب امنيتيشدن جامعه ميشود و شاهد مثال او کشوري به غيراز کرهشمالي نيست که تبديل به پادگاني بزرگ شده است. ايران نيز به شيوه خودش يکي از همين کشورهاي دموکراتيک است. از اين منظر هم دولت روحاني و اصلاحطلبان راه سختي در پيش دارند. هرکه بامش بيش برفش بيشتر. اينک جايگاه رياستجمهوري، مجلس و شوراي شهر را اعتدالگرايان و اصلاحطلبان در اختيار دارند. اگرچه براي بهسامانکردن کارها و بهسرانجامرساندن مطالبات راه دشواري پيشرو است، اما از سوي مردم هر عذر و بهانهاي در بهساماننشدن و به سرانجام نرسيدن پذيرفتني نيست. بيش از آنکه کارايي و گفتمان اصلاحطلبان آنان را به قدرت رسانده باشد، هوش شهودي و تخيل خلاق جامعه ايراني آنان را بر مسند نشانده است. مردم با درک وضعيت موجود به سويي گام برداشتهاند تا تغييرهاي بنيادي در جامعه به وجود آوردند. تخيل خلاق آنان احمدينژاد را برکشيد، اگر اين تخيل، کابوس از آب درآمد گناه آنان نيست. مردم در پي تفاوتهاي بنيانياند؛ براي رهايي از آدمها و سياستهاي کليشهاي. اين رويکرد تحليل رويکارآمدن احمدينژاد با شعارهاي پوپوليستي را مخدوش ميکند. يا بايد از پوپوليسم ايراني تعريفي دوباره کرد. بيشک تعريفمندکردن مفاهيم هم دردي از سياست دوا نميکند. بايد «روشنسازي» کرد و پي برد که چه شد اينگونه شد. خلاصهکردن احمدينژاد در مفهوم پوپوليسم شايد سادهسازي تکنولوژي قدرت باشد و خوراک ذهنهاي تنبل. «روشنسازي سوقدادن مخاطب به ديدن امر غير قابل تعريف است»,١ در سياست، ما نيستيم که مسائل را طرح ميکنيم بلکه مسائل است که گريبان ما را ميگيرد. براي حل مسائل بايد زاويه ديدي مناسب داشت و با نگاه انتقادي به سراغ کردارها و گفتارهاي غيرعقلاني که عقلاني شدهاند رفت و با تيغ عقل به جراحيشان پرداخت: «در واقع عقل مفهومي است براي غلبه بر خطا و پرهيز از خطر... عقل نيرويي است که در شکاف ميان يک عقلانيت خاص و کردارهايي که اين عقلانيت خاص در آن عمل ميکند سربرميآورد... . عقل به منزله نيرويي که از شکاف دانش سربرميآورد و «ديگرگونه انديشيدن» را ممکن ميکند، همواره با اکنون در ستيز و دقيقا به همين معنا نابههنگام است».٢ اينک، زاويه ديد دولت روحاني، مجلس و شوراي شهر و در يک کلام استراتژي اصلاحطلبان چيست؟ چه برنامهاي براي مسائلي که گريبان آنان را گرفته است دارند. آيا ميخواهند از شکاف بين کردارهاي غيرعقلاني عقلانيشده با عقل طرحي نو دراندازند يا درصدند به بازي عقلاني جلوهدادن کليشههاي رايج بپردازند. هر زاويه ديدي به روابط تازهاي ميانجامد. زاويه ديد حسن روحاني براي کابينه جديد چيست؟ تکرار کليشههاي رايج يا اقدام و عمل براي پويايي استراتژي اصلاحطلبان، يک گام به جلو بدون برداشتن يک گام به عقب. چهارسال فرصت اندکي است و مهمتر از همه اينکه ديگر نميشود با سياست ماروپله مردم را تحريک يا قانع کرد. آنچه سياست را زنده نگه ميدارد عمل است. عمل به تئوري و باورها. منشأ عمل هم دولت است. بيعملي يا بيانگيزگي در سازمانها، وزارتخانهها يا هر نهادي را ميتوان به هزارويک دليل توجيه کرد. اما بيعملي دستگاه اجرائي کشور به هر دليلي قانعکننده نيست. حسن روحاني راه سنگلاخي پيشرو دارد. راهي که بعيد ميدانم کسي آرزو کند که جاي او باشد. مردي که زير نگاه ميليونها چشم براي تحقق مطالبات ريز و درشتشان است. مردمي که تنها اميدشان هنوز دولت روحاني است. اين اميدها و دلبستگيها خواب از چشم هر آدمي ميربايد و جايگاهش را خوفناک ميکند. پي نوشتها:
١ و ٢: تبارشناسي خاکستري، تأملاتي درباره روش فوکو، عادل مشايخي، نشر ناهيد
یک قدم تا سلامتی
شنبه, 27 خرداد 1396 ساعت 10:13
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آخرین نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]