تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 29 بهمن 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):ایمان هیچ کس کامل نمی شود مگر هر که را خدا دوست دارد دوست داشته باشد و آن که را خدا دشم...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

خرید از چین

خرید از چین

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

اوزمپیک چیست

قیمت ورق سیاه

چاپ جزوه ارزان قیمت

کشتی تفریحی کیش

تور نوروز خارجی

خرید اسکرابر صنعتی

طراحی سایت فروشگاهی فروشگاه آنلاین راه‌اندازی کسب‌وکار آنلاین طراحی فروشگاه اینترنتی وب‌سایت

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

زومکشت

فرش آشپزخانه

خرید عسل

قرص بلک اسلیم پلاس

کاشت تخصصی ابرو در مشهد

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

مبل کلاسیک

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

کفش ایمنی و کار

دفترچه تبلیغاتی

خرید سی پی

قالیشویی کرج

سررسید 1404

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1860375328




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

حادثه ای مرگبار برای دو جوان سیم بان کردستانی - پایگاه خبری تحلیلی سلام دنا


واضح آرشیو وب فارسی:سلام دنا: چند ساعت بیشتر به مراسم خواستگاری پیام نمانده بود که ناگهان ماموریت مهمی پیش آمد. برف شدیدی که از دو سه روز پیش ارتفاعات کردستان را سفیدپوش کرده بود، حادثه ای مرگبار برای پیام محمدی و داریوش شکری دو سیم بان ۲۰ و ۲۱ ساله روستای چشمیدر سروآباد رقم زد.کولاک بی وقفه باعث شده بود تا برق چندین آبادی از جمله پاسگاه ژالانه در نزدیکی مرز ایران و عراق قطع شود. دو سیم بان جوان فهمیده بودند که اشکال کار از تیر چراغ برق بالای کوه است، اما نصف جاده زیر چهار متر بهمن محو شده بود و آنها باید مسافت ۲۰۰ متری را با پای پیاده روی برف ها طی می کردند تا به تیر برق برسند. آنها خطر را به جان خریدند و مشکل برق را رفع کردند، اما درست زمانی که ۴۵۰ خانوار در روستاهای اطراف از شوق روشنایی دوباره لبخند می زدند، برف زیر پای پیام و داریوش به حرکت درآمد و حجم سهمگین بهمن در عرض چند ثانیه آنها را به درون خود کشید. نیروهای راهداری با کمک مردم پس از سه ساعت جست وجو، پیکر این دو سیم بان را از زیر حجم عظیم برف بیرون کشیدند؛ درحالی که عروس پیام انتظار او را می کشید و پدر و مادر داریوش چشم به راه فرزندشان بودند. جان باختن هنگام انجام ماموریت پیام و داریوش در همان روزهایی که بیشتر توجه ها به شهادت ۱۶ آتش نشان پلاسکو و جان باختن چهار کولبر در بهمن سردشت بود، جان خود را از دست دادند تا خانواده هایشان از غریبی آنها سخن بگویند. دایی داریوش با اشاره به این که پدر و مادر این دو جوان در غم از دست دادن فرزندانشان هستند، می گوید: «دو سه روزی می شد که برف شدیدی در منطقه باریده و ارتفاعات کوهستان یکدست سفیدپوش شده بود. روز حادثه ـ صبح ۱۱ بهمن ـ خبر رسید که برف سنگین، برق ۱۴ آبادی اطراف اورامان از جمله سه هنگ مرزی را قطع کرده است. از پاسگاه ژالانه که فقط صد متر تا مرز عراق فاصله دارد هم با شهرداری و فرمانداری تماس گرفتند و این موضوع را تائید کردند. طرف های ساعت ۱۱ ظهر، فرماندار و شهردار و دیگر نیروها برای بازدید از محل و بازکردن جاده پربرف، راهی منطقه شدند. پیام و داریوش که سیم بان بودند هم سوار پاترول خود شدند تا بعد از بازگشایی راه، مشکل برق را حل کنند. حجم برف اما خیلی سنگین بود. سه چهار متر ارتفاع داشت و نیروها فقط توانستند نصف جاده را باز کنند. اگر قرار به رفع اتصالی برق بود، باید ۲۰۰ متر روی برف پیاده می رفتی تا به تیر چراغ برسی. فرماندار و شهردار به دو سیم بان ما گفتند که شرایط خطرناک است و ما خودمان جرات نمی کنیم بیشتر پیشروی کنیم، اما پیام و داریوش گفتند که حاضر نیستند برق نصف خانه های منطقه قطع بماند. آنها باشجاعت، ۲۰۰ متر روی برف پیاده روی کردند، به تیر برق رسیدند و مشکلش را حل کردند، اما موقع برگشتن، بهمن بالای سرشان ریزش کرد. آنها فقط ۷۰ متر با پاترولشان فاصله داشتند که اسیر بهمن شدند. مردم دیده اند که آنها ۵۰ متر روی بهمن فرار کردند، اما ناگهان بهمنی دیگر که ۳۰۰ متر عرض داشت؛ از بالای سر، رویشان ریخت و آنها را زیر گرفت.» دایی داریوش که غم از دست دادن خواهرزاده اش لحن صدای او را اندوهناک ساخته، می گوید: «بلافاصله مردم به فرمانداری زنگ زدند. نیروهای راهداری که در محل بودند و سایر مردم هم با هرچه به دستشان می رسید و بیل و کلنگ، عملیات نجات را شروع کردند، اما بعد از سه ساعت، پیکر دو سیم بان جوان ما از زیر آوار برف بیرون کشیده شد.» خانواده ها باور نمی کردند جان باختن دو سیم بان جوان آنقدر ناگهانی و دردآور بود که هیچ کس نمی دانست چطور باید خبر آن را به خانواده هایشان بدهد. پیام محمدی، جوان ۲۰ ساله قرار بود شب حادثه به خواستگاری دختر مورد علاقه اش برود. عموی او می گوید: «پیکر پیام را به بیمارستان سروآباد برده بودند. همان موقع یکی از پیرمردهای فامیل در آن بیمارستان بستری بود. به بهانه این که پیرمرد حالش بد شده، پدر پیام را به بیمارستان بردیم، اما وقتی فهمید پسر خودش در سردخانه است، دنیا روی سرش خراب شد. مادر پیام هم چشمانش انحراف پیدا کرد.» عموی پیام درباره شرایط دختر جوان نیز می گوید: «موقعی که خبر فوت را دادند، او هم در بیمارستان بود. آنقدر حالش بد شد که ما همه حال خودمان را فراموش کردیم. پیام دانشجوی کارشناسی برق دانشگاه پیام نور بود و فقط ۲۰ سال داشت. او سه تا خواهر و یک برادر هم دارد که همه شان ازدواج کرده اند بجز خواهر ده ساله اش. پیام خرجی این خواهر و پدر و مادرش را تامین می کرد. نان آور خانواده اش بود. هرو؛ خواهر ده ساله از وقتی پیام فوت کرده، به وسایلی که او برایش خریده نگاه کرده و گریه می کند» خانواده داریوش نیز شرایط مشابهی دارند. آنها نیز در غم از دست دادن جوانشان هستند و تاب حرف زدن ندارند. دایی داریوش می گوید: «زنگ زدند و گفتند بهمن زیرشان کرده اما سالم اند و با آمبولانس به بیمارستان منتقل شده اند. ما پدر و مادرش را خبر کردیم و با هم به بیمارستان رفتیم. نمی توانم بگویم چه حالی شدند وقتی خبر فوت را شنیدند. آنها هنوز خبر فوت داریوش را باور نکرده اند. قرار بود تابستان دنبال عروس برایش باشند. ۱۲ـ ۱۰ نفر از خانواده، اطراف مادر و پدر داریوش هستیم تا آرامشان کنیم. داریوش نان آور خانواده بود. او دو خواهر و دو برادر دارد که همه شان ازدواج کرده اند و مسئولیت تامین هزینه زندگی پدر و مادر به عهده داریوش بود. خیلی به کار برق علاقه داشت. دیپلم برق داشت و وقتی پارسال سربازی اش تمام شد، چهارماه به شکل افتخاری در شرکت برق روستا کار کرد و بعد استخدام شد. ماهی ۸۰۰ هزار تا یک میلیون تومان می گرفت. آن موقع که می خواست سیم بان شود، با همه ما مشورت کرده بود، نمی دانستیم قسمت این طور می شود.» نباید فراموش شوند پیام و داریوش نان آور خانواده خود بودند و چشم پدر و مادرشان به آنها بود. حالا پیکر این دو در کنار هم، در مزار روستای چشمیدر به خاک سپرده شده است. آنها بیمه بودند، اما موضوع مستمری شان هنوز حل نشده است. دایی داریوش می گوید: «امیدواریم خانواده این دو جوان فراموش نشوند. آنها سخت زندگی می کنند و بیمار هستند. درآمد آنچنانی هم ندارند. فرزندان آنها هنگام انجام ماموریت جان خود را از دست دادند و افتخاری برای کشور شدند. درست همان موقع که داریوش و پیام زیر بهمن ماندند و جان باختند، ۵۰۰ متر آن طرف تر، اهالی روستا از این که دوباره روشنایی به خانه هایشان آمده، خوشحال بودند. این دو سیم بان ما، پلاسکویی در وسعت کوچک تر رقم زدند.» فاتحه خوانی در حضور ۸۰۰۰ نفر پیام و داریوش خاطرات شیرینی را برای اهالی روستاهای اطراف رقم زده اند. حضور ۸۰۰۰ نفر در مراسم فاتحه خوانی، این موضوع را ثابت می کند. دایی داریوش می گوید: «روستای ما (چشمیدر) ۳۵۰ خانوار دارد و هزار متر بیشتر نمی شود. روز فاتحه خوانی نه تنها اهالی روستای ما بلکه از ۴۰ آبادی دور و نزدیک دیگر هم آمده بودند تا با خانواده داغدار همدردی کنند. روستا شده بود عزا و ماتم. خیلی از مسئولان هم آمده بودند.» او با تعریف خاطره ای از مراسم تشییع، حرفش را پی می گیرد: «در مراسم فاتحه خوانی و تشییع نزدیک ۸۰۰۰ نفر آمده بودند. در بین آنها زنی سالخورده بود که خیلی ناله و بی تابی می کرد. از او پرسیدم مادرجان، چرا اینقدر گریه می کنی؟ گفت: «چطور گریه نکنم؟ من چند وقت پیش با هزار بدبختی پول جمع کرده و دو کیلو مرغ خریده بودم. آنها را در یخچال گذاشته بودم، اما نیمه شب، برق خانه ام رفت. نگران بودم مرغ ها خراب شوند. به داریوش زنگ زدم و کمک خواستم. او برای این که دل مرا نرنجاند، از خانه اش به روستای ما که ۵۰ کیلومتر فاصله دارد آمد و برق خانه ام را وصل کرد. او می خواست دل مرا نرنجاند. چطور گریه نکنم؟» عموی پیام، پسری که نشد خانواد اش رخت دامادی را بر تن او ببینند هم می گوید: «روز تشییع خیلی شلوغ بود. تا به حال چنین جمعیتی ندیده بودم. حتی از اورامان که چندین کیلومتر با ما فاصله دارد هم آمده بودند. کل کردستان داغدار شده بود. همه از این دو جوان خاطرات خوبی داشتند. یادم می آید چند وقت قبل از حادثه برای کاری در ترمینال اورامان بودم. از مسافری پرسیدم آیا این دو سیمبان ما را می شناسی؟ کمی که سوال و جواب کردیم، گفت: «آها، همان پیام کوچولوی خودمان را می گویی؟ خدا می داند که او و داریوش، هر مشکل برقی که ما داشته باشیم، حل می کنند. حتی وقتی مشکل از برق خانه خودمان است و وظیفه ای در قبالش ندارند.»


شنبه ، ۳۰اردیبهشت۱۳۹۶


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سلام دنا]
[مشاهده در: www.salamdena.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 26]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن