واضح آرشیو وب فارسی:الف: جبهه مردمی یک نقطه عطف در خط مردم سالاری دینی است
بخش سیاسی الف /24بهمن95
تاریخ انتشار : يکشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۱۴
مهندس سید مرتضی نبوی طی گفتگویی در مورد فلسفه پدیداری جبهه مردمی نیروهای انقلاب گفت: جبهه مردمی یک نقطه عطف در خط مردم سالاری دینی است. وی همچنین گفت: این تشکل یک تشکل فراانتخاباتی است و فراتر از انتخابات به دنبال تأثیرگذاری بر سیاست مردم است. مشروح این گفتگو را در زیر می خوانید؛ سؤال: ارزیابی شما از شکلگیری جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی چیست؟ سید مرتضی نبوی: شکلگیری جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی، اهمیتی بسیار فراتر از اتحاد تشکیلاتی برای انتخابات ریاست جمهوری سال نود و شش دارد. بلکه به نظر میرسد که فعالیت جدی آن، بعد از انتخابات شروع میشود، ورای هر نتیجهای که در انتخابات به دست آید، به این دلیل که مهمترین وظیفه و تکلیف هر تشکل سیاسی، اعمال نظارت مردمی مؤثر بر سیاست و نهادهای قدرت، تدوین استراتژی، برنامهریزی، و کادرسازی برای پیشبرد کار سیاسی در کشور است. از این جهت است که صرف نظر از انتخابات نود و شش، پدید آمدن جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی، نقطه عطفی است در متشکل شدن فراگیر نیروهایی که نه فقط در چهارچوب اصولگرایی مرسوم، بلکه شامل همه کسانی میشوند که کوشش دارند تا در خط ولایت، صدای مردم باشند. شروع این خط تشکیلاتی، رویداد خیلی مهمی است. بنا بر این، به سهم خود از کسانی که درگیر این کار بزرگ و پر کردن خلأ کار فراگیر تشکیلاتی شدند تشکر میکنم. سؤال: آیا «مجمع عمومی حامیان جبهه مردمی نیروهای انقلاب» که بزودی تشکیل خواهد شد، نسبتی با آن چیزی که شما قبلاً با عنوان «پارلمان اصولگرایان» مطرح کرده بودید دارد؟ سید مرتضی نبوی: برداشت من این است که جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی را باید فراتر از «اصولگرایان»، مجموعه نیروهای مردمسالاری دینی دانست. البته روند شکلگیری آن، هم از بابت صنفی بودن و استانی بودن، قرابتهای مهمی با همان طرح اقتباس از مجلس اول مشروطه دارد که قبلاً با عنوان «پارلمان اصولگرایان» از آن یاد شده بود، ولی این زحمتی بود که دوستان با سلایق مختلف سیاسی کشیدند و من نقشی در آن نداشتم. این استانی بودن در کنار صنفی بودن هم از نقاط قوتی است که در این طرح، نو به نظر میرسد و گمان میکنم به کارآیی مجمع عمومی کمک کند. به هر حال، تأکید بر این است که شکلگیری این جبهه میتواند یک نقطه عطف در تاریخ حرکات سیاسی نیروهای خط مردمسالاری دینی محسوب شود، و بنده برای آن اهمیت بلند مدت قایل هستم. سؤال: توصیههایی برای عملکرد هر چه بهتر این جبهه دارید؟ سید مرتضی نبوی: خب؛ چون تأکید دارم که این، یک «نقطه عطف» است، تحفظهایی را میتوان به اتکاء تجربیات گذشته مطرح کرد تا کمک شود که پا گرفتن این جبهه، مؤثرتر و کارآمدتر صورت بگیرد. یکی از آنها و مهمترین آنها، همان نکته است که عرض شد؛ این که این جبهه، باید یک جبهه فرا انتخاباتی باشد؛ یعنی فراتر از انتخابات، به دنبال تأثیرگذاری بر سیاست از جانب مردم باشد، و صدای مردم را در صحنه سیاست بازتاب دهد. البته وقتی یک تشکل سیاسی به بلوغ تشکیلاتی رسید، میتواند در موقع انتخابات هم تأثیر قاطعی به جای بگذارد، ولی مقدمه این تأثیرگذاری آن است که در طول یکی دو دوره، از طریق ارتباط تشکیلاتی منظم، پاسخگویی و کارآیی خود را به رأی دهندگان اثبات کرده باشد. این، نکته اول، یا همان رکن «پاسخگویی و کارآیی» است. رکن دوم، رکن «مشروعیت» است که خود تابع مفاهیم و مضامینی است که حق مطلب را در مورد یک تشکیلات سیاسی بیان میدارند و مقوم ذات آن هستند. مهمترین اصل تشکیلات سیاسی این است که «فراگیر باشد»، به این معنا که شخص محور یا گروه محور نباشد. من فکر میکنم یکی از دلایلی که نیروهای خط مردمسالاری دینی، در انتخابات گذشته در سطح کشوری موفق بودند، ولی در سطح تهران نه، همین بود که در سطح ملی، و در برخی شهرستانهای مهم، زمینه برای انسجام فراگیر نیروهای انقلابی همسو فراهم و در نتیجه توفیق حاصل شد، ولی در تهران، این زمینهها بدرستی فراهم نیامد، و این نیروها نتوانستند یک حرف یکپارچه خطاب به رأی دهندگان بگویند. اصل دوم، اصل «کار جمعی» است. این اصل بدیهی است ولی آسان نیست. کار سیاسی، نیاز به انسجام تشکیلاتی دارد، و این به آن معناست که افراد نباید هر کاری که خودشان درست میدانند انجام دهند، بلکه باید درستترین کاری که میشود بر روی آن توافق کرد را انجام دهند. گفتن این جمله آسان، ولی عمل به آن دشوار است. مثلاً ممکن است که ما در انتخابات آینده در اجتهاد شخصی خود به این نتیجه برسیم که فلان گزینه، بهترین گزینه است، ولی کار تشکیلاتی ایجاب میکند که بهترین گزینهای که توافق غالب در تشکیلات را برانگیزد را انتخاب کنیم. برای فهم بهتر موضوع میتوان اشاره کرد به این که ما همین کار را در سطح کلیتر کشور انجام میدهیم، و هر چند ممکن است خودمان به کسی غیر از منتخب انتخابات رأی داده باشیم، اما نهایتاً از گزینه نهایی ملی حمایت کنیم. باید همین را که در سطح ملی تمرین کردهایم، در سطح تشکیلاتی هم انجام بدهیم و برای اصل تصمیم جمعی ارزش اخلاقی قایل شویم و تکروی را حتی به مخیله خودمان هم راه ندهیم. اصل سوم، اصل «رقابت سالم» است. در یک تشکیلات، باید برنامهها و نهادهای منظمی شکل بگیرد که طی آن دیدگاههای مختلف مطرح شوند، و هر دیدگاهی که در یک صحنه جمعی، بیشترین توافق را به دست آورد، به کرسی بنشیند. مرتبط با همین اصل، اصل «شفافیت» است. در واقع، رقابتها باید شفاف اتفاق بیفتد و روابط پشت پردهای در بین نباشد، تا آن چه مقصود از همکاری سیاسی است، اتفاق بیفتد، و پراقبالترین فکر امکان بهرهمندی از همکاری جمعی را پیدا کند. اصل چهارم، «نگاه دراز مدت» است. خیلی مهم است که تشکلی مانند جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی، بتواند چشماندازها و قواعدی را سازمان دهد که در درازمدت، اهداف مصرح انقلابی، اعم از به کرسی نشاندن جمهوریت و اسلامیت، حفظ استقلال، و حمایت از آزادیهای مشروع، تثبیت تمدن اسلامی، و نهادینه کردن رقابتهای سیاسی در چهارچوب ولایت فقیه را پیگیری کند. این اهداف کلان، باید در رویهها و ساز و کارهای چنین پارلمانی تصریح شوند. تصریح این مقاصد اصلی در فعالیت سیاسی مکتبی، کمک میکند که ورودیها و عضوگیریهای چنین تشکلی از حداقلی از معیارها برخوردار باشد، و در سوی دیگر، موجب میشود تا تصمیمات و خروجیهای چنین تشکلی از یک اطمینان و اتقانی بر مبنای معیارهای شفاف برخوردار باشد. نهایتاً، اصل پنجم، پذیرش «شایسته سالاری و پرهیز از مطلقانگاری عملیاتی» است. هر چند که کار تشکیلاتی مکتبی، اصولی دارد که این اصول قابل مسامحه نیست، ولی در فروع عملیاتی، باید افراد از مطلقانگاری پرهیز کنند، و آمادگی انعطاف برای پذیرش اختلاف سلایق و راهحلها را داشته باشند. اگر افراد این روحیه را در خود پرورش ندهند، نمیتوانند کار تشکیلاتی را به استمرار و سرانجام برسانند. افرادی که در عمل این اصل را ملکه ذهن خود نکرده باشند، تا جایی که تشکیلات بر وفق نظر آنها عمل کند، از تشکیلات در جهت مقاصد خود استفاده میکنند، و هر وقت، تشکیلات از ذهنیتهای خودشان فاصله گرفت، به جای تلاش برای اقناع دیگران و تابعیت از تصمیمات جمعی، مسیر خود را جدا میکنند. من فکر میکنم که باید در جریان فعالیت سیاسی، کار تشکیلاتی و متحد و متفق و ایجاد ارتباط و اتصال را یک وظیفه بدانیم و از تکروی پرهیز کنیم. در مسیر چنین کارهایی معمولاً ناهمواریهایی اتفاق میافتد و این طبیعی است، ولی مهم آن است که همه طرفهای چنین اتحادی، با سعه صدر، از بروز رفتارهای واگرا پرهیز کنند تا بمرور، همه چیز بر سر جای درست خود قرار بگیرد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 12]