واضح آرشیو وب فارسی:تراز: تراز: روز گذشته، رهبر انقلاب در جمع مهمانان کنفرانس وحدت اسلامی و مسوولان نظام، بار دیگر، از سیاست همیشگی و اصلی نظام سلطه در منطقه، یعنی «سیاست تفرقه بینداز و آقایی کن» سخن گفته و فرمودند: «امروز دو اراده در منطقه در تعارض با یکدیگر قرار گرفته است: اراده وحدت و اراده تفرقه.»
به گزارش تراز ،اراده وحدت که نماینده اصلی آن جمهوری اسلامی است، تأکید بر مشترکات اسلامی و کنار گذاشتن اختلافات را مهمترین اقدام در جهان اسلام میداند. در مقابل، اراده تفرقه، با دمیدن در آتش اختلافات، که برونداد آن را میتوان در اقدامات دو جریان شیعه انگلیسی و سنی آمریکایی ملاحظه کرد، عملاً موجب تضعیف جهان اسلام، و هموار کردن راه بر تداوم سلطه دشمنان در این منطقه دارد.نتیجه تقابل دو اراده در منطقه
با این حال، آنچه خروجی تقابل این دو اراده با یکدیگر شده است، به اذعان کارشناسان و تحلیلگران بینالملل، چیزی جز شکست سیاستهای آمریکا و نظام سلطه در منطقه، و دست برتر ایران و محور مقاومت نبوده است. شاید به همین دلیل بود که دو روز پیش، باراک اوباما، رییسجمهور آمریکا، در آخرین کنفرانس خبری خود پیش از پایان سال میلادی، با حالت ناامیدی و ناراحتی، به آنچه در حلب اتفاق افتاده اشاره کرد و گفت: «ما همه آماده نبودیم و تمایل نداشتیم در بحران سوریه مشارکت کنیم اما با مشکلاتی روبهرو شدیم که میطلبید نیروهای بیشتری از آمریکا در خاک سوریه حضور یابند آن هم بدون اینکه درخواستی از آنها بشود یا بر اساس قانون بینالمللی، مأمور این کار شوند.»
باراک اوباما که روزی سفت و سخت بر این موضع بود که «اسد باید برود»، حالا با دیدن شکستهای خود در سوریه و منطقه، به توان ایران و روسیه در رویارویی با نظام سلطه اشاره کرد و گفت: «نیروی نظامی بزرگی مثل روسیه در آنجاست و آماده است همه کار در این جنگ در کنار ایران بکند. اگر دخالت میکردیم ما در مشکلات واقع میشدیم. غیرممکن بود بدون پرداخت بهای زیاد، مداخله کنیم، از این رو مداخله نکردن مسألهای درست و واقعبینانهتر بود.» او حتی برای مداخله نکردن مستقیم آمریکا نیز چنین توجیهی سر هم کرد: «من مدعی نیستم که پیروز شدیم اما همچنان معتقدم که کار درستی انجام دادیم چون ما تعهدات و مسوولیتهای دیگری داریم و جنگهایی که آغاز کردهایم هنوز به اتمام نرساندهایم.»
به این موضوع البته بسیاری از تحلیلگران جهان، واکنش مستقیمتری نشان دادهاند. فرانسوا ایسبورگ، مشاور مخصوص رییس بنیاد تحقیقات استراتژیک (FRS) در فرانسه صراحتاً میگوید: «فاتحان استراتژیک بحران سوریه، روسیه و ایراناند. روسیه به لطف مداخله نظامیای محدود - با کمتر از پنج هزار نیروی مستقر در سوریه - نشان داد که قدرتی جهانی و اجتنابناپذیر در منطقه است. اهدافی که مسکو برای خود تعیین کرده بود، یعنی جلوگیری از سقوط رژیم سوریه و تحمیل خود به مناسبات منطقه، امروز دستیافتنی به نظر میرسند. تهران نیز به لحاظ استراتژیک به اهدافش که شامل حفظ خط ارتباط و پیوند با حزبالله لبنان تا مدیترانه بود، دست یافته است. به واسطه نقشی که پاسداران انقلاب اسلامی، حزبالله لبنان و دیگر گروههای شبهنظامی شیعی در خاک سوریه و عراق بازی کردند، اکنون حضور ایران در منطقه ضروری و اجتنابناپذیر شده است.»
شاید بهدلیل همین شکست سنگین آمریکا و متحدان عربیاش در منطقه بود که رسانههای عربی- عبری، دست به خبرسازی و جعل اخبار دروغ علیه ایران زده تا بلکه بتوانند افکار عمومی جهان را علیه ایران و محور مقاومت بشورانند. برای مثال، خبرگزاری العربیه که یکی از حامیان رسانهای تروریستهای منطقه محسوب میشود، در خبری دروغ مدعی شد تعداد زیادی از نیروهای انصارالله یمن و همچنین کارشناسان ایرانی و اعضای حزبالله لبنان در شهر الجوف یمن دستگیر شدند. اما کیست که نداند واقعیت ماجرا چیست و سعودیها از کجا ناراحت و عصبانیاند. واقعیت همانی است که چند روز پیش، نشریه اکونومیست نیز به آن اشاره کرد و گفت: «نقشههای ریاض در منطقه، از سوریه و عراق گرفته تا یمن و لبنان یکی پس از دیگری به شکست منتهی شده است و عربستان سعودی در تمام جبههها از ایران به سختی شکست خورده است.»پیروزی حلب، نمادی برای سیاسیون
باری، پیروزی در حلب، یک «نماد» است. نمادی که میتواند تبدیل به یک «الگو»ی داخلی و خارجی برای رفتار سیاسیون شود. الگوی داخلی برای رفتار سیاسیون آنکه راه مواجهه با دشمن - دشمنی که به تعبیر دیروز رهبر انقلاب، «ظاهری آراسته و باطنی وحشی» دارد- نه «تعامل»، که «ایستادگی و مقاومت» است. یعنی همان دستوری که خداوند به پیامبر؟ص؟ میدهد: «یَا أَیهَا النَّبِی جَاهِدِ الْکفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ وَاغْلُظْ عَلَیهِمْ». و البته آنکه «جهاد» به تعبیر رهبر انقلاب اعم از «قتال» است. جهاد میتواند در برهههای مختلف، اشکال متفاوتی داشته باشد، جهاد فرهنگی، علمی، اقتصادی و... .
پیروزی در حلب برای سیاسیون خارجی نیز میتواند نماد باشد. نمادی از شکست سیاستهای آنها در سالهای اخیر در منطقه. سیاستی که به بهانه طرح «خاورمیانه بزرگ» از سال 2001 شروع شد و در چند سال اخیر، به اوج خود رسید. شکست در حلب، آغازی است بر پایان هیمنه پوشالی کدخدا. و کاش کدخداباوران بارها و بارها این جمله وبسایت آمریکایی بریت بارت را با خود تکرار کنند که: «اوباما تصور میکند که توافق هستهای با ایران میراث سیاست خارجی او است. اما اینطور نیست. حلب میراث اوباما است. تاریخ، اقدام اوباما را بهعنوان نمادی از عقبنشینی و نتایج اجتنابناپذیر آن بهخاطر خواهد سپرد.»
منبع: صبح نو
زمانبندی انتشار: 28 آذر 1395 - 09:23
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تراز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 14]