تبلیغات
تبلیغات متنی
رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی
محبوبترینها
انواع ریل دستگاه‌های CNC + جدول مقایسه معایب و مزایا
خرید سوسیس پرکن اصل با گارانتی
تشخیص دیسک و صفحه اصلی از تقلبی (6 راه ساده)
بهترین روش های چاپ جعبه محصولات + ویژگی ها و کاربردها
بهترین روش های چاپ جعبه محصولات + ویژگی ها و کاربردها
ده راهنمایی برای نوازندگان مبتدی یوکللی
بررسی دلایل قانع کننده برای خرید صنایع دستی اصفهان
راه های جلوگیری از جریمه های قبض برق
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1806849657
بررسی نرخ رو به رشد طلاق در جامعه و دلایل ازدواجهای ناموفق
واضح آرشیو وب فارسی:گیل نگاه:
گیل نگاه/ جمال رضایی نژاد*مشکلات و معضلات اجتماعی همیشه وجود داشته اند اما در نسل امروز نگرانی جدیدی اضافه شده و آن تلاش برای حفظ بنیان خانواده به عنوان نهاد کوچک ولی بسیار تاثیرگذار در جامعه می باشد.در جامعه نسبتا مدرن شده امروز با بحرانهای هشداردهنده ای روبرو هستیم که دیگر قبح گذشته را ندارند. از جمله پدیده افزایش نرخ طلاق در دهه های اخیر که به امری عادی در فرهنگ عمومی تبدیل شده است و هزینه ها و خسارات سنگین اقتصادی، اجتماعی و روانی بر دوش جامعه می گذارد.آنچه نگرانی ما را تقویت می کند کاهش دوام زندگی مشترک است یعنی با وجود خرج و مخارج زیاد و تشریفات جدید مراسم عروسی، بعد از چند ماه اولین زمزمه های اختلاف و آهنگ جدایی زوجین به گوش می رسد.آمار طلاق در این سالها همواره در نوسان بوده اما در دهه‌های اخیر همواره افزایش یافته است. بنا به گفته مسئولین، دوام زندگی مشترک زوجین به کمتر از سه سال رسیده است و شاهد افزایش زنان سرپرست خانواده به دلیل طلاق و مرگ همسر در کشور هستیم. در ایران، بیشتر طلاقها در گروه سنی ۲۵ تا ۳۰ بوده و بخش عمده این طلاقها نیز به دلیل انتخاب نامناسب همسر است.البته بخشی از این افزایش آمار ، طبیعی می باشد چرا که زنان امروز نسبت به زنان سنتی تر نسلهای گذشته، نسبت به حقوق خود آگاه تر شده اند، نرخ مهریه ها بالا رفته ، فرصتهای شغلی و تحصیلی بیشتری برای زنان فراهم شده و یک زن مطلقه می تواند با استفاده از مهریه و اشتغال بیرون از خانه، به مقداری از پس مخارج خود بر بیاید و حتی ازدواج دوباره نماید؛ دیگر عوامل بازدارنده جامعه سنتی برای طلاق وجود ندارند اما اینها نمی تواند آمار وحشتناک طلاق در جامعه را توجیه کند. اختلاف زوجین، آسیب روحی زن و مرد و افزایش تعداد فرزندان طلاق و احساس رهاشدگی آنها، مسائلی نیستند که بشود بین آنها و استقلال اقتصادی زنان ارتباط مستقیم قائل شد.مطالعات نشان می‌دهند كه نزديك به دو سال طول ميكشد تا بچه‌ها بتوانند موضوع طلاق را هضم كنند. بنابراين نبايد انتظار داشت كه کودک ظرف يك هفته يا يك ماه اوضاع به حالت عادی و معمولی خودش برگردد.زمینه های اجتماعی افزایش طلاق:عواملی که به وقوع طلاق کمک می کنند، آسیب های اجتماعی هستند به طور مثال: عواملی چون فقر مالی اعتیاد، خیانتهای زناشویی، دخالتهای خانوادگی، چشم و هم چشمی، عدم آشنایی با مسائل جنسی و عدم رضایتمندی از کیفیت رابطه و عدم تحقق شروط ضمن عقد، از دلایل اصلی برآورد شده است که این امر خود، آسیبهای بعدی را به جامعه وارد می کند. درصد قابل توجه طلاق به مسائل جنسی مربوط میشود که برآورده نشدن نیازهای جنسی از طرف زوجین از مهمترین علتهای طلاق می باشد.حتی در شهرستانها نیز این پدیده و ظهور خانواده های تک سرپرست، زنگ خطر را به صدا در آورده که عواقب چنین موجی بر هیچکس پوشیده نیست و بررسی تک تک عوامل نیاز به همکاری صاحبنظران دلسوز در این زمینه ها می باشد .از جمله پدیده هایی که در این سالها شاهد آن بوده ایم، افزایش میزان شهرنشینی بوده که خود عاملی برای توسعه در نظر گرفته میشود اما با گسترش مهاجرت روستائیان به شهرهای صنعتی وگرد هم آمدن حجم عظیم مهاجران از خرده فرهنگهای مختلف در شهرهای مهاجر پذیر ،شاهد پیامدهای نامطلوب این پدیده بوده ایم از جمله استحاله فرهنگی مهاجرین که گسستگی هویت آنها از اقوام را فراهم می آورد.در این شرایط که پیوندهای گذشته و تحریم های اجتماعی سابق وجود ندارد ، زمینه بروز نابهنجاری های اجتماعی فراهم می گردد. با توجه به اینکه خانواده مهترین نقش در تربیت فرد بازی میکند، در زمان وصال دو خانواده با فرهنگ متفاوت، اختلافات خانوادگی بیشتر نمود پیدا می کند.پس حتی المقدور شایسته است ازدواج با خانواده ای همرنگ صورت پذیرد.مهاجرت بی رویه از روستا به شهر ، زمینه آشنایی جوانانی را فراهم می کند که خواستگاه فرهنگی و خانوادگی متفاوتی دارند یعنی وصلت دو خانواده با اصالت کاملا متفاوت و همین ، زمینه بروز اختلافات و دخالتهای خانوادگی را فراهم می کند.بررسی روانشناختی ازدواج های ناموفق و طلاق:اما آنچه در اینجا مجال پرداخت آن وجود دارد، توضیحات روانشناختی مربوط به ازدواج و جدایی است؛ از عواملی که احتمال طلاق را در ازدواج ها زیاد می کند، عدم آشنایی کافی زوجین مخصوصا ازدواجهای اینترنتی و حتی دوستی های خیابانی است که منجر به سرمایه گذاری عاطفی، قبل از شناخت کامل طرف مقابل می گردد؛ فرد در اینجا تمام کمبودهای زندگی گذشته را در دوران آشنایی ، به طور کاذب پر می کند و در برخی موارد، خانواده های زوجین با هم تناسب فرهنگی و اقتصادی ندارند حتی گاهی خانواده ها تناسب دارند اما ازدواج ، تحمیلی بوده و زوجین علاقه ای به همدیگر ندارند و اولین دخالتهای خانوادگی ، به گسیختگی این پیوند زناشویی منجر می گردد.البته این دخالتها در قدیم هم بوده ولی طلاق امری بسیار ناپسند به شمار می آمد ولی همانطور که اشاره شد، امروزه به امری عادی بدل شده اما بحران در این زمینه زمانی هشدار‌دهنده‌تر میشود که بدانیم سرنوشت درصد قابل توجهی از ازدواج‌هایی که ظاهرا به طلاق ختم نمی‌شوند، طلاق عاطفی است.کارشناسان نرخ طلاق عاطفی را دو برابر طلاق رسمی می‌دانند. از هر دو ازدواج یک ازدواج در مرحله طلاق عاطفی است یعنی زوجین دیگر برای هم وقت صرف نمی کنند و در خانه حس تنهایی را تجربه می کنند عواطفشان به سردی و بی تفاوتی گرایش پیدا می کند و…امروزه، زوجین با شروع زندگی مشترک زیر یک سقف و تجربه زندگی واقعی، در مقابله با اولین تعارضها و چالشهای زندگی، شروع به لجبازی کرده و دست به رفتارهای مخرب و ناپخته می زنند از جمله انتقاد مستقیم و تحقیر همسر . طرف مقابل هم بدون پذیرش اشتباه خود رفتارهای دفاعی و گاه تلافی جویانه را پیش می گیرد و هر دو احساسات یکدیگر را جریحه دار می کنند؛ نسبت به هم حس مالکیت و تصرف دارند مدام اشغالگری می کنند و به آزادی همسر، لطمه می زنند. رفتارهایی که در نهایت منجر به قهر و جدایی می شوند که همگی نشان دهنده این است که زوجین رفتارهای کودکانه دارند.در مقایسه با گذشته، یک نکته ظریف وجود دارد و آن اینکه در نسل قبل پسرها تا سن حدود بیست سالگی به هویت کامل و استقلال مالی دست پیدا می کردند و اقدام به ازدواج می کردند اما در نسل جدید خیلی دیرتر این اتفاق می افتد و معیارهای ازدواج ثبات ندارند و بحث پشیمانی بعد از ازدواج مطرح می شود.از طرفی مشکلات ارتباطی که از کودکی به همراه داشته اند را به خانه جدید می برند و بر سر همسر خود پیاده می کنند. خیلی از جوانان ، زندگی کردن را نیاموخته اند و بدون آموزش ، وارد زندگی زناشویی شده اند.آنها از نقشهای همسری آگاه نیستند به عنوان مثال، زن رفتارهای مردانه از خود بروز می دهد و با پرخاشگری، مرد را به فکر خیانت می اندازد چرا که در روابط بیرون از خانه، دیگر از مشاجره خبری نیست و بی قید و شرط دل به رابطه عشقی پنهان می زند و از طرفی مرد هم از نقش حمایتگری خود آگاه نیست و توان اطمینان دهی به زن را ندارد. او تکیه گاه خوبی برای زن نیست و همین امر، احساس کمبود را در زن تقویت می کند.نکات آموزشی برای زوجها :یک نکته مهم اینکه طبیعت افراد با هم فرق دارد بعضی سمعی هستند و بعضی بصری ، بعضی درونگرا و بعضی برونگرا و این یادآور ضرب المثل کبوتر با کبوتر است.ازدواج از نظر روانی مراحلی دارد:۱ _عشق شهوانی۲_درگیری برای کسب قدرت۳_پایداری۴_تعهد و پایبندی و ۵_آفرینش و عشق بی چشم داشت.زمانی که فردی عاشق میشود ، هورمونهایی در بدن ترشح میشود و بدن را انسان سرار شور عشق فرا می گیرد و بدی های طرف مقابل دیده نمیشود اما این ترشح هورمونها بیش از ۲ سال به طول نمی انجامد یعنی بدن، طاقت این همه شور و هیجان را ندارد.به مرور که زوجین با واقعیتهای زندگی آشنا میشوند، جنگ قدرت بین آنها آغاز می گردد و با خودخواهی تمام سعی در تغییر همسر، به نفع سلایق خویش دارند.اگر از این مراحل با تدبیر عبور کنند، به مراحل تعهد و عشق اصیل میرسند. البته این فرایند حدود ۵ سال به طول می انجامد و اگر مراحل ۴ و ۵ تجربه نشود، اختلافات، حل نشده باقی می مانند و گسستگی عاطفی و حتی قانونی زوجین را شاهد خواهیم بود. متاسفانه با توجه به آمار فعلی، دوام بسیاری از ازدواجها به بیش از ۲ الی ۳ سال نمی رسد و این نشان از عدم آگاهی زوجها و انتظارات غیر واقع بینانه آنها از ازدواج دارد؛ در واقع تعارض، سنگ بنای ازدواج موفق است و مهم ، حل و فصل تعارضات با احترام وهمکاری متقابل است.تفاوت های دلبستگی و وابستگینکته بسیار مهم بعدی، آگاهی از تفاوت های دلبستگی و وابستگی است. در روابط عاطفی شدید و ناپخته، فرد یک لحظه هم نمی تواند عدم حضور طرف مقابل را تحمل کند.همچون کودکی که شدیدا به اسباب بازی خود وابسته است و با حالتهای بیمارگونه، سعی در کنترل نامزد یا همسر خود دارد؛ نسبت به وی حس مالکیت داشته، خودخواهانه و یکطرفه احساسات غیرقابل کنترل را تجربه می کند و سعی در تغییر رفتار طرف مقابل دارد . تمام این موارد ، نشان از احساس ناایمنی دارد که از تجربیات کودکی نشات میگیرد.اما در حالت دلبستگی بر خلاف وابستگی احساس امنیت و صمیمیت بین طرفین بر قرار است و همسران، همدیگر را آنگونه که هستند می پذیرند و وارد رابطه ای پایدار با احساسات متعادل می گردند. آنها نسبت به هم تعلق خاطر دارند ولی آزادی یکدیگر را ازهم نمی گیرند و رشدی سازنده ، طبیعی و مهری دوطرفه تجربه می گردد. اینجا بر خلاف حالت وابستگی، توان عشق ورزیدن و اشتیاق به رشد، در کمال آرامش وجود دارد.آخرین بحث آموزشی اشاره ای به نظریه عشق استنبرگ دارد: استنبرگ ، عشق را به یک مثلث تشبیه می کند که سه ضلع آن شامل ۱_صمیمیت ۲_شهوت ۳_تعهد می باشد.زمانی که این سه مولفه در کنار هم باشند ، عشق مناسبترین حالت را دارا خواهد بود ولی اگر یکی از عناصر وجود نداشته باشد عشق ناقص خواهد بود .عنصر صمیمیت اشاره به محبت و همدلی دو طرفه دارد که در این حالت ، احترام و درک متقابل و در میان گذاشتن مسائل شخصی در قالب رابطه ای صمیمانه وجود دارد.شهوت مربوط به شور و اشتیاق جسمانی به طرف مقابل و انگیزه وصال با طرف مقابل همراه با اشتغالات ذهنی نسبت به وی می باشد و تعهد یک نوع تصمیم برای بودن با همسر و وفادار بودن نسبت به اوست . به عنوان مثال ، صمیمیت تنها به همدلی منجر می شود . شهوت تنها یعنی وسوسه . تعهد به تنهایی هم شامل عشق تنها بدون نزدیکی است .در عشق رمانتیک هم صمیمیت و شهوت بدون تعهد وجود دارد . پس برای تجربه عشق واقعی ، زوجین و کسانی که تصمیم به ازدواج دارند باید به این سه مولفه توجه داشته باشند تا ازدواجی متعادل و پویا را تجربه نمایند.در نتیجه یادآوری این نکته لازم است که بخش عظیمی از بازی زندگی مربوط به تصمیم ها و انتخابهای ماست و مسئولیت هر تصمیمی و عواقب آن به دوش خود ماست. پس با چراغ عقل و آرامش خاطر و استفاده از تجربیات مفید دیگران و توکل بر خداوند، بسیاری از مشکلات قابل پیشگیری می باشند.در پایان می توان گفت موثرترین راهکار پیشگیری از بروز و افزایش آمار طلاق،ارائه آموزش های کاربردی به زوجین قبل از ازدواج است.*کارشناس ارشد روانشناسیگيل نگاه: انتشار اخبار و يادداشت های دريافتی به معنای تاييد محتوای آن نيست و صرفا جهت انجام رسالت مطبوعاتی و احترام به مخاطبان منتشر میشود.
۲۳ مهر ۱۳۹۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: گیل نگاه]
[مشاهده در: www.gilnegah.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 255]
-
گوناگون
پربازدیدترینها